مرکز تخصصی مشاوره ازدواج و روان درمانی خانواده بیرجند

تحت نظارت وزارت ورزش و جوانان / تحت نظارت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران/ تحت نظارت بهزیستی خراسان جنوبی

مرکز تخصصی مشاوره ازدواج و روان درمانی خانواده بیرجند

تحت نظارت وزارت ورزش و جوانان / تحت نظارت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران/ تحت نظارت بهزیستی خراسان جنوبی

پرورش هوش اخلاقی در کودکان

 

نویسنده : رونالد هاکسلی -ترجمه :دکتر فرناز کشاورزی - عضو هیات علمی  گروه روانشناسی  دانشگاه  آزاد  اسلامی -تهران

(منبع:همشهری 12 بهمن 1382)

ما چگونه به کودکانمان  درست و غلط  را آموزش  می  دهیم ؟آنها چگونه و از کجا  دلسوزی  ،مهربانی  و دیگر ارزش های  اخلاقی  مهم را یاد می  گیرند؟آیا روش های  علمی وجود دارد  تا والدین  جهت شکل دهی  ویژگیهای  کودکانشان ،از آنها بهره  گیرند؟  اینها برخی از سوالاتی  هستند  که معمولا به ذهن  والدین  و دست اندرکاران  پرورش  و تربیت کودکان  می رسد، به همین جهت  ابتدا به اختصار  نظرات برخی  از مولفان و نظریه پردازان  را مرور کرده  و در پایان  به ارائه  چند راهکار  ساده خواهیم پرداخت .

یکی از ابعاد رشد و تحول ، که از دوران کودکی  تا سال های  بزرگسالی ،در کنار دیگر ابعاد  رشد  شکل می  گیرد،رشد اخلاقی  کودکان  است .وقتی مردم درباره رشد اخلاقی  صحبت می کنند، آنها به رفتار و نگرش  های  خودشان نسبت  به  سایر مردم در جامعه  اشاره  دارند،به عبارتی آنها به پیروی ما از  هنجارهای اجتماعی ،مقررات و قوانین ،عرف و آداب  و رسوم  توجه می کنند .البته به زبان ساده و در مورد کودکان ،ما توانایی آنها را در تمایز درست از غلط  توصیف می کنیم .

دو نظریه پرداز  و روانشناس  معروف ، ژان پیاژه  و لارنس  گلبرگ ،  رشد اخلاقی  کودکان را مطالعه کردند. پیاژه مشاهده کرد که چگونه  استدلال  اخلاقی  در کودکان  شکل می  گیرد.او دریافت در کودکان خردسال ،در مقایسه با کودکان بزرگتر ،ادراک  ابتدای تری  از رفتار  درست -غلط دارند.

پیاژه با طرح  این پرسش  اساسی  که کدام رفتار  بدتر  است ؟ ، مشاهده کرد که کودکان خردسال رفتار بد را به وسیله  میزان  صدمه ای که به خاطر رفتار شخص ایجاد  شده قضاوت می کنند، او داستانهایی را در قالب  معما  یا مساله  اخلاقی  بود  برای  آنها تعریف می  کرد  و از آنها می خواست  بگویند  " چه کسی  رفتارش  بدتر است ؟" به عنوان مثال ،یکی از داستان ها به این  شرح بود : پسری  که  بطور اتفاقی  15  فنجان را می شکند  کار بدتری  کرده است  یا پسری  که از روی  لجبازی  و عصبانیت ،هنگامی  که مادرش  در آن اطراف نیست ، یک  فنجان را می  شکند؟ پیاژه مشاهده کرد کودکان خردسال ، رفتار بد را به  پسری   که فنجان  بیشتری  شکسته است  نسبت دادند و این امر صرف نظر  از نیت  کودک  دوم  بود . پیاژه این  استدلال اخلاقی  را ، اخلاق  عینی  یا واقع گرایی  اخلاقی  نامیده ،در حالی  که کودکان بزرگتر  رفتار بد را به پسری  که فقط  یک فنجان  شکسته  بود  نسبت دادند.،زیرا انگیزه او بد بود.مسلما این نوع استدلال  پیشرفته تر از  استدلال  اخلاق  عینی  است .از  نظر  پیاژه  به نظر نمی  رسد  کودکان بتوانند  این مرحله از  رشد اخلاقی  را  کاملا  قبل از  سنین  12 یا  13  سالگی  کسب کنند.

نظریه  پرداز و مولفی  دیگر ، یعنی  لارنس  گلبرگ کار پیاژه  را تا  سنین  جوانی  و بزرگسالی  ادامه داد.

گلبرگ  سطح اول را پیش  عرفی  نامید.در این  سطح  کودکان با اجتناب  از تنبیه  و برآوردن  نیازها ی  خود رفتار صحیح را نشان می  دهند .(در این  سطح  مرحله  اول مساوی  تنبیه -اطاعت  و مرحله دوم  با فرد گرایی توصیف می شود ). این سطح و مرحله هایش  کارهای  کودکان خردسال  تا 10  سالگی  را توجه می  کند .سطح دوم ،عرفی  خوانده می  شود ، در این  سطح کودکان  بیشتر  با زندگی  بر اساس  انتظارات  دیگران  و انجام کار صحیح  به دلیل اینکه برای  گروه مناسب  است  ،رفتار  می  کند.(مرحله سوم  با انطباق  بین افراد  و مرحله چهارم  با نظام اجتماعی  و تبعیت از قانون  مرتبط  است ).این سطح و مرحله هایش با ویژگی های  کودکان  بالای  10 سال  تا دوران  بزرگسالی  مطابقت  دارد.

سطح سوم ،پس  عرفی  نامیده می  شود .در طی این سطح  افراد  رفتارشان  را به وسیله  ارزش ها و اعتقادات گروهی و به عبارتی  معیارهای جهانی  ارزیابی می کنند و رفتارها را با جامعه ای که با آنها زندگی می کنند فکنترل  می نمایند.به این ترتیب رفتار صحیح  بر اساس  یک قرار داد اجتماعی  با دیگران  و مطابق با اصول اخلاق جهانی  که ممکن است بر مبنای  قوانین  جوامع  بشری پایه ریزی  شده باشد.(در این  سطح مرحله پنجم  با قرار دادهای  اجتماعی  و حقوق فردی ،مرحله ششم  با علم اخلاق و نوعدوستی  مطابقت دارد.) با آن که دیدگاه های دیگری  نیز از سوی  مولفان دیگر  ارائه شده  و افراد متعددی  با مراحل  رشد اخلاقی   پیاژه و گلبرگ  اتفاق نظر نداشته  و از آنها  انتقاد می کنند، اما همچنان  این پرسش  اصلی  برای والدین  باقی  است  که ما چگونه  رفتار اخلاقی  را به کودکان آموزش  می دهیم؟

یکی دیگر از  مسائل اساسی که همواره  در اکثر مسائل (مانند  رشد هوش ،شکل گیری  شخصیت و...) انسانی  مطرح است ، تعیین میزان سهم "طبیعت-تربیت "  است .متعادل ترین نظر  در این بین  آن است  که رشد اخلاقی حاصل تعامل  بین طبیعت  و تربیت است .

اخلاق در نتیجه  تعامل  عواملی  مانند نظرات  والدین ، روش های  انضباطی و همچنین  انتخاب ها  و اختیارات  خود کودکان شکل می گیرد.کودک از تجارب اولیه  خود برای  تشخیص درست  از غلط  بهره می گیرد .در  عین حال  هنگامی  که نیاز  به تربیت و پرورش  دارند  ،والدین  به طور متعادل  نیازهایشان  را برآورده  می سازند ،بدین ترتیب  یاد می گیرند  در زندگی  مقررات  را بپذیرند و یاس ها را تحمل کنند.

دوست داشتن افراطی و برآوردن نیازها  صرف نظر از  خواسته ها  و نیازهای  کودک،  او را لوس  می  کند.این سبب می  شود  کودکان  در اولین مراحل  رشد اخلاقی  بر اساس  فردگرایی خودخواهانه  مغرور شوند. این مساله برای  کودکان دو ساله خوب است ،برای شش ساله ها  قابل تحمل  و در 12  ساله ها  و یا سنسن بالاتر  مضر است . محدودیت زیاد موجب می  گردد  کودک احساس کم ارزشی  و فقدان خویشتن داری  کند.این روش ها موجب  بهم ریختن  سلامت روانی  کودک می شوند ، او فردی  بسیار سرکش  یا بسیار  مطیع ،لیکن  به شکلی  بیمارگونه  و ناسالم ،خواهد  شد. 

با اندکی تامل می  توان دریافت  رسیدن به تعادل  مشکل است .با برقراری  انضباط  ما فقط  رفتار غلط را  تنبیه نمی کنیم  یا باعث  ایجاد محدودیت  نمی  شویم بلکه  چگونگی تشخیص درست  از غلط را  آموزش  می  دهیم.

حتی  به رغم  مقررات و نظام های اجتماعی ، کودکان در سنین بالاتر می  توانند تصمیم بگیرند  و انتخاب کنند  که از قوانین  و مقررات جامعه  پیروی  نمایند  یا نه . در نهایت  والدین  در درک رشد اخلاقی  باید این واقعیت را بپذیرند که باید کودکانشان را ارزیابی کنند تا اهداف بهتری را برای  رشد فردی  آنها برگزینند.

به تازگی مولفان ، اصطلاح تازه ای  را تحت عنوان هوش  اخلاقی  سعی  دارند در روانشناسی  وارد نمایند .در این زمینه  مایکل بوریا  ده  نکته  را برای  پرورش  کودکانی  اخلاقی  یا ایجاد هوش  اخلاقی  پیشنهاد می دهد ، که ابتدا  رئوس  این موارد  را مرور کرده  و سپس  به اختصار  به شرح هر یک  می  پردازد:

 

1-احساس  تعهد  در راستای  ایجاد و پرورش  کودکی  اخلاقی

2-تلاش  برای آن که  الگویی  نمونه  یا یک مثال  اخلاقی  قوی  باشید.

3-شناختن باورها  و عقاید خودتان ، ضمن  تلاش  برای  سهیم کردن  دیگران

4-از  لحظات آموختنی  به خوبی  بهره بگیرید.

5-انضباط را به عنوان  یک درس  اخلاقی  به کار بندید.

6-توقع  رفتاری  اخلاقی  داشته باشید .

7-نسبت به آثار رفتارها واکنش  نشان دهید.

8-رفتارهای  اخلاقی  را تقویت  کرده و پاداش  دهید .

9-به طور روزانه  اصول اخلاقی  را  اولویت بندی  نمایید.

10-مشارکت و ثبت  قانون  طلایی

از نظر  دکتر مایکل  بوریا ، خانه  بهترین مدرسه  برای  آموزش  رفتارهای  اخلاقی  است .در این راستا ،او ده نکته  را جهت  ایجاد هوش  اخلاقی به والدین پیشنهاد می  دهد.

1- احساس  تعهد  در جهت پرورش  کودکی  اخلاقی

یک  سوال اساسی  آن است که پرورش  یک کودک  اخلاقی  چه مقدار  برای شما اهمیت  دارد؟ چراکه  تحقیقات نشان داده اند ،والدینی که شدیدا  احساس نیاز  به شکل دادن  رفتارهای  اخلاقی  در کودکانشان می نمایند، یا ترس  از ایجاد  اخلاق های زشت  در آنها دارند ، معمولا موفق بوده اند، زیرا  خودشان را برای  تلاش ذز این مورد  متعهد  کرده اند.بنابراین اگر شما  واقعا  می  خواهید  کودکی  دارای اخلاق  داشته باشید ، باید  احساس  تعهد  شخصی  برای پرورش  او نموده  و این تعهد  تا نیل به هدف  تداوم یابد.

2- تلاش  برای  آن که  الگویی  نمونه  یا یک مثال  اخلاقی  قوی  باشید

والدین اولین و قوی ترین  الگو  یا معلم  اخلاق  برای  کودکانشان  هستند، بنابراین مطمئن شوید  همان  رفتارهای  اخلاقی را که  از کودکتان  انتظار دارید ، انجام دهید  تا آنها  از شما فراگیرند.

3-شناخت باورها و عقاید خودتان  ضمن سهیم کردن آنها با دیگران

 پیش از آنکه بتوانید کودکی  با اخلاق  پرورش  دهید ، باید درباره آنچه  که به آن باور دارید  با خودتان  صادق و صریح باشید ، بنابراین مدتی کوتاه به تمامی ارزش هایتان  فکر کنید .سپس  درباره  این که چرا  شما این  روش  اجرای خاص  خودتان را دارید ،به طور منظم  با کودکتان  صحبت کرده  و نظراتتان  را با او در میان گذارید.

4-از لحظات آموختن  به خوبی  بهره  بگیرید

بهترین لحظه های  آموزش  معمولا غیرمنتظره  و اتفاقی  هستند و بر خلاف  تصور ،از  پیش  برنامه ریزی نشده اند.هر گاه بحث موضوعات  اخلاقی به میان آمد ،از آن فرصت استفاده کنید ،آنها به شما و کودک کمک می نمایند تا باورهای اخلاقی استواری  را که در هدایت  مستمر  رفتارهایش  برای تمامی  زندگی موثرند،رشد دهد.

5-انضباط  را به عنوان  یک درس  اخلاقی  به کار بندید

انظباط موثر  موجب مراقبت از کودک  در این امر می  شود  تا تشخصی  دهد  که چرا رفتارش  اشتباه  است  وچگونه می تواندذ آن را اصلاح و تصحیح  نماید. در این راستا ، استفاده از  پرسش های صحیح  به کودکان کمک می نماید  به این توانایی دست یابند  که نظ دیگران را درباره رفتارشان دریابند و توانایی درک نتایج  رفتارهایشان  را توسعه دهند.

6-توقع رفتارهای  اخلاقی  داشته باشید

در این زمینه نتیجه مطالعات روشن بوده است ،کودکانی  که رفتارهای  اخلاقی دارند ،والدینی دارند  که از آنها انتظارات داشته اند چنین عمل کنند.توقعات و انتظارات شما از کودکتان ، به منزله  تعیین نوعی استاندارد  برای رفتارهای آنهاست .

7-نسبت به آثار رفتارهای  واکنش  نشان دهید

محققین ابراز می کنند  که یکی از بهترین تمرین های  سازنده  اخلاق ، اشاره به اثر رفتار کودک  بر شخص  دیگر است ، انجام این کار  موجب افزایش  رشد اخلاقی  کودک می  شود.

8-رفتارهای  اخلاقی کودک  را تقویت کرده  و پاداش  دهید

 یکی از ساده ترین  راههای  کمک به کودک  در جهت کسب  رفتارهای  جدید  این است که پس از وقوع  آن رفتارها ، آنها را پاداش  داده و تحسین نمایید . پس  با هدف  شکل دهی  رفتارهای  اخلاقی ، کودک را زیر نظر  بگیرید و با شرح اینکه چرا رفتارش  خوب  بوده  و شما برای  آن ارزش  قائلید، آن را تقویت نمایید.

9-هر روز اصول اخلاقی  را اولویت بندی  کنید.

کودکان با خواندن اصول اخلاقی  در متن کتابها  یاد نمی گیرند چگونه  افراد با اخلاق  بشوند ، بلکه تنها با انجام کارهای  خوب ، این امر را می آموزند، کودک را جهت کمک  برای  ایجاد تغییر  در دنیای  خودش  تشویق  کنید  و همیشه او را یاری  دهید  تا نتیجه  مثبت  عمل خود  را بر روی  حالات دیگران درک و تشخیص  دهد .هدف  نهایی و واقعی برای  کودکان  آن است که هرچه کمتر و کمتر  به راهنمایی بزرگسالان  وابسته باشند  و اصول اخلاقی  باید به زندگی  روزمره  آنها وارد شده  و ضمنا  آنها را برای  خودشان  درونی  سازند ، این امر تنها  زمانی  روی  می دهد  که والدین بر اهمیت  فضیلت ها  دائما  تاکید  کنند و بچه هایشان  هم مکررا این رفتارهای اخلاقی  را تمرین  کنند. 

10-مشارکت و ثبت قانون طلایی

 به کودکتان قانون  طلایی را  که بسیاری  از  تمدن ها  را در طول  قرن ها  هدایت و راهنمایی کرده است [ و سخن پیامبر اسلام(ص) نیز  هست ] آموزش  دهید: " با دیگران همانگونه رفتار کنید ، که  می خواهید با شما رفتار شود ."  به او یادآوری  کنید  از خودش  قبل  از هر کاری  بپرسد "آیا  من  دوست دارم ، دیگری  با من  این طور رفتار  کند؟"  تلاش کنید  این اصل ، قانون  اساسی  اخلاقی  خانواده شما باشد.

 

خلاقیت و یادگیری در کودکان

 

                                                       

اگرچه  تمدن  و فرهنگ بشری  نتیجه  تلاش  همه آدمیان  در تمام دوران هاست ، اما غنا  و عظمت  آن را مدیون  گروه کوچکی  از انسانها  هستیم  که کاشف ، مخترع ، هنرمند یا  متفکر  نامیده می شوند.از کشف آتش  تا اختراع  رادیو و سفینه های  فضایی،از نقاشی های دیواری در غارها  تا آثار  هنرمندانی  نظیر  کمال الملک و پیکاسو و از اولین  آثار مکتوب  تا نوشته ها  و سروده های  فردوسی  و شکسپیر  همه  محصول  کار و اندیشه  جمع کوچکی از بشریت  است .تمدن  بشر  مرهون  اندیشه  خلاق آدمی بوده  و دوام  آن نیز  بدون  بهره گیری  از خلاقیت  که عالی  ترین  عملکرد  ذهن  انسان  محسوب  می شود ،غیرممکن خواهد بود.عصاره خلاقیت  غیرقابل پیشگویی بودن است .

مفهوم  خلاقیت  و تفکر خلاق از منظر دیگران

 نگاهی به منابع معتبر مربوط به خلاقیت ،نوآوری و تفکر  خلاق نشان می دهد که ریشه  این اصطلاح  در نوع  و روش  فکری  انسان نهفته است .در حقیقت  فرد خلاق  کسی  است  که از ذهنی  جستجوگر و آفریننده  برخوردار باشد.بررسی تعاریف  خلاقیت  نشان می  دهد  که عده ای  از آنها  به ویژگی های  شخصیتی افراد ، بعضی به فرآیند و برخی  نیز به نتیجه  و محصول  خلاقیت  پرداخته اند. بنابر تعریفی ،  خلاقیت  توانایی مرزشکنی  یا توانایی سفر به فراسوی  چهارچوب  استاندارد های علمی  - شغلی - حرفه ای  و اجتماعی  را دربر می گیرد.به عبارتی دیگر خلاقیت  هم درک  و پذیرش  الگوهای  قبلی و هم  تشکیل  و ابداع  الگوهای  جدید را  در حوزه های  مختلف شامل میشود.

هالپرن خلاقیت  را توانایی شکل  دادن  به ترکیب  تازه ای  از نظرات  یا ایده ها برای  رسیدن  به یک  نیاز یا تحقیق  یک هدف  می داند. از دیدگاه  پرکینز تفکر خلاق  ، تفکری است  که به  نحوی  تشکیل شده  که منجر به نتایج  تازه و خلاق می شود.

خلاقیت را می توان  با اشاره  به چند  توانایی ذهنی توصیف کرد  که به تولید  آثار  خلاق منجر می شود .

فرآیند   آموزش  و  یادگیری ، می تواند تفکر خلاق را پرورش دهد و افرادی کاوشگر،آفریننده، مشکل گشا،نوآور،مولد و عامل تغییر را  تربیت کند.

خلاقیت در روند  شکل گیری

تحقیقات تجربی و گسترده  مربوط به خلاقیت  به طور عمده  از اواخر دهه 1950 در ایالات متحده آمریکا آغاز شده  است .هر چند پیش  از این  نیز مطالعاتی محدود  توسط گالتون ، والاس، پاتریک  راس من  و دیگران  در زمینه  خلاقیت  صورت پذیرفته  بود ، ولی تا آن زمان  خلاقیت  به عنوان  موهبتی که به افراد  قلیلی از اجتماع اعطا شده  ،در نظر  گرفته می شد.

شوک اسپوتنیک  در اواخر 1950 حرکت گسترده ای را در مراکز علمی و تحقیقاتی آمریکا و اروپا موجب گردید. این جنبش  با هدف  جبران عقب ماندگی های  علمی  تحقیقاتی  غرب و با بکارگیری امکانات مالی  قابل توجه  صورت پذیرفت  و باعث  رشد سریع تحقیقات  مربوط  به خلاقیت  شد.

گلیفورد یکی از پیشگامان  این گرایش  به حوزه خلاقیت  محسوب می گردد.

هدف پروژه  تحقیقاتی گلیفورد  و همکاران  وی آن بود  که درباره  ماهیت هوش انسان  و فرآیند ذهنی  که منجر  به  ظهور  رفتار خلاق  می  شود ،تحقیق کند.

گروه گلیفورد موفق شد  قابلیت هایی نظیر  سیالی ذهن ، انعطاف پذیری  و حساسیت  نسبت  به مسائل را کشف کند.پس از گلیفورد  گروه  بارون و مک گیلان  با هدف  تعیین  ویژگی های شخصیتی  افراد  خلاق تحقیقات  دامنه داری  را در  دانشگاه  کالیفرنیا  انجام دادند .همچنین  تحقیقات  پل تورنس   در مورد  روشهای  پرورش  خلاقیت  در کودکان  و نوجوانان  نتایج  پرباری  را  به همراه  داشت . تایلور  و همکاران  با جمع آوری  سرگذشت  افرادی  که از لحاظ علمی  سرآمد  محسوب می  شدند ،سعی  کردند خصوصیات  و ویژگی های  افراد  خلاق  را مشخص  کنند. تحقیقات مربوط به خلاقیت  از آن زمان  تا کنون  به طور خستگی ناپذیری  ادامه  یافت  و روزبه روز بر وسعت  و غنای موضوعات  مورد مطالعه  افزوده  می  شود .آنها  چهار کارکرد  عمده  برای  ذهن خلاق قائل هستند که عبارتند از :

پدید  آوردن  یک محصول یا خدمت  جدید

پدید آوردن  کاربری جدید از یک محصول یا خدمت  جدید

حل یک مسئله

حل یک  منازعه

از آنجایی که شناخت مسائل، تحلیل و بازسازی  اطلاعات ، ابداع راه حل ها  یا  تعدیل  های نو یا بدیع  فعالیت های ذهنی  است  که برای  فرآیند خلاقیت  ضروری  است و از آنجا که خلاقیت  واژه ای  بسیار مبهم است  و بین  محققان و روانشناسان  در مورد  تعریف  آن اتفاق نظر  جامعی  وجود ندارد، لذا لازم است  که مفهوم  خلاقیت  با دقت بیشتری بررسی شود.

از جمله  به این  نکته  ظریف توجه  شود  که خلاقیت  خود یک فرآیند است ،نه تولید.در هر حال  در مطالعه خلاقیت باید  به  دو نکته بسیار مهم توجه داشت :

الف- اول این که  خلاقیت می  تواند  خلق شکل ها یا صورت های نو از ایده ها یا تولید های کهنه باشد،در این صورت  عمدتا فکرها  و ایده های گذشته  است  که اساس خلاقیت  های جدید  قرار می  گیرد.

ب- دوم این  که خلاقیت  امری  است  انحصاری و حاصل تلاش فردی و لزوما  موقعیت  یا اقدامی  عمومی نیست .

یعنی ممکن  است  فردی چیزی را خلق کند  که قبلا هیچ گونه  سابقه ذهنی  از آن  نداشته است ، گرچه آن چه  که او  خلق کرده است  ،  به صورتهای  مشابه  یا کاملا یکسان  قبلا توسط شخص  دیگری و در موقعیت خاصی خلق شده باشد.

ویژگی های  تفکر خلاق

ویژگی های تفکر خلاق عبارتند از:

1-خلاقیت  در ارتباط با میل ،رغبت و آمادگی شدید اتفاق می  افتد.

2-خلاقیت کار در نهایت  ظرفیت  شخصی را در بر  می گیرد،نه در حد معمول آن .

3-خلاقیت، تنظیم مجدد، بسط یا تفسیر و یا بازسازی  اندیشه ها،نظریه ها و یا  عقاید  را در  بر می گیرد.

4-خلاقیت به یک مکانی درونی برای  ارزشیابی  بیشتر  از مکان  بیرونی آن  احتیاج دارد.

5-خلاقیت بعضی اوقات ، از  طریق پرهیز از درگیری  شدید  برای  مدتی  به منظور  اجازه دادن  به بروز جریان  آزاد  فکر تسهیل می  شود.

خصوصیات  شخص  خلاق

یافته های  علمی  نشان می دهد  که اشخاص  خلاق کم و بیش  دارای  خصایص شش گانه زیر هستند:

1-فصیح صحبت می کند

2-در جو آزاد انعطاف و وفاق دارند و در جو فشار  گردن کشی می کنند.

3-در فکر کردن  بیشتر واگرا و مبتکرند تا هم گرا و دنباله رو .

4-حافظه خوب و فکر جویای آنها سبب می  شود  که  هر چیز نوظهور ر  آشنا  بیابند.

5-به خلق خوش و رفتار شوخ  تمایل دارند.

6-به داشتن افکار احمقانه و غریب شهرت دارند.

به آسانی می توان  دریافت که بعضی از این مختصات  سبب ناراحتی   بسیاری از معلمان  می شود  خوشبختانه  عدم وفاق  در زمینه  خاص بیش از آنکه  نمودی از شرارت  ذاتی  باشد ، به طور ساده  یک صفت  مطلوب شناخته می  شود

و این  شناخت  اولین گام  معلم  یا مربی  در جهت  حفظ این  منبع  خلاقیت  محسوب می شود .

اما این نگرانی کاملا از بین  نمی رود ، زیرا   فرد خلاق بالقوه  در مدرسه  به دفعات  عدیده  ناموفق  است و نیز  خلاقان  بالقوه  افرادی  مستقل ،روشنفکر،زبان دار در حد اعلا هستند و در بعضی اوقات اجتماعی اند.آنان از درس  حفظی و گوش  دادنی  لذت نمی  برند.دانش آموز خلاق تفکری  تحلیلگر ، بارور و  سازنده دارد. او می  تواند ذهن خود را  روی  یک چیز  متمرکز کند و آن قدر به آن انرژی بدهد تا واقعیت  امر با آفریدن  تصویری کاملا واضح و قابل درک  در ذهن  روشن  شود  و در نهایت  مسئله  حل گردد.

ارتباط خلاقیت  و هوش

 برخی  معتقدند  که بین آزمون  های  هوش و آزمون های خلاقیت  از لحاظ توانایی های  مورد اندازه گیری  هم پوشی  زیادی  وجود دارد  و در کل جمعیت  بین نمره های  آزمون های  هوش  و آزمون های  خلاقیت  همبستگی مثبت دیده می  شود.

البته برخی دیگر معتقدند همبستگی بین  آزمون های  هوش و آزمون های  خلاقیت  همبستگی مثبت دیده  می  شود .

البته برخی  دیگر معتقدند  همبستگی  بین آزمون های خلاقیت  و هوش  بسیار پایین  است .بنابراین  از روی نمرات  هوش کودکان  نمی  توان  میزان خلاقیت  آنها را پیش  بینی  کرد .به طور کلی  چنین  به نظر  می  رسد  که آزمون های  خلاقیت ،دسته ای  از ویژگی  های  ذهنی  را می سنجند که آزمون های هوش  قادر به اندازه گیری  آنها نیستند .این وضعیت  درباره  رابطه  بین خلاقیت  و پیشرفت  تحصیلی  نیز صادق  است ،  بدین معنی که بین نمرات  آزمون های خلاقیت  و نمرات  آزمون های پیشرفت  تحصیلی  نیز ضریب  همبستگی بالایی به دست نیامده است ، اما با وجود  همبستگی ناچیز بین نمرات آزمون های هوش و پیشرفت  تحصیلی  نباید انتظار داشت  که افراد خلاق  را در میان  افراد  دارای هوش  پایین  یافت .

والدچ  و رانکو  ضمن تایید  این مطالب  اظهار می دارند  که داشتن حداقلی از هوش ، برای خلاقیت  ضروری به نظر می  رسد.بررسی های  انجام شده  نشان می  دهد  افراد باهوش  بالاتر از  حد متوسط  معمولا در آزمون های  خلاقیت  نمره های  بالایی می گیرند.البته  از سطح هوشی معینی به بالا (مثلا بالاتر از 120)  رابطه  بسیار ناچیزی  بین هوش و نمره های  خلاقیت دیده می  شود.

چه بسیار کودکانی  باهوش بهره هایی بسیار بالا ، در آزمون های خلاقیت  نمره های  بسیار پایینی  دارند  و از سوی  دیگر کودکانی  که از لحاظ هوش مختصرص  بالاتر از  حد متوسط هستند،اما  در آزمون های  خلاقیت  نمره های  بسیار بالایی به دست می آورند.نتیجه  اینکه  گرچه  خلاقیت  بسیار پیچیده  است ،ولی  انجام  یک عمل خلاق یا کارهای برجسته  و فوق العاده  صرفا نتیجه  ضریب هوشی بیشتر و بالاتر نیست.

حال این پرسش پیش  می آید  که هوش و خلاقیت ،دو مفهوم مترادف  یا  دو خصوصیت  کاملا متفاوتند؟

روانشناسان برای  پاسخ  به این پرسش  با استفاده  از روش تحلیل عوامل  یا الگوهایی از ساخت  توانایی های ذهنی  انسان بدست آورده اند که از جمله  آنها   الگوی اسپیرمن ،ورنون،ترستون  و گلیفورد  است .

در الگوی  اسپیرمن  و ورنون ،  خلاقیت یکی از عوامل  گروهی کوچک  و محدود است  که در سطح استعداد  عددی یا میکانیکی  به شمار می آید، ولی گلیفورد  با کنار گذاشتن مفهوم هوش عمومی ،خلاقیت  را یکی از  پنج عمل اصلی  ذهن می داند و از آن تحت عنوان  تفکر واگرا  در برابر تفکر همگرا  سخن می  گوید .آزمایشات  والاج و آندرسون  و کروبلی نشان داده است  که افراد خلاق  طبقات  ادراکی گسترده تری  از محیط می  گیرند و در واقع  می  توان گفت  که گسترش طبقه  ادراکی یکی از مشخصات  بارز  افراد خلاق  است .

حذف یا سانسور شناختی در فرد  خلاق کمتر صورت  می گیرد و از سویی توجه گسترده او  به محیط سبب می شود  که در آن  واحد ، با عناصر  متعددی سروکار داشته باشد و به اشتباه  کردن  و تجدید نظر  در رفتار  عادت  کند.در نتیجه نسبت به دیگران  انعطاف پذیری ذهنی بیشتری دارد.دل به دریا می زند و راه حل های گوناگون را می آزماید.مک کینون   بر مبنای چند معیار  مختلف  خصوصیات  فردی  گروه برجسته ای  از معماران ،نویسندگان  و ریاضیدانان را بررسی کرد.

خانواده  و خلاقیت

بدون شک  خانواده مهم ترین  نقش را در کنترل  و هدایت  تخیل  و ظهور خلاقیت  دارد.اگر خانواده  فرصت های  لازم  را برای  سوال کردن ،کنجکاوی و کشف محیط به کودکان  بدهد و هرگز آنها را تنبیه  نکند،زمینه را برای  رشد خلاقیت  فراهم می کنند.تنبیه و تهدیدهای مکرر،آفت  خلاقیت های  ذهن است .فرزندان خلاق در خانه به آرامش روانی ،اطمینان خاطر و اعتماد به نفس  قوی  نیاز دارند.

هر چند شواهد کامل نیست ،اما برخی  تحقیقات  نشان می  دهد که والدین  کودکان خلاق در رفتار خود هماهنگی  بیشتری  نشان می دهند ،کودکان خود را آن گونه  که هستند قبول دارند و آنها را  به کنجکاوی درباره اشیاء  و امور تشویق می  کنند و کودکان خود  را در انتخاب  موضوعات مورد علاقه  آزاد می گذارند و کارها و برنامه های آنان را تحت  نظر دارند  و پی گیری  می  کنند.

لذا شایسته  است والدین  تا آنجا  که امکان دارد کودکان  خود را مستقل  بار آورند و در ایجاد اعتماد به نفس، آنان  را یاری کنند  و دستاوردهای آنان را با آغوش باز پذیرا  شوند و هنگام شکست ، به جای سرزنش راهنما و راهگشای مشکلات  کودکان خود باشند،تا کودکان  بتوانند ضمن  احساس ارزشمندی در انجام کارها ،راه حل ها و عقاید غیر معمول  و دور از ذهن  را نیز بیازمایند، چراکه چنین  کارهایی  پایه  و مایه اصلی خلاقیت است .

مدرسه و خلاقیت کودکان

علاوه بر خانواده ،مدرسه نیز نقش بسیار  مهمی در شکوفایی خلاقیت های  کودکان  دارد.سن ورود  به مدرسه  سن بسیار حساس و بحرانی در ارتباط با خلاقیت  های ذهنی  است . عواملی  چون تکالیف درسی ،تاکید بر محفوظات ، اجرای  برنامه های  هماهنگ  و انتظار  رفتارهای یکسان  از کودکان ، عدم توجه  به تفاوت  های  فردی ،عدم شناخت  یا بی توجهی  به ویژگی های کودکان  خلاق سبب می شود  که قدرت خلاقیت  آنان به تدریج  کاهش یابد .برای اینکه مدرسه بیشترین  نقش را در پرورش و خلاقیت  کودکان  داشته باشد، روانشناسان پیشنهاد کرده اند که در مدارس مسائلی  را که  به یاد گیرندگان  ارائه داده  می  شود طبقه بندی  کنید و دستاوردهای  خلاق یادگیرندگان  را مورد تشویق قرار دهید.

همچنین مدارس نباید  تجارب کودکان را به موارد  بخصوصی محدود کنند و نسبت به اختلافات فردی  یادگیرندگان  با احترام  برخورد کنند و در پرورش استعداد های ویژه آنان بکوشند. 

****

منبع : مقاله "خلاقیت  و یادگیری  در کودکان   " -تهیه کننده  : نگین برات  -روزنامه همشهری -  صفحه  19 -سه شنبه  29 مهر 1382

مصرف مولتی ویتامین ها در پیشگیری از بیماریهای چشمی

به گزارش سرویس بهداشت و درمان ایسنا، آمارها حاکی از آن است که در حال حاضر بیش از ۳۰ میلیون فرد بزرگسال بالای ۴۰ سال به انواع مختلفی از بیماریهای چشمی چون آب مروارید، گلوکوم یا آب سیاه و نارسایی چشمی ناشی از دیابت مبتلا هستند که به همین خاطر در معرض خطر از دست دادن بینایی خود قرار دارند.
این وضعیت روز به روز وخیم تر می شود و طبق پیش بینی ها ظرف ۳۰ سال آینده شمار مبتلایان دو برابر خواهد شد.
بر اساس نتایج مطالعات اخیر، هر چند جراحی برای برخی از بیماران یک راه حل به شمار می آید اما با تشخیص زودهنگام پیشگیری نیز امکان پذیر است.
به گفته متخصصان؛ انواع مولتی ویتامین ها بویژه روی، ویتامین A و C، بتاکاروتن و آنتی اکسیدانها می توانند در این زمینه نقش کمک کننده داشته باشند.
براساس مطالعات به روز شده با عنوان «مشکلات بینایی» در آمریکا که از سوی انستیتو ملی چشم و مرکز پیشگیری از نابینایی آمریکا، شمار مبتلایان به بیماری چشمی تحلیل نقطه زرد ناشی از پیری از سال ۲۰۰۲ تاکنون ۲۵ درصد افزایش یافته است.
هم چنین در این دوره نرخ ابتلا به سایر بیماریهای چشمی نیز به نسبت قبل افزایش قابل ملاحظه ای داشته است.
براساس تحقیقات مرکز پیشگیری از نابینایی آمریکا، از دست دادن قدرت بینایی بر روی کیفیت زندگی شمار زیادی از مردم آمریکا تاثیرات نامطلوبی بر جای گذاشته است.
پژوهشگران توصیه می کنند که یکی از راه های پیشگیری، افزایش سطح آگاهی مردم از راه آموزش است. هم چنین کارشناسان توصیه می کنند که برای پیشگیری از بروز بیماریهای چشمی حتما با استفاده از عینک های آفتابی از چشمان خود در برابر پرتوهای مضر فرابنفش محافظت کنید، در نور مناسب مطالعه کنید، آزمایشات منظم چشم را انجام دهیم، رژیم غذایی سالم داشته باشید، سیگار نکشید و در نهایت هم از مولتی ویتامین ها مصرف کنید.
اگرچه چند نوع ویتامین، ماده معدنی و سایر مواد مغذی هستند که به طور خاص برای سلامت چشم ها مفید می باشند، مانند ویتامین های A ، C ، D ، بتاکاروتن، روی، سایر آنتی اکسیدانها و لوتئین، در مجموع داشتن چشم های سالم به بهره مندی از سلامت و بهداشت مناسب وابسته است. برای مثال دیابت یک عامل مهم در بروز بیماریهای چشمی است در حالی که داشتن یک رژیم غذایی سالم همراه با ویتامین های ب کمپلکس بویژه ویتامین B۳ می تواند تاثیر پیشگیرانه قابل توجهی داشته باشد.
ابتلا به بیماری تحلیل نقطه زرد، با کمبود ویتامین A و گلوکوم با کمبود تیامین (ویتامین B۱) و B۱۲ در ارتباط است.
در واقع تاثیر ویتامین ها در حفظ سلامت چشم تا حدی است که برخی از کارشناسان معتقدند که حتی فقدان یک ماده مغذی نیز می تواند باعث بروز نارسایی ها و مشکلات بینایی شود. به این ترتیب مصرف مولتی ویتامین ها به جز آن دسته که تنها برای مراقبت از چشم تجویز می شوند، می تواند برای حفظ بینایی موثر باشد.
از سوی دیگر، متخصصان انستیتو ملی رویال نابینایی در انگلیس با اعلام نتایج تحقیقات اخیر خود هشدار دادند که چاقی نیز یک فاکتور اصلی و مهم در از دست دادن بینایی است.
این متخصصان می گویند: بیشتر مردم به اشتباه تصور می کنند که اگر هیچ مشکل آشکاری با بینایی شان نداشته باشند، همه چیز باید به خوبی انجام گیرد.
پژوهشگران هم چنین تاکید می کنند که مصرف میوه ها نیز در حفظ سلامت چشم ها و بینایی تاثیر بسزایی دارد؛ به طوری که مصرف بیش از سه نوبت میوه در روز می تواند خطر بروز مشکلات چشمی را تا ۳۶ درصد کاهش دهد.

قطره های چشمی

قطره های چشمی می توانند در درمان بیماریها یا رفع ناراحتیهای چشمی بسیار مفید باشند. اما مهم است که بیاد داشته باشید که تمامی داروها می توانند عوارض جانبی داشته باشند. داروها بیماریها را درمان می کنند اما می توانند گاهی اوقات مشکل ایجاد کنند.

بسیاری از بیماریهای چشمی را می توان با قطره ها درمان کرد. اغلب اثر داروها در چشم باقی می ماند و فقط مقدار کمی از آن به سایر نقاط بدن میرسد بنابراین خطر کمی نسبت به داروهای خوراکی در ایجاد عوارض جانبی دارند.

بعضی از عوارض قطره های چشمی موضعی هستند بدین معنی که روی چشم اثر می کنند ولی در تمامی بدن اثری ندارند. اما مانند هرگونه داروی دیگری قطره های چشمی می توانند سلامتی شما از جمله سلامتی چشمانتان را به خطر بیاندازند.

داروها را صحیح استفاده کنید:
وقتیکه پزشک شما دارویی را برایتان تجویز می کنند باید نکات مهم زیر را درنظر داشته باشید:

  • مطمئن شوید که اسم دارو را می دانید. داروها همواره یک اسم ژنریک و یک اسم تجارتی دارند. اسم ژنریک را می توان با حروف ریز زیر نام دارو پیدا کرد.
  • مطمئن شوید که میزان دفعات مورد نیاز استفاده از دارو را می دانید.
  • بروشور دارو که حاوی جزئیات درباره عوارض جانبی و تذکرات لازم می باشد را بخوانید. چنانچه سئوالی داشتید، با چشم پزشکتان تماس بگیرید.
  • چنانچه در هنگام استفاده از دارو ناراحتی برایتان ایجاد شد بلافاصله با چشم پزشکتان تماس بگیرید.

گاهی اوقات چشم پزشک می تواند داروی دیگری را تجویز کند یا از روش دیگری برای درمان استفاده کند. اما گاهی اهمیت قطره های چشمی بحدی است که ممکن است شما مجبور باشید بعضی از عوارض جانبی را در ضمن درمان تحمل کنید.

حساسیت ها
بیاد داشته باشید که هر گونه حساسیت دارویی را باید به پزشک/چشم پزشک معالجتان اطلاع دهید. هر دارویی میتواند باعث ایجاد حساسیت شود حتی قطره های ساده که احتیاج به نسخه ندارند چون بهر حال حاوی مواد شیمیایی هستند. گاهی اوقات داروهائی هستند که ممکن است در گذشته برای شما مشکل آفرین بوده اند. مهم است که هر گونه واکنش حساسیتی را که در گذشته داشته اید به پزشک بگوئید. واکنشهای حساسیتی نسبت به قطرههای چشمی معمولا باعث ایجاد خارش ،تورم وایجاد دانه های قرمز در اطراف چشم می شوند. در صورت مشاهده هر یک از این عوارض متعاقب مصرف قطره های چشمی حتماً با چشم پزشک خود تماس بگیرید.

قطره های چشمی مورد استفاده در معاینه چشمی

قطره های گشاد کننده : چشم پزشک از قطره های چشمی برای گشاد کردن مردمک چشم شما استفاده می کند که بدینوسیله می تواند داخل چشم شما را ببیند. چون بعد از معاینه بدلیل استفاده از دارو توسط پزشک رانندگی ممکن است مشکل باشد بهتر است شما ترتیبی برای رسیدن به خانه بعد از معاینه فراهم کرده باشید .

قطره های بی حس کننده: بی حس کننده ها داروهای از بین برنده درد می باشند که چشم های شما را در عرض چند ثانیه بی حس می کند. این قطره ها بایستی در مطب پزشک استفاده شود و هرگز در خانه بکار نرود. استفاده مکرر از آنها میتواند به سطح چشم شما صدمات جدی بزند.

قطره های چشمی بدون نسخه
شما می توانید بعضی از قطره های چشمی را بدون نسخه خریداری کنید اما به یاد داشته باشید که حتی این قطره ها هم حاوی مواد دارویی هستند. قطره ها بایستی بر اساس تجویز پزشکتان و توصیه بروشور دارو استفاده شوند هر گونه علامتی که قطره ها ایجاد کنند ممکن است واکنش حساسیتی باشد حتی قطره هایی بدون نسخه.

قطره اشک مصنوعی محلولی است برای مرطوب کردن چشمهای خشک. شما میتوانید آن را به میزانی که نیاز دارید استفاده کنید. قطره های بدون ماده نگهدارنده برای افراد بدون حساسیت وجود دارند. قطره های ضد پرخونی وقرمزی حاوی داروهایی هستند که چشمها را با منقبض کردن عروق سفید میکنند. اگرچه این داروها باعث بهبود سلامتی چشم نمی شوند اما این قطره ها از قرمزی چشمها کم می کنند. معمولا اگر زیاد استفاده نشوند بی ضرر هستند. چنانچه شما از این داروها مکررا" استفاده کنید ممکن است چشمهای شما قرمزتر شده و با قطع دارو تحریک و قرمزی ایجاد کنند.

داروهای نیازمند نسخه
قطره های استروئید (کورتون):
این داروها بسیار قوی هستند و بایستی فقط با نظر پزشک مصرف شوند. استفاده از آن برای مشکلات چشمی بدون نظر پزشک می تواند خطرناک باشد. وقتیکه استروئیدها استفاده میشوند توانایی چشم برای مقابله با عفونتها و ترمیم صدمات کاهش می یابد. استفاده طولانی مدت از این قطره ها میتواند منجر به ایجاد آب سیاه یا آب مروارید و باعث از دست دادن دید شما شود. علیرغم این خطرات فوائد استفاده از استروئید ها در درمان بعضی بیماریها مهم می باشد که بایستی بهرحال تجویز شوند. اسامی ژنریک استروئیدهای شایع عبارتند از:

  • پرونیزولون
  • دگزامتازون
  • بتامتازون
  • هیدروکورتیزون
  • فلوئورومتولون
  • مدریزون

قطره های درمان عفونت: چشم پزشکتان درصورتیکه شما عفونتی داشته باشید که بتوان با داروهای خاص درمان کرد ممکن است این داروها را تجویز کند. قرمزی چشم لزوماً به معنای وجود عفونت نیست. داروی خاصی وجود ندارد که بر روی تمامی عفونتها موثر باشد. بعضی عفونتها را نمی توان با هیچکدام از داروهای فعلی درمان کرد. شما بایستی در عرض چند روز بهبودی قابل توجهی بدست آورید. در صورتیکه در حین استفاده قطره وضعیت چشم شما بدتر شد با چشم پزشک تماس بگیرید.

قطره های درمان گلوکوم (آب سیاه): آب سیاه بیماری عصب چشمی و اغلب ناشی از افزایش فشار داخل چشم است. از آنجا آب سیاه می تواند منجر به کاهش دید شود قطره های چشمی برای کاهش فشار چشم مورد استفاده قرار می گیرند.

بعضی از داروهای گلوکوم مانع ایجاد مایع بیش از حد داخل چشم می شوند. سایر داروها خروج مایع را در چشم بیشتر می کنند. شما قطره های ضد آب سیاه را در چشم می ریزید اما این داروها روی بقیه نقاط بدن شما هم اثر می کنند. چون این داروها مانع از دست دادن دید شما می شوند شما ممکن است مجبور باشید این عوارض جانبی را تحمل کنید.

مراقب عوارض جانبی باشید
داروهای مختلف ضد آب سیاه اثرات جانبی متفاوتی دارند.

تنگ کننده های مردمک: آنها ممکن است باعث تاری دید، سردرد و حتی پارگی پرده شبکیه شوند. اگرچه پارگی پرده شبکیه نادر است ولی چنانچه شما نقاط سیاه متحرک یا جرقه های نورانی دیدید فورا" با چشم پزشک تماس بگیرید.

بلوک کننده های بتا: ممکن است باعث مشکلات تنفسی در کسانیکه آسم یا تنگی نفس دارند شوند. از عوارض دیگر این داروها کاهش یا نامنظمی ضربان قلب و افسردگی است. لازم است اگر آسم یا تنگی نفس دارید پزشکتان را قبلا" مطلع نمایید.

اپی نفرین: ممکن است باعث افزایش یا نامنظمی ضربان قلب و یا افزایش فشارخون شوند.

چنانچه شما هر کدام از این اثرات جانبی را تجربه کردید به چشم پزشک مراجعه کنید. همچنین در صورتیکه از قطره های ضد آب سیاه استفاده می کنید در مراجعه به دیگر پزشکها هم مدت مصرف را یادآوری کنید.

چگونه قطره ها را در چشم بریزید
در ابتدا ممکن است ریختن قطره ها در چشم مشکل بنظر برسد اما با تمرین آسانتر می شود.

  • سر خود را به عقب خم کنید.
  • پلک تحتانی خود را بکشید تا یک فضا ایجاد شود. (مطابق شکل های زیر)

ب) پوست پلک تحتانی را با انگشت های اشاره و شست به پایین بکشید.

الف) پلک تحتانی را با انگشت اشاره پایین بکشید.

  • قطره را بداخل این فضا بیندازید بدون اینکه نوک قطره چکان با چشم یا پلک شما تماس یابد. (به منظور جلوگیری از آلودگی شده ظرف قطره)
  • چشمان خود را ببندید (پلک نزنید) و نقطه ای که پلک به بینی وصل می شود را فشار دهید و این عمل را برای 2 تا 3 دقیقه ادامه دهید. (مطابق شکل های زیر)

  • قبل از بازکردن چشمها قطره جذب نشده و اشک را از پلکهای بسته با دستمال کاغذی تمیز پاک کنید. سپس چشم هایتان را باز کنید.
  • چنانچه بایستی بیش از یک نوع قطره را در یک زمان استفاده کنید. قبل از استفاده از قطره دوم 3 تا 5 دقیقه صبر کنید.

بیمارستان چشم پزشکی نور
نقل مطالب این سایت با ذکر منبع و نشانی اینترنتی سایت بلامانع است.

راه‌کارهایی برای مهارت قاطعیت

نه گفتن به کدام خواسته‌ها؟
هنگامی که درباره مهارت نه گفتن بحث می‌شود. اغلب مردم فکر می‌کنند که نه گفتن، درواقع یک رفتار قاطعانه در برابر خواسته‌های منفی و نارواست.

اما به‌رغم تفکر این افراد، همیشه این‌طور نیست. زیرا درخواست‌ها می‌توانند مثبت، منفی، معقول، نامعقول و… باشند. به‌غیر از درخواست‌هایی که

عرف جامعه آن‌ها را منفی یا نامعقول می‌داند این طرز تلقی ماست که مشخص می‌کند درخواست، منفی است یا مثبت، معقول است یا نامعقول.

باید پذیرفت که درخواست‌ها همیشه منفی نبوده و معلول شرایط‌ هستند و در حالت‌های مختلف گزاره‌های گوناگونی دارند. لزوم پرداخت به مسأله

مهم “نه ‌گفتن” هنگامی برجسته‌تر می‌شود که در حالت‌های مختلفی قرار بگیریم. حالاتی که یا باید نه بگوییم یا این‌که بله گفته و درخواست را قبول کنیم.

در زندگی انسان‌ها مسائل بسیار ظریفی هست که اگر به‌خوبی به آن‌ها پرداخته شود، مشکلات فراوانی حل می‌گردد. به‌عنوان نمونه به نظر بنده در

تعاملات اجتماعی باید صریح بود و به‌راحتی حرف خود را زد. نباید گرفتار رودربایستی شد و حرف خود را از فیلترهای گوناگونی که به محتوای آن

لطمه می‌زند؛ گذراند. اگر سعی کنیم و تمرین کنیم که صریح باشیم، در برابر درخواست‌های دیگران نیز می‌توانیم با صراحت برخورد کنیم. در

سناریوهایی که ارائه می‌گردد، سعی می‌کنم این صراحت در نه‌گفتن را با تعبیر و تأویل از قاطعیت بیان کنم.

فرض کنید که با دوستان خود به بازار رفته‌اید و می‌خواهید خرید کنید.

سناریو اول:
شما: من این رنگ لباس را خیلی دوست دارم.
دوستان: این رنگ دیگر از مد افتاده است.
شما: اما من از بچگی به این رنگ علاقه داشته‌ام.
دوستان: اصلا تو بی‌کلاس، به‌روز نیستی، سلیقه نداری.
شما: از راهنمایی شما سپاس‌گزارم؛ اما من این رنگ را ترجیح می‌دهم.
درخواست یا پیش‌نهاد دوستانتان ظاهراً نه منفی بود و نه نامعقول. اما چون بر خلاف میل شما بود درخواست نامعقولی به‌شمار می‌رفت.

سناریو دوم:
شما: من این رنگ لباس را خیلی دوست دارم.
دوستان: این رنگ دیگر از مد افتاده است.
شما: اما من از بچگی به این رنگ علاقه داشته‌ام.
دوستان: اصلا تو بی‌کلاس، به‌روز نیستی، سلیقه نداری.
شما: حالا که فکر می‌کنم که حق با شما است، اصلاً این رنگ برازنده من نیست و فکر نکنم در تن نیز زیبا باشد.

تحلیل سناریوها:
اگر به سناریو اول توجه کرده باشید، شخص پیش‌نهاد دوستان خود را با حالتی محترمانه رد می‌کند. او با شخصی کردن سلیقه می‌کوشد تا به دوستان خود بفهماند که برای نظر آن‌ها احترام قائل است، اما میل درونی‌اش حکم دیگری می‌کند و او را مانع از خرید لباسی که آن‌ها به او پیش‌نهاد کرده‌اند، می‌کند. البته در فرایند نه گفتن باید توجه داشت که حقوق هر دو طرف حفظ شود. هیچ‌گاه گستاخی و پرخاش‌گری را با قاطعیت اشتباه نگیرید.
اما در سناریو دوم، شخص نه تنها تسلیم پیش‌نهاد دوستان خود شده است، بلکه با دلیل و برهانی که می‌آورد، نظر آن‌ها را تأیید می‌کند.

رفتار منفعلانه و قاطعیت
رفتارشناسی در علم روان‌شناسی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. اصولاً شناخت نوع و نحوه رفتار، به برقراری ارتباط موفق و رضایت‌بخش کمک شایانی خواهد کرد. در مورد قاطعیت نیز، نوع رفتار ما با دیگران بسیار بااهمیت است. زیرا این ما هستیم که نحوه رفتار دیگران را با خود، رقم می‌زنیم. همان‌طور که می‌دانید، اگر رفتار منفعلانه داشته باشیم، یعنی اجازه داده‌ایم که دیگران به‌جای ما تصمیم بگیرند. (هم چنان که در سناریو دوم بحث شد).

همه رنج من از وجود من است
لاجرم زین وجود نالانم

رفتار انفعالی است که باعث می‌شود شخص، در برابر درخواست‌ها و حتی پیش‌نهادهای دیگران منفعلانه عمل کرده و در رد یا قبول آن‌ها دچار تردید شود. به دیگر سخن، افراد منفعل با رفتار انفعالیشان نمی‌توانند از حقوق شخصی خود دفاع کنند و درخواست‌های نامعقول و ناروا را رد کنند. بیش‌تر در این فکر هستند که طوری حرف بزنند و رفتار کنند که دیگران نرنجند و مورد قبول آن‌ها واقع گردد. این افراد حتی در بعضی از موارد، در بیان خواسته‌های صریح خود نیز ناتوانند.

اعتماد‌به‌نفس
اعتماد به‌نفس کم که عدم قاطعیت نیز، یکی از پیامدهای منفی آن است مانع از آن می‌شود که بتوانند ابراز وجود داشته باشند. معمولاً خود را در شخصیت‌های دیگران مخفی می‌کنند و اجازه می‌دهند که دیگران به جای آن‌ها تصمیم بگیرند.
به رغم آن‌ها، افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند اجازه نمی‌دهند که دیگران به جای آن‌ها تصمیم بگیرند. از خود تصویری واقعی داشته و با شناخت نقاط قوت و ضعف خویش، مانع از آن می‌شوند که دیگران اعتماد به‌نفسشان را به بزنند:

یکی تیری افکند و در ره فتاد
وجودم نیازرد و رنجم نداد (سعدی).

اتیسم چیست؟

بابک پسری ۶ ساله است که از طرف پزشک متخصص اطفال جهت بررسی به روانپزشک اطفال معرفی شده است . والدین اظهار می کنند که کودک تا سن ۵/۱  سالگی از نظر گردن گرفتن ، نشستن و راه افتادن کاملاً طبیعی ولی شروع تکلم با تأخیر بوده است . در حدود ۲سالگی خانواده متوجه پسرفت تکلمی کودک شده اند بطوریکه کلمات قبلی را استفاده نمی کرده و یا نابجا و غلط استفاده می کرده است . در حال حاضر در برقراری روابط با همسالان مشکل دارد و قادر به دوستیابی نیست . هنگام حضور در مهدکودک بصورتی رفتار میکند که گوئی هیچکس در کلاس حضور ندارد . تماس چشمی محدود است و یا خیره می شود . در مقابل رفتار محبت آمیز والدین واکنش نشان نمی دهد . در خانه بیشتر در خودش است و به نظر می رسد در دنیای خیالی خودش سیرمی کند . کلمات و جملات دیگران را بدون درک مفاهیم تکرار میکند و گاه عبارات شنیده شده فعلی را تکرار می کند . کمتر از ضمیر من استفاده می کند و خودش را به نام صدا می کند . مفاهیم و دستورات را درک می کند ولی توجه و تمرکز خیلی کم است بطوریکه کوچکترین محرک محیطی موجب - حواس پرتی در او می شود . حرکات تکراری دارد مثلاً مدتها با چرخ ماشین اسباب بازیش سرگرم می شود و یا ساعتها کلید برق را روشن و خاموش می کند و یا با دگمه های کنترل تلویزیون بازی می کند . علاقه خاصی به وسایل مکانیکی دارد مثلاً حرکت پنکه ، ماشین لباسشوئی و یا صدای جاروبرقی توجه او را جلب می کند . از طرف دیگر به آگهی های تبلیغاتی علاقه خاص نشان می دهد و ریتم کلام و آهنگها را بصورت طوطی وار تکرار میکند . گاهی اوقات دستش را در وضعیت غیرعادی نگه میدارد و یا مرتب با دست به صورتش ضربه می زند . مدتها درگیر تکان خوردن ، چرخیدن و ... می شود . عادات خاصی دارد مثلاً در خانه از مسیر مشخصی حرکت می کند . با اسباب بازیهایش درست بازی نمی کند . مثلاً با ترتیب معین آنها را در رختخوابش می چیند بطوریکه خلاف آن موجب نگران شدن او می گردد . از طرف دیگر در بررسیهای آزمایشگاهی ، نوار مغزی و سی تی اسکن مغزی انجام شده مورد خاصی نشان داده نشده است . با توجه به تاریخچه ، ارزیابی روانشناسی و روانپزشکی ، کودک مبتلا به اختلال اتیستیک است .

اتیسم چیست ؟

اتیسم نوعی اختلال رشدی است که با رفتارهای ارتباطی و کلامی غیرطبیعی مشخص می شود . علائم این اختلال در سه سال اول زندگی بروز می کند . علت اصلی اختلال ناشناخته است و در پسران شایعتر از دختران است .

وضعیت اقتصادی ، اجتماعی ، سبک زندگی و تحصیلات والدین نقشی در بروز اتیسم ندارد . این اختلال بر رشد طبیعی مغز در حیطه تعاملات اجتماعی و مهارتهای ارتباطی تأثیر می گذارد . کودکان و بزرگسالان مبتلا به اتیسم در ارتباط کلامی و غیرکلامی ، تعاملات اجتماعی و فعالیتهای مربوط به بازی مشکل دارند . این اختلال ارتباط با دیگران و دنیای خارج را برای آنان دشوار می سازد . در بعضی موارد رفتارهای خودآزارانه و پرخاشگری وجود دارد . در این افراد حرکات تکراری ( دست زدن ، پریدن ) و یا مقاومت در مقابل تغییر دیده می شود و ممکن است در حواس بینائی ، شنوائی ، لامسه ، بویایی و چشایی نیز حساسیتهای غیرمعمول نشان دهند . هسته مرکزی مشکل در اتیسم ، اختلال در ارتباط است .

پنجاه درصد کودکان اتیستیک قادر نیستند از زبان خود به عنوان وسیله اصلی برقراری ارتباط با سایرین استفاده نمایند . عدم بکاربردن ضمیر « من » از ویژگیهای کلامی این کودکان است . از مسایل دیگر تکلمی تکرار کلمات و جملات اطرافیان است .

انواع اختلالات نافد رشد چیست ؟

چندین اختلال در زیرگروه اختلالات نافذ رشد وجود دارد . در اختلالات نافذ رشد آسیب شدید در چندین حوزه رشدی وجود دارد . افرادیکه در طبقه بندی اختلالات  نافذ رشد قرار می گیرند در برقراری ارتباط اجتماعی دچار مشکل هستند ولی شدت آن متفاوت است . نکات عمده ای که تفاوت میان اختلالات را بیان می کنند در زیر مطرح شده است :

اختلال اتیستیک : ارتباط ، تعامل اجتماعی و بازی تخیلی بطور مشخص آسیب دیده است . علائق ، فعالیتها و رفتارهای تکراری دیده می شود . اختلال در سه سال اول زندگی شروع می شود .

اختلال آسپرگر : با آسیب در تعاملات اجتماعی و وجود فعالیتها و علائق محدود  مشخص می گردد . تآخیر در شروع تکلم وجود دارد ولی در حقیقت مبتلایان مشکلات تکلمی کمتری دارند . هوش معمولاً طبیعی و یا بالاتر از طبیعی است .

اختلال رت : سیرپیشرونده ای دارد که فقط در دختران دیده می شود . در ابتدا مراحل رشد طبیعی است است ولی بعد مهارتهای به دست آمده قبلی و توانایی استفاده هدفدار از دستها را از دست می دهند و بجای آن حرکات تکرار شونده دست ایجاد میشود که بین سنین یک تا چهار سالگی شروع می شود .

اختلال فروپاشنده دوران کودکی : رشد حداقل در دو سال اول زندگی طبیعی است . از دست دادن جدی مهارتهایی که قبلاً داشته است مشاهده میشود .

اختلال نافذ رشد غیراختصاصی : به تنهایی علائم مشخص هیچیک از اختلالات بالا را نداشته و نمی توان آن را جزو یکی از طبقه بندیهای فوق الذکر جای داد .

 

* علت اتیسم چیست ؟

اتیسم یک ناتوانی طولانی مدت است که منجر به اختلال عملکرد عصبی - روانی در فرد می شود . گر چه اتیسم عارضه نادری است اما شیوع اتیسم حتی تا ۲۰ مورد در هر ۱۰۰۰۰ تولد زنده می رسد . اگر چه علت اصلی کاملاً شناخته شده نمی باشد اما در سالهای اخیر تحقیقات و مطالعات زیادی در این زمینه صورت گرفته است . تحقیقات تأکید زیادی بر منشاء زیست شناختی و عصب شناختی در مغز دارد . در بسیاری از خانواده ها سابقه اتیسم و یا اختلالات مربوط به ان وجود داشته است که مسائل مربوط به ژنتیک و ایمن شناسی در بحث سبب شناسی مطرح می گردد . تابحال ژن خاصی که مربوط به اتیسم باشد شناخته نشده است و پژوهشگران در مورد نقش ژنتیک در علت شناسی اتیسم اختلاف نظر دارند اما عده ای از آنها ترکیب چندین ژن را بعنوان علت اختلال مطرح می کنند . چندین نظریه درباره اتیسم مطرح شده که هیچ یک به طور دقیق اثبات نشده است .

* علائم اتیسم چیست ؟

بطور معمول افراد مبتلا به اتیسم حداقل نصف علائمی را که در زیرعنوان شده است ، نشان میدهند . این نشانه ها از خفیف تا شدید متغیر هستند . در موقعیتهایی کاملاً متفاوت رفتارهایی که با سن کودک تطابق ندارد مشاهده می گردد .

اصرار به یکسانی داشته و در مقابل تغییر مقاوم هستند .

مشکلات شدید تکلمی دارند .

در بیان نیازها مشکل دارند و بجای استفاده از کلمات از اشارات و حرکات استفاده میکنند .

کلمات و جملات دیگران را تکرار می کنند .

خنده و گریه بی دلیل داشته و بدون علت مشخص نگران و مضطرب می شوند .

قشقرق به پا می کنند و برای دلائلی که برای دیگران آشکار نیست شدیداً پریشان می شوند .

قادر نیستند با دیگران رابطه برقرار کنند .

دوست ندارند در آغوش گرفته شوند و یا دیگران را در بغل گیرند .

تماس چشمی ندارند یا تماس آنها اندک است .

به روش آموزش معمول پاسخ نمی دهند .

با اسباب بازی درست بازی نمی کنند .

چرخیدن و تاب خوردن را خیلی دوست دارند .

احساس درد کمتر یا بیشتر از حد دارند .

از خطرات نمی ترسند .

پرتحرک یا کم تحرک هستند .

نسبت به اطرافیان واکنش عاطفی نشان نمی دهند .

به صحبتها و یا صداها پاسخ نمی دهند بطوریکه بنظر می آید ناشنوا هستند . اگر چه حس شنوایی سالم است .

هفتاد درصد کودکان اتیسم ناتوانی هوش دارند .

در برخی از کودکان اتیستیک توانائیهای خاص وجود دارد .

* باورهای غلط درباره اتیسم :

کودکان مبتلا به اتیسم هرگز ارتباط چشمی برقرار نمی کنند .

کودکان اتیستیک نبوغ دارند .

کودکان مبتلا به اتیسم صحبت نمی کنند .

کودکان اتیستیک قادر به نشان دادن محبت خود نیستند .

اتیسم یک بیماری روانی است .

منظور از پیشرفت این کودکان یعنی اینکه کاملاً شفا یابند .

کودکان مبتلا به اتیسم نمی توانند به دیگران لبخند بزنند .

کودکان اتیستیک تماس جسمی محبت آمیز برقرار نمی کنند .

ما  میدانیم که این کودکان تحریکات حسی را به گونه ای متفاوت درک می کنند که موجب اشکال در ابراز محبت و برقراری ارتباط عاطفی در آنها می گردد . اما به هر حال این کودکان می توانند محبت کنند . در صورتیکه این کودکان را باور کنیم قادر به داد و ستد عاطفی با آنها هستیم .

تعدادی از روشهای درمانی - توانبخشی شامل موارد زیر هستند :

دارو درمانی

رفتار درمانی

گفتار درمانی

خیانت(ترجمه)

خیانت: تحمیل کردن آن آسان است. هر موقع که من یک زوج رامی دیدم خیانت یکی از گیج کننده ترین و پر چالشترین مواجهه من بوده است. بنابراین عوامل غیر قابل پیش بینی و گیج کننده زیادی برای خیانت وجود دارد. مثلاً عکس العمل و طرز برخورد زوجین چگونه باید باشد؟ واکنش دلخور شدن همسر هنگامی که وی می فهمد چگونه است؟ آیا همسر خاطی نادم و پشیمان می شود و به رابطه نامشروعش خاتمه می دهد؟ یا حالت تدافعی می گیرد و دیگران را سرزنش می کند؟بعضی از زوجین پیش خواهند آمد و می خواهند که درباره عشق گذشته خودشان صحبت کنند(بعلاوه هر چیز دیگری در رابطه خودشان) و حال آنکه زوج دیگر در باره هر چیزی به جز عشق صحبت خواهد کرد. یکی از عوامل مهم دیگر-با وجود غیر قابل پیش بینی بودن- دامنه زیاد عواطف شدیدی است که اغلب به طور صریح بیان می شوند.(خشم، یاس، خیانت، تندی، اندوه و محبت)، که هر پیشرفت درمانی را تهدید می کند. در نهایت برای جدایی گریز همیشه وجود خواهد داشت.زوجین چه نقطه ای از عشق را فراموش خواهند کرد. به نظر می رسد تعدادی از زوجین به خوبی پیشرفت خواهند کرد، و ناگهان از خطای خود به الگوی قبل از خشم ، حمله، و حالت دفاعی(ظاهراً) بدون علت یا دلیل بر خواهند گشت. همه این تکرارها و پیامد ها مرا به تلاش وا داشت تا کاری بکنم.همه این راهبردهایی که ابتدا در حرفه ام استفاده کردم دیدگاهی بود که از تجارب خودم به دست آورده بودم، پنهان شدن زیرکانه مانند جلسه مراجعان. پس معنی واقعی آن چه بود که من درتکاپو بودم به آن برسم.پس از گذراندن وقت کافی (از آن لذت خاصی نبردم) به خودم آمدم برای مدلی درمانی که در ارتباط با خیانت زوجین می بایست به کار من کمک کند. آسان به نظر می رسید اما کار مشکلی پیش رو داشتم ! آیا مدل آسیب[1]   مناسب است؟ مقدمتاً درمانگر در میان تجارب مراجعان، بی حس کردن هیجانات و سرو سامان دادن تجارب منحرف مقارن با حکایت ارتباط گام بر می دارد. این اغلب به بازگویی حکایات ودیگر عواطف سخت کمک می کند. به هر حال همیشه این مناسب بعضی از زوجین نیست. مدل دیگری که اغلب برای فهمیدن پروسه خیانت به کار می برم مدل سوگ[2] است.  در این مدل زن یا شوهر(مخصوص محنت میهمانی است) مجبورند به یک ارتباط قدیمی بگویند"خداحافظ" (یا دست کم انتظار آن را داشته باشند) و کار در تمام مراحل سوگ توسط کوپلر راس[3]شهرت یافته است.این گرایش برای من عقلانی است زیرا به نظر می رسد جنبه ای از سوگواری که اتفاق افتاده، و عواطف آشکار قطعی وجود دارد(ضربه، انکار، خشم، دعوا و ...). هدف مشروط به توانایی حرکت به جلو از مرگ به یک ارتباط جدیدممکن است تحت الفظی باشد. اگر ارتباط با شکستن یا طلاق گرفتن پایان یابد.علاوه بر مثال مشخص درمان در زمینه ای که بالا مطرح شد من کاربرد نظریه های مخصوص مشاوره که ممکن است فایده کار با خیانت را ثابت کند ملاحضه کردم. مخصوصاً دیدگاه پست مدرنیسم که به نظر می رسد با پتانسیل زیادش مفید باشد. برای مثال نظریه حکایت که درمانگر زوجین را به ظاهر ساختن مشکل(در این نمونه خیانت) تشویق می گند. وبه جای مقصر دانستن همدیگر تماماً در کنار هم تلاش کنند .بطور حتم ممکن است برای بعضی از زوجین سخت باشد که از سرزنش یکدیگر بپرهیزند(مخصوصاً موقعی که یکی از زوجین سخت  درگیر خونخواهی است) و به نظر می آید از فعالیتهای اساسی مهم که منجر به خیانت می شود، اجتناب کرد.نظریه دیگر دیدگاه متمرکز بر راه حل[4]، پست مدرنیسم است.در این الگوی درمانی درمانگران در استفاده از زبان مشکل مخالفت می کنند و زوجین را برای جستجوی راه حلهایی که مربوط به نگرانی حاضر است تشویق می کند. یکی از این راههای انجام شده نگاه به زوجین که در گذشته برای مثالهای مشخص یا تجارب یا ارتباط وظیفه ای و سالم چه انجام داده اند. سپس درمانگران زوجین را راهنمایی می کنند تا راهی پیدا کنند و دگر بار آنرا انجام دهند. فایده آن گذشتن از تاثیرات مخرب، و مطالب گذشته را در قالب تازه ای تکرار کردن می باشد، اما امکان دارد بار دیگر از احساسات همسر که تجارب دردناک آن فراموش شده تخطی کند. بنابراین من اینطور فهمیدم که هیچ کدام از دیدگاههای نظری مناسب همه پیچیدگیهایی که در حال حاضر برای زوجینی که با خیانت در ارتباطشان مواجهند، نیست.

در پایان همه اینها ، من در ابتدا کمی احساس دلسردی داشتم و گمان می کردم چیزی برای آموزشم ندارم که اگر خوش بین باشم یا بی کفایت در بدترین حالت حداقل مانند یک زوج درمانگر باشم.در بحث با چند همکار وقتی فهمیدم بیشتر آنها فنون مناسب کاربردی برای موضوعات پیچیده زوجین دارای مشکل خیانت نداشتند احساس راحتی کردم .در حقیقت برای من روشن شد که آموزش رسمی خیلی کمی در حمل این موضوع برای بیشتر زوجین و خانواده درمانگران است. علاوه بر این هنگامی من تشویق شدم، که تحقیقات ویسمن[5]، دیکسون[6] و جانسون[7](1997) که خیانت را مهمترین دلیل ارجاع زوجین به مشاوره دانسته اند را خواندم. خیانت موضوعی است که زوج درمانگران کمترین احساس آمادگی برای کمک دارند. هنگامی که تعدادی از مواردی که در دستم بود مشاهده می کردم فهمیدم که تعداد قابل ملاحظه ای از کتب نوشته شده برای اشخاص بالغی است  که همسران آنها فریبکار یا چگونگی تعیین بازسازی ارتباطات انها بود.فنون کمی به کار در کلنیکها برای موضوعات پیچیده زوجینی که برای درمان مراجعه می کنند مفید خواهد بود. منابع بسیار کمی در دسترس متخصصان بالینی قرار دارد(خوشبختانه اکثر نویسندگان همکاری در سهیم شدن فصلهای این کتاب را پذیرفته اند!)

اگر چه بیشترین ترس چالش برای درمانگران رویارویی با خیانت است، به عبارت دیگر هیچ تعهدی برای شما همچون یک زوج درمانگر موضوع حال حاضر با خیانت نیست.به چندین دلیل ، شامل اغلب عواطف نارس حاضر، سطحی از عواطف برای درمان که زوجین دارند(حداقل در آن لحظه)، یا حقیقتی که در بسیاری از زوجین به سرعت آشکار می شود. البته این مورد برای همه زوجین صادق نیست، اما ابن مقدار زیاد انرژی آنی است که با فاش شدن خیانت اکثریت زوجین پیش می آید. سوال این است که چگونه بهترین استفاده را از این انرژی آنی ببریم. همچون یک درمانگر شما می فهمید که زوجین آماده نشان دادن تغییراتند(یا حداقل قبول نشان دادن تغییراتند) برای اینکه روابطشان را بازسازی کنند. ضمناً در حالت تعادل است که صدمات میان سرزنش بیش از حد رنجاندن همسر و پذیرش مسئولیت برای رفتارشان را داشته باشند. بعلاوه توازنی باید بین نگهداری تغییرات زیاد همسران( و ترس یک یا دو زوج) و عدم چالش زوجین برای بررسی پویایی ارتباطی منجر به بحران، برقرار شود. در نهایت شما پی می برید که بیشتر، مهارتهای مشاوران می تواند موفقیت را برای مشاوره زوجین به ارمغان آورد.

موقعی که من سهم قسمتی از این بحرانها را بر روی زوجها و خانواده در مانگر پرسیدم، به افکار و تجاربم رجوع کردم"من باید چه چیزی بیشتر داشته باشم هنگامی که این موضوعات پیچیده را آموزش می دهم؟" من درباره کمبود آموزش برای متخصصین بالینی در این زمینه فکر کردم. و کمبود منابع برای دانشجویان و متخصصان بالینی را بررسی کردم و ابزار منابع تخصصی را از هر جایی که توانستم بهترین اطلاعات از متخصصان بالینی و محققان در زمینه خیانت بیابم مرور کردم.تا کنون نظریه منحصر به فردی که تلفیقی از دیدگاههای مختلف برای آموزش زوجین و موضوعی که مربوط به تمرین زوجها و خانواده درمانگران باشد وجود ندارد. این کتاب سعی خواهد کرد وظیفه اش را به انجام برساند. به نیابت از همه نویسنده ها (از تمام کسانی که سخت کار کردند تا این کتاب را آماده کنند خیلی سپاسگذارم.)، امیدوارم به هدفی که می خواهید برسید.

پول آر. پلزو[8]

سپتامبر 2006

 با سلام این کتابی است که به تازگی شروع به ترجمه کردم از تمامی دوستان خواهشمندم نظر ی در این زمینه بدهید تا کمکی به بنده کرده باشید پیشاپیش از شما متشکرم



[1] -trauma model

[2] -grief model

[3] -kubler ross

[4] -solution-focused

[5] -whisman

[6] -dixon

[7] -johnsons

[8] -paul R. Peluso

مهارت های مطالعه

شرایط مطالعه بهتر

 


«بکارگیری شرایط مطالعه یعنی بهره‌وری بیشتر از مطالعه»
شرایط مطالعه ، مواردی هستند که با دانستن ، بکارگیری و یا فراهم نمودن آنها ، می توان مطالعه ای مفیدتر و با بازدهی بالاتر داشت . در واقع این شرایط به شما یاد می دهند چگونه از زمانهای مطالعه ، بهره‌وری بالاتری داشته باشید . به شما می آموزند قبل از شروع مطالعه چه اصولی را به کار گیرید ، در حین مطالعه چه مواردی را فراهم سازید و چگونه به اهداف مطالعاتی خود برسید.

1- برای موفقیت در مطالعه ، باید درست آغاز کنید:

یعنی برنامه درسی خود را طوری تنظیم کنید که از خواندن کتابها ، هدفی واضح و روشن را دنبال کنید .
- درسهای خود را طوری برنامه ریزی کنید که هنگام مطالعه ، ابتدا کتابهای آسان را بخوانید ، نه کتابهای مشکل را.
- در هنگام مطالعه یک کتاب ، ابتدا از قسمت‌های آسان و جذاب شروع کنید و بعد به سراغ بخشهای مشکل تر آن بروید . این کار را می توانید با مرور قسمت‌های خوانده شده قبلی آغاز کنید. قسمت‌های آسان و جذاب علاقه شما را به خواندن افزایش می دهند.
- در برنامه ریزی درسی خود ، موضوع‌های مشابه را پشت سر هم قرار ندهید و آنها را یکی پس از دیگری مطالعه نکنید تا حد ممکن بین آنها فاصله بگذارید.
- اگر می خواهید چند کتاب را در یک روز مطالعه کنید ابتدا زمانهای خواندن و ترتیب قرار گرفتن آنها را مشخص کنید و بعد به مطالعه بپردازید .
- حتی المقدور برای یک کتاب بیش از دو ساعت وقت در نظر نگیرید . و زمانهای مطالعه را به مدتهای دو ساعته تقسیم کنید . تصور نکنید که هر چقدر زمان مطالعه یک کتاب بیشتر باشد بهتر است بر عکس هر چقدر زمان کوتاه گردد و موضوع مورد مطالعه عوض گردد ، میزان یادگیری افزایش می یابد .
- اگر می خواهید در شش روز هفته ، شش کتاب بخوانید، هرگز هر کتاب را در یک روز نخوانید و برای شش روز ، شش کتاب در نظر نگیرید . بهتر است هر روز را به شش قسمت تقسیم کنید و در هر قسمت ، یک کتاب بخوانید و این روند را در شش روز هفته ادامه دهید .
- به روش تدریجی درس بخوانید ، یعنی در طول سال تحصیلی درس بخوانید و خواندن دروس را به شبهای قبل از امتحان موکول نکنید . مطالعه تدریجی و با تداوم در طول سال تحصیلی بسیار بهتر از مطالعه فشرده و با تراکم در چند روز قبل از امتحان است.

2- برنامه ریزی :

یکی از عوامل اصلی موفقیت داشتن برنامه منظم است»
برنامه ریزی صحیح این است که چگونه از وقت و امکانات موجود حداکثر استفاده را ببرید . عدم برنامه ریزی صحیح باعث اتلاف وقت شده و بازده مطالعه بسیار کاهش می یابد .
نکته ای که در این جا قابل ذکر می باشد اینست که ، داشتن برنامه مهم است ولی مهم تر از آن اجراء برنامه است .
الف )برنامه ریزی درسی :
بهترین برنامه ریزی درسی، خود فرد است . یعنی هر شخص باید با توجه به شرایط روحی ، جسمی ، محیطی ، زمانی ،علاقه ، هدف ، نقاط ضعف و قوت خویش برای خودش برنامه ریزی کند .
ب ) کوتاه ، ساده و قابل اجراء بودن برنامه صحیح است .
یعنی هر قدر برنامه حجیم و سخت باشد تاثیر منفی بر روحیه فرد می گذارند و به خاطر پیچیدگی شان ، غالباً با شکست مواجه می شوند .هر قدر برنامه کوتاهتر و ساده تر باشد . شخص راحت تر آن را در زمان تعیین شده انجام می دهد. و تجربه ای موفق در زمینه برنامه ریزی کسب می کند . و این تجربیات موفق در رسیدن به موفقیت‌های بعدی تاثیر بسزایی خواهندداشت .
ج ) اجراء برنامه در زمان مشخص :
وقتی برنامه ای را نوشته‌اید . باید آن را درزمان مشخص اجرا کنید . اگر نظم خاصی در اجراء برنامه داشته باشید ، به راحتی می توانید به اهداف خویش برسید. کسانی که نظم و ترتیب در اجراء برنامه را رعایت نمی کنند ، غالباً برنامه‌های آنان با شکست مواجه می شود .

3- نظم و ترتیب :

« اساس هر سازمانی به نظم آن بستگی دارد »
رعایت نظم از شرایط مهم مطالعه به حساب می آید . چرا که نظم به ایجاد تمرکز حواس کمک می کند. همچنین وقتی که نظم بر پا شد ، یادگیری بهتر صورت می گیرد . اگر اتاق و میز مطالعه نامنظم باشد موجب حواس پرتی و اختلال در یادگیری می شود . توجه داشته باشید . هر جور که مطالب را به حافظه بدهید ، بر همان اساس نیز می توانید آنها را بازیابی کنید .

4- حفظ آرامش :

« آرامش ضمیر ناخود آگاه را پویا و فعال می کند»
درسی را که با آرامش بخوانید قطعاً بهتر می توانید بیاموزید ، برای آنکه بازده مطالعه خود را بالا ببرید ، در سخت‌ترین شرایط و حتی کوتاهترین زمان نباید مضطرب شوید و سعی کنید در این مدت کوتاه با آرامش خاطر مطالعه کنید. مطالعه بدون اضطراب و خونسردی کامل ، تاثیری بسیار مثبت در افزایش میزان یادگیری دارد. توجه داشته باشید که حفظ خونسردی و آرامش ، هرگز به معنای بی خیالی و بی حالی نیست ، بلکه به معنی وضعیتی هوشیار همراه تمرکز حواس و بدون دلهره است . روانشناسان معتقدند که اضطراب کم برای مطالعه و موفقیت لازم است ، زیرا شخص را به تحرک و فعالیت وا می دارد و باعث می شود که به طور جدی به درس خواندن بپردازد ، اما اگر این اضطراب از حد معمول خود خارج شود و استرس و دلهره در فرد ایجاد کند نه تنها مفید نیست ، بلکه مانع از فعالیتهای وی شده ، و حتی در جلسه امتحان مانع از یادآوری آموخته‌های شخص می شود . نکته ای که باید به آن اشاره کرد این است که در اغلب موارد ، اضطراب ناشی از تفکرات منفی شماست . وقتی که نسبت به امتحان تصور منفی دارید، از آوردن نمره کم می ترسید ، عواقب قبول نشدن را در نظر می گیرید . در نتیجه تصورات منفی ، موجب اضطراب می گردند و اضطراب سدی در راه کارایی حافظه می گردد و این عمل خود اضطراب بیشتر را به دنبال خواهد داشت و نهایتاً اینکه این سیکل معیوب همچنان ادامه خواهد یافت .

5- استفاده صحیح از وقت :

«بنیامین فرانکلین می گوید : پس وقت را تلف نکنید زیرا زندگی از وقت تشکیل شده است »
استفاده صحیح از وقت و هدر ندادن آن بسیار مهم است .چرا که زمان از دست رفته را نمی توان مجدداً باز یافت . زمان را نمی توان ذخیره کرد ، نمی توان خرید و یا فروخت و نمی توان از 24 ساعت دیگران قرض گرفت زمان سرمایه ای است که اگر مورد استفاده قرار نگیرد ، از دست می رود در حالی که یک سرمایه مالی این چنین نیست .
اگر منصف باشیم با کمی دقت و تامل در می یابیم که مشکل اصلی کمبود وقت نیست ، بلکه در نحوه استفاده از آن است .

6- سلامت و تندرستی :

« عقل سالم در بدن سالم است »
سلامت جسمی و روانی در یادگیری تاثیر بسزا دارد.

7- تغذیه مناسب :

« تغذیه صحیح نقش مهمی در سلامتی دارد.»
غذا را به موقع و سر وقت بخورید ، از خوردن غذا در ساعت‌های گوناگون و بدون نظم و برنامه به پرهیزید . سعی کنید صبحانه و ناهار و شام را در ساعات معین بخورید . به برنامه غذایی خود نیز نظمی خاص بدهید .

8- تنفس صحیح :

« یکی از مهمترین اعمال بدن انسان ، تنفس است . » تنفس عمیق باعث می شود که ما در هر نفس اکسیژن بیشتری را به شش‌های خود برسانیم . این اکسیژن به سلولهای مغزی که خود ذخایر اکسیژن کمی دارند ، کمک می کند تا فعالیت بیشتری داشته باشند . افزایش فعالیت این سلولها یعنی پمپاژ بیشتر یونها بین دو سری غشاء سلول به خصوص برای یون‌های سدیم و کلسیم که به خارج غشاء می روند و پتاسیم و کلر که به داخل آن می آیند . هرگاه تغییرات غشاء نرون به نرون بعدی منتقل شود ، این تغییرات به نوبه خود مسیرهای جدیدی برای انتقال از راه مدارهای عصبی می شوند و وقتی این مسیرهای جدید برقرار شدند ، با تفکر ما فعال می شوند و خاطره‌ها را مجدداً تولید می کنند . این فرآیند که حافظه نام دارد کاملاً به اکسیژن نیاز دارد . به همین دلیل است که در هوای آلوده به دود سیگار و سایر گازهای سمی بازده یادگیری و حافظه به شدت کاهش می یابد. از سوی دیگر تنفس صحیح و عمیق باعث می شود که سیستم ایمنی ما فعالتر شود . بنابراین حرکات عضلانی و تنفس عمیق ، جریان لنفاوی را به راه می اندازد و باعث می شود که گردش خون بهتر انجام شود ، خود لنف بهتر کار کند و سیستم ایمنی تقویت شود.

9- ورزش :

« ورزش کلید عمر طولانی است »
شما می توانید ورزشهای دلخواه خود را انتخاب کنید و در برنامه روزانه خود قرار دهید. به طور مثال پیاده روی یکی از ورزشهای مفید و مناسب و در عین حال بسیار ساده و برای عموم امکان پذیر است .
علاوه بر پیاده روی از ورزشهای مفید برای کسب تمرکز فکر و پرورش حافظه « یوگا » است یوگا به معنای تمرکز نیرو در اصطلاح هندی یعنی تمرکز فکر و حواس . با انجام تمرینات یوگا می توانید تمرکز حواس خود را بهبود بخشید .

10- استراحت مغزی :

« هنگامی که خسته هستید ، مطالعه نکنید »
برای انجام کارهای فکری خصوصاً مطالعه باید مغز کاملاً آماده و سرحال باشد تا در به خاطر سپردن مطالب مشکل نداشته باشد . شما می توانید از روشهای مختلف و دلخواه خودتان برای رفع خستگی استفاده کنید ، اما یکی از روشهای مناسب برای رفع خستگی تنفس عمیق است . همچنین یک خواب سبک و کوتاه در مواقعی که خیلی خسته هستید در برطرف کردن خستگی بسیار مناسب است.

11- خواب کافی :

« خواب فراگیری و حافظه را تقویت می کند»
یک خواب 8-6 ساعته معمولاً کافی است . بنابراین سعی کنید طوری برنامه‌های درسی خود را تنظیم کنید که شبها حداقل 6 ساعت بخوابید تا مغز شما به اندازه کافی استراحت کند . همچنین خواب نیم تا یک ساعت ( ظهرها بعد از ناهار ) بسیار مناسب است.

12- درک مطلب :

« آنچه در حافظه بلندمدت باقی می ماند ، معنی مطالب است »
سعی کنید هنگام مطالعه ، مطالب را به خوبی درک کنید، تا بتوانید به راحتی آنها را به خاطر بسپارید . نکته ای که در درک معنی تأثیر بسزا دارد و بازده مطالعه را بسیار افزایش می دهد ، یادداشت برداری مطالب خوانده شده است . یادداشت برداری در افزایش میزان یادگیری بسیار مؤثر است .

13- تشویق و پاداش :

«تشویق نیروهای ذهنی و روانی را به فعالیت وا می دارد»

14- شرطی شدن :

« شرطی شدن به تمرکز حواس کمک می کند »
برای یادگیری و ایجاد تمرکز حواس شرطی شدن نسبت به مکان و زمان مطالعه نقش مهم دارد . برای آنکه تمرکز حواس راحت تر به دست آید و سریعتر برای آن آماده شوید ، باید به مکان و زمان مطالعه خود را شرطی کنید.

15-تحرک مغزی :

« هنگام مطالعه نباید کاملاً آرام نشست »
منظور از تحرک ، حرکت کردن و راه رفتن در حین مطالعه نیست و یا هدف از حرکت ، فعالیت زیاد بدنی نیست که در این صورت نیز تمرکز حواس مختل می شود و میزان یادگیری کاهش می یابد . اصولاً بهترین وضعیت برای مطالعه ، نشستن پشت میز است نه حرکت کردن و راه رفتن . منظور از تحرک این است که در حین مطالعه هر چند دقیقه ، یک بار حرکتی کوچک داشته باشید تا گردش خون در مغز بهبود یابد و بهتر بتوانید مطالب را بیاموزید . حتی با چند حرکت ساده سرو بدن می توانید از حالت رکودی و رخوت جلوگیری کرده و با تمرکز بالاتری درس بخوانید.

16- اتاق مطالعه :

« اتاق مطالعه باید آرام باشد»
اتاق مطالعه باید ساکت و آرام و تا حد ممکن از عکس، پوستر و اشیایی که موجب حواس پرتی می شوند . خالی باشد.
نور اتاق باید کافی و مناسب باشد. بهترین نور برای مطالعه روشنایی روز است . نور باید در سطح اتاق پخش گردد. بنابراین چراغ مطالعه برای درس خواندن مناسب نیست . نور نباید کم باشد . اتاق مطالعه باید از تهویه مناسبی برخوردار باشد.
در مطالعه فاصله چشم تا کتاب باید رعایت شد و فاصله مناسب حدود 40-30 سانتی متر است .
میز مطالعه باید از نظر ارتفاع وسعت و رنگ مناسب باشد.

17- زمان مطالعه :
واقعیت این است که هیچ زمانی به طور دقیق و انحصاری برای مطالعه وجود ندارد .
زمان مطالعه بستگی به خودش دارد که چه موقع از نظر جسمی و روانی آمادگی لازم را دارید .
نکته ای که در مورد زمان مطالعه باید رعایت کنید استراحت چه قبل از مطالعه و چه بعد از مطالعه را باید در نظر گرفت .
نیم ساعت مطالعه و 5 دقیقه استراحت ، روش بسیار خوبی برای مطالعه کردن است . زیرا اولاً شما آستانه یادگیری را رعایت می کنید و ثانیاً با استراحت کوتاه ، فرصتی برای مغز در نظر می گیرید تا به تجزیه و تحلیل اطلاعات بپردازد باید یادآور شد که نیم ساعت مطالعه و 5 دقیقه استراحت به این معنی نیست که دقیقاً بعد از نیم ساعت مطالعه حتماً استراحت کنید حال اگر چند دقیقه این طرف و آن طرف شد ، اشکالی ندارد . اما بهتر است بیش از 45 دقیقه نشود.

 منبع :
شرایط مطالعه ؛ مولف بیژن علی پور

 

خریدن عشق

برای خریدن عشق هر کس هرچه داشت آورد

دیوانه هیچ نداشت و گریست

 (گمان کردندچون هیچ ندارد می گرید.)

 اما هیچکس ندانست

که قیمت عشق اشکست و قیمت اشک عشق

دردرون هرکسی (شکوهی محبوس) وجود دارد.

هراندازه هم فرد فرو مرتبه باشد، دردرونش

پرتوی الهی دارد که نامیرا است .

وظیفه ماتاباندن این پرتواست .

راه تاباندن آن طریق عشق است .

عشق زیبائی خفته درون رابیدارمیکند ،

چه هنگام عشق ورزیدن به یکدیگر راخواهیم آموخت ؟

بقول حافظ :

سخن عشق نه آن است که آید به زبان

ساقیا می ده وکوتاه کن این گفت وشنفت

امروز که دست توام مرحمتی کن

فردا که شوم خاک ،چه سود اشک ندامت

 

عادتهای مفید جوان ماندن

مشاورین خانواده و روان پزشکان توصیه های مختلفی را برای زنده

نگاه داشتن احساس جوانی در انسان ارائه می کنند. موراد ارائه

شده در زیر از جمله این توصیه ها است که می تواند طراوت

شادابی و جوانی را در زندگی شما به ارمغان بیاورد، به آنها عمل

کنید.


۱) به ارقام و شاخص های غیرضروری همچون سن، قد، رنگ، نوع

مو و ... توجه نکنید. کنترل برخی از آنها خارج از محدوده توانایی

های ما است و سعی در تغییر برخی دیگر جز رنج و عذاب چیزی

برای شما نخواهد داشت.


۲) با دوستان شاداب خود ارتباط داشته باشید، افراد ناراحت روحیه

شما را ضعیف می کنند.


۳) سعی کنید همیشه در حال آموختن باشید مثلا در زمینه کامپیوتر، یک رشته هنری، باغبانی و یا هر چیز دیگر. هرگز نگذارید مغزتان بی کار باشد، مغز تنبل خانه شیطان و بیماری های روانی است.


۴) از چیزهای ساده لذت ببرید و هرگز از مسائل کوچک رنجیده خاطر نشوید.


۵) هفته ای چند بار با صدای بلند و طولانی و تا زمانیکه به نفس نفس زدن بیفتید بخندید، تحقیقات نشان می دهد خنده حتی اگر مصنوعی باشد برای انسان مفید است. (مطلب قبل را بخوانید)


۶) ناراحتی های زندگی را تحمل کنید


۷) خود را با آنچه که به آن علاقه دارید سرگرم کنید مثلا خانواده،

 موسیقی، اتومبیل، گیاهان، حیوان خانگی، و یا دیگر سرگرمی

های مورد علاقه.


۸) از سلامتی خود مراقبت کنید. اگر سلامتید، سلامت خود را

حفظ کنید اگر سلامتی شما ناپایدار است آنرا بهبود بخشید و اگر

خودتان نمی توانید ازعهده این کار برآیید از دیگران کمک بگیرید.

۹) از سفرهای بد و خسته کننده پرهیز کنید، سفرهایی که بیش از

آنکه برای شما چیزی داشته باشد شما را خسته کرده و آزار دهد.

بجای آن می توانید آخر هفته ها را با خانواده یا دوستان به تفرجگاه

ها بروید.


۱۰) در هر فرصتی به کسانیکه دوستشان دارید ابراز علاقه کنید.


۱۱) فراموش نکنید که خوشبختی جمع زمانهای حال است، از

گذشته درس بگیرید، به فکر آینده هم باشید اما در زمان حال

زندگی کنید. از بزرگترین مشکلات دست نیافتن به خوشبختی آن

است که همواره تاسف گذشته را بخوریم و نگران آینده باشیم