زن به مراقبت و مرد به ا طمینان نیاز دارد: زمانی که مردی برای بهبود حال زنش، به احساسات و دلبستگی های او توجه می کند، زن احساس می کند همسرش او را دوست دارد و برایش اهمیت قائل است. وقتی مردی با حمایت از همسرش احساس بخصوصی به او می دهد، در برآورده کردن اولین نیاز اصلی زن موفق میشود. در این شرایط زن اطمینان بیشتری به مرد پیدا میکند و زمانی که زن اطمینان کند، انبساط خاطر می یابد وخیالش راحت می شود و اما درباره مردها باید گفت وقتی نظر زنی نسبت به همسرش صادقانه و پذیرنده باشد، مرد هم احساس می کند مورد اطمینان است. اعتماد مرد به این معناست که ما مطمئن هستیم او نهایت سعی خود را می کند و بهترین ها را برای همسرش می خواهد. وقتی واکنش های زن نشاندهنده اعتقاد مثبت او نسبت به توانائی ها و اهداف مرد است، اولین نیاز اصلی عشق مرد برآورده می شود و مرد هم خود به خود علاقه و توجه بیشتری به نیازهای زن نشان می دهد.
زن را باید درک کرد و مرد را باید پذیرفت: وقتی مرد بدون قضاوت ولی با دلسوزی و وابستگی به احساسات و صحبتهای زن گوش می دهد، زن احساس می کند به حرفهایش گوش کرده و او را درک کرده اند. زمانی که نیاز شنیده شدن و درک شدن زن برآورده می شود، او هم به آسانی نیاز همسرش را می پذیرد. اما درباره مردها باید گفت زمانی که زن با مهربانی وبدون کوشش در عوض کردن مرد او را می پذیرد، مرد احساس می کند مورد قبول است. یک رفتار پذیرشی نشان می دهد که مرد با محبوبیت تمام تائید شده است. این نشان دهنده این نیست که زن کاملا" شوهرش را بی عیب و نقص می داند. بلکه نشان می دهد کوششی در عوض کردن او ندارد و به مرد اطمینان می دهد خود اوست که به تنهایی می تواند اوضاع را بهتر کند. وقتی مرد از سوی همسرش تائید شود، آسان تر می تواند برای همسرش شنونده خوبی باشد.
احترام به زن و قدردانی از مرد فراموش نشود: زمانی که مرد با تایید به زن نشان می دهد حقوق خواسته ها و نیازهای او در اولویت است، زن احساس می کند مورد احترام واقع شده است. اظهارات محترمانه واقعی و طبیعی مرد مثل اهدای گل و به یاد داشتن تاریخ سالگرد ازدواج بسیار ضروری است. وقتی زن احساس احترام می کند، آن طور که در خور همسرش است از او قدردانی می کند.
وقتی زن تشخیص می دهد شخصا" از رفتار و کوشش مرد بهره مند شده است، مرد احساس قدردانی می کند. قدردانی زن واکنشی به مراقبت و حمایت شدن ازاوست. وقتی از مردی قدردانی می شود او می داند که کوشش او به هدر نرفته و تشویق می شود بیشتر ایثار می کند. در این حالت مرد قدرت و انگیزه پیدا می کند تا برای همسرش احترام بسیاری قائل شود.
زن به وفا ومرد به تحسین نیاز دارد: مرد زمانی« زن نیازمند به عشق ومحبت » را به کمال می رساند که به خواسته ها و نیازهای او بیشتر از نیازهای خودش مثل کار، تفریح ومطالعه اهمیت بدهد. مرد باید به نیازهای زن اولویت بدهد و متعهد باشد که ازاو مراقبت وخواسته هایش را برآورده کند. وقتی زن احساس کند مهمترین فرد زندگی همسرش است به راحتی اورا تحسین می کند.
اما همان طورکه زن نیاز به وفاداری دارد، مرد هم دوست دارد تحسین حقیقی زن را لمس کند. برای تحسین مرد باید او را با نگاهی پر از شگفتی لذت وخوشحالی نگاه کرد. زمانیکه زن با خوشحالی از اخلاق وهنرهای بی نظیر شوهرش مثل خوش اخلاقی، قدرت، پشتکار، راستی وصداقت، مهربانی، عشق، ادراک و پرهیزگاری حیرت زده شده و تعریف می کند مرد احساس می کند مورد تحسین قرار گرفته است. در این شرایط مرد با اطمینان خاصی به پرستش زنش می پردازد.
زن را باید تائید کرد ومرد باید مورد پسند قرار گیرد: زمانی که مرد درباره احساسات و خواسته های زن اعتراض یا بحثی نمی کند و در عوض آنها را می پذیرد ومعتبر می داند، زن واقعا" احساس می کند مرد دوستش دارد. به یاد داشته باشیم بسیار مهم است که مرد به احساسات زن بها دهد در حالی که به نظر خودش چیز دیگری باشد. وقتی مرد یاد می گیرد که چطور این تائید را به زن نشان دهد، مطمئن می شود مورد پسند قرار گرفته است.
هر مردی قلبا" می خواهد برای همسرش یک قهرمان باشد. نشانه قبولی او در امتحان تصویب زنش است. تصویب زن نشان می دهد که احسان و خوبی مرد مورد پسندش قرار گرفته و نهایت رضایت را از او ابراز می کند. تصویب رفتار مرد شناخت او و دلایل مفیدی است که او طبق آنها کار انجام می دهد.
به زن اطمینان خاطر دهید و مرد را تشویق کنید: وقتی مرد به طور مداوم نشان می دهد که دلواپس زن است او را درک می کند وبه او احترام می گذارد وهمسرش مورد علاقه وتائید او قرار دارد، نیازاصلی زن درباره اطمینان خاطر برطرف می شود. یک رفتار مطمئن که از طرف مرد اعمال می شود به زن می گوید همیشه دلخواه همسرش خواهد بود.
« معمولا" مردها به اشتباه فکر می کنند چون یک بار نیازهای اصلی زن را برآورده کرده وبه اواحساس امنیت و خوشنودی داده اند، پس دیگر تا ابد همسرش می داند که مرد دوستش دارد! در حالی که صحیح نیست ومردها باید بدانند بارها وبارها باید به همسرشان اطمینان خاطر بدهند.»
نیازهای عمده مرد هم باید از طرف همسرش تائید وتشویق شود. نظریات تشویق آمیز زن به مرد قدرت وامید می دهد تا به صلاحیت وشخصیت خود مطمئن شود. وقتی زن همسرش را تشویق می کند که تمام سعی خود را بکند، مرد دلگرم می شود واحساس آرامش می کند.
در نهایت باید گفت برای اینکه در روابط خود موفق باشیم، باید فصلهای متفاوت عشق و تفاوتهای احساسی را درک کنیم وبپذیریم. گاهی عشق خود به خود جاری است ولی گاهی برای رسیدن به آن تلاش لازم است. ما نباید انتظار داشته باشیم همیشه همسرمان سرشار از عشق و محبت باشد یا حتی یادش بماند چگونه مهربان باشد. در ضمن باید به خودمان موهبت درک وفهم را هدیه کنیم و توقع نداشته باشیم تا همیشه تمام آنچه را درباره محبت ومهربان بودن یاد گرفته ایم به یاد داشته باشیم. ما هم گاهی اشتباه می کنیم وباید آن را بپذیریم و هرچه زودتر خود را اصلاح کنیم
بیشتر انسان ها خواهان آزادی گفتارو آزادی نگرش اند ، اما چیزی شایسته گفتن و نوشتن ندارند. مرگ چیزی را دگرگون می کند مگر نقاب های پوشاننده چهر های ما را. برخی می پندارند که به آن ها چشک می زنم، حال آن که چشمانم را می بندم تا ریختشان را نبینم. چه سخت است زندگی کسی که مهر را می جوید، اما شهوت دریافت می دارد!. با آرایش فرد زشتی اش را جلوه می دهد. ازدواج یا مردن است یا زندگی یافتن . و در میانه این ها جایی ندارد. به راستی گسترده ترین فاصله ها آن است که میان رویا و بیداری شما یافت می شود، میان آنچه کردار ناب است و انچه تنها یک آرزوست. اندوه سایه خداوندی است که در دل بد کاران جای نمی گیرد. اگر اندوه می توانست سخن گوید،نشان می داد که از شادمانی ترانه خواندن شیرین تر است. اگر خواهان دیدن دره ها هستی ، بالا رو تا به فله رسی. و اگر خواهان دیدن قله ها هستی، به میان ابر ها برخیز اما اگر خواستی ابر ها را دریابی ، چشمانت را فرو بند، و به مرافبه نشین. زندگی جز خوابی آشفته از خیال و بر انگیخته از خواهش ها نیست زندگی هر بامداد و هر روز بر هر دو گونه ما بوسه می زند ، اما شامگاه و شب که فرا رسید ، به کار هامان می خندد. انسان تنها ، می یابد. او هرگز نمی تواند، و هرگز نو آوری نمی کند. سخت است زندگی ، برای کسی که آرزوی مرگ دارد ، اما بهر دلبندانش می زید. در کوری ات اگر به سنگی پای کوفتی و آن را دشنام دادی ، زمانی هم که سرت از سر فرازی به ستاره ساید ، ستاره را هم نا سزا خواهی گفت. شگفتا در میان انسان ها جانیانی یافت می شود که هرگز کسی را نکشته اند، دزدانی که هرگز دزدی نکرده اند، و دروغ گویانی که جز به راستی بر زبان نیاورده اند. وحشی گرسنه دست دراز کرده از درخت میوه می کند و می خورد. اما شهروند گرسنه ی جامعه ی متمدن میوه اش را از کسی می خرد که خود از کس دیگری خریده و او هم ان را از کسی که از درخت چیده خریده است. زمانی که رنج خویش را در زمین شکیبایی کاشتم ، میوه شادمانی به بار آورد. هرگز ناتوان نبوده ام جز در برابر کسی که از من پرسید: تو کیستی؟ کسی را که با او خندیده ای ، فراموش می کنی ، اما کسی را که با او گریسته ای ، هرگز از یاد نخواهی برد. همه ما زندانی ایم ، اما برخی در زندان های روزنه دار و برخی دیگر ، درزندان های بی روزنه. | |
مقدمه
خانواده نخستین سنگبنای اجتماع، طبیعیترین نهاد اجتماعی و همزاد انسان شمرده میشود. جامعه بشری بدون خانواده برپا نمانده و تشکیل خانواده با وجود تنوع مذهبها، فرهنگها، عرفها و آداب اجتماعی، یک پدیده طبیعی و فطری است؛ لیکن در هیچ دورهای مانند عصر ما، خطر انحلال، کانون خانواده را تهدید نکرده است.
در طی سالهای گذشته شاهد روند روبه رشد طلاق از یکسو و کاهش قبح اجتماعی آن در بین افکار عمومی از سوی دیگر هستیم. در طی سالهای اخیر اکثر کشورهای جهان در جهت تسهیل امر طلاق اقدام کردهاند. جامعه ایران، جامعهای است که بیشک در حال تجربه روندهای نوسازی است. امواج تجدد به کشور ما نیز رسیده و جنگ میان سنت و مدرنیته چندی است در جامعه ما نیز آغاز شده است. این گسست (البته نه گسست کامل) از سنت و بازخوانی مدرنیته از جهان، دارای تبعاتی بیشمار است. تبعاتی همچون جدایی زن و شوهر، فرارمغزها، فرار دختران و. .. که همه آنها منجمله افزایش طلاق قابل تأیید نیست.
اکثر رسانههای عمومی و کارشناسان بهداشت روانی سعی دارند با نشان دادن تصویری مهلک و سراسر منفی از طلاق، به خیال خود یکی از معضلات اجتماعی را حل کنند. راهحلشان چیست؟ تبلیغ این دست شعارها که: همسران باید با یکدیگر با مدارا برخورد کنند یا جوانان در انتخاب همسر دقت کنند و یا با ایمان و اخلاق، همدیگر را تحمل نمایند. اما، آنان به این مسأله توجهی ندارند که بالارفتن آمار طلاق در هر جامعهای گویای سستشدن نهاد خانواده و عواقب ناخوشایند آن برای اعضای خانواده میباشد.
شاید دغدغه این باشد که، این وضعیت در حال گذر تا برقراری شرایط تثبیتشده مدرن (به رسمیتشناختن تفاوت در سلیقه افراد در ایجاد نوع خانواده دلخواه) تا چه میزان میخواهد از جامعه ایرانی قربانی بگیرد؟ چقدر باید در راه رسیدن به مدرنیته، با داشتن کودکان طلاق، زنهای آواره و. ..، رنج و درد گروهی بسیار از افراد جامعه را شاهد باشیم؟ آیا نباید روندهای نوسازی را بدلیل اینگونه تبعات مخربش از حرکت بازداشت؟ مقصر واقعی در این میان کیست؟
عوامل تأثیرگذار بر ازدواجهای ناموفق
ازدواج یا انتخاب همسر، پیمان مقدسی است برای زندگی مشترک بین زن و مرد که طبق قوانین الهی تجویز شده و هدف آن آرامش و آسایش بهتر و بیشتر از زندگی، مهر و محبت، گذشت، فداکاری و همچنین بقای نوع میباشد. ازدواج وسیله آرامش و آسایش است، ولی زمانی که عجولانه و کورکورانه انجام نگرفته باشد! باید قبل از ازدواج به اصل تناسب توجه داشت، یعنی دختر و پسری که میخواهند باهم ازدواج کنند، باید از جهات بسیاری متناسب یکدیگر باشند. مانند تناسب در جهات روحی، اجتماعی، آموزشی، خانوادگی، سنی، اقتصادی و. .. . اگر در ازدواج به این جهات توجه نشود، ممکن است در آینده زندگی آنها از هم بپاشد و به جدایی و طلاق منجر شود.
در این مجال سعی بر آن شده که عوامل تأثیرگذار بر ازدواجهای ناموفق شناخته شوند تا با شناسایی این عوامل شاید توانسته باشیم گامی هرچند کوچک در راستای موفقیت و خوشبختی زوجها و خانوادههای میهن عزیزمان برداشته باشیم. لازم بذکر است که عواملی که ذکر خواهد شد لزوماً دربرگیرنده مسأله طلاق نبوده بلکه وضعیت خانوادههای ی را که کارشان هنوز به طلاق کشیده نشده، ولی نتوانستهاند ازدواج موفقی داشته باشند، نیز مد نظر میباشد. به عبارت دیگر سعی شده عوامل تأثیرگذار بر ازدواجهای ناموفق شناسایی شوند نه عوامل تأثیرگذار بر ازدواجهای منجر به طلاق.
بخش اول : عوامل تربیتی و آموزشی
منظور از عوامل تربیتی و آموزشی، عواملی است که در تربیت کودکان نقش بازی میکنند تا بتوانند کوکان را از مراحل مختلف رشدی عبور داده و به سن جوانی و مرحله انتخاب همسر رهنمون سازند. توسط این دیدگاه، ما بصورت تاریخچهای به زندی افراد نگاه میکنیم تا دریابیم که چه عواملی میتوانند دستبهدست هم بدهند تا افراد نتوانند ازدواج موفقی داشته باشند.
عواملی که در این بخش مدنظر بودهاند به شرح زیر قابل بررسیاند:
1. اتفاقات دوران جنینی
2. اتفاقات بعد از تولد
1 – اتفاقات دوران جنینی
بیشک علم ثابت میکند که در دوران جنینی، عواطف جنین مستقیماً تحت تأثیر عواطف مادر قرار میگیرد (تأثیر هورمونی). مطمئناً فردی در زندگی خود موفق میشود که در تاریخچه رشدی خود، دوران جنینی سالم و موفقی را پشت سر گذاشته باشد. عواطف نرمال و سالم مادر در این دوران باعث خواهد شد که جنین، بعداز تولد دارای عواطف سالمی باشد. نقش پدر خانواده نیز در دوران جنینی کمتر از مادر نیست. پدر بعنوان مدیر خانواده میتواند با فراهم نمودن محیطی آرام و سالم، مقدمات سالم بودن عواطف مادر را فراهم نماید. مادر در این دوران نیاز بیشتری به مهر، محبت و آرامش از سوی اطرافیان بویژه پدر خانواده دارد تا بتواند این دوران را با آرامش روحی و روانی پشتسر بگذراند. زن و شوهر اگر همدیگر را درک کنند و به یکدیگر عشق و علاقه نشان دهند، نه تنها زندگیشان شیرین خواهد شد، بلکه به خاطر همین مهر و صفا، بچههای خوب و سالمی را به جامعه تحویل خواهند داد. شوهری که بخصوص در دوران بارداری همسرش، به او محبت زیاد ابراز دارد، نه تنها مادر، کودک سالمی بدنیا خواهد آورد، بلکه حتی عمل زایمان را نیز به راحتی پشتسر خواهد گذاشت و این عوامل دستبهدست هم خواهند داد تا کودکی با عواطف کاملاً سالم متولد شود.
2 – اتفاقات بعد از تولد
بعد از تولد کودک، اختلاف بین زن و مرد و بیمهری بین آنها روی تربیت کودک نیز تأثیر سوء بسیاری دارد. کودکی که شاهد اختلاف والدین خود میباشد و مادر مهربان خود را مورد بیمهری پدر احساس میکند، ممکن است نفرت نهانی و کینه دائمی نسبت به پدر خود پیدا کند و ممکن است از راه همانندسازی، خویش را همانند پدر و مادر سازد و بطور ناخودآگاه از آنها پیروی کند و بیمهر و بیعاطفه به بار آید. با این توضیح پرواضح است که رابطه والدین با یکدیگر و از آن مهمتر رابطه والدین با کودک بر روحیات کودک تأثیر مستقیم میگذارد و کودک در این دوران که یکی از بحرانیترین دوران کودک از نظر تربیت و یادگیری است، میآموزد که چگونه با افراد رابطه برقرار کرده و با آنها به چه نحو در تعامل باشد. پس اهمیت این دوره نیز به همگان روشن و واضح است که فردی میتواند آینده موفقی داشته باشد که این دوره را نیز با موفقیت به پایان برساند.
3 – آموزشهای لازم جهت تشکیل خانواده
هر فردی خواهناخواه دارای یک گروه آموزشی و تربیتی است که در جامعه کنونی و خصوصاً در کشور ما این گروه آموزشی عبارتند از : خانواده، مدرسه و رسانههای گروهی. با ورود کودک به دوران مدرسه، دوره جدیدی در زندگی فرد شروع میشود. کودک در این دوره که تا دوره انتخاب همسر ادامه مییابد، تدریجاً با شیوهها و ملاکهای همسرگزینی آشنا میشود و در این راستا از مثلث گروه آموزشی، آموزشهای ی را دریافت میکند. در ادامه به بررسی هریک از این عوامل میپردازیم:
خانواده
در حال حاضر در کشور ما کمتر خانوادهای وجود دارد که بتواند مسئولیتش را در این زمینه به خوبی و با موفقیت به انجام برساند چرا که با شکافی که میان نسل قبلی و نسل حاضر از لحاظ فرهنگی ایجاد شده، با چند نوع خانواده مواجه هستیم؛
نوع اول را خانوادههائی تشکیل میدهند که اصلاً به کودکانشان نمیتوانند در زمینه انتخاب همسر آموزشهای لازم را بدهند. از عوامل این مسأله میتوان به فقر فرهنگی، اجتماعی خانواده های مذکور اشاره کرد که باعث میشود افرادی ناآگاه و ناموفق تحویل جامعه گردد.
نوع دوم را خانوادههای ی تشکیل میدهند که بر این مسأله آگاهند که باید فرزندانشان را نسبت به آینده و مسأله انتخاب همسر آموزش داده و آماده نمایند ولی قسمت اعظم این گروه روش انتخاب همسر و زندگی خودشان را به فرزندانشان آموزش میدهند که این گروه نیز با توجه به شکاف فرهنگی ایجاد شده در جامعه کنونی، تنها توانستهاند آموزشهای تاریخ گذشته خود را به فرزندانشان انتقال دهند. هرچند که این نوع تربیت شاید در زمان خودش توأم با موفقیت بوده است، ولیکن اکثر افرادی که در این نوع خانودهها بزرگ میشوند دارای آگاهیها و ملاکهای درستی نسبت به امر انتخاب همسر و تشکیل زندگی مشترک نمیباشند.
نوع سوم را خانوادههای ی تشکیل میدهند که متأسفانه تعدادشان در جامعه ما خیلی پائین است و این نوع، خانوادههای ی هستند که بطور آگاهانه و با استفاده از دانش فرهنگی و اجتماعی بهروز، میتوانند فرزندانشان را با آمادگیهای لازم نسبت به آینده و مسأله انتخاب همسر، تحویل جامعه دهند.
با این توصیف، اهمیت نقش آموزشهای خانواده روی فرزندان بر همه آشکار میشود و طبق این طبقهبندی می توان نتیجه گرفت که یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر ازدواجهای ناموفق، به نوع خانوادهها و روش آموزشی آنها برمیگردد.
مدرسه
مدرسه نیز در دورهای خاص از زندگی هر فرد، نقش اول را در زمینه آموزش بازی میکند(حتی بیشتر از خانواده). کودک با ورود خود به محیط مدرسه، قدم در اجتماعیشدن بیشتر برمیدارد. نقش مدرسه نیز در جهت ارائه آموزشهای لازم به افراد بر هیچکس پوشیده نیست. مدرسه میتواند با آموزش مهارتهای اجتماعی، آموزش نقشپذیری و. .. کمک قابلتوجهی به افراد ارائه نماید. ولی متأسفانه در جامعه کنونی و باتوجه به روش آموزشی حاکم بر مدارس و آمار روزافزون طلاق در میان زوجین، بطور کامل آشکار است که مدارس نمیتوانند از عهده این مسئولیت خود برآیند. همه یقین داریم که در مدارس به آموزش مهارتهای اجتماعی کمتر توجه میشود و این خلاء مشکلات زیادی میتواند برای افراد در آینده بوجود آورد.
رسانههای گروهی
نقش آموزشی رسانههای گروهی، خصوصاً مهمترین آنها، تلویزیون، بر هیچکس پوشیده نیست. در جامعه کنونی شاید به جرأت میتوانیم بگوئیم که قویترین عامل فرهنگساز همین تلویزیون میباشد که کودکان از همان سنین اولیه با آن همراه میشوند و بیشتر اوقات زندگیشان را صرف آن میکنند. برنامههای تلویزیونی، بخصوص فیلمهای ی که پخش میشوند اگر با منطق و اصول صحیح تولید شوند به شک میتوانند راهکار خیلی قدرتمندی باشند برای فرهنگسازی.
تحقیقات زیادی نشان میدهند که تلویزیون میتواند حتی خلاءهای ایجاد شده توسط خانواده و مدرسه را نیز پُرکند. با این توضیح که برنامههای تلویزیونی میتوانند فرهنگ صحیح تشکیل خانواده و رواج ملاکهای صحیح ازدواج را برعهده داشته باشند و راههای رسیدن به ازدواجهای موفق را به جوانان انتقال دهند. هرچند که در سالهای اخیر در برخی از برنامههای تلویزیون و سینما افراط و تفریطهای ی مشاهده شده است ولی بعضی برنامههای موفقی نیز در این زمینه دیده شده است. در کل توجه برنامهسازان تلویزیون و سینما به مسأله فرهنگسازی صحیح، در تغییر نگرش جوانان میتواند خیلی موثر واقع شود.
از دیگر رسانههای گروهی میتوان روزنامهها، نشریات، کتابها، اینترنت و. .. را نام برد که دارای تأثیر زیادی در ایجاد نگرش مثبت و ارائه راهکارهای صحیح در این زمینه میباشند.
در پایان این بخش، لازم به یادآوری است که عوامل تربیتی و آموزشی در زندی هر فرد نقش اساسی را بازی میکنند و این عواما هستند که فرد را آماده میکنند تا فرد وارد مرحله مهم دیگری در زندگی (تشکیل زندگی مشترک) شود. در این خصوص تلاش خانوادهها و مخصوصاً دولت هرجامعه مدنظر میباشد که در اینصورت میتوانند نسلی پویا، موفق و خوشبختی را بهبار بیاورند.
بخش دوم : عوامل موثر به هنگام انتخاب همسر
به هنگام انتخاب همسر رعایت تناسبات فرهنگی، شخصیتی، اجتماعی و اقتصادی لازم و ضروری است. تا زمانیکه این عوامل و تناسبات رعایت نشوند، بیشک نمیتوان ازدواج موفقی را انتظار داشت. لذا در ادامه عوامل تأثیرگذار بر ازدواجهای ناموفق به هنگام انتخاب همسر ذکر خواهد شد که عدم رعایت آنها منجر به ازدواجی ناموفق میشود.
الف : عوامل شخصیتی
تفاوتهای فردی : بهترین و شایستهترین روابط زناشویی که حتی اگر توأم با عشق و علاقه نیز باشد، بدون توجه به تفاوتهای فردی، محکوم به شکست است. شاید نتوان در جهان دو فرد را پیدا کرد که دارای تشابهات کامل باشند. لذا توجه به تفاوتهای فردی امری است ضروری که متضمن زندگی هر خانوادهای میتواند باشد. اگر هر فردی خصوصیات طرف مقابل را با احترام قبول نماید و در هر شرایطی تفاوتهای فردی را دور از ذهن قرار ندهد و طرف مقابل را آنطور که هست، نه آنطور که میخواهد باشد، درک نماید بیشک زندگی خوب و خوشبختی در انتظارشان هست.
تشابه یا عدم تشابه شخصیتی : علاوه بر تفاوتهای ی که ناشی از افتراق جنسی است، تفاوتهای دیگری نیز در زن و مرد وجود دارد که پارهای از خصوصیات شخصیتی آنان را تشکیل میدهد. یکی از طبقهبندیهای ی که میتوان افراد را از لحاظ شخصیتی از هم تفکیک نمود، میزان درونگرایی و برونگرایی افراد میباشد. افراد برونگرا به بیرون از خود نظر دارند و افراد درونگرا سر در درون خویش فرو میبرند. افراد درونگرا غالباً خجالتی، گوشهگیر و کمحرف هستند و اغلب بیاحساس به نظر میرسند. مهارت در آداب معاشرت، مختص افراد برونگرا است که همواره همه احساسات و اندیشههای شان را برای دیگران تعریف میکنند. افراد درونگرا اغلب خود را ناخوشایند میپندارند و گمان میکنند که دیگران همه کارهای آنها را تحت نظر دارند. برونگراها صاف و پوستکنده از همه چیز برایتان صحبت میکنند. برونگراها خواهان جمعیت و شلوغی و درونگراها خواهان تنهای یاند.
فاصله سنی : بیشک هرمقطع سنی خواستهای مختص خود را دارد و رعایت تناسبات در این باره الزامی است. بدلیل اینکه خانمها چهار، پنج سال زودتر از آقایان به بلوغ جنسی دست مییابند لذا رعایت این میزان فاصله سنی به هنگام ازدواج نیز ضروری مینماید چرا که ممکن است به همین نسبت بلوغ فکری و اجتماعی آنها نیز از هم فاصله داشته باشد. لذا به این دلیل فاصله سنی کم یا بیشتر از این میزان ممکن است مشکلاتی به بار بیاورد.
برآوردهنشدن نیازهای عاطفی و روانی : یکی از ملزومات تشکیل خانواده، ارضاء نمودن نیازهای عاطفی و روانی است. در این میان آشنایی زوجین از رویات یکدیگر میتواند کارساز باشد. در زیر نیازمندیهای اولیه محبت و عاطفه در میان زنان و مردان ذکر میگردد:
نیازهای زنان : شفقت و مهربانی، درک در تمام مراحل زندگی، احترام، وابستگی و علاقه، محق دانسته شدن، اطمینان خاطر و امید و. . .
نیازهای مردان : اعتماد و اطمینان، پذیرش، تقدیر و قدردانی، موردپسند واقعشدن، مورد تأیید قرارگرفتن، تشویق و تحسین و. . .
تسلططلبی و اقتدارطلبی یکی از زوجین : عوامل تربیتی و آموزشی دوران کودکی روی این عامل خیلی تأثیرگذار هستند. کودکی که در خانوادهای زنسالار یا مردسالار بزرگ میشود، در آینده وقتی وارد نقش پدر یا مادری میشود، دچار همانندسازی خواهد شد. در این موقع حقوق و ارزشهای طرف مقابل روبه نزول خواهد گرائید و همچون وسیله و ابزاری خواهد بود در دست طرف اقتدارطلب. خانواده محیطی است که اگر حتی یکی از زوجین از لحاظ شأن و مقام اجتماعی در بالاترین سطوح و دارای قدرت و اقتدار بسیار بالایی باشد، وقتی وارد کانون خانواده میشود، چنان با ملایمت و نیکخویی باید رفتار نماید که اعضای خانواده، خود را در کنار او خوشبختترین فرد احساس نمایند.
اعتیاد : شاید مخربترین عامل از عوامل موثر بر ازدواجهای ناموفق، اعتیاد باشد. عاملی که کلیه ارزشهای اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی خانواده را از بین برده و کانون خانواده را در مسیر متلاشیشدن قرار میدهد. تحقیقات زیادی نشان میدهند که تعداد قابل توجهی از افراد بزهکار به خانوادههای ی دارای والدین معتاد تعلق دارند. لذا اعتیاد حتی یکی از والدین، علاوه بر اینکه خانواده را متلاشی میکند، کودکانی را تحویل جامعه میدهد که مشکلات زیادی میتواند سر راهشان قرار گیرد.
عدم درک متقابل : هر زن و مردی با درک و احساس متقابل و شناخت تفاوتهای یکدیگر میتوانند به راحتی زمینه ازدواج و تفاهم را فراهم آورده و از رابطه زناشوئی ماندگار بهرهمند شوند. تنفر و دلخوری تنها هنگامی بروز میکند که زن و شوهر یکدیگر را درک نمیکنند. درک شرایط کاری، روحی، روانی و عاطفی زوجین، آنها را به راههای مختلف و نوینی برای ایجاد روابط مثبت و بهینه هدایت خواهد نمود.
مطلقاندیشی یکی از زوجین : همه بر این امر واقف هستند که چیز مطلقی غیر از خدا در جهان وجود ندارد لذا کانون خانواده نیز از این امر مستثنی نمیباشد و اگر یکی از زوجین نسبت به مسائل خانواده و احیاناً اشتباهات طرف مقابل بصورت مطلق بنگرد، نتیجتاً کار به اختلاف خواهد کشید. در کانون خانواده باید سعی شود اشتباهات طرف مقابل علاوه بر اینکه با بزرگنمایی مشاهده نشود، بلکه گذشت از اشتباهات در کانون خانواده منجر به گرمی و صمیمت بیشتر میشود.
در ادامه بدلیل گویا بودن عوامل فرهنگی و عوامل اجتماعی،اقتصادی از ارائه توضیح بیشتر درباره این عوامل خودداری نموده و عوامل مذکور فهرستوار ذکر میگردد:
ب : عوامل فرهنگی
تفاوت در نگرش طرفین
سبک زندگی خانواده طرفین
شیوههای همسرگزینی هریک از خانوادهها
تشریفات و انتظارات بیش از حد
دخالت خانوادههای هریک از طرفین
تفاوت در باورهای ارزشی و مذهبی
عدم شناخت کافی نسبت به همسر و خانواده او
تفاوت در آداب و رسوم خانوادهها
ج : عوامل اقتصادی، اجتماعی
پایگاههای اجتماعی و اقتصادی طرفین
شغل و میزان درآمد
بیکاری
اشتغال زنان
کیفیت روابط اجتماعی
تناسبات تحصیلی
در مورد عامل «اشتغال زنان» لازم به توضیح است که این عامل چندی است که جزء عواملی قرار گرفته است که در افزایش آمار طلاق موثر واقع شده است. چراکه در جامعه ما زنانی وجود دارند که چون درآمد مستقلی ندارند، به خاطر از دستدادن سرپناه و مخارج روزانه و دوری از آوارگی در جامعه، حاضر میشوند که حتی در شرایط سخت به زندگی طاقتفرسا تندردهند و شرایط موجود را تحمل کنند. ولی با رواج اشتغال زنان و بدنبال آن، استقلال مادی آنها، باعث شده است که زنان به راحتی با طلاق کنار آمده و خود را از آن شرایط سخت رها سازند.
بحث و نتیجهگیری
× براساس مباحث موجود، آنچه مهم جلوه میکند، وظایف قشر روانشناسی است که بعنوان پزشک اجتماع باید تلاش کنند تا راه علاجی به معضلات اجتماعی، از جمله مسأله طلاق بیابند. اگر قشر روانشناسی جامعه بتواند این فرهنگ را در جامعه پیاده کند که هر فردی قبل از ازدواج باید در این مورد آموزشهای کافی (تا حدی که آگاهانه وارد مرحله تشکیل خانواده شود) را ببیند، مسلماً گام بزرگی در این راستا برداشته است.
× با شرایطی که در جامعه ما حاکم است شاید یکی از موثرترین راهها برای داشتن ازدواجی موفق، شناخت قبل از ازدواج باشد. طرفین در این دوره فرصتی دارند تا طرف مقابل را از لحاظ خصوصیات شخصیتی، اجتماعی، فرهنگی، نوع نگرش به زندگی و. .. ارزیابی کنند. متأسفانه در جامعه ما هنوز این نوع ارتباط به خوبی تعریف نشده است و اکثر کسانی که به این نوع ارتباط روی میآورند، بدلیل اینکه نسبت به اصول و ملاکهای این نوع ارتباط آگاهی ضعیفی دارند، غالباً در کار خود موفق نمیشوند. برخی از عواملی که بتوانند این نوع ارتباط را به سرمنزل نهای ی برسانند، به شرح زیر ذکر میگردد: باید طرفین به ارتباطشان متعهد باشند و این دوران را با منطق صحیح پشت سر بگذرانند، باید به نوع ارتباط از بُعد انسانی (متعالی) نگریست و از تبدیلشدن این نوع ارتباط به یک رابطه کوچهبازاری باید جلوگیری شود، سعی شود در این نوع ارتباط احساسات به موقع ابراز گردد، هرکس باید موقعیتهای ی ایجاد نماید تا با علایق، سلیقهها و خصوصیات طرف مقابل آشنایی پیدا کند، یکی از ضروریاتی که در این نوع ارتباط لازم مینماید این است که حتماً باید این نوع ارتباط دارای هدف و برنامه جامع و کاملی باشد، پذیرفتن طرف مقابل را آنطور که هست باعث میشود رابطه سلامت خود را حفظ نماید، طرفین نباید به فکر تغییر خصوصیات همدیگر باشند و. .. .
× بعد از ازدواج برای خود زندگی کردن، یکی از ملاکهایی است که میتواند افراد را به یکدیگر و زندگی علاقمند کند.
× در هر شرایطی توجه به اینکه شریک زندگیمان با ما تفاوتهای زیادی به لحاظ شخصیتی و عاطفی و. .. ( به خاطر تفاوت جنسیتی) دارد، میتوان حتی با مسائل غیرقابل پیشبینیشده هم کنار آمد.
× مردان نیازمند عشقی بنام اعتماد، پذیرش و تشویق هستند و زنان نیازمند عشقی هستند که در آن توجه، درک و احترام نهفته باشد.
× زمانی در مرد انگیزه ایجاد میشود که احساس کند همسرش به او نیاز دارد ولی در جنس زن زمانی انگیزه ایجاد میشود که مورد نوازش، مهر و محبت قرار گیرد.
× نکته پایانی اینکه، یکی از پرفشارترین دوران هر زندگی، دوران پس از تولد اولین فرزند است. به لحاظ تغییراتی که در زندگی رخ میدهد این دوره را به دورهای مسألهساز تبدیل میکند. لذا زوجین باتوجه به این نکته میتوانند با درک شرایط همدیگر وضعیت خوبی را برای یک زندگی شاد و موفق در کنار فرزندشان مهیّا سازند
.منبع: وبلاگ اقای سید علی آلاحمد
ویژگی های مهم شخصیت دارای اعتماد به نفس
یکی از معیارهای انتخاب همسر در نظر گرفتن خصوصیات شخصیتی وی و همسانی آن با شخصیت فردی است که میخواهد ازدواج کند. البته پی بردن به این مهم کاری دشوار و کاملاً تخصصی است ولی جهت شناخت بهتر جوانان عزیز و آشنایی بیشتر آنها به معرفی چند تیپ مختلف شخصیتی میپردازیم.
لازم به ذکر است مطالبی که مطرح میشود فقط در کلیات مصداق دارد و شاید در مورد تک تک افراد صدق ننماید، قصد ما بیشتر افزایش اطلاعات جوانان و نوجوان عزیز است و جهت بررسی و تحلیل مشکلات خاص به آنها توصیه میشود حتماً به مراکز مشاوره و روان درمانی مراجعه فرمایند. با بیان این مقدمه ابتدا به معرفی بعضی از انواع تیپ های شخصیتی میپردازیم و در قسمت های بعد به شما میگوییم که چه همسری مناسب هر تیپ شخصیتی است.
شخصیت وظیفه شناس
وظیفه شناسها به اصول اخلاقی پای بند هستند و تا کارشان را درست و تمام انجام ندهند، آرام نمیگیرند. آنها به خانواده خود وفادارند و از مقامات مافوق اطاعت میکنند. کار زیاد، ویژگی بارز این گونه ی شخصیتی است وظیفه شناسها موفقیت طلب هستند، هیچ پزشک، وکیل، دانشمند یا مقام اداری موفق بدون برخورداری از این ویژگی شخصیتی نمیتواند در کارش موفقیتی کسب کند.
هشت ویژگی شخصیت وظیفه شناس
وظیفه شناسها در مقایسه با سایرین از این هشت ویژگی بهره بیشتری دارند
1- کار زیاد: وظیفه شناس شیفته کار است.
2- کار درست: شخصیت وظیفه شناس به درست انجام دادن کارها توجه دارد. او پایبند وجدان است و به ارزشها و اصول اخلاقی بها میدهد.
3- راه درست: "همه چیز باید درست انجام شود" شخصیت " وظیفه شناس" معنای این جمله را به خوبی میداند ؛ از رسیدگی به حساب های مالی گرفته تا دستیابی به هدف های مقام مافوق، و طرز تمیز کردن زیر سیگاری ها، همه اینها باید درست انجام شود.
4- کمال طلبی: وظیفه شناسها میخواهند همه ی کارها بدون کمترین لغزش و به مطلوب ترین شکل ممکن انجام شود.
5- ثابت قدم: این افراد به نقطه نظرهای خود پایبندند و در معرض ناملایمات مصمم تر میشوند.
6- توجه به جزئیات: وظیفه شناسها به نظم و ترتیب و جزئیات امر توجه دارند. آنها سازمان دهندگان خوبی هستند ؛ توجه به جزئیات از جمله ویژگی های این گونه شخصیتی است.
7- احتیاط: در تمام امور زندگی محتاط و دقیق و مراقب هستند.
8- صرفه جویی: وظیفه شناسها صرفه جو هستند. آنها از دور انداختن چیزهایی که برایشان فایده ای دارند و یا قبلاً داشته اند و یا احتمالاً خواهند داشت خودداری میکنند.
چند توصیه برای زندگی با وظیفه شناس
§ با روی خوش، از خود صبر و شکیبایی به خرج دهید و بگذارید وظیفه شناسها عادات خود را داشته باشند. به او فشار نیاورید،" که ترا به خدا، امروز را به ما اختصاص بده" بهتر است به خود بگویید من همسرم را میشناسم او تا کارش را انجام ندهد دست بردار نیست.
§ انتظار نداشته باشید که شخصیت "وظیفه شناس" تغییر بکند شما نیز از توانمندی هایتان استفاده کنید.
§ هرگز با او بحث نکنید و درگیر جنگ قدرت نشوید. او آن قدر بحث و مشاجره را ادامه میدهد تا تسلیم شوید و یا قانع گردید، سعی کنید به حرفهایش به راحتی گوش کنید.
§ از شرایط خود شاد باشید و از امنیت و ثباتی که همسر " وظیفه شناس" شما به زندگی تان میآورد، راضی باشید.
§ از او انتظار تعریف و تمجید نداشته باشید. همسر وظیفه شناس شما ممکن است در مورد لباس یا وضعیت ظاهری شما حرفی نزند ولی او به خوبی متوجه شماست.
§ انعطاف پذیر باشید.
همسر مناسب وظیفه شناس ها
اشخاص وظیفه شناس، اغلب افرادی که احساسات خود را بروز دهند مانند شخصیت های نمایشی را میپسندند. از سوی دیگر وظیفه شناس ها، ماجواجوها و کسانی را که ریسک میکنند، دوست دارند. اشخاص به نسبت "جدی" و " حساس" نیز احتمالاً با استقبال وظیفه شناسها روبرو میشوند. شخصیت وظیفه شناس، با افراد " پرشور" و یا " مراقب " همخوانی ندارد و شخصیت "فارغ البال" ( بی خیال ) آنها را ناراحت میکند.
شخصیت دارای اعتماد به نفس بالا
اینها افرادی شاخص اند و معمولاً رهبران، ستارگان و جاذبان بخش های عمومیو حقوقی جامعه را تشکیل میدهند. حرمت نفس جادویی و اعتماد به نفس که ویژگی این گونه شخصیت است رؤیاها را به پیروزیها و موفقیت های چشمگیر تبدیل میکند.
ویژگی های مهم شخصیت دارای اعتماد به نفس
1- حرمت نفس: افراد با این تیپ شخصیتی به خود و توانمندی هایشان اطمینان دارند. آنها خود را موجوداتی منحصر به فرد میدانند و معتقدند دلیلی برای حضور آنها در این سیاره خاکی وجود دارد.
2- معتقد به تشریفات و احترامات رسمیهستند و انتظار دارند که دیگران در تمام مواقع با آنها با احترام برخورد کنند.
3- بلند پروازی: این افراد موجوداتی بلند پرواز و جاه طلب هستند.
4- سیاستمداری: این افراد در برخورد با دیگران زیرک و حسابگر هستند و از توانمندی های دیگران برای رسیدن به خواستهها یشان استفاده میکنند.
5- رقابت در وجود آنها شعله ور است . میخواهند به اوج برسند و همانجا باقی بمانند.
6- از معاشرت با افراد بلند مرتبه و شاخص لذت میبرند.
7- خودآگاهی: از حالات ذهنی و روحی خودشان آگاه هستند و میدانند چه فکر و چه احساسی دارند.
8- توازن و وقار: " بااعتماد به نفس ها" تعریفها و تمجیدهای دیگران را با رغبت میپذیرند، ولی هویت خود را از دست نمیدهند.
چند توصیه برای زندگی با شخصیت دارای اعتماد به نفس بالا
همسر مناسب شخصیت با اعتماد به نفس، کسی است که خوشبختی را در رفع نیازهای دیگران جستجو میکند، از جمله این گونه های شخصیتی میتوانیم به " مهر طلب ها" اشاره کنیم. مشروط بر آنکه این گونه افراد راه افراط نروند و فردیت و حد و حدود همسر خود را مخدوش نسازند. شخصیت های حساس به همسران قدرتمند و معاشرتی نیاز دارند و شخصیت های با اعتماد به نفس میخواهند مورد نیاز باشند. بنابراین، این دو تیپ شخصیتی اغلب مکمل یکدیگر. هستند شخصیت " نمایشی " نیز اگر تضمین بیش از اندازه نخواهد، میتواند همسر مناسبی برای شخصیت " با اعتماد به نفس " باشد اگر دو " با اعتماد به نفس " یکدیگر را به همسری انتخاب کنند، امکان بروز مبارزه میان آنها زیاد است.
از جمله گونه های شخصیتی که " با اعتماد به نفس ها" همخوانی ندارند میتوان به " مراقبها " " فارغ البال ها" "ماجراجوها" و " پرشورها" اشاره کرد.
"با اعتماد به نفس" نیاز دارد که همیشه شماره یک باشد. این را به عنوان یک منش شخصیتی در او بپذیرید. برای جلب توجه او، به او توجه کنید. عشق و محبت و وفاداری شما برای او بسیار مهم و با ارزش است. مراقب باشید عزت و حرمت نفس خود را در گرو محبت و توجه او قرار ندهید، خود را بی قید و شرط دوست بدارید و توجه داشته باشید که او گهگاه به شما نزدیک میشود و بعد فاصله میگیرد. این موضوع به ویژه بعد از ایجاد رابطه بیشتر به چشم میخورد. تعادل احساسی خود را حفظ کنید و بی جهت نتیجه گیری شتابزده ننمایید که دیگر همسرتان شما را دوست ندارد. به احتمال زیاد مشغله ذهنی پیدا کرده است. اگر لازم است با همسر " با اعتماد به نفستان" رویارویی بکنید، تنها احساستان را با او در میان بگذارید، نظرتان را بگویید ولی درباره ی او داوری نکنید، توجه داشته باشید که برای او مورد انتقاد قرار گرفتن دشوار است. وقتی نگرشها و احساسات خود را با همسرتان در میان میگذارید به او امکان میدهید که شما را بهتر درک کند و از بروز اختلافات بعدی جلوگیری نماید.
شخصیت مِهر طلب
" مهرطلب" موجودی علاقه مند، مراقب و متوجه است، شما کسی را پر محبت تر، مشتاق تر و دلواپس تر از او نسبت به خود پیدا نمیکنید. تیپ مهر طلب برای جلب محبت دیگران تلاش فراوان میکند. مثلاً تمام وقت، پول و انرژی خود را مصرف میکند ولی آن را به حساب سخاوتمندی و فداکاری میگذارد، در یک مسابقه جرئت جلو افتادن از حریف را ندارد و انگار یک دست نامرئی مانع حرکت، جلو افتادن و موفقیت او میشود. گاهی وقتها شخصیت های مهر طلب اگر یک مقدار عصبی هم باشند و تحت اضطراب قرار بگیرند آن وقت مشکل پیدا میکنند. مثلاً یک شخصیت سالم میگوید " من محبت شما را دوست دارم و از آن لذت میبرم" ولی یک شخصیت عصبی مهر طلب میگوید: " من به محبت شما احتیاج حیاتی دارم و مجبورم به هر قیمتی که شده آن را به دست آورم ولو این که از آن لذتی هم نبرم" یعنی برای محبت ارزشی بیش از حد قائل است. محبت همه کس، خواه یک رهگذر ناشناس، برای او اهمیت حیاتی دارد و یک بی اعتنایی مختصر یا یک لبخند مهرآمیز و صمیمانه میتواند حالت روحی او را از این رو به آن رو گرداند یا اصولاً دیدش را نسبت به زندگی تغییر دهد. در ازای جلب محبت حاضر است هر بهایی بپردازد و مهمترین بهایی که میپردازد گذشتن از استقلال رأی و آزادی است . او با هم بودن را خیلی ترجیح میدهد و تنهایی را دوست ندارد. " مهر طلب ها" به دیگران متکی هستند و از آنها به خوبی خط میگیرند. هنگام تصمیم گیری نظرات دیگران را میپرسند و به توصیه آنها عمل میکنند.
همسر مناسب برای شخصیت مهر طلب
زنان و مردان " مهر طلب" میتوانند با سایر گونه های شخصیتی کنار بیایند آنها به خوبی میتوانند نیازهای همسرشان را تشخیص دهند و به رفع آنها اقدام نمایند اما اشکالاتی نیز دارند. "مهر طلب" گوش شنوا دارد و سر به زیر است و در این شرایط ترجیح میدهد همسرش عهده دار امور باشد. شخصیت " مهرطلب " باید مواظب باشد که با گونه اختلال شخصیتی " سادیستی " یا " ضد اجتماعی " طرف نشود؛ این اشخاص به راحتی میتوانند موجب رنجش و آزار شخصیت مهرطلب را فراهم سازند. احتمالاً برای شخصیت مهر طلب، شخصیت وظیفه شناس، همسر خوبی میشود. شخصیت های " مهر طلب " و " پرشور" هم به خوبی با هم کنار میآیند.
چند توصیه برای زندگی با مهر طلب ها
1- شخصیت " مهر طلب " به راضی کردن شما علاقه دارد، وی را بپذیرید و به خاطر آنچه او به شما ارزانی میکند احساس گناه نکنید.
2- توجهات او را فرض مسلم و مفت ندانید. شخصیت مهرطلب در زندگی به خوبی امیال شما را پیش بینی میکند و این امیال را در اولویت قرار میدهد. ولی وقتی چیزی از شما میخواهد، ممکن است به روی خود نیاورد و خواسته هایش را مطرح نسازد و منتظر میماند تا نیازهای او را تشخیص دهید، پس سعی کنید در تشخیص نیازهایش کوشا باشید.
3- از آنجایی که او نسبت به نظر دیگران در مورد خودش بسیار حساس است و ذهنش اسیر تأیید و تکذیب دیگران است، لذا انتقاد کردن از " مهرطلب" او را نسبت به خودش مردد میکند و چه بسا در مقام سرزنش خود بر میآید که لزوماً واکنش سازنده ای نیست. هنگامیکه خواستید از او انتقاد کنید همیشه اول خصوصیات مثبت وی را برشمارید و بعد مطالبی را در حد تذکر گوشزد نمایید.
4- به نظرات مثبت وی بها دهید و از آن استقبال کنید. شخصیت مهر طلب هرچه شدت مهر طلبی اش زیادتر باشد، بیشتر میخواهد شما را راضی کند و برای راضی کردن شما حرفی بزند ولی ممکن است نظر دیگری داشته باشد. بنابراین باید نیازهایش را بشناسید و مواظب باشید حرف او با سخن دلش یکی باشد. مثلاً شما میگویید، میخواهید روز جمعه به کوه برویم و وی جواب میدهد " بله بسیار عالی است" در حالی که ممکن است دلش بخواهد کارهای عقب افتاده اش را انجام دهد.
شخصیت نمایشی
شخصیت نمایشی میتواند روی زندگی همه اطرافیان خود اثر بگذارد.
ویژگی های شخصیتی وی عبارت اند از:
1- احساسات: زنان و مردان نمایشی در یک دنیای احساسی زندگی میکنند
1- احساس گرا هستند، احساسات وعواطف خود را ابراز میکنند، گرم و پرمحبت هستند.
2- زندگی را زنده و با روح میبینند، تصوراتی سرشار دارند، داستان های سرگرم کننده تعریف میکنند. عاشق تخیل و ماجراها و داستانه های عاشقانه خوش فرجام هستند.
3- " شخصیت های نمایشی" دوست دارند که دیده شوند، میخواهند جلب نظر کنند و مورد توجه قرار گیرند، آنها اغلب کانون توجهند. وقتی همه چشمها را متوجه خود ببینند، شکوفا میشوند.
4- وضع ظاهر: آنها به آراستگی بهای فراوان میدهند، از لباس، از مد و از طرز لباس پوشیدن لذت میبرند.
5- جذابیت جنسی: افراد نمایشی از جنسیت خود راضی هستند با دیگران گرم میگیرند و نگاهها را به خود جلب میکنند.
6- ایجاد ارتباط: نمایشیها به راحتی به دیگران اعتماد میکنند و با آنها ارتباط برقرار میسازند.
7- توجه به عقاید دیگران: نمایشیها با اشتیاق به دیدگاهها و پیشنهادات دیگران توجه میکنند.
همسر مناسب شخصیت نمایشی
" شخصیت های نمایشی" تحت تأثیر گونه شخصیتی خود میتوانند با انواع شخصیتها به تفاهم برسند، اما به نظر میرسد رابطه ای در زندگی آنها دوام پیدا میکند که بتواند تعادلی در زندگی زناشویی آنها برقرار سازد و در این میان شخصیت وظیفه شناس میتواند همسر خوبی برای شخصیت نمایشی باشد.
زن و شوهرهای "نمایشی" و" با اعتماد به نفس" به دلیل تشابهاتی که دارند با یکدیگر کنار میآیند. این دو شخصیت، توجه دیگران را جلب میکنند و میتوانند از توجه آنها برخوردار گردند و مشترکاً از آن استفاده کنند. شخصیت های مهر طلب نیز از زندگی با شخصیت نمایشی راضی هستند.
چند توصیه برای زندگی با " نمایشی "ها
§ به او آزادی احساس بدهید و از نتایج ناشی از آن برخوردارشوید، پروبال او را نبندید، در برنامه های اجتماعی مشارکت کنید، به سفر بروید، میهمانی بدهید، در میهمانیها شرکت کنید.
§ از او تعریف کنید. از طرز لباس پوشیدن و وضع ظاهرش تعریف کنید. از موفقیت هایش تعریف کنید." همسر نمایشی" شما میخواهد با او به صراحت حرف بزنید و به ویژه احساسات مثبت خود را با او در میان بگذارید. هر چه قدر از وی تعریف کنید برایش زیاد نیست ولی صداقت را فراموش نکنید، اگر به حرفی که میزنید، معتقد نباشید او خیلی سریع این مطلب را در چهره و کلامتان میخواند.
§ رمانتیک باشید، برایش گل، شیرینی و هدیه تدارک ببینید. در مناسبت های مختلف به او کارت بدهید. بی مهری و بی توجهی او را دلگیر میکند.
§ واقع بین باشید. " شخصیت نمایشی"، انجام دادن بعضی از کارها را دوست ندارد از جمله نسبت به اموری که با پول ارتباط دارند، بی توجه است. بهتر است مسئولیت های مالی را خودتان تقبل کنید. به جزئیات امور شخصاً رسیدگی کنید. او را به انجام بهتر کارها تشویق کنید؛ اما هرگز انتظار نداشته باشید که بتواند در انجام دادن این قبیل کارها در سطح و حد شما ظاهر شود. در ضمن به او کمک کنید تا به مسئولیت هایی مانند، تلفن کردن، شرکت در جلسات و به خصوص جلسات مرتبط با فرزندان، عمل نماید.
§ کینه به دل نگیرید، شخصیت نمایشی مسائل را به دل نمیگیرد. او احساسات منفی و مثبتش را نشان میدهد، ولی زود همه چیز را فراموش میکند.
شخصیت مراقب
مراقب ها، با شش ویژگی زیر شناسایی میشوند:
2- استقلال: شخصیت " مراقب" از استقلال زیاد برخوردار است. به توصیه و مشاوره با دیگران محتاج نیست، به سادگی تصمیم میگیرد و میتواند از خودش مراقبت کند.
3- احتیاط: در برخورد با دیگران متوجه و هشیار است و قبل از برقراری ارتباط با اشخاص همه جوانب را در نظر میگیرد.
4- زمینه های درکی: شخصیت مراقب به خوبی گوش میدهد تا از کم و کیف دقیق مطالب آگاه شود.
5- دفاع از خود: مراقب به ویژه وقتی مورد حمله قرار میگیرد به خوبی از خود دفاع میکند.
6- حساسیت نسبت به انتقاد: انتقاد را جدی میگیرد، ولی هرگز مرعوب آن نمیشود.
7- وفاداری و صداقت: شخصیت مراقب به صداقت و وفاداری بهای فراوان میدهد.
کنار آمدن با شخصیت مراقب
§ شخصیت مراقب ممکن است بسیار با اعتماد به نفس، مستقل، محکم و قاطع باشد. ممکن است ندانید تا چه اندازه به احترام و توجه شما نیازدارد، این خواسته ی او را به تکرار برآورده سازید.
§ در توجه کردن به او تردیدی به خود راه ندهید گرچه ممکن است او بسیار دیر جواب دهد و دیر به شما اعتماد کند اما اصرار در موردش مؤثر واقع میشود . این مسیر را بپیمایید.
§ احتیاط و خویشتن داری او را به حساب بی تفاوتی وی نگذارید. انتظار نداشته باشید که به دیواره دفاعی او نفوذ کنید تا احساسات عمیقش را با شما در میان بگذارد. اگر ارتباط شما با او محکم و با ثبات است به او اطمینان کنید.
§ بهترین راه برخورد و انتقاد از شخصیت " مراقب " این است که بدون انتقاد و بدون مقصر قلمداد کردن او احساساتتان را با او در میان بگذارید. بگویید به او اهمیت میدهید و خواهان روابط بهتر هستید.
§ در معاشرت های اجتماعی سررشته کار را به دست گیرید. شخصیت " مراقب" از این رفتار شما استقبال میکند.
§ توجه داشته باشید اگر دانسته یا نادانسته به او بی اعتنایی کنید موضوع را به دل میگیرد و به راحتی شما را نمیبخشد.
ویژگی های شخصیت حساس
1- آشنایی: " حساس ها" آشناها را به ناآشناها ترجیح میدهند. آنها با عادت، تکرار و یکنواختی، سازگاری دارند.
2- توجه به دیگران: حساسها به نظر دیگران درباره خودشان عمیقاً توجه دارند، و برایشان بسیار مهم است که دیگران راجع به آنها چگونه میاندیشند.
3- احتیاط: در ارتباط با دیگران بسیار محتاطانه عمل میکنند. از قصاوت عجولانه خودداری میورزند.
4- رعایت جانب ادب: شخصیت حساس، به معنای واقعی کلمه راعی ادب است.
5- وظیفه شناسی: حساسها اگر بدانند از آنها چه انتظاری میرود، چه باید بکنند و چگونه با دیگران تماس برقرار نمایند. در حد عالی خود ظاهر میشوند.
6- آنها به سادگی افکار خود را با دیگران، حتی با کسانی که به خوبی آنها را میشناسند، در میان نمیگذارند.
همسر مناسب شخصیت حساس
وظیفه شناسها، با اعتماد به نفسها و نمایشیها میتوانند همسر مناسبی برای " حساسها " به حساب آیند. شخصیت " ماجراجو" بدترین گونه شخصیتی برای همسر حساس است، زیرا از خطر و ماجواجویی استقبال میکند.
کنار آمدن با شخصیت حساس
شخصیت حساس را با تمام ویژگی هایش بپذیرید، او را شکنجه احساسی نکنید، نخواهید که برای راضی کردن شما به هر سازی که میزنید برقصد؛ با او سازش کنید. در برخورد با ناشناختهها به شخصیت حساس کمک کنید، با او به اجتماعات و گردهماییها بروید. با او حرف بزنید، به او بگویید برای یافتن راه حلی جهت برخورد با مشکل او علاقه مند هستید.
شخصیت فارغ البال
مردان و زنان فارغ البال بیشتر با ویژگی های زیر شناخته میشوند.
1- آنها حق مسلم خود میدانند که هر طور میخواهند از زندگی لذت ببرند. آنها به آسایش و راحتی خود بها میدهند. برای وقت آزادشان ارزش فراوان قائلند و میخواهند خوشبختی را جستجو کنند.
2- فارغ البالها، طبق مقررات رفتار میکنند. آنچه لازم است را ارائه میدهند و حاضر نیستند از این حد فراتر روند.
3- آنها در برابر هر فشاری که آن را غیر منطقی بدانند، مقاومت میکنند و حاضر نیستند بیش از حد وظیفه و مسئولیت خود، کاری صورت دهند.
4- زنان و مردان " فارغ البال" با زمان برخورد راحت دارند. آنها زیر فشار زمان قرار نمیگیرند. برای آنها عجله کار بی موردی است. این اشخاص آسان گیر و خوشبین هستند و معتقدند کاری که باید بشود، میشود.
5- فارغ البالها تحت تأثیر مقام بالا دست قرار نمیگیرند و معتقدند که به اندازه هر شخص دیگری خوب هستند و حق دارند از بهترین زندگیها برخوردار باشند.
همسر مناسب شخصیت فارغ البال
فارغ البالها به همسری فهیم، و از خود مایه گذار احتیاج دارد. او قبل از خود به نیازهای دیگران نمیاندیشد و برای راضی کردن دیگران راه درازی نمیرود: ولی میخواهد مورد توجه همسرش باشد. همسر " فارغ البال" باید از خود گذشته و مهرطلب باشد. فارغ البال اغلب با "مراقب" سازگار است. ولی با " نمایشی" و " متلون" همخوانی ندارد. شخصیت "ماجراجو" مانند فارغ البال به شادی و خوشی علاقه مند است. اما فارغ البال میخواهد، قانونگذار باشد؛ " ماجراجو" هم که استاد شکستن قانون است. به همین دلیل این دو گونه شخصیتی با هم همخوانی ندارند. اگر میخواهید در کنار یک شخصیت فارغ البال زندگی راحتی داشته باشید سعی کنید در شادی های " فارغ البال" شریک شوید؛ در فعالیتها و تفریحات او مشارکت کنید؛ از وی به خوبی مراقبت کنید؛ زندگی را سخت نگیرید و واقع بین باشید. زندگی با فارغ البال به از خود گذشتگی بیشتری احتیاج دارد. به جای این که بخواهید جنبه های منفی اش را تغییر دهید، سعی کنید بیشتر به جنبه های مثبت وی توجه نمائید.
شخصیت ماجراجو
زنان و مردان ماجراجو، تن به خطراتی میدهند که سایرین از انجامش ابا دارند، آنها برخلاف اغلب ما، نگران و وحشت زده نمیشوند، آنها در لبهها زندگی میکنند، با محدودیتها میستیزند و جان خود را به مخاطره میاندازند. برای آنها تن به خطر دادن، معادل پاداش است. آنها میگویند اگر خطری نباشد سودی هم در کار نیست.
اکثر آنها تحت تأثیر عقاید دیگران و هنجارهای اجتماعی قرار نمیگیرند و به ارزشهای خود معتقدند. آنها به راحتی به فعالیتهای پر خطر تن میدهند و میگویند زندگی باید مخاطره آمیز باشد. در زندگی استقلال دارند. آنقدرها نگران دیگران نیستند و معتقدند هر کس در قبال خود مسئول است. همچنین آنها از هنر متقاعد کردن برخوردارند و به راحتی دیگران را تحت تأثیر قرار داده و دوستی آنها را برای خود میخرند. به سیاحت و سیر و سفر علاقه بسیار دارند. پرجنب و جوش و شرورند. در کودکی و نوجوانی به شرارت تن میدهند و برای دیگران مسئله ساز میشوند. در برابر هر کس که بخواهد از آنها سوء استفاده کند میایستند جسور و شجاعند. یکی از ویژگی های مهم آنها "در حال زندگی کردن" است. آنها به خاطر حوادث و رویدادهای گذشته تأسف نمیخورند، برای آنها زندگی چیزی است که باید آن را در لحظه اکنون پیدا کرد.
همسر مناسب شخصیت ماجراجو
ماجواجوها اکثراً طالب همسران کم توقعی هستند که از خود زیاد مایه بگذارند. اشخاص آمیخته به شخصیت های نمایشی، از خود گذشته و وظیفه شناس، برای همسری ماجواجوها مناسب هستند.
شخصیت پرشور
پرشورها شخصیت بسیار قدرتمندی دارند، آنها در درون خویش بیش از هرگونه شخصیتی احساس توانمندی میکنند و میتوانند بدون ترس از شکست، مسئولیت های بزرگ را پذیرا شوند. آنها با قدرت، اختیار و مسئولیت، راحت هستند و به مقررات توجه زیادی دارند به شدت منضبط اند. آنها قوانین را وضع میکنند و دیگران را ملزم به رعایت قوانین مینمایند. پرشورها هر کاری را که برای تحقق هدفهایشان لازم باشد انجام میدهند و شدیداً هدف گرا هستند. شجاعت از دیگر خصوصیات شخصیتی آنهاست. عمل و ماجرا را دوست دارند. آنها در ابراز وجود کردن مهارت دارند.
همسر مناسب شخصیت پرشور
پرشورها، باید پادشاه و ملکه زندگی خود باشند. زنان و مردان " پرشور" خواهان همسرانی قابل اطمینان، " پذیرنده"، قدرتمند، مستقل و با عزت نفس هستند. مناسب ترین همسران پرشورها، مهر طلب ها، از خود گذشتهها، و حساسها هستند، مشروط بر آنکه شدت این ویژگی در آنها در حد اعتدال باشد.
اگر شما شخصیتی پرشور دارید از ازدواج با اشخاصی که ویژگی های شخصیتی مراقب یا متلون دارند، اجتناب کنید ضمناً نمایشیها که اسباب حسادت شما را فراهم میکنند و یا " با اعتماد به نفس ها" که دستور کاری از آن خود دارند مناسب شما نیستند. زنان پرشور نیز به دلیل میل به سلطه جویی و استیلا طلبی بهتر است با مردان مهر طلب ازدواج کنند.
جهت زندگی با شخصیت های پرشور توصیه میشود:
خود را بشناسید. بر روی توانمندی های خود حساب کنید ولی مراقب رقابت با " پرشورها" باشید، هرگز سعی نکنید زیر آب قدرت او را بزنید. پرشورها دوست دارند اطرافیانی قوی، ارزشمند و وفادار داشته باشید، به شرط آنکه جایگاه پایین تری را در اشغال خود داشته باشند. قوی باشید و عزت نفس خود را حفظ کنید. به صرف این که در حضور یک قدرتمند هستید نباید موضع ضعیفی را اتخاذ کنید، به جای احساسات به دلیل و منطق متوسل شوید. پرشورها اغلب به احساسات افراد بها نمیدهند. سعی کنید، مطالب را به شکل منطقی مطرح کنید. باید این واقعیت را بپذیرید که شخصیت پر شور، مشربی تند دارد، بی جهت او را خشمگین نسازید. برای حل مسائل خود راههای دیگری پیدا کنید.
شخصیت متلون
شخصیت های متلون به راحتی با تغییرات احساسی کنار میآیند. ویژگی های بارزشان به شرح زیر است:
متلونها در روابط خود گرم و صمیمیهستند. هیچ ارتباطی میان آنها و دیگران جزئی و بی اهمیت نیست. هیچ ارتباطی دست کم گرفته نمیشود. این افراد بسیار پر انرژی هستند. متلونها مبتکر هستند و میتوانند دیگران را نیز به فعالیت تشویق کنند. متلونها کنجکاو و خیالپردازند و ذهنی باز دارند. آنها دوست دارند فرهنگ ها، نقشها و نظامهای ارزشی دیگران را تجربه کنند و در مسیری جدید به راه بیفتند. متلونها احساس خود را نشان میدهند. آنها به لحاظ احساسی، فعال و واکنشی هستند و درهر رابطه ای با تمام وجود ظاهر میشوند و در دور کردن نظر خود از واقعیت های دردناک مهارت دارند. متلونها میخواهند خوش باشند و تجربه های جدید داشته باشند. آنها هر چیزی را امتحان میکنند. از ریسک کردن نمیترسند. برداشت روشنی از خویشتن ندارند، بدین معنا که آنها نمیدانند چه کسی هستند و چه هویتی دارند. " متلون ها" بسیار متوقع هستند، آنها میخواهند دنیای خود را از شما پر کنند. آنها به ندرت حاضر میشوند خود را به خاطر شما تعدیل کنند. هر چه شخصیت " متلون" بارزتر باشد، روابط ادامه دار در زندگی زناشویی دشوارتر میشود.
همسر مناسب شخصیت متلون
" متلونها " به همسرانی جالب، قوی، با علاقه و رمانتیک احتیاج دارند که در ضمن به خواسته های آنها به سرعت گردن نهند. شخصیت های ماجراجو، اغلب نظر متلونها را جلب میکند. اگر شما تا اندازه ای از ویژگی های شخصیت متلون برخوردار هستید باید کسی را به همسری برگزینید که آرام، با ثبات و تاحدی رمانتیک باشد.