مرکز تخصصی مشاوره ازدواج و روان درمانی خانواده بیرجند

تحت نظارت وزارت ورزش و جوانان / تحت نظارت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران/ تحت نظارت بهزیستی خراسان جنوبی

مرکز تخصصی مشاوره ازدواج و روان درمانی خانواده بیرجند

تحت نظارت وزارت ورزش و جوانان / تحت نظارت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران/ تحت نظارت بهزیستی خراسان جنوبی

چه زمانی باید به فکر انتخاب همسر باشیم ؟

مقاله از علی سلطانی مجد

خیلی وقته می خوام اینو بنویسم اما نمی شد حالا که شده سعی می کنم  کامل بنویسم پس بخونید به صورت عامیانه می نویسم تا برای همه سنین قابل درک باشد.

در ابتدا می خوام از رفتارهای مشترک بین آدما بگم ، خب اصلا چه زمانی ما ها رو جزء آدم حساب می کنند ؟ سن بلوغ ، یعنی دخترا سن 9 تا 11 سالگی و آقا پسرا هم سن 15 تا 18 سالگی تازه قاطی آدما میشن . حالا در همین سن یعنی سن بلوغ یه اتفاقات عجیبی در همه ما ها شکل میگیره آخه داریم آدم میشیم  مثلا کنجکاویهای ما گسترش پیدا میکنه از همین سن و سال بلوغه که میخواهیم یه جورایی واسه جنس مخالف جلب توجه کنیم  غده ها فعال شدن و هورمونهای جنسی فعالیتشون زیاد تر شده  غریزه جنسی کم کم داره با سیر صعودی حرکت میکنه  کم کم گرایشات به جنس مخالف بالا میره نیازهای عاطفی و احسااستی ما شکل تازه ای به خود میگیره یا بهتر بگم شکل حقیقی خودش رو داره پیدا میکنه شخصیت ما داره شکل میگیره یه جایی یه خبری شده  درست حدس زدید همونجا یی که ...  کم کم توجه طلبی  و گرایشات ما و کنجکاوی و غریزه ما میطلبه که با یک جنس مخالف ارتباط برقرار کنیم  البته منظورم اون ارتباطه نیستا یک ارتباط سالم در حد دوستی ، اخی اون اولش فکر میکنی اگه یه دوست دختر داشته باشی چقدر خوب میشه یا بالعکسش بگذریم پیدا میکنی بعدشم چند صباحی نگذشته که فکر میکنی احساسه کار خودشو کرده و یک دل نه هزار دل عاشق شدی اکثر مواقع این درمورد پسرای سنین 16 تا 19 یا 20 سال صادقه این طبیعی که دخترهای هم رده سنی پسرها در سنین 15 تا 19 سال بیشتر از پسرها قدرت درک دارند و تا حدودی واقع بینانه تر به مسائل نگاه می کنند هر چند که احساس دخترها 7 برابر پسرها میباشد . معمولا پسرا تو این سن کمی غرور بیش از اندازه ای دارند و پرخاشگر و خلاصه خودشون رو عقل کل می دونند فورا هر چی میشه میرن تو فاز اردواج  اینا همه طبیعیه و دورانی داره که میگذره اما چه زمانی باید واقعا به فکر انتخاب همسر باشیم ؟

پاسخ زمانی که معیارهای شما شکل حقیقی به خود گرفت و ثابت ماند . حالا از کجا بدونیم اصلا معیار ما چیه کی ثابت میشه ؟

در نظر داشته باشید همه ما ادما یک سری معیارهای مشترک داریم  برای انتخاب همسر مثلا در آقایون : اکثرا از همون سن 16 سالگی اگه ازشون بپرسید  همسر شما چه خصوصیاتی باید داشته باشه جواب میدن  زیبا باشه خوش اندام باشه و... خب همین سوال رو از یه آقای 30 ساله هم که ازدواج نکرده بپرسید مطمئنا همین موارد در معیارهاشون قرار داره حالا اگر در درجه اول نباشه به هر حال یه جایی قرار داده می شود یا در دختر خانمها : خوش تیپ باشه جذاب باشه پولدار و تحصیل کرده باشه و .. همه اینا معیارهای مشترکه اما معیار حقیقی کی شکل میگیره ؟

یه موقعه ای شما یه کاری انجام میدید که فکر میکنید این کار درسته و خب چون الان این فکرو میکنید پس اونکارو انجام میدید حالا مثال عشقی میزنم  شما فرض کنید یه پسر 18 ساله هستید خب عاشق یه دختر 16 ساله میشید و پاتونم توی کفش میکنید که اگر این خانم نشد دیگه هیچکس حتی بعضی ها اقدام به خودکشی هم میکنند اما همین آقا پسر زمانی که شد 19 ساله یا 20 ساله میبینه که وای چقدر اونروز اشتباه میکرده و اون شخصی که انتخاب کرده اصلا اونی نبوده که میخواسته و اصلا معیارهاش الان یه چیزه دیگس این طبیعی که به صرف رشد عقلانی معیارها و نیازهای ما در سنین مختلف تفاوت میکنه اما یه زمانی میرسه که معیارهای شما تغییر آنچنانی نمیکنه و حدود 2 یا 3 سال متوالی معیار شما از انتخاب همسر ثابته یعنی فهمیدید که چه کسی میتونه شما رو خوشبخت کنه اون زمان ،  زمانیست که معیارهای حقیقی شما شکل گرفته  فراموش نکنید انسان در هر مرحله ای زمانی که رشد میکنه و وارد مرحله ی بعدی میشه معیارهاش هم تغییر میکنه  مثلا تا قبل از دانشگاه معمولا افراد یکسری معیار دارند و این در حالی که بعد از دوران دانشگاه معیارهاشون تغییر میکنه  یا مثلا تا اوضاع مادی طرف یه تکونی می خوره و اصلا دیدشون به همسر کلی فرق میکنه  حالا همه  این مسائل به کنار

  برای انتخاب همسر آقا پسرا دختر خانمها شما اول باید خودتون رو بشناسید چطوری ؟

خیلی راحته ، به هر حال شما الان در هر سنی که هستید یه قلم و کاغذ بردارید و برداشتی که از  شخصیت خودتون دارید  رو روی کاغذ یاداشت کنید  مثلا اول سنتون بعد میزان تحصیلات از چه چیزاهایی خوشتون میاد از چه چیزهایی بدتون میاد معیار انتخاب همسرتون رو بنویسید ، نکته همه اهدافتون رو هم بنویسید بالاخره شما تو این دنیا یه هدفی دارید و در آخر شرایط خودتون رو هم بنویسید  تاریخ بزنید امضاء کنید و برید دنبال زندگیتون هر 6 ماه یکبار این کارو ادامه بدید بدون اینکه روی کاغذ قبلی نگاه کنید تقلب نکنید این کارو ادامه بدید تا  زمانی که   فکر کردی عاشق شدی همون روزی که میخواهید پیشنهاد ازدواج بدید یا همون روزی که اون آقاهه به شما پیشنهاد ازدواج داده  تمام کاغذهایی رو که پر کردید بذارید کنار هم  مطمئن باشید شاید نقاط مشترکی در اون کاغذها وجود داشته باشه اما به هر حال همه اونا با هم فرق دارند خب حالا نقاط مشترک رو  ، روی یه کاغذ بنویسید وقتی نوشتید میفهمید که شما فعلا چه شخصیتی دارید ، چه شرایطی دارید ، چه هدفی رو دنبال میکنید و مهمتر از همه چه کسی می تواند شما رو خوشبخت کنه خب خودتون رو تا حدودی شناختید اینو بدونید که محال بتونید خودتونرو کامل بشناسید حالا قبل از اینکه پیشنهاد ازدواج رو بدید یه کاغذ دیگه بردارید و خصوصیات طرف مقابلتون رو بنویسید ، شرایطش رو بنویسید هر چی که راجع به اون میدونید رو بنویسید حتی نتایج تحقیقاتتون را هم بنویسید و نکته مهم اینکه حتما بپرسید که طرف مقابل شما چه چیزی هایی در شما دیده که به شما پیشنهاد ازدواج داده یا شما چه چیزهایی دید که به ایشون پیشنهاد ازدواج دادید و اگر پذیرفته شدید بپرسید چه رفتارو عمل یا اخلاقی از شما دیدند که پیشنهادتون رو پذیرفتند همه اینارو بنویسید مقایسه کنید کاغذ خودتون رو با کاغذی که از خصوصیات ایشون هست اگر دید نقاط مشترک شما بالای  65 درصد هست بدونید این فرد همون فردیست که یتونه شما رو خوشبخت کنه مطمئن باشید محال ممکنه کسی رو پیدا کنید که حتی 90 درصد از معیارهای شما رو داشته باشه البته حتما در برابر معیارهایی که نداره خصویات و امنیازات دیگری داشته باشه .

به خاطر داشته باشید قبل از ازدواج تنها شما به حدود 40 تا 60 درصد شناخت طرف مقابلتون و خودتون شاید دستیابید بعضی خصوصیات اخلاقی ،  رفتاری و کرداری تنها در زندگی مشترک افراد ظاهر می شود .

خودشناسی ، اعتماد به نفس  و خودباوری عواملی هستند که باعث شکل گیری انتخابهای صحیح ما در طول زندگی می شوند .

برخی سوالات شما

چه سنی برای ازدواج مناسب است و عاشق شدن درچه سنی حقیقی است ؟

ازدواج یک تکامل است و هر انسانی در یک سنی به این تکامل میرسد خیلی از افراد هستند که علی رغم دارا بودن سن کم درک بزرگی از مسائل و دنیای پیرامون خود دارند و متاسفانه خیلی وقتها افرادی هستند که سن وسال آنها مطابقتی با طرز فکر و عملشون ندارد هر موقع انسان خودش را تاحدودی شناخت اهدافش مشخص شد  ، شرایط محیا و معیارهای حقیقی او شکل گرفت اون زمانی میتونه همسری برای خودش اختیار کنه ، اما در مورد عاشق شدن بارها عرض کردم اکثر مواقع احساساتی نظیر وابستگی و عادت کردن را با احساس عاشق شدن اشتباه میگیریم . عاشق شدن این نیست که اگر روزی چند مرتبه با طرفتون صحبت نکنید دلتون یه جوری میشه اتفاقا تماسهای مکرر حرفهای تکراری بکار بردن واژه هایی نظیر دوست داشتن ، عاشقتم  و ... به تعدا دفعات زیاد ارزش خودش رو از دست میده و بار احساسی لازم رو منتقل نمیکنه نهایتها به هم عادت مکنید  و نیروی جاذبه احساسی کم رنگ میشه تا جایی که کاملا از بین بره .

چه نوع آشنایی میتونه بهترین نوع آشنایی باشه برای ازدواج ؟

اگر هدف شما ازدواجه آشنایی باید بگونه ای باشه که معنای حقیقی خودش رو پیدا کنه یعنی بتونید کاملا طرف مقابلتون رو بشناسید فراموش نکنید خیلی وقتها دو نفر میتونند دوستان خوبی برای هم باشند اما نمیتوانند زوج خوشبختی باشند ، سعی کنید در روابط دوستی اگر هدفتان ازدواج است خانواده ها رو از همان ماه اول در جریان بگذراید تا راحتر بتونید ارتبااط برقرار کنید ارتباط سالم هیچ اشکالی ندارد در اکثر رابطه های دوستی دو طرف شاید هفته ای یک مرتبه اونم برای مدت کوتاهی همدیگه رو ملاقات کنند خب مسلما هر دوطرف سعی میکنند بهترین رفتار و بهترین عمل رو در اون لحظه ملاقات  پیاده کنند حالا اگر هر موقع که همدیگه رو میبنید همه چیز خوب باشه و قشنگ شما هیچوقت نمیتونید طرفتون رو بشناسید چون در طول زندگی هفته ای یکبار و فقط برای لحظاتی کوتاه که فقط فرصت حرفهای قشنگ باشه که در کنار هم نیستید در همه لحظات غم و شادی و ... در کنار هم هستید زندگی هم که بدون مشکل نمیشه پس تازه اون زمان خلق و خوی واقعی طرفتون نمایان می شود و میبینید که ای وای این شخص او کسی نبوده که شما می خواستید.

در مورد آشنایی در دانشگاه چه نظری دارید ؟

دانشگاه یک محیط باز که در کنار جنس مخالف به کسب علم می پردازید  در این محیط معیار انسان ممکنه تفاوتهای زیادی بکنه البته بماند که  شاید اسما دانشگاه محیطی بریا کسب علم باشد وگرنه برای خیلی ها ... به هر حال خیلی از افراد هستند که انگار منتظرند وارد دانشگاه بشوند و اصلا با خیلی ها که صحبت میکنم میبینم که بعضی خانمها فقط به خاطر انتخاب همسر و حالا این محیط که جنس مخالفشون در کنار انهاست علاقه مند به ورود به دانشگاه هستند که معمولا  کار به ترم دوم نکشیده یه حلقه میاد در دستشون قرار میگیره اگر دوطرف به هم علاقه داشته باشند که از هم فرار نمی کنند پس چه اشکالی  حالا که محیطش برای شناخت محیاست  و حدود 4 سال وقت برای شناخت هست بذاریم همین اول کار که یکی از راه اومد بگیم بله یا یکی رو دیدیم فورا بگیم خانم شما قصد ازدواج ندارید ؟  تازه اکثر ازدواجهای ما زمانی شکل میگره که اصلا شرایط ازدواج فراهم نیست نمیگم همه صبر کنند صاحب خونه صاحب ماشین و .. شدن برن اقدام به ازدواج کنند اما به هر حال باید یه شرایطی هم محیا باشه بهتره چند ترم از پیشنهاد ازدواج بگذرد تا دوطرف همدیگر و بشناسند شرایط را آماده کنند بعدا فورا نامزد یا عقد کنند .

 

نظریه رفتار درمانی

تاریخچه رفتار درمانی

اگر بخواهیم تاریخچه رفتار درمانی را از لحاظ تاکیدی که بر رفتار و اصلاح آن می‌گذارد، بررسی کنیم، می‌توان گفت که این شیوه درمان به قدمت پیدایش تمدن است و اولین تلاشهایی که انسانها برای هدایت افراد همنوع خود و بهبود رفتار آنان انجام داده‌اند، نقطه آغازین آن است. اما به لحاظ علمی می‌توان گفت که رفتار درمانی به دنبال مکتب روانشناسی رفتارگرا بوجود آمده است و در واقع اصول و قوانین این مکتب روان شناسی کاربرد درمانی دارد.

بر این اساس در تاریخچه رفتار درمانی دو دیدگاه عمده شرطی کردن فعال و شرطی کلاسیک پایه و اساس رفتار درمانی است. دیدگاه کلاسیک بیشتر بر یادگیریهای عاطفی تاکید دارد و کاربرد آن در روان درمانی اصطلاحا رفتار درمانی نامیده می‌شود. افرادی چون ولپه ، گلدشتاین ، لازاروس و سالتر از جمله کسانی هستند که در درمان بیشتر از اصول شرطی کردن کلاسیک استفاده کرده‌اند. از سوی دیگر کاربرد شرطی کردن فعال در روان درمانی را تغییر رفتار می‌نامند که افرادی نظیر بندورا ، لیندزلی و رابرت میگر از جمله کسانی هستند که از اصول شرطی کردن فعال برای تغییر رفتار استفاده کرده‌اند.

علاوه بر این دو دیدگاه نظریه یادگیری اجتماعی و یا یادگیریهای مبتنی بر مشاهده ، بخش مهم دیگری را در سابقه رفتار درمانی اشغال می‌کند. در این دیدگاه تقلید یا الگوسازی بخش عمده‌ای از رشد و تکوین شخصیت است و تعدادی از تکنیکهای رفتار درمانی بر اصول این نوع یادگیری استوارند. از سوی دیگر چون رفتار درمانی کاربرد نظریات روان شناسی یادگیری است، در درمان علاوه بر سه رشته فکری فوق از دیگر نظریات متعدد یادگیری نظیر تئوری هال ، تولمن و ... نیز در درمان تاثیر پذیرفته است.

مفاهیم بنیادی نظریه رفتار درمانی

شخصیت

رفتار درمانگران توجه چندانی به ارائه نظریه‌ای در زمینه شخصیت نداشته‌اند. آنان در درجه اول این فرض را پذیرفته‌اند که اکثر رفتارهای انسان آموخته شده است و بنابراین می‌توان با استفاده از اصول یادگیری ، رفتارها را تعدیل کرد یا کلا تغییر داد.

ماهیت انسان

در نظر رفتارگرایان و رفتار درمانگران ، انسان ذاتا نه خوب است و نه بد، بلکه یک ارگانیزم تجزیه گراست که استعداد بالقوه‌ای برای همه نوع رفتار دارد.

مفهوم اضطراب و بیماری روانی

رفتار درمانگران ، اضطراب را واکنشی می‌دانند که بر اساس قوانین یادگیری قابل توجیه است. در دیدگاه آنها بسیاری از حالات غیر عادی روانی ، پاسخهای شرطی هستند که به نحوی تقویت می‌شوند و ادامه می‌یابند.

هدف و انتظار از رفتار درمانی

رفتار درمانی کاربرد اصول تجربی یادگیری برای تغییر رفتار ناسازگار و نامطلوب است. از این رو رفتار درمانگران دقیقا با این مساله مواجهند که مراجع چگونه فرا گرفته است، یا فرا می‌گیرد؟ چه عواملی یادگیری او را تقویت می‌کنند و تداوم می‌بخشند؟ و چگونه می‌توان فرایند یادگیری او را تغییر داد، تا چیزهای بهتری را جایگزین رفتارهای نامطلوب خویش کند؟ هدف اصلی درمان آن است که ارتباطهای نامطلوب میان محرک و پاسخ به نحو مطلوبی تغییر یابند. انتظار از رفتار درمانی ، در واقع تغییر رفتار نامطلوب است.

مراحل رفتار درمانی

در شیوه‌های رفتاردرمانی مراحل مشخصی طی می‌شود:

  1. شناسایی رفتاری که باید دگرگون شود.
  2. بررسی و شناسایی شرائطی که رفتار را موجب شده‌اند.
  3. شناخت عواملی که به نوعی موجبات ابقا و ادامه رفتار را فراهم می‌آورند.
  4. تهیه و ارائه برنامه‌هایی به منظور دگرگون سازی و نیز یادگیری رفتارهای جدید.

تکنیکهای رفتار درمانی

تکنیکهایی که روان درمانگر در فرایند رفتار درمانی از آنها استفاده می‌کند، عمدتا بر اصول و قوانین نظریات شرطی فعال و کلاسیک و یادگیریهای اجتماعی مبتنی هستند و در مواردی ممکن است از اصول نظریات یادگیری دیگر نیز استفاده شود. اهم تکنیکهای رفتار درمانی به قرار زیر است:

  1. شرطی کردن : در این تکنیک رفتار درمانگر به تقویت رفتارهای مطلوب می‌پردازد.

  2. خاموش کردن یا حذف رفتار : عبارت است از تضعیف تدریجی و یا حذف یک رفتار که از راه عدم تقویت آن صورت می‌گیرد.

  3. آموزش شیوه متوقف کردن فکر : در این تکنیک به مراجع آموزش داده می‌شود، با استفاده از یک محرک قوی ، مثل داد زدن « متوقف کن » ، افکار اضطراب زا و مزاحم خود را متوقف کند.

  4. آموزش اظهار وجود : آموزش اظهار وجود تکنیکی است که برای رفع اضطرابهای حادث از روابط اجتماعی متقابل افراد بکار برده می‌شود. مثلا اضطراب ناشی از عدم توانایی فرد در ارائه عقایدش به دوستانش و یا دیگران ، با این تکنیک به خوبی از بین می‌رود.

  5. انزجار درمانی : این تکنیک همراه کردن یک محرک نامطبوع است، با رفتارهای ناسازگار و غیرعادی. در این تکنیک از محرکهای تنبیه کننده مثل داروها ، شوک الکتریکی ، تصاویر منزجر کننده و ... برای رفتارهایی مثل ترک عادت استفاده می‌شود.

  6. حساسیت زدایی منظم : این تکنیک که بسیار پرکاربرد است، روش ایجاد آرامش عمیق عضلانی به فرد آموزش داده می‌شود سلسله مراتبی از محرکات اضطراب‌زا از ضعیف تا شدید به فرد ارائه می‌شود و بعد از رفع اضطراب بعد از هر محرک و ایجاد آرامش ، محرکات بعدی ارائه می‌شوند.

  7. شکل دادن رفتار : در شکل دادن رفتار مشاور در صدد است تا رفتار مطلوبی را در مراجع ایجاد کند. برای این کار مشاور به تقویت رفتارهایی می‌پردازد که فقط شبیه رفتار مطلوب و مورد نظر است، اما در حال حاضر از خصائص رفتاری او نیستند. همین طور پاسخهایی که شباهت بیشتری با پاسخهای مطلوب دارند، تدریجا تقویت می‌شوند و پاسخهایی که کمتر شبیه هستند، بدون تقویت باقی می‌مانند. این رویه آنقدر ادامه می‌یابد، تا رفتار مورد نظر و دلخواه در فرد مراجع شکل بگیرد.

  8. الگوسازی : در این تکنیک رفتار درمانگر ، مراجع را با یک الگوی رفتاری مناسب مواجه می‌کند تا مراجع ، اعمال و رفتار الگوی مورد نظر را از راه تقلید بیاموزد. در این فرایند تقویت اعمال تقلید شده و تمرین و تکرار آنها به یادگیری خصیصه‌های رفتاری مورد نظر منجر می‌شود.

  9. ایفای نقش : در این تکنیک رفتار درمانگر ، مراجع را به ایفای نقش معینی ترغیب می‌کند تا نوعی بصیرت نسبت به رفتار خود کسب کند و سعی کند رفتار آن نقش را به خود بگیرد.


مى توان شاد هم زندگى کرد

 
312489.jpg


متخصصان براى ایجاد پل میان همسران براى رفع تفاوت هاى موجود و داشتن ازدواجى شاد و سالم پیشنهادهایى دارند:
۱- هر روز با هم صحبت کنید. نقطه نظر همسرتان را در مورد همه چیز بدانید و یاد بگیرید که چگونه با او صحبت کنید، چه موقع عصبانى است، یا چه زمانى براى صحبت مناسب است. به شرایط و وضع یکدیگر توجه داشته باشید. به این ترتیب صحبت شما نیز شیرین و سودمند مى شود.
۲- در صحبت با یکدیگر از جملاتى زیبا و دلنشین استفاده کنید. علاوه بر آن، به همدیگر عباراتى خوب و زیبا بگویید و این کار را چندین بار تکرار کنید.
۳- سعى کنید یکدیگر را از هم دور نکنید. نسبت به لحظاتى که فرصت با هم بودن پیدا مى کنید، حساس و آگاه باشید و نگویید که سرتان شلوغ است و یا کار دارید. از کوچک ترین فرصت براى با هم بودن استفاده کنید و آن را از دست ندهید.
۴- در مورد عادات، عبارات و گفته هاى یکدیگر بیشتر بدانید. رموز برقرارى ارتباط با همدیگر را بلد باشید و از همین خصوصیات فردى ویژه استفاده کنید تا بتوانید روى هم تأثیر بگذارید.
۵- به جاى نقطه ضعف ها، نکات منفى و آن خصوصیاتى که در همسر خود دوست ندارید بر نقاط مثبت و دوست داشتن او تمرکز کنید. در حقیقت هر آنچه که در فکر و دل آدمى مى گذرد نتیجه آن چیزى است که کانون توجه اوست.
۶- براى پرهیز از هرگونه سردى روابط و حتى شکست و طلاق در زندگى زناشویى، کانون توجه تان را به نکات مثبت در اخلاق و رفتار همسرتان معطوف کنید.
۷- دست از انتقاد از همسرتان در حضور او یا حتى در ذهن خود بردارید. فکرتان را به سوى نکات مثبت هدایت کنید و سعى کنید به دنبال چیزهایى باشید که موجب بهبود زندگى مشترک تان خواهد شد.
۸- سعى کنید بیشتر از آن که در انتظار دریافت چیزى از همسرتان باشید چیزى به او ببخشید. اگر هدف شما ایجاد حس رضایت و خوشبختى در همسرتان باشد مطمئن باشید فرصت هاى بى شمارى براى رسیدن به این هدف پیدا خواهید کرد. در این صورت شما نیز از لطف و محبت همسرتان برخوردار خواهید شد. زیرا انسان ها همواره سعى مى کنند خوبى هاى دیگران را جبران کنند.
۹- از همسرتان انتظارات غیرواقعى نداشته باشید. اجتناب از انتظارات غیرواقعى مى تواند از بروز بسیارى درگیرى ها، عصبانیت ها و سرخوردگى ها جلوگیرى کند. انتظار نداشته باشید همسرتان کامل و بى نقص باشد. در ضمن هیچ گاه او را با دیگران مقایسه نکنید.
۱۰- مهربان باشید و بهانه گیرى نکنید. قبول کنید هیچ دو نفرى شبیه هم نیستند. بنابراین این قدر از هم خرده نگیرید و عیب و ایراد همدیگر را آشکار نکنید.
۱۱- بیشتر متخصصانى که در امر ازدواج مشاوره مى دهند ، روى خوب گوش کردن تکیه دارند. گوش کردن خوب و فعال شامل تفسیر کردن، تأیید کردن و معتبر دانستن بازخوردى است که از همسرتان به شما مى رسد. ضمناً از همسرتان در حد توان او توقع داشته باشید.
۱۲- باید با همسرتان مهربان باشید. در آموزش هاى اسلامى به مردان و زنان توصیه شده است که با همسران خود به نیکویى رفتار کنند.
۱۳- به کار بستن یک نظام ارزشى مقتدر در ازدواج در تحقق ارتباط موفق و داشتن زندگى خوب بسیار مؤثر است.
۱۴- ریسک کنید، قلب خود را بگشایید و اجازه دهید همسرتان به آن وارد شود.
۱۵- از مراجعه به مشاور خجالت نکشید. زوج هاى موفق قبل از مراجعه به مشاور، سند طلاق را امضا نمى کنند. آنان مى کوشند که مشکلات را در نخستین فرصت حل کنند.
۱۶- اغلب زنان روزگار ما دیگر نیاز چندانى به این ندارند که همسران شان در زمینه هاى مالى و فیزیکى از آنها حمایت کنند. به جاى آن، یکى از خواسته هاى مهم آنها این است که در زمینه هاى احساسى و عاطفى مورد حمایت قرار گیرند.
۱۷- مردان این روزگار از زنان خود چیزى بیش از یک کدبانوى خانه دار و مراقبت فرزندان شان انتظار ندارند. مردها نیز از زنان مى خواهند تا در زمینه هاى عاطفى و احساسى از آنان حمایت کنند.
۱۸- آنچه را که مى خواهید تقاضا کنید.
۱۹- قدردان همسرتان باشید و به او ارزش دهید.
۲۰- بدون این که قضاوت کنید یا در دیوار دفاعى خود پناه بگیرید گوش کنید.
منابع:
۱- راهنمایى همسران جوان، تألیف محمدعلى سادات، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ،۱۳۷۸ ص۱۰۹
۲- اینترنت
روزنامه ایران

منابع امتحانی کنکور کارشناسی ارشد رشته مشاوره (۱۳۸۷)

1-آمار و روش تحقیق

1-      مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی دکتر دلاور انتشارات رشد

2-   احتمالات و آمار کاربردی در روانشناسی و علوم تربیتی- دکتر دلاور  - انتشارات رشد

3- روشهای تحقیق در علوم انسانی - دکتر نادری و دکتر سیف نراقی – انتشارات بدر

4-    روش تحقیق در علوم تربیتی – انتشارات روان   -   دکتر دلاور

5-   استدلال آماری در علوم رفتاری دکتر کیامنش  انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی

6- روش تحقیق در علوم رفتاری نوشته دکتر اسماعیل بیابان گرد

  

 2- نظریه های مشاوره و روان درمانی 

1- نظریه های مشاوره تالیف دکتر خدیجه آرین، انتشارات اطلاعات

2- نظریه های مشاوره و روان درمانی تالیف دکتر عبداله شفیع آبادی و دکتر غلامرضا ناصری انتشارات    مرکز دانشگاهی

3- نظریه بک

4- نظریه فرانکل  

 

3- روشهای راهنمایی ومشاوره :         

1-     مبانی مشاوره و راهنمایی  ترجمه باقر ثنائی – انتشارات بعثت

2-   فنون و روشهای مشاوره تالیف دکتر عبداله شفیع آبادی

3-  اصول و فنون راهنمایی و مشاوره ، تالیف یوسف اردبیلی ، انتشارات بی نام

4-     راهنمایی و مشاوره شغلی ، تالیف شفیع آبادی ، انتشارات رشد

 

4-مبانی راهنمایی ومشاوره :

1-   مشاوره و راهنمایی در مدارس ،‌تالیف :سی-اچ-پاترسون،ترجمه یوسف اردبیلی چاپ دوم انتشارات دهخدا

2-   مقدمات راهنمایی ومشاوره ، تالیف : دکتر عبداله شفیع آبادی   انتشارات دانشگاه پیام نور

3-  مقدمه ای بر مشاوره و رواندرمانی ، تالیف : دکتر سید احمد احمدی دانشگاه اصفهان

4-     مفاهیم بنیادی مباحث تخصصی در مشاوره ، ترجمه : سیمین حسینیان ، نشر کمال تربیت                

5-   راهنمایی و مشاوره تحصیلی و شغلی ، تالیف: شفیع آبادی ، انتشارات سمت

6-   راهنمایی ومشاوره کودک ، تالیف: شفیع آبادی ، انتشارات سمت

7-  اصول و روش های راهنمایی و مشاوره ، تالیف : دکتر حسینی ، انتشارات دانشگاه آزاد

8-  مشاوره گروهی ، تالیف :دکتر شفیع آبادی ، انتشارات رشد

 

5- زبان تخصصی :

1- کتاب منتشره توسط سازمان سمت در زمینه مشاوره0

 (phychological      text   in   English -   by:dr  M.parsa)

 

 ۶- کاربرد آزمونهای روانی              

1- راهنمای سنجش روانی (2جلد ) تالیف : دکتر پاشا شریفی انتشارات رشد

2-اصول روان سنجی وروان آزمایی ، تالیف : دکتر پاشا شریفی ،انتشارات رشد

3- آزمونهای روانی ، تالیف : دکتر هادی بهرامی ، انتشارات دانشگاه علامه

4- آزمونهای روانی ، تالیف : دکتر گنجی ، انتشارات استان قدس

5- نظریه و کاربرد آزمونهای هوش و شخصیت ، تالیف : دکتر پاشا شریفی ، انتشارات سخن

 

7- روانشناسی شخصیت :                    

1-     نضریه های شخصیت ، ترجمه : یحی سید محمدی ،‌انتشارات روان

2-   روانشناسی شخصیت  ، ترجمه :دکتر یوسف کریمی ، انتشارات روان

3-  روانشناسی ژنتیک ، ترجمه : دکتر منصور  انتشارات سمت

4-     نظزیه های شخصیت دکتر علی اکبر سیاسی

5-شخصیت تالیف مای لی ترجمه دکتر منصور  انتشارات دانشگاه تهران

 

حرفهای تلخ درمورد شناخت دختران ، ازدواج و ...

چند وقتی بود داشتم روی پرونده های مشاورین همکار تحقیق می کردم اینبار راجع به وعده های دختران به پسران قبل از ازدواج به نکات جالبی برخوردم شاید این مقاله مورد پسند خانمها نباشه اما خواهشن جبه گیری نکنید و فکر نکنید که این مقاله ربطی به جنسیت من داره پرونده ها به صورت مکتوب موجوده شک داشتید تماس بگیرید براتون ارسال می کنم .

این تحقیق بر روی دختران سنین 18 تا 24 سال انجام شد . خب وجه تشابه همه پرونده ها این بود که نباید اولین حرفی که از هر دختری می شونید که در مورد شما می گوید توجه کنید مثلا اگر همون ماه اول در اومد گفت عزیزم دوست دارم فاتحه اون رابطه رو بخونید چون اون دوست داشتنی که در عرض 1 ماه پیش بیاد آخر عاقبتش پیداست  دوم اینکه دختران در این سنین کمتر به تعهدات خود عمل میکنند  و اکثرا موقعیتهای مختلفی که براشون پیش میادو امتحان میکنند مسئله جالبی که وجود داشت از بین 1100 پرونده موجود در زمینه  بی وفائی و خیانت  فقط 260 پرونده موجود بود که در آن پسر  ، دختر را  ترک کرده بود و به عهدو پیمان خود عمل نکرده بود حدود 140 یا 150 پرونده هم دو طرف یا توافقا یا برحسب شرایط از هم جدا شده بودند و حدود 700 پرونده موجود بود که دختر خانمها پس از مدتی عهدو پیمان خودرا فراموش کرده بودند مثلا مواردی که زیاد بودند از این دسته بودند که آقا  به خاطر فراهم کردن شرایط  نظام وظیفه یا اشتغال یا تحصیل یا تهییه مسکن سه چهار سالی باید میرفت تا شراییط مذکور را محیا سازد و  وبه امید حرفهای دختر خانم که قرار بوده این چند سال منتظر ایشون بمونند اما زمانی که بر میگرده میبینه ای بابا خانم شوهر کرده و حتی صاحب فرزند هم شده خانواده ها هم که می گفتند شما که تعهدی به هم نداشتید و از این بهانه ها پس اون آقایونی که نمیدونم در قالب دوستی یا هر رابطه ای دیگه ای با دختر خانمی قرارا مدار میذارن در جریان این آمار باشند کما اینکه شخصا چندین ایمیل در اینباره داشتم  البته بر عکسشم صادق بوده . اما دخترانی که در سنین بیش از 25 سال هستند رو بیشتر میشه به حرفهاشون اعتماد کرد . البته مسلما اون دختر خانم زمانی که به اون آقا پسر میگه منتظرت میمونم واقعا نظرش اینه که منتظر بمونه اما خب نو که بیاد به بازار کهنه میشه دلآزار یا به نوعی از یاد رود هر آنکه از دیده رود . پس زیاد روی حرفهای دختر خانمها تو این سنین ( 18 تا 24 سال) نمیشه حساب باز کرد چون بیشتر انتخابهاشون بر اساس احساساته نکته بعدی اینکه اگر عهدو پیمانی با هم دارید بهتره خانواده ها در جریان باشند .

من قصد ندارم کسی با خواندن این مقاله دلهره و استرس به جانش بافتد و صرفا آماری که برحسب تحقیقات دو دوست بود را در این پایگاه درج کردم . آنچه مسلم است است اینه که پسرها در هر سنی می توانندبرای خود موقعیت ایجاد کنند حتی با هر کسی اما دختر خانمها فاقد این امتیاز هستند مسئله بعدی در این  مقاله تاثیرات خانواده بر روی انتخابهای جوانان میباشد که بعضی وقتها این اثر گذاری مثبته و متاسفانه به علت برخی ناهنجاریهای و بی اعتمادیها و بدبینیها تاثیرات منفی از خانواده بر انتخابهای جوانان آثار زیانباری به جا می گذارد .

 مهمترین رکن موجود در هر رابطه اعتماد دو طرفه میباشد مسئله بعدی اینکه آقایون اگر نمیتوانند با این مسئله کنار بیایند بهتره اول شرایط خود را آماده سازند به عنوان مثال دارا بودن شغل مناسب یکی از شروط هر خانواده ای میباشد اینکه شما دانشجو هستید و برای ازدواج اقدام کنید به امید اینکه حالا بعده اخذ مدرک وارد بازار کار شوید با شرایط فعلی همخونی ندارد مگر اینکه شغل ازاد داشته باشید یا اینکه از نعمت داشتن پدری پولدار برخوردار باشید که خب البته داشتن پدر پولدار خوبه اما وابستگی مادی به دیگران خوشایند  اکثر دختران عاقل به دنبال کسی هستند که کم داشته باشه اما وابستگی مالی به کسی نداشته باشه شما که نمی تونید تا آخر عمر آویزون جیب پدرتون باشید ؟  دخترها بیشتر ترجیح می دهند کسی را انتخاب کنند که بتواند رو ی توانایی های خود حساب باز کند و گرنه چگونه میتوان روی همچین همسری تکیه زد .

 مسئله بعدی که آقایون باید به آن توجه داشته باشند اینکه کسی رو انتخاب کنید که شرایط شما را آنگونه که هستید بپذیرد  و شما را به خاطر شخصیتی که دارید و به خاطر کارهایی که کردید یا احیانا نکردید شما را انتخاب کنند . مثلا اگر شما دیپلم دارید اگر واقعا نمیتونید ادامه تحصیل بدید همسری انتخاب کنید که شما رو با داشتن همین مدرک بپذیرد نه اینکه شما را وادرا کند 4 سال برید دانشگاه و بعدا بر گردید خب شما اگر میخواستید برید دانشگاه که مسلما تا حالا رفته بودید . مگر اینکه از قبل تصمیم به دانشگاه رفتن داشتید اما شرایطش فراهم نبوده . زیادم نگران نباشید و عجولانه تصمیم نگیرید در حال حاضر تا چند سال آینده دختر برای انتخاب همسر در جامعه فراوان است فعلا این خانمها هستند که از این نظر با مشکل روبرو هستند .

 اما دومین شرطی که همه پسرها بعد از مشخص بودن اشتغال باید داشته باشند وضعیت نظام وظیفه میباشد که هر چقدرم ازش فرار کنید آخرش یه روز گیر کارت معافیت یا پایان خدمت خواهید افتاد . من مختصرا جاهایی که کارت پایان خدمت یا معافیت نیاز دارند را مطرح میکنم تا کمی با این مسئله بیشتر آگاه شوید : هرگونه نقل و انتقالی که در محضر صورت میگیرد یعنی اگر کارت پایان خدمت نداشته باشید نه چیزی به نا متون میشه نا میتونید چیزی به نام کسی کنید به جز خرید اتومبیل صفر به شرطی که قصد فروش نداشته باشید یا خرید تلفن همراه . اما خرید مسکن ، خرید زمین ، وکالت نامه ، استخدام در مراکز دولتی ، اخذ مجوز تاسیس شرکت و ... نیاز به کارت پایان خدمت دارد پس این قضیه هم تکلیفشو مشخص کنید  این هم در نظر داشته باشید همه مامورین انتظامی ، سپاه ، ارتش و بسیج  میتوانند از شما بدون دلیل  کارت پایان خدمت یا معافیت  مطالبه کنند  حالا اگر تو خیابان از شما طلب کارت پایان خدمت کنند اگر نداشته باشید و مشمول فراری باشید بلافاصله اعزامتون میکنند به خدمت دیگه  کار به این ندارند که زن دارید بچه دارید کار دارید و ... پس خیلی مهمه و بهتر حتما اقدام شود .

دختران زود وابسته می شوند و زود دلسرد

 قبل از ازدواج چه چیزی در روابط دو طرفه باعث سردی دختران می شود ؟

 مهمترین مسئله تکراری شدن حرفها ، عملها ، واکنشهای متقابل ، دروغ گویی ، آمدن شخصی دیگر و بی اعتمادی این رفتارها در اکثر مواقع باعث دلزدگی دختران می شود  اگر دختری از شما سرد شد دیگه ختم اون رابطه رو بخونید و پافشاری نکنید چون نظرشون تغییر نمیکنه البته شاید برای مدتی کوتاه رابطه را ادامه دهند اما این رابطه ختم به خیر نخواهد شد .

دخترها و امتحان کردنهای آنها :

به طور کلی اکثر دخترها برخی مواقع سیاستهای عجیبی پیاده می کنند که حتی از دست سیاستمداران بزرگ دنیا چنین کاری بر نمی آید از جمله  رفتارهای آنها یک دستی زدنها آنهاست ، صحبت کردن راجع به خواستگارهایی که دارند ، سنجش میزان غیرت شما و تعصبات شما و ... پس مواظب باشید اشتباه نکنید زنان در منحرف کردن ذهن شما استادان قابلی هستند و سرعت عمل بالاتری دارند بعضی ها بر این اعتقاداند که چون جنس مونث از  هر دو نیمکره مغز خود استفاده میکنند چنین عکس العمل سریعی دارند .

 قبل از ازدواج چه چیزی در روابط دو طرف باعث سردی پسران می شود ؟

همانچیزی که اکثر پسرها در روابط قبل از ازدواج خواهان آن هستند دقیقا باعث دلزدگی آنها می شود که خود از آن بی اطلاعند  میدانید چه چیزی  ؟ رابطه جنسی

 اشتباه نکنید اکثر پسرها اگر عطش جنسیشون تامین شد ادامه رابطه را فقط و فقط مبتنی بر رابطه جنسی می دانند و اینجاست که دوست داشتن و احساسات جای خود را به لذت جنسی و برطرف شدن غریزه جنسی می دهد و دیگر عطشی باقی نمی ماند . این یک مسئله دومین مسئله غر زدن  دخترها  عدم بی توجهی دختران به احساسات آنها و چندین عامل دیگر . البته خیلی از روابط دوستی که رابطه جنسی هم در انها بوده منجر به ازدواج شده اما این زندگی آن چیزی نبوده که تصور می کردند  و بعد از مدتی سردی سراغ آنها می آید . اما اگر پسری از شما سرد شد تلاش خود را بکنید پسرها انعطاف پذیر تر از خانمها میباشند حتی شاید بدون اقدام شما خودشون برگردند .

پسرها و امتحان کردنهای آنها :

بعضی از آقایون زماین که به یک نفر میگویند مثلا برو ما به درد هم نیمخوریم اونم بعده زدن حرفهایی متفاوت نظیر دوست داشتن و علاقه اکثر مواقع قصد آزمودن شما را دارند که آیا واقعا شما ایشون و دوست دارید یا اینکه منتظر شنیدن چنین حرفی بودید و زود میدان رو خالی کردید البته نا گفته نماند خانمها هم از این سیاست استفاده می کنند اما بیشتر در آقایون بارز میباشد .نکته بعدی اینکه پسرها از ترفندهای دیگری هم برای آزمودن همسر آینده خود استفاده میکنند البته نا گفته نماند در این بین افرادی دست به حماقت هم میزنند بیش از این بحث رو ادامه نمیدم .

 اگر خواهان یک رابطه گرم مبتنی بر دوست داشتن و عشق و علاقه هستید قبل از ازدواج تکراری نشوید  تا به هم نیاز پیدا کنید زمانی که کنار هم هستید افکارتون رو سمت و سوی شهوت نکشونید سعی در شناخت هم داشته باشید اگر هم رو خوب بشناسید و نهایتا کار به ازدواج ختم شود یک عمر برای سایر روابط و حرفهای زیبا که متاسفانه نه انجام میدهید نه میگویید وقت دارید. البته همیشه استثنائ هم وجود دارد .

امیدوارم موفق باشید  اگر با درج این مقاله باعث ناراحتی برخی  کاربران شدم عذر میخوام .

مقاله از علی سلطانی مجد

خانم ها همسرتان را خودتان انتخاب کنید

 

افلاطون

"بدبختی آدمی از جهل نیست، از تنبلی است."

تمام جوامع هنگام گذار از اوضاع پیشین خود به وضعیت های جدیدتر ، با مشکلات پیچیده اجتماعی مواجه بوده اند که از آن جمله موضوع انتخاب همسر و ازدواج است. در این وضعیت معمولاً شناخت انسان ها از یکدیگر کم و انتخاب مشکل تر می شود. از طرفی چون در همه جای دنیا و به خصوص در کشور ما بیشتر مردان انتخاب کننده هستند و پیشقدم می شوند، بنابراین خانم ها کمتر قادرند دست به انتخاب بزنند؛ و حتی وقتی با مردی روبرو می شوند که شرایط مورد نظر آنها را دارد بسیار منفعلانه رفتار می کنند.

شاید شما هم دخترانی را سراغ داشته باشید که با وجود این که به مراتب بالایی از رشد اجتماعی رسیده اند اما نتوانسته اند یک خواستگار مناسب داشته باشند. یکی از مسائل دیگری که برخی از دخترها با آن درگیرند، این است که خواستگاران بسیاری دارند اما هیچ کدام از خواستگارها در مورد ازدواج، مصمم نمی شوند. به این گروه از دخترها، باید اشکال کار را گفت و آموزش لازم را باید داد. از طرف دیگر خانم هایی را در جامعه می بینیم که روز به روز سنشان بیشتر می شود در حالی که فرصتی برای ازدواج نمی یابند. در این مقاله ضمن آموزش برخی از موضوعات مذکور، به خانم ها تلاش می کنیم به شما یادآوری کنیم که نباید نقش اراده را ناچیز شمرد و در این مورد خاص هم فعالانه و با اراده و خواست خود عمل کنید. ما انسان ها عادت کرده ایم وقتی مشکلی پیدا می کنیم همه چیز را به گردن این و آن می اندازیم، اما باید علت مشکلات مان را در وجود خود جستجو کنیم.

 

 

بزرگمهر

"روزی به تقدیر است، اما تو در تدبیر کوتاهی مکن".

1- نخستین معیار ازدواج برای یک مرد، وضعیت ظاهری و به ویژه چهره زن است، چهره ای شاداب و سرزنده و مهربان با تبسمی همیشگی؛ اما شاید همه ما با یک سؤال مواجه شده باشیم که: "چرا کسی با ظاهری ضعیف تر از من و یا شرایطی ( شغلی ، تحصیلی ، اجتماعی و ...) پائین تر از من، موفق شده ازدواج مناسبی داشته باشد، اما من ... ؟" در این خصوص باید متذکر شویم چهره معیار توجه است اما معیار انتخاب نیست، پس چهره معیاری برای توجه لحظه ای است اما معیاری برای توقف نیست و باید علاوه بر آن به مهارت های ارتباطی جذب کننده دیگری نیز مجهز بود. در عین حال که باز هم روی شاد بودن به عنوان یک معیار کلیدی تأکید می شود اما علاوه بر چهره، کلاً  وضعیت ظاهری فرد مثل تیپ او، تنوع در لباس پوشیدن، تمیز و مرتب بودن و ... همگی مهم است.

2- اگر به مرد خاصی علاقه پیدا کرده اید به او نشان دهید که می توانید او را درک کنید و به نظراتش – حتی اگر مخالف نظر شما باشد – احترام می گذارید. اگر حرفی مخالف نظر شما را بیان کرد ، یکباره آن را رد نکنید و مخالفت نشان ندهید بلکه بگذارید تا حرفش تمام شود بعد در کمال آرامش و صمیمیت، نظر خود را مطرح کنید و بگوئید در برخی موارد با او موافقید. اظهار نظر شما در مورد صحبت مرد مورد نظرتان برای زندگی ، باید این حس را در او ایجاد کند که "من به شما نزدیکتر از خودتان هستم و شما را بهتر از خودتان درک می کنم." از طرفی رفتار کلامی شما، همیشه باید با رفتار احساسی شما همخوانی داشته باشد. وقتی احساس مثبت خود را در کلام بیان می کنید، نگاه چهره ای شما هم باید احساس مثبت و خوبتان را نشان دهد. وقتی با محبت، حرفی می زنید نباید چهره ای خنثی داشته باشید بلکه تمام محبت تان باید در نگاه و صدایتان مشهود باشد. یا وقتی انتقاد می کنید لحن صدایتان باید نشان دهد که فقط با آن ویژگی خاص مخالفید اما کل شخصیت او را زیر سؤال نبرده اید.

3- مهمترین عامل در انتخاب شریک زندگی، اعتماد به نفس است، هر چه درباره این مسئله بگوئیم کم گفته ایم. اعتماد به نفس یعنی تمام زندگی شما و تمام آنچه که دارید. اعتماد به نفس یعنی فرد تصورش از خودش به اندازه واقعی باشد. برخی از دخترها اصلاً اعتماد به نفس ندارند که ابراز وجود کنند و زندگی خود را به رسمیت بشناسند، در حالی که باید به آنها این آگاهی داده شود که تا درست صحبت کردن را تمرین نکنند و نتوانند از خود به دیگران، اطلاعات مناسب بدهند، امکان انتخاب شدنشان طبیعتاً خیلی کم خواهد بود.

شاید بگوئید چگونه می توانم اعتماد به نفس داشته باشم در حالی که همیشه آن را در من سرکوب کرده اند، در دوران بحرانی که شخصیت ما در حال شکل گرفتن بود والدین یا نزدیکان بارها کلماتی مثل بی خاصیت، عقده ای و ... نثار ما کرده اند، یا مدام کسی را به رُخمان کشیدند و هیچ وقت به اعتماد به نفس ما اجازه شکوفایی داده نشد. بخش مهمی از زندگی ما پند و اندرز، سرکوفت زدن و سرزنش شنیدن به خاطر مسائل خیلی پیش پا افتاده بوده، به طوری که از کوچکترین اشتباهات، کوهی ساختند و به سرمان کوبیدند. شاید هم بگویید ما همیشه تحت کنترل دیگران بودیم طوری که اعتماد به نفس مان رشد نکرد و قدرت خلاقیت ما نابود شد.

اما این را بدانید که بزرگترین اندیشمندان، محققان و حتی تمام افرادی که شما در اطراف خود می بینید که اعتماد به نفس دارند، روزی به این درد گرفتار بوده اند اما بر آن غلبه کردند پس شما هم می توانید. در مرحله اول سعی کنید از قضاوت کردن در مورد خودتان، خودداری کنید، همه ما اشکالاتی داریم که به تدریج باید آنها را رفع کنیم. وقتی اعتماد به نفس پیدا کردید تازه متوجه می شوید که چه احساسی دارید، چه آرزوهایی دارید و در دنیا به دنبال چه می گردید؟

از خود بپرسید من در کدام مورد خود را پایین تر از دیگران می بینم؟ ظاهری، مالی، روابط اجتماعی یا تحصیلی؟ و بعد سعی در رفع آن کنید، شاید شما هیچ نقصی ندارید و فقط تصویر منفی از خود دارید. اگر جهان را مملو از انسان هایی بالاتر و برتر و زیباتر از خود ببینید، طبیعتاً دچار احساس حقارت می شوید و همیشه خود را دست کم می گیرید ؛ اما اگر نیروهای درونی بیکران خود را بشناسید و گسترش دهید حتماً اعتماد به نفس بیشتری خواهید یافت و هیچگاه محو شخصیت و جذابیت دیگران نخواهید شد.

اگر کمی به اطراف خود نگاه کنید، افرادی را خواهید دید که نه چندان زیبا هستند و نه تحصیلات بالایی دارند اما کوهی از اعتماد به نفس هستند و این باعث پیشرفت های بسیار زیادی در زندگی و از جمله در ازدواجشان شده است.

 

جان. دی. راکفلر

"آینده تو بستگی به این روزهایی دارد که پشت سر می گذاری، به تلاشت ادامه بده."

4- داشتن اعتماد به نفس اولین تأثیر خود را روی طرز صحبت کردن شما نشان می دهد. با خوب صحبت کردن می توانید شخصیت زیبای خود را به دیگران بشناسانید. برخی افراد به دلیل ترسی که از اشتباه کردن دارند کمتر صحبت می کنند، در حالی که باید اشتباه کردن را به عنوان پیش آمدن فرصتی برای یادگیری بیشتر دانست. کسانی که از اشتباه کردن در جلسات آشنایی یا به اصطلاح خواستگاری- و کلاً در تمام مجامع دیگر – واهمه دارند، کمتر اظهار نظر می کنند، در نتیجه آدمی بسته و نفوذ ناپذیر و یا خجالتی جلوه می کنند و باعث می شوند دیگران از آنها دوری کنند. پس در جلسات سؤال کنید، حتی اگر اشتباه سؤال کنید. انسان ها و از جمله مردها، از شخصیت بسته خوششان نمی آید. شخصیت بسته به کسی می گوئیم که در اظهار نظر تردید می کند. می توانید طرز صحبت کردن بهتر را با خواندن کتاب های مناسب تمرین کنید. ما باید از خودمان به دیگران، اطلاعات بدهیم. اگر از خودمان به کسی اطلاعات خوب بدهیم، خواه ناخواه او جذب ما می شود، حالا چه زن باشد و چه مرد. پس در جلسات اظهار نظر کنید؛ شما خود را دوست داشته باشید، دیگران هم شما را دوست خواهند داشت.

در ضمن این که خوب صحبت می کنید، شنونده خوبی هم باشید و با پر حرفی های خود طرف مقابل را خسته نکنید. سعی کنید با یک مرد در مورد مطالبی سخن بگویید که مورد علاقه اوست و با او هم حسی داشته باشید، اما به او راه حلی ارائه ندهید و خود را زیاد عاقل تر از او جلوه ندهید. گاهی به خانم ها – حتی آنها که متأهل هستند- توصیه می کنیم که خیلی خود را با تجربه و باهوش تر از شوهرشان نشان ندهند. حتی گاهی به طور عمد اشتباهاً حرفی را بزنند تا شوهر آن را اصلاح کند و سوء برداشت او را رفع کند. خانم ها با جنبه احساسی یک مرد، سر و کار دارند نه جنبه عقلانی او. بگذارید گاهی مرد شما را از سوء برداشت تان آگاه کند و به اصطلاح چیزی را به شما یاد بدهد، آن وقت بگویید: "ای وای، من این را نمی دانستم!"

البته منظور این نیست که شما زن ها همیشه باید کم هوش تر از مردها باشید. در فرهنگ ما معمولاً زن، مشاور مرد است. مشاور باید عاقل تر از خود فرد باشد، اما نباید به عاقل تر بودن خود تظاهر کند. مثل پادشاهان که در قدیم، مشاوری برای خود داشتند و مشاور همیشه عاقل تر از پادشاه بود، اما در عمل سعی می کرد پادشاه را بالاتر از خود جلوه دهد.

5- با خودتان صادق باشید و احساسات درونی خود را بشناسید. شاید شما هم از آن دسته خانم هایی باشید که همیشه کسی بالای سرتان بوده که مدام به شما گفته باید فداکاری و از خود گذشتگی داشته باشید و همیشه باید به فکر شوهر و بچه هایتان باشید و از حق خود بگذارید، طوری که هر وقت می خواهید حق خود را بگیرید، احساس گناه می کنید.

 

 

ناتانیل براندون

"به اغلب ما از دوران کودکی آموخته اند که به علایم داده شده از جانب دیگران بیشتر توجه کنیم تا علائمی که از درون خودمان است. ما را تشویق کرده اند که نیازها و خواسته های خود را نادیده بگیریم و زندگی مان را براساس توقعات دیگران بنا کنیم."

اگر بخواهید جذاب باشید باید خود را واقعی جلوه دهید، بپذیرید که "من بدون اشتباه نیستم". آدم طبیعی دوست داشتنی است. حتی ممکن است در حین صحبت کردن از خجالت سرخ شوید، اما هیچ اشکالی ندارد ، بگذارید تا سرخ بشوید. این ابراز طبیعی یک احساس است که در همه ما وجود دارد. کسی که راحت احساسش را بروز می دهد در نظر دیگران انسانی طبیعی و دوست داشتنی جلوه می کند. حتی باعث می شود دیگران هم با شما راحت باشند.

 

دوروتی بریگز

"وقتی احساسات خود را مخفی می کنیم، از خود و از دیگران بیگانه می شویم. تنهایی ما یک امر نسبی است."

باید بپذیرید که شما هم مثل تمام انسان های دیگر، حق دارید از چیزی خوشتان بیاید و یا از چیزی اجتناب کنید. شما هم گاهی احساس تنهایی می کنید، گاهی نسبت به کسی خشمگین و عصبانی می شوید، گاهی دلخور می شوید و گاهی هم احساس گناه می کنید. اینها همه احساساتی طبیعی هستند که باید آنها را به بهترین وجه ابراز کنید. باید راه را برای بروز تمام این احساسات باز کنید، اکثر بیماری های جسمی و روحی از انباشته شدن همین احساسات مختلف بر روی هم و تخلیه نشدن آن ناشی می شود، برای همین است که امروزه  شاهد افزایش افسردگی و اضطراب در بین زن ها  هستیم. اکثر خانم ها، وقتی احساس دلتنگی و یا افسردگی می کنند جلوی گریه کردن خود را می گیرند و سعی می کنند تا خود را نزد دیگران شاد و خوشحال جلوه دهند.

 

یک نویسنده

"کسانی که بلد نیستند از ته دل گریه کنند، از ته دل خندیدن را نیز بلد نیستند."

جلوی خشم خود را می گیرید و این خشم را به سوی خودتان سوق می دهید، در مورد نگرانی و اضطرابتان با کسی صحبت نمی کنید و خلاصه تمام احساسات قشنگ انسانی خود را نابود می کنید. در حالی که بروز دادن تمام این احساسات در جای خود و با روشی مناسب، باعث می شود تا با حالات انسانی خود بیشتر آشنا شویم و بتوانیم در ضمن کمک گرفتن از دیگران ، ارتباطات خود را نیز وسعت بخشیم.

6- با دیگران نیز صادقانه رفتار کنید. به این مهم توجه داشته باشید که درست است همیشه، باید صادقانه حرف بزنید، اما صداقت همیشه باید با درایت همراه باشد، ما عادت داریم صداقت را با صراحت یکی بدانیم. صداقت در مراسم معارفه – یا اصطلاح خواستگاری – به معنی دروغ و راست نیست، بلکه به این معنی است که چه چیزی را باید بگویید و چه چیزی را نگویید. ما حق داریم بعضی چیزها را نگوییم اما اگر چیزی را گفتیم حق نداریم دروغ بگوییم. لازم نیست همه چیز در همان جلسه اول گفته شود. شما اگر یک عیب واضح و مهم دارید آن را نپوشانید بلکه زیرکانه بیان کنید، اما عیب های جزیی خود را- که شاید اصلاً عیب نباشد- لازم نیست در همان جلسه اول خواستگاری بیان کنید. خواستگاری نباید به یک جلسه محدود شود. وقتی مردی بهتر و بیشتر شما را شناخت و با خصایص شما آشنا شد بهتر هم می تواند پذیرای عیب شما باشد.

7- لازم نیست به اصطلاح زیاد از خود مایه بگذارید و حقوق خود را نادیده بگیرید. اگر طرف مقابل رفتاری داشت که دور از شأن شما بود، حق دارید با متانت و وقار حرف خود را بزنید و خود را دست کم نگیرید. هیچ گاه خود را دیوانه او نشان ندهید، در غیر این صورت احتمال این که او خود  را از شما دور کند، زیاد خواهد شد. هیچ وقت از این که ممکن است او را از دست بدهید، نترسید. این ترس می تواند  آن چنان شما را مسحور او کند و دیده عقلتان را کور کند که اثر بدی روی رفتار ظاهری شما داشته باشد و همه چیز را به هم بریزد. کلاً در تمام لحظات- و از جمله در هنگام  خداحافظی - باید طوری رفتار و صحبت کنید که نشان دهید از طرفی برای شخصیت او به عنوان یک انسان احترام قائلید و از طرفی هم دارای اعتماد به نفس هستید و برای رفتار خود حد و حدودی قائل می باشید. رفتار شما باید در کنترل خودتان باشد. باید هر وقت تصمیم گرفتید خداحافظی کنید ، نه این که آنقدر صحبت را طول بدهید که طرف خسته شود و یا اگر ضعفی در شماست، به آن پی برد.

8- در مورد راه های انتخاب درست و روش های شناختن طرف مقابل ، بیشتر بررسی کنید تا اگر بعد از تمام این تلاش ها به او رسیدید، روزی از انتخاب خود پشیمان نشوید. برای این که انتخاب درستی انجام دهید باید احساسات خود را کنترل کنید.

 

 

آناتول فرانس

"هرگز به احساساتی که در اولین برخورد از کسی پیدا می شود، نسنجیده اعتماد نکنید."

اگر به احساسات خود بیش از اندازه فرصت بروز بدهید باعث می شود نتوانید طرف مقابل را به خوبی بشناسید و ندانسته از او قهرمانی افسانه ای برای خود می سازید که احساسات شما را جریحه دار می کند.

نکته مهمی که لازم است همه ی دخترها به آن توجه کنند این است که "تا وقتی سر سفره عقد نشسته اید، به کسی دل نبندید". این دلبستگی می تواند در روحیه و زندگی شما تأثیر بسیار مخربی داشته باشد. کم نیستند دخترانی که به خاطر این وابستگی شدید، حتی سر از بیمارستان در آورده اند. احساس شما همیشه باید در کنترل شما باشد.

 

بیلی هالیدی

"گاهی اوقات برنده شدن از باختن، بدتراست."

وابستگی داشتن، قدرت تفکر شما را محدود می کند، طوری که با هر بار ناکام شدن، تمام دنیا روی سرتان خراب می شود ؛ اما اگر وابسته نباشید می توانید علت رفتار طرف مقابل را بهتر درک کنید و در رفتارتان، آرامش بیشتری داشته باشید. به جهان بدبین نباشید، شما خودتان را تغییر دهید، مطمئن باشید جهان هم خودش را برای شما تغییر خواهد داد و باید در این تغییر یافتن خودتان آنقدر مصمم باشید که موانع را از سر راه موفقیت خود بردارید.

 

روزولت

"تا هنگامی که در قلب خود احساس می کنی حق با توست، هرگز از حرف دیگران دلتنگ مباش."

پس در مورد ازدواج هم فعالانه برخورد کنید، نه منفعلانه. شما می توانید انسان بسیار جالب تری باشید طوری که دیگران به شما غبطه بخورند.

خدای من، ببخش مرا

خدای من، ببخش مرا که دلم گاه می گیرد و ماوایی جز تو ندارم که با وی در میان بگذارم. ببخش مرا که از خیلی چیزها آزرده می شوم و تنها به تو می گویم. ببخش مرا که توان شکر ندارم که آن همه خیر که به من بخشیدی را شکر گزارم. ببخش که نمی توانم آن گونه که شایسته است به واسطه اینکه پای درد دلم می نشینی و تک تک کلماتم را می خوانی، برایت کاری انجام دهم.

خدای من، چه شیرین است درد دل کردن با تو که مرا می فهمی، درک می کنی و خارج از محدوده احکام و سنتها و عرفها برایم چاره می اندیشی که آنچه تو به من عطا می کنی زیباتر است از همه آنچه که می خواهم.

خدای من، مرا ببخش، زیرا هیچ گاه فکر نمی کردم تو بسیار صبور تر از همه کسانی هستی که روزی با آنها درد دل می کردم و به همین اشکهای روان سوگند، تو از همه رساتر پاسخم می دهی. ببخش مرا که وجود لحظه به لحظه ات را در زندگیم احساس نمی کردم. اما اکنون باور دارم و ایمان دارم که مرا می فهمی، بیشتر از هر کس دیگری. گویی اکنون کنار من نشستی و به من لبخند می زنی.

خدای من، می دانم. می دانم که تو مرا بیشتر از این آدمهای رنگارنگ دوست می داری و می دانم دلسوز تر از همه آنهایی. تو را قسم به شهیدانت، این احساس زیبا را، این دل نازک را، این صدای محزون را از من نگیر و توانم بخش، بغض هایم را، فقط در همین تنهایی هایم بشکنم تا کسی آزرده خاطر نگردد. و این اشکها را فقط در پیشگاه تو و در تنهایی بریزم، مبادا دلی بگیرد.

خدای من، به آنها که طعم شیرین عشق را در زندگی چشیده اند بهترین هم زبان را عطا فرما. کسی که یاد تو را در دلشان بیندازد و راه تو را به آنها نشان دهد.

خدای من، مگذار دلی شکسته و محزون از دوری یار گردد که تو بسیار مهربان و دلسوزی.

خدای من، تو را شکر می کنم که هنوز دردی دارم که با آن گه گاه دلم را صاف کنم و هنوز دل شکسته ای برایم باقی است که نغمه جان بخش تو را احساس کند.

خدای من، اینجا بسیارند کسانی که بی بهره از عشق، آن را تکذیب می کنند و مدام تیشه بر قلبهای زخمی می زنند. اینجا بسیارند کسانی که به نام دین، همه را از دین زده می کنند و در خلوت به چیزی جز عقده های چندین و چند ساله نمی اندیشند.

خدای من، به تو پناه می آورم از همه این اسلام نمایان متعصب، که جز دلسرد کردن، چیزی نیاموخته اند. اینان که به نام مقدسات به هر گند و کثافتی دست می زنند و به نام امر الهی، بسیاری از بندگانت را آزرده خاطر می سازند.

خدای من، سپاس تو را به خاطر این جملات که تک تکشان را تو از پیش به من آموخته بودی. به خاطر تمام سخنانی که بر زبانم جاری است و ندایی آسمانی که هر لحظه صدایم می زند.

تو را سپاس که باز هم دم تنهایی من بودی.

مهمترین نکاتی که قبل از یادگیری زبان انگلیسی لازم است بدانیم

با نام صاحب جلال و کرم ،عالم مطلق

  مقدمه
یکی از اهداف مورد نظر در خصوص نوشتن این مقاله،  درک  بهتر   پایه و اساس نکات و تکنیکهای موجود، جهت یاد گیری مکالمه ی زبان خارجی/ انگلیسی میباشد.  قصد و نیت این نیست که نسبت به برتری این نکات مجاب شویم، بلکه، به هیچ وجه نباید مُهر برتری بر روی این متُدها و تکنیکها  زده شود.  امید این است تا بدینوسیله، ایده های تازه ای بدست آوریم و با کمک آنها، متُدها و تکنیکهای خودمان را پیدا کرده تا در یادگیری مکالمه ی زبان خارجی/ انگلیسی، از آنها استفاده نماییم.

حقیقتی تلخ
در برخی از کشورهای در حال توسعه، مسئولین ذیربط،  یادگیری مکالمۀ زبان خارجی را در آموزش دستور زبان می دانند.  در   حالی که دستور زبان بحثی است کاملا جداگانه.  در واقع، بر خلاف آنچه تا به حال آموخته ایم، این مکالمه است که غیر مستقیم ما را  با دستور زبان آشنا می کند.
اینک فرصتی پیش آمده تا توسط نکات ذیل، جهت یادگیری مکالمۀ زبان، راهنمایی شویم.  اگر در یادگیری مکالمه، مصمم هستیم، این نکات را با دقت مطالعه نماییم و از همه مهمتر، تا آنجا که در توانمان هست، به آنها عمل کنیم.  خواندن تنها، به معلومات اضافه میکند، اما مکالمه...؟؟؟

ایجاد محیطی آرام 

  • جهت ایجاد محیطی آرام، سعی کنیم قبل از شروع مطالعه و یا انجام تمرینات مکالمه ی زبان خارجی/ انگلیسی ، ذهن خود را آرام کنیم.    
  • گوش دادن به یک موزیک ملایم، میتواند به طور موقت راه خوبی برای آرام کردن ذهن، از بین بردن افکار پریشان و استرس  باشد.  طبیعتاً این نوع افکار، مانع تمرکز در یادگیری و جذب مطالب جدید میشود.    
  • یک موزیک ملایم، متُد خوبی برای آرام کردن ذهن است، لیکن ممکن است برای همه مؤثر واقع نشود.  بنابراین، اگر متُد خاص خود را داریم، از آن استفاده کنیم.

به یاد داشته باشیم، هدف اصلی این است که بتوانیم به یک تمرکز نسبی دست پیدا کنیم. بنا بر این، سعی کنیم ذهنی آرام داشته باشیم.

نگران یادگیری نباشیم
 یادگیری، یک پروسه طبیعی و خودجوش در زندگی انسان میباشد.  هرگز از خود نپرسیم تا چه اندازه یاد گرفته ایم.  هر اندازه بیشتر در تمرینها تلاش کنیم به همان اندازه هم به اطلاعات و معلومات  ما افزوده میشود.  متاسفانه، یکی از موانع بزرگی که بر سر راه افراد زبان جو، خصوصاً بزرگ سالان ، می توان دید، ترس است.
اکثر زبان جویان، ترس از اشتباه کردن دارند.  ترس از اینکه مبادا سایر افراد فکر کنند آنها کُند ذهن، کُودن  و ...  هستند.  آنها حتی  از  یک   سؤال کردن ساده هم فرار می کنند، مبادا سؤالشان  احمقانه و یا بچه گانه باشد.
کُلّ این باورها،  اشتباه و زایده ذهن ما است. همۀ ما روزی یادگیری را شروع کردیم و تا زنده هستیم،این روند ادامه خواهد داشت.  پس به هنگام یادگیری مکالمۀ زبان خارجی/ انگلیسی ، نگرانی، ترس یا وحشت، نداشته باشیم.

اعتماد بین استاد و زبان جو

 اعتماد متقابل،  بین استاد و زبان جو، از اهمیت فراوانی برخوردار است.  اگر استاد از زبان جو بخواهد تا در زمینه ای فعالیت بیشتری کند و یا تمرینی را انجام دهد، باید این اعتماد را نسبت به زبان جو داشته باشد که تماماً،  مو  به  مو انجام خواهد شد.  از طرف دیگر، زبان جو هم باید به تواناییها و قابلیتهای استاد در زمینه زبان، اعتماد کامل داشته باشد.

تواناییها و قابلیتهای یک استاد خوب
الف - آگاهی از دیدگاه فرهنگی
زبان و فرهنگ به هم وابسته اند.  درک فرهنگ یک کشور، کمک بسیاری در یادگیری زبان آن کشور میکند.  پرنده ای را با دو بال تصور کنیم.  یک بال فرهنگ و دیگری زبان.  پرنده برای پرواز، به هر دو بال نیاز دارد!
ب - آگاهی از تلفظ صحیح لغات
تلفظ لغات به این معنا نیست که لهجه خود را تغییر دهیم.  بلکه لغات باید درست بیان شوند.  حال برای اینکه بتوانیم لغتی را درست بیان کنیم، نیاز به دانستن تکنیک تلفظ (
enunciation)، داریم. 
ج - آگاهی از تکنیک تلفظ (
enunciation)
برخی لغات در زبان خارجی  بسیار دشوار هستند.   به همین دلیل نیاز داریم تا دقیقاً بدانیم چگونه یک لغت را تلفظ کنیم.

اشاره به یک نمونه

سعی کنیم این لغت را تلفظ کنیم :

WORLD

 اگر تکنیک تلفظ این لغت را ندانیم، به احتمال قوی آن را شبیه به :
VORD
تلفظ کرده ایم!
 (تلفظی که در اینجا صورت میگیرد، سیستم آمریکایی است و نه سیستم  بریتیش).

قبل از اینکه ما سعی کنیم این لغت یا لغت‏های دیگر را تلفظ کنیم  باید  اول  با صداهای  حروف  انگلیسی  آشنا  باشیم.   در  اینجا  ما  صدای  w   را  داریم،  که اغلب   با  صدای  v   اشتباه  می شود.

صدای W  مانند  اووو  (OOO) ،در حالی که صدای v ما نند  ووو ((VVV  می باشد،
 (لغتهایی از قبیل  وقت، واقعه، وقفه ... را در نظر بگیریم، و فقط صدای اول را بکشیم)،

  ابتدا صدای w را می آوریم،
(اووو)
ooo

 صدای (اُ) o را به آن اضافه می کنیم،
ooo + o

 نهایتا با اضافه کردن واژه ی rolled تلفظ را ختم می کنیم.
wo + rolled

آرام  شروع  کنیم،  تدریجاً  به  سرعت  خود  بیافزاییم  تا  در  تلفظ  این  لغت  تسلط پیدا کنیم.

د - آگاهی به ضرب المثلها و اصطلاحات.                                                              
ﻫ - آگاهی به تکنیکهای مختلف برای بهبود بخشیدن به تواناییها.
                                                               
و - آگاهی به دستور زبان.

همانطور که اشاره کردیم، بهترین راه برای  یادگیری  دستور زبان،  مکالمه است.  بنابراین، انرژی  و  وقت خود  را صرف  یادگیری  دستور زبان  نکنیم.  همچنین خوب  است  بدانیم،  مدتی است که چندین دانشگاه  معتبر دنیا، بخشنامه هایی  برای کشورهای  در حال  توسعه  فرستاده اند  و  تاکید  کرده اند، " به  زبان جویان خود مکالمه یاد دهید  نه  دستور زبان.   زیرا آنها  پس  از  رسیدن  به  یک  کشور  انگلیسی  زبان،  خیلی  راحت آزمونهای  ورودی  به  دانشگاه  را  پاسخ  داده ‌ وارد  می شوند، ولی  در مکالمه،  با مشکل روبرو خواهند شد.   در حالی که دلیل این آزمونها،  سنجش مکالمه است  نه دستور زبان."
تا  به  امروز،  نتوانستم  درک  کنم  که  چرا  مسئولین ذیربط،  به  این   بخشنامه ها   پاسخ   مثبت  نداده،   و  هنوز  پا فشاری   در آموزش دستور زبان   دارند،  که  نتیجۀ  آن،  جزء  فقر  مکالمۀ  زبان،  در  بین  جوانان  نبوده  است.
 ز - نهایتاً، توانایی انتقال و تدریس مطالب  فوق الذکر،  (الف تا   واو)،  به زبان جو.

 به خارجی/ انگلیسی ، فکر کنیم
حتماً از خود می پرسید، اگر من می توانستم به زبان انگلیسی یا هر زبان دیگری فکر کنم، دیگر نیازی به یاد گرفتن آن نبود!  با پوزش فراوان، باید به اطلاع برسانیم،  اینجاست که شما در اشتباه هستید.  زیرا اگر بتوانیم فقط یک لغت، به زبان خارجی فکر کنیم، در حقیقت یک گام برای رسیدن به این هدف برداشته ایم .
برای مثال، زمانی که به اطراف می نگریم، اسامی تمام اشیاء، بطور ناخودآگاه در ذهنمان شکل می گیرد.  طبیعی است که این شکل گیری،  به زبان  مادری خواهد  بود.
هر گاه که به یک کتاب نگاه می کنیم،  واژه کتاب در ذهنمان نقش میبندد.  اینک، این توانایی را داریم تا  این  عادت  را تغییر داده،  سعی کنیم  واژۀ  «
BOOK
»   را در ذهن خود ترسیم کنیم.
این تکنیک را شروع کنیم و پس از اینکه یک یا دو لغت را در ذهن خود از فارسی به انگلیسی تغییر داده، برآن مسلط شدیم، تدریجاً به لغات اضافه کنیم.  اگر کمی همت به خرج دهیم و بطور جدی این تکنیک را انجام داده، آن را ترک نکنیم،  در دراز مدت متوجه خواهیم شد که به آن زبان فکر می کنیم.

فکر کردن به زبان انگلیسی، به همین سادگی است.

خلاقیت
اگر فرد خلاقی هستیم، این بهترین موقعیت برای نشان دادن تواناییهایمان می باشد.  و اگر هم خلاق نیستیم، بهترین موقعیت برای تمرین است.
مشکل دیگری که اغلب زبان جویان با آن مواجه هستند، به غیر از ترس، نبودن در محیط می باشد.  با  کمی خیال اندیشی و تصور، می توانیم محیط مورد نظر را برای خودمان خلق کنیم.

توجه
 اگر هدف، بهره بردن  100%  از راهنماییهای ذیل باشد، نه تنها باید خود را بطور فیزیکی درگیر زبان کنیم، بلکه باید بطور روانشناسانه هم با این مسئله برخورد نماییم.  هدف  این  است  تا  محیطی  که  وجود خارجی  ندارد  را خلق کنیم،  تا شاید به کمک آن حس،  خود را در معرض یادگیری قرار دهیم.
 در ضمن، خیلی مهم است که  حداقل  روزی یک ساعت، به غیر از ساعات کلاسی خود، وقف تمرین تکنیکهای مکالمۀ زبان کنیم.

 چند نکته برای ایجاد محیط مورد نظر
1 - یک یا چند پوستر خارجی به دیوار اتاق آویزان کنیم، پوستر شهرها و یا  بناهای سمبلیک، مانند برج ایفل،  پل معروف سان فران سیسکو (
Golden Gate Bridge
)،  ساختمان پیزا  و ... ،   برای اهداف ما مناسب است.
2 - روزنامه، مجله و کتاب به زبان انگلیسی، خریداری کرده و سعی کنیم آنها را مطالعه کنیم، حتی اگر در ابتدا فقط یک خط یا یک پاراگراف باشد، پس از اینکه از مطالعه فارغ شدیم، آنها را مخصوصاً جایی قرار دهیم تا در نظرمان باشند،
3 - از برنامه های انگلیسی زبان، مانند (ب. ب. سی.)، (سی. ان. ان.)، فیلمهای زبان اصلی بدون زیر نویس و ... ، استفاده کنیم، هدف این تکنیک این است تا با تلفظهای مختلف و سرعت نرمال مکالمه آشنا شویم،

اخطار

مواظب فیلمهای زبان اصلی با زیر نویس فارسی یا انگلیسی با شیم.  قبل از هر چیز، اگر تصمیم به یادگیری مکالمۀ  زبان خارجی داریم، به هیچ وجه نباید به این زیرنویسها توجه یا اتکا کنیم.
از آنجایی که  اکثر این  ترجمه ها  یا  زیرنویسها،  توسط  یک  برنامۀ  نرم افزار  انجام می گیرد،   روشن  است  که  یک  برنامۀ  نرم افزار،   نمی تواند  اصطلاحات،  ضرب المثلها   و ...   را  درک  کند.   بنابراین،  این   نوع  ترجمه ها   و   زیر نویسها  را، کن لم یکن  به حساب  بیاوریم.
از همه عجیب تر این است که فیلم های زبان اصلی با زیر نویس انگلیسی  نیز مورد دارند.  به  این معنا که آنچه در زیر فیلم مشاهده  می کنیم،  با آنچه در دیالوگ  فیلم  بیان می شود،  فرق فاحشی با هم دارند که باعث گمراه شدن میشوند.
باید نتیجه گیری کرد که وقتی این قبیل فیلمها را تماشا می کنیم، فقط به معلومات، تکنیکها و متدهایی که از قبل آموخته ایم، اتکا کنیم و بس.

4 - اگر به رادیوی موج قوی دسترسی نداریم، به نوارهای انگلیسی زبان، (فرق نمی کند نوارها آموزشی باشد یا موزیکال)، گوش کنیم، این تکنیک، توانایی گوش کردن را قوت می بخشد.
5 - سعی کنیم سناریو های کوتاه بنویسیم و بعد آنها را در ذهن خود به نمایش در آوریم. برای مثال، از تخیلات خود استفاده کنیم و خود را در شرایط مختلف، در یکی از این کشورهای انگلیسی زبان تصور کنیم.   سپس مشکلاتی که خود خلق کرده ایم  و یا ممکن است بطور طبیعی بوجود بیاید را، با کمک معلومات، تکنیکها، متدها، راهنماییهای استاد و مهمتر از همه، غرایز شخصی خود، حل کنیم .   یک نمونه از این سناریوها می تواند به این صورت آغاز شود :   "اگر من واقعاً در یکی از این کشورها زندگی می کردم و نیاز داشتم برای خرید بیرون بروم، کجا می رفتم؟" ، " از چه شخصی سؤال می کردم یا کمک می خواستم؟" ،  "چگونه راه  خود را به مقصد مورد  نظر  پیدا   می کردم؟" ، "چطور آدرس می پرسیدم؟" ،  "به چه صورت احتیاجات خود را توضیح می دادم؟" ،  "تا چه اندازه به قوانین اینجا آشنا هستم؟" ، "چگونه باید به قوانین اینجا آشنا شوم؟"  ، "از کجا باید بدانم، از کدام محله ها باید دوری کرد، (چون در بعضی از ساعات آن محله ها امنیت ندارد)؟"   و ...  ،
سناریوهای زیادی رامی توان خلق کرد.  از زمانی که هواپیما را ترک می کنیم تا زمانی که وارد زندگی اجتماعی می شویم، می تواند سوژه ای برای سناریوی ذهنی باشد.  این تکنیک خوبی است که خود را آزمایش کنیم و ببینیم تا چه اندازه به زبان مسلط هستیم و یا بر عکس، به چه اندازه تمرین نیاز داریم.
راه های فراوانی برای ایجاد یک  محیط انگلیسی زبان  وجود دارد. فقط باید کمی خلاقیت به خرج داد.

سیستم آمریکایی با سیستم بریتیش فرق می‏کند!

 
توجه
هرگاه زبان انگلیسی را به عنوان زبان دوم انتخاب کردیم، خوب است بدانیم که دو سیستم اصلی در رابطه با زبان وجود دارد. یکی سیستم آمریکایی و دیگری سیستم بریتیش.  این دو سیستم شاید در نگاه اول شبیه باشند، اما اگر به دقت بنگریم، متوجه می شویم فرقهای بسیاری بین آنها می باشد، مانند تلفظها، اصطلاحات، ضرب المثلها، دیدگاههای فرهنگی و غیره...

بنابراین، پس از انتخاب زبان  انگلیسی، بین این دو سیستم، یکی را انتخاب کنیم  و تا  زمانی که به اندازه کافی تسلط پیدا نکرده ایم، آن را ترک نکنیم.  در غیر اینصورت با مسایل گیج کننده  و مشکل، در بین راه روبرو خواهیم شد، که حتی ممکن است ما را از ادامه یادگیری سرد کرده، باز دارد. 

در اینجا، به چند نمونه از لغتهایی که، بطور متفاوت، در این دو سیستم استفاده می شود می نگریم

 

سیستم بریتیش / سیستم آمریکایی

Apartment / Flat

Boy / Lad

Book / Diary

Bathroom / Water closet

Backpack / Rucksack

 پیشنهاد می کنیم که خودتان به وب سایتهای موجود در اینترنت رفته و از نزدیک این تفاوتها را مشاهده کنید.
برای شروع می توانید از این سایت استفاده کنید:
www.englishclub.8m.com
پس از اینکه وارد این سایت شدید، موضوع مورد نیاز خود را مانند تلفظ و یا... ،در قسمت ( (
searchوارد کنید.  

دو شرط بنیادی، جهت یادگیری مکالمۀ زبان انگلیسی

1 - درک آنچه می شنویم.
2 - نوشتن آنچه درک کرده ایم.

 هرگز سعی نکنیم مطالبی که میشنویم لغت به لغت ترجمه کنیم.  با توجه به توضیحاتی که قبلاً داده شده، این کار نتیجۀ مطلوبی نخواهد داشت.
سعی کنیم تا مفهوم موضوع بحث یا مطلب را،  با کمک معلومات، تکنیکها، متدها ، تجربیات شخصی و حدس، درک کرده، برداشت کنیم.
برای مثال، اگر جمله ای را که شنیده ایم یا خوانده ایم، از ترکیب 10 واژه باشد و ما فقط معنای 6  واژه را بدانیم، با اتکا به  منطق و آنچه آموخته ایم، معنای 4 واژۀ مجهول را حدس زده و نهایتاً با برداشت خود، به مفهوم جمله دست پیدا کنیم.  برای اینکه ببینیم آیا حدس و برداشتمان  از جمله صحیح بوده یا خیر، به فرهنگ لغت (دیکشنری)، مراجعه کنیم.
 برای رسیدن به این مرحله، و نهایتاً توانایی ارتباط برقرار کردن با اتبۀ  خارجی ، تکنیک ذیل را مطالعه نموده و به تمرینهای خود اضافه کنیم.
نوشتن دقیق آنچه را که می شنویم از اهمیت بسیاری برخوردار است.  مقصود از نوشتن دقیق این می باشد که، اگر لغتی را  متوجه نشدیم، حداقل صدایی که شنیدیم را به روی کاغذ بیاوریم.  حتی اگر آن صدا شبیه به وزوز زنبور باشد.
 بخاطر دشوار بودن این تکنیک، اغلب زبان جویان با بهانه ها و دلایل مختلف،  از آن دوری می کنند.  مثلاً می گویند که آنها خیلی سریع صحبت می کنند و مطالب، به هیچ وجه قابل درک نمیباشند و یا دلایل دیگر.
 قبل از هر چیز، ما باید درک کنیم که هیچ کس، هنگام صحبت کردن زبان مادری خود، سریع تر از حد نرمال صحبت نمی کند.  حتم داریم که اگر یک فرد خارجی زبان، صحبت کردن ما را بشنود، او نیز فکر می کند ما هم سریع تر  از حد نرمال صحبت می کنیم.
اینک با توجه به این نکات، اگر ما بطور جدی راهنماییهای استاد را  پیگیری  کرده،  دست  از  تمرین  بر  نداریم،  تدریجاً  آنچه  را که می شنویم برایمان قابل درک تر می شود.  همچنین اگر ما کمی همت به خرج داده، آنچه را که میشنویم به روی کاغذ بیاوریم و نزد استاد ببریم، او قادر خواهد بود ما را بیشتر راهنمایی کرده و مثلاً به ما  بگوید، آن  لغتی  که  بنظر صدای زنبور می داد، ترکیب دو واژۀ
DOES)     و    (HE بوده، که در زبان انگلیسی، صدای "دازی" را می دهد .

نتیجه می گیریم، این مشکلات، زمانی از بین می روند و ما درک بهتری از زبان پیدا می کنیم که قدم اول و دوم را برداریم. به این معنا که به آنچه می شنویم دقیق شویم و هر آنچه را که می شنویم بنویسیم و با کمک استاد مشکلاتمان را حل کنیم.  طبیعتاً ، پس از درک مطالب و توانایی نوشتن آنها، آماده هستیم تا از طریق مکالمه، به زبان خارجی / انگلیسی  ارتباط برقرار کنیم.
 فراموش نکنیم، یادگیری یک پروسۀ طبیعی و خود جوش می باشد.  پس نگرانی را از خود دور کرده، تمرینها و تکنیکهای ذکر شده را با ذهنی آرام انجام دهیم.

جهت انتقادها و پیشنهادهای خود با تماس بگیرید.

منبع: خانه ای برای زبان دوم شما
آرزوی توفیق و پیشرفت در اهداف مقدستان را،  از خداوند سبحان، آرزومندیم.

 

آنچه والدین باید درباره اینترنت بدانند


مجله اینترنتی فریا - از پری آفتاب (Parry Aftab)، مشاور حقوقی امور امنیتی، حریم خصوصی و فضای مجازی و حامی حقوق کودکان در نیویورک

دور از خطر نگهداشتن کودکان در اینترنت به این معناست که به آنها بیاموزیم کاربری هوشمند و مسئول بوده و به فضای مجازی مانند یک "بازی" نگاه نکند. اینجا توصیه‌هایی برای ایمنی اینترنتی در هر گروه سنی ارایه شده است که توجه شما را به آنها جلب می‌کنیم.

به فرزندان خود بیاموزید که:
• قبل از کلیک کردن به این فکر کنند که: با چه کسی در حال گفت‌وگو (chat) یا نامه‌نگاری هستند، در حال گفتن چه مطلبی هستند و از چه لحن و شیوه‌ای برا گفتن آن استفاده می‌کنند؟ آیا شخصی که در سمت دیگر این گفتگو قرار دارد متوجه شوخیهای آنها می‌شود؟
• قبل از واکنش نشان دادن به موضوع آنلاینی که موجب ناراحتی آنان شده است، میز کامپیوتر را ترک کرده و چند نفس عمیق بکشند.
• از شایعه پراکنی، همکاری در اذیت و آزار دیگران و دادن اطلاعات خصوصی و گفت‌وگوهای خودمانی در اینترنت خودداری کنند.
• قانون طلایی فضای مجازی را رعایت کنید: هرگز کاری را که در زندگی واقعی انجام نمی‌دهید، در اینترنت هم انجام ندهید.

خودتان هم موارد ایمنی را رعایت کنید:
• نرم‌افزار ضد spyware و adware را بر روی کامپیوتر خود نصب کنید.
• از سلامت و به روز بودن firewall خود اطمینان حاصل کنید.
• یک نرم افزار ضدویروس بر روی رایانه نصب کرده و آنرا به طور منظم به روز نمایید.

نکات ایمنی در سنین دبستان
زیر هشت سال
• از فناوری‌های فیلترینگ یا کنترل والدین parental control استفاده کنید. به جای فیلتر کردن سایت‌های "بد" هر موردی که با آن موافق نیستید را مسدود کنید.
• درباره اینکه آیا فرزندتان واقعا به داشتن یک آدرس ای-میل یا سیستم‌های پیام رسانی نیاز دارد، فکر کنید. اگر پاسخ مثبت است، تمام ارتباطات به غیر از فهرست گیرندگان و فرستندگان مورد تایید خود را فیلتر کنید و مراقب باشید که فهرست دوستانش، طولانیتر از رقم سنش نباشد و شما همه آنها را در زندگی واقعی، بشناسید.
• وب سایت‌های مورد علاقه آنها را در بخش نشانک یا Bookmark قرار دهید تا برای پیدا کردن آنها نام سایت را اشتباه تایپ نکرده و از سایت "بد" سر در نیاورد.
• از موتورهای جست‌وجوی کودکان مانند Yahooligans و Ask Jeeves استفاده کنید.
• زمان حضورشان در اینترنت را به نیم ساعت در روز محدود کنید، مگر اینکه در حال انجام دادن یک برنامه خاص درسی باشند.
• فعلا اجازه اسفاده از بازی‌های اینتراکتیو (interactive) مانند X-Box Live یا شبکه آنلاین (Playstation) را به آنها ندهید. در عوض به سایت‌هایی چون Toontown بروید.
• تا جایی که می‌توانید در کنارشان بنشینید و ببینید که در اینرنت به کجا می‌روند، چه چیزی برایشان جالب است و هر سوالی که فکر می‌کنید بپرسید و به تمام سوالات او پاسخ دهید.
• به آنها بگویید که قبل از فرستادن هر مطلبی اعم از مشخصات شخصی یا مطالب دیگر از طریق ایمیل، IM یا قرار دادن آن در بلاگ و وب سایت، نظر شما را جویا شوند.
• در اوغات فراغت به دنبال سایت‌های سالمی بگردید که بتوانید به او معرفی کنید. فهرستی از این سایت‌ها در WiredKids.org موجود است.

8 تا 10 سال
• اگر فرزندتان نمی‌تواند وارد سایت‌هایی که از طرف مدرسه معرفی شده یا سایت‌های مناسب با سن خود شود، میزان فیلترینگ کامپیوتر را کاهش دهید.
بعضی از وب سایت‌ها مانند MSN دارای این امکان هستند که هر صفحه برای باز شدن به اجازه والدین نیاز دارد و به این منظور ای-میلی به نشانی آنها می‌فرستد و در صورت پاسخ مثبت، صفحه را باز می‌کند.
• اگر سرویس پیام فوری یا IM را فعال کرده اید، فهرست فرستندگان پیام را به اشخاص آشنا محدود کنید.
• از یک برنامه ضد pop-up یا نوارابزاری مانند گوگل استفاده کنید.
برنامه ضد ویروس و منهدم کننده نرم افزارهای جاسوس را نصب و فعال کنید زیرا دانلودهای پر ویروس از همین سنین آغاز می‌شود.
• موتورهای جست‌وجو را تغییر نداده و همچنان از Yahooligans و Ask Jeeves استفاده کنید.
• مطمئن شوید که آنها به خوبی متوجه هستند چه اطلاعاتی قابل قراردادن در اینترنت هستند و کدام اطلاعات نباید در اختیار دیگران قرار بگیرند.
• گفت‌وگوی آنلاین را با آنها تمرین کنید تا بیاموزند با غریبه های حاضر در فضای مجازی چگونه برخورد کنند.
• درباره استفاده از نرم افزارهای نظارت فکر کنید. به این وسیله میتوانید آنچه انجام می‌دهند را بررسی کنید.
• علاوه بر تهیه Back up از فایل‌ها، برنامه ضد جاسوسی کامپیوتر را مدام چک کنید. ممکن است فرزندتان هنگام کار اشتباها آن را پاک کرده یا از کار انداخته باشد.
• گذشته از موارد درسی، زمان حضور او در اینترنت را با احتساب پیام‌ها و ایمیل‌ها به کمتر از 1 ساعت در روز محدود کنید.

اهمیت بازی برای کودکان

اجسام واسباب بازی(toys and materials)در اتاق بازی درمانی
در طول بازی درمانی هنگام برقراری ارتباط، برای همه احساسات معقول در اتاق بازی از کتاب یا اسباب بازی الکترونیکی باید اجتناب کرد.برای هدایت بازی بچه ها باید اقداماتی مفید و سودمند از قبیل کیسه رقص(bop bag)، سرنیزه تفنگ(dart gun)، دایناسور،رساندن پیام به بچه های عصبی و پرخاشگر استفاده کرد.(van fleet 1994)
پرخاشگری نامناسب یا رفتارهای مضر را به طرف رفتارهای پذیرفتنی راهنمایی کنید استفاده از بطری های کودکان،عروسکها و آشپزخانه به پرورش بیان کودکان پرخاشگر کمک می کند همچنین همبستگی بین اشکال و اثاث خانه اغلب برای بیان پی آمد خانواده استفاده می شود(land reth 2002).
در اتاق بازی علاوه بر جلوگیری از رهنمودهای مستقیم باید مهارتهایی از قبیل نواختن موسیقی، نقاشی مدادرنگی(crayon)نشانه گذار(markers) کاغذ، خاک رس یا ماسه استفاده کرد. بازیهای مختلف یا ساختمان و پول بازی می تواند اظهار نظر، مسابقه و همکاری را تسهیل کند.(land reth 2002)
یک اسباب بازی در صورتی می تواند به اتاق بازی افزوده گردد که برای بچه ها سالم باشد، مشوق ابراز بیان و احساسات و به تخیل آنها اجازه ابراز بروز دهد .(van fleet 1994)
البته نیازی نیست که اسباب بازی ماهرانه درست شده باشد.اسباب بازی و اجسام باید برگزیده باشند نه اینکه جمع آوری شده باشند.(land reth 2002,p.133)
مراحل بازی حسی حرکتی از نظر پیاژه
در بازی ،هوش، دانش جهان مادی، توانایی ارتباط با دوستان و بزرگان در بچه ها افزایش می یابد.
پیاژه در سال 1962بازی حسی و حرکتی کودکان و کودکان نوپا را شرح داد
کودکان در حدود شش ماهگی حریص،ماجراجو و بامزه هستند کودک شش ماهه یک توپ را بر اساس تجارب لذت بخش حرکتی هول خواهد داد و آنرا به حرکت در خواهد آورد. وقتی که کودکان بر مهارتهای حرکتی تسلط یافتند برای انجام بازیهای پیچیده بیشتر هماهنگ می شوند.
در نه ماهگی کودک یک توپ را هول می دهد، به دنبال آن سینه خیز می رودو توپ را می گیرد. همچنین اشیاء را نظم می دهد، اعمال محدودی را به همان طریق که عکس العمل آنها را می بیند به کار می برد. کودک با هول دادن اشیاء مختلف مثل چرخش توپ، فرفره(spin)و جغجغه(rattle) می فهمد که صدا ایجاد می کنند.
در حدود دوازده ماهگی کودکان بین اشیاء مختلف تفاوت قائل می شوند در این سن کودکان به توپ لگد خواهند زد،پرتاب خواهد کرد و جغجغه را تکان خواهد داد.
کودک نوپای دو ساله از اعمال اشیاء در جهان اجتماعی اطلاع پیدا می کند. یک کودک نوپا خواهد توانست یک فنجان(cap) را روی نعلبکی(saucer) قرار دهد قاشق در دهانش می برد، به بیان جهان رمزی خواهد پرداخت و نقش بازی خواهد کرد آنها ممکن است در مقابل پیشنهاد حرکت(stir)خیالی، نوشیدن را انجام دهند.(Bergen-1988)
کودکان به رفتار بزرگسالان واکنش نشان می دهند، اگر یک تاب به شدت هول داده شود فریاد کمک از بزرگسالان آشنای نزدیک خود خواهند خواست. کودکان در بازی با بزرگسالان مثل مخفی کردن سر و صدا زدن به کودک (peek aboo) ، کنش و حرکت با دیگران را فرا می گیرد.
بازی خواستن یا میل به بازی(pretend play)
وقتی توانایی تمرین رمزی کودکان توسعه پیدا می کند میل به بازی برجسته می شود نقشها در بازی هویت کودکان فرض می شوند.
در یک بازی اعضای خانواده از قبیل مادر، پدر و بچه های همسایه با وابستگی خودشان و خانه خودمانی جمع می شوند کودکان نقش شخصیتهای بزرگ از قبیل پرستار، شخصیتهای افسانه ای کتابها و تلویزیون مثل هی- من(he-man)یا زورو(zoro) و... را تقلید می کنند. بازی کودکان بیشتر قابل پیش بینی و محصور به تجربه زندگی خانوادگی است.(garvy 1984)
در کودکان بازیهای نمایشی اجتماعی پدیدار می شوند مثل بازی سوپر هرو(super hero) که یک شخصیت شجاع در بازی است که به دیگران کمک می کند.کودکان بزرگتر با واقع بینی، اشیاء را درک می کنند(fein-1981)
زوجها می توانند برای راحتی،طرحها و نقشه های اشیاء را بسازند یا آن را تغییر دهند. برای پیش دبستانی ها بازی با ساختار کنایه ای (نمادی)محبوب است آنها از ساختمانها، ماشینها و مردم نقاشی شده در ساختن مدلهایی که در موقعیتهای گوناگون تجربه کرده اند استفاده می کنند. در کودکان کودکستانی بازیهای حرکتی و بازیهای بی نظم و ترتیب (rough and tumlde play) از محبوبیت خاصی برخوردار است. بزرگسالان ممکن است از بازیهای کودکان نگران شوند بدین علت که ممکن است کودکان پرخاشگر شوند. والدین باید از کودکان در این گونه بازیها مواظبت کنند همچنین بچه هایی که در این بازیها شرکت می کنند ورزیده می شوند.
کودکان پیش دبستانی، پرخاشگری واقعی و غیر واقعی را از یکدیگر تمیز می دهند.(garvey-1984)
بازی همراه با قاعده (game with rules)
کودکان پنج ساله و بزرگتر به بازیهای رسمی علاقه مند می شوند، آنها بیشتر منطقی و اجتماعی فکر می کنند و ممکن است خودشان با یکدیگر بازی کنند. در این سن کودکان بیشتر از بازی همرا با قاعده استفاده می کنند.(piaget-1962)
سازمان اصلی بازیها عبارت است از قوانین صریحی که رفتار گروهی بچه ها را راهنمایی می کند. بچه ها در ملاقات اجتماعی و نیازهای عقلانی از بازیهای انعطاف پذیر استفاده می کنند. (مانند انتخاب دوست و دشمن در بازی)
کودکان در مورد نقشهایشان در بازی با یکدیگر گفتگو می کنند.(king-1986)
و همچنین آنها می توانند کلکهای بازی(stra tegies) و مهارتهای از پیش تعیین شده کلکهای بازی مثل بازی چکرز(checkers) را بیاموزند.
بعضی از بازیها به طور هوشمندانه قسمتهای مقدماتی برنامه آموزشی مدرسه را تحریک می کنند(kamii&devries,1980-kamii,1985)
نقش بزرگترها در بازی کودکان
راهبردهای عمومی زیر ممکن است برای مربیان و والدین مفید باشد.
1- به بازی کودکان اهمیت بدهید و درباره بازی با آنها صحبت کنید. بزرگان اغلب می گویند من طریقه کار کردن شما را دوست دارم، اما به ندرت می گویند من طریقه بازی کردن شما را دوست دارم.
2- با کودکان در موقع مقتضی مخصوصاً در سالهای اولیه بازی کنید. اگر بزرگترها به بچه ها توجه کنند و آنها را درگیر بازی کنند، بچه ها بازخورد با ارزش بازی را کسب خواهند کرد.
3- یک جو سرزنده و شوخ ایجاد کنید. مهیا کردن اصولی که بچه ها بتوانند کاوش کنند، و خودشان را در بازی وفق بدهند برای بزرگسالان امری لازم است.
4- در مواقعی که بازی ناگوار یا بی حاصل می شود، پیشنهاد یک پشتیبانی جدید، پیشنهاد نقش جدید و یا بازی جدیدی مثل بازی در محیط دیگر را برای کودکان فراهم کنید.
5- در بی خطر بودن بازی اطمینان حاصل کنید. حتی در بازی کودکان بزرگتر اغلب در مواقعی که کودکان نمی توانند این تعارضات را با یکدیگر حل کنند بزرگترها می توتنند به آنها کمک کنند.(Caldwell-1977)
بزرگترها باید بویژه برای کودکان بازیهایی که منجر به مشکل می شود را تشخیص دهند و تجهیزاتی برای سلامتی آنها فراهم کنند. و بالاخره بزرگترها باید کودکان را از خطرات پنهان رقابت فیزیکی آگاه سازند.
مراحل تحول بازی در کودکان
بازی کلید رفاه و آسایش هر بچه ای است. بچه ها در طول بازی درباره جهان و زندگی تجربه های زیادی یاد می گیرند. پیدایش خود به خودی یا فعالیت بی اختیار بچه ها یک معنی از بازی است. کودکان نقشهایی را که بعدها در زندگی بازی خواهند کرد در طول بازی تمرین می کنند.کارکردهای بازی عبارتند از افزایش ارتباط اعضا، رهایی از کشمش یا تنش، ترقی و توسعه ذهن و فکر، رشد اکتشاف ، افزایش شانس صحبت و سخنوری و افزایش فعل و انفعال کودک.(santrock-1994)
بازی کودکانه(از تولد تا دو سالگی)(infant play)
بازی حسی و حرکتی نوعی بازی رفتاری برای کودکان زیر دو سال است.کودک اشیائی را انتخاب می کند که به آنها واکنش نشان دهد مانند اشیائی که صدا یا جست و خیز را برای کودک ممکن می سازد. این اسباب بازیها موجب تبسم و خنده در کودکان می شوند. در بین سالهای اول و دوم کودک معنی و مقصود اشیاء را درک می کند. کودک در طی بازی این آگاهی های جدید را به یکدیگر ربط می دهند، اما اکثر رفتارهای آنها خنده آور است. کودک حیوانات را با نام های مختلف صدا می زند برای مثال یک کودک ممکن است به یک گاو بگوید اینک-اینک(oink-oink)
همچنین کودک در این سن وانمود به چیزی برای استفاده از اهداف دیگر می کند مثل استفاده از یک موز برای تلفن.و این شروعی برای بازی نمایشی می باشد.
بازی کودک نوپا( از سن دو تا چهار سالگی)(toddler play)
کودک درحدود دو سالگی شروع به راه رفتن می کند. آنها در این سن به اشیائی که بواسطه اشیاء دیگر می ایستند پی می برند. بنابراین در طی این فرایند کودک می تواند حوادثی را که به این سبک نمی تواند وجود داشته باشد را تقلید یا تصور کند. برای مثال کودک سه و چهارساله می فهمد که اسفنج واقعاً یک اسفنج است او می تواند آنرا یک قایق اسکی در میان یک دریاچه یا توپ بسکتبال میان سبد فرض کند.
پیش دبستانی(early school age) بین چهار تا شش سالگی
کودکان پیش دبستانی و کلاس اول ابتدایی به بازیهای خیالی می پردازند آنها همچنین به بازی گروهی علاقه نشان می دهند. بازیهای گروهی نسبت به بازیهای خیالی بیشتر دارای ساخت و مبتنی بر حقیقت هستند.
بازی گروهی معمولاً دارای قاعده و قانون است این قوانین به کودک اجازه می دهد تا استقلال و همکاری خود را با والدین توسعه دهد.از جمله بازیهای گروهی می توان به قایم موشک، دزد دریایی(red-rover) حلقه دور یک گل (ring-around-the-rosie) اشاره کرد
ترجمه محمد حسین آسوده