مرکز تخصصی مشاوره ازدواج و روان درمانی خانواده بیرجند

تحت نظارت وزارت ورزش و جوانان / تحت نظارت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران/ تحت نظارت بهزیستی خراسان جنوبی

مرکز تخصصی مشاوره ازدواج و روان درمانی خانواده بیرجند

تحت نظارت وزارت ورزش و جوانان / تحت نظارت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران/ تحت نظارت بهزیستی خراسان جنوبی

به نام ایزد هور


 

شب آن پیراهن ددان ،آن تخت بیداد،آن چاه و زباله دان ِفرودِ سزگذشت ایران ،بر آسمان سایه گسترده بود.ماه از دلواپسی گم گشته بود. از ستارگان حق درخشیدن را گرفته بودند.

شب سکوت کرده بود تا صدای سکوتش بیشتر شنیده شود.ولی از آن سوی دریای ِ دشت خاکی آوای بوم شومی به تنهایی با سکوت شب به ستیزه می پرداخت.از درد خود یا از درد نیامده ی ما فریاد می زد؟!!هیچ که نمی داند.

پسربچه ای در تاریکی می دوید.درخشش چشمان بوم از آرزوی دشمنانش گواه می داد.پسربچه به تنگ آمده بود.دیگر مرگ یا همان زندگی معنا نداشت! صدای بوم روانش را می لرزاند.انگار می گفت که این دشت شب پایانی ندارد. یاری این واژهای بود که در ذهنش می پیچید ولی کی؟ مگر کسی هم هست که نوای نگران او را در سکوت شب بشنود؟!

صداهای خنده ی روان آزاری که می آمد به او پیغام می داد که دشمنانت با دیوان، تو را به سُخره گرفته اند.

پسربچه روی زمین افتاده بود و سرش را با دستانش یاری می کرد. به پا خاست که راهی برای رهایی بیابد. ولی از هر سو تیرهای سوزناکی که روانش را می خراشید بر او همچون باران آتش می بارید. در این هنگام بود که واژه ی یاری معنا می گرفت.هر چه گام بر می داشت خنده ها بیشتر می شد.

پسربچه با توان بیشتری حرکت کرد.خنده ها به شگفت تبدیل گشت. مرد پیری دستش را گرفته بود می گفت که از سکستان آمده است تا او را از ابعادش پرواز دهد.نامش رستم بود ، خنده بر لبش –کلید گنج مروارید- پسربچه زیر سایه ی او رویی از نگرانی نمی دید.

آن جلوتر نوری آغاز به درخشیدن کرد.-آن اسر روشنایی- آری آن ذرات آذرین که یکدیگر را در سیاهی شب دنبال می کردند. ذراتی که اگر پیشان را می گرفتی به مهر می رسیدی . این مهر قلب و روان و فر زرتشت بود که با هر تپشش فضای خالی روان او را پر از نور می کرد. زرتشت از آن دور پسرک را به سمت خویش می خواند.

رستم نامش را پرسید گفت نامم دادفرخ است. از سرزمینی که اکنون نامش ایران است و بی نام. رستم بدو گفت اندیشناک مباش ره پارسیان را آموزگارم.

مردی کوتاه قد،زیبارو با بدنی تنومند وگیسوانی بلند و مواج با ریش کوتاه و تاب خورده ای به سویم می آید. مرا در آغوش کشید و بویید من روانم پر از آتر گرم آذرخشن گشته بود. آری آن پسرک من بودم .

اما آن مرد نامش کورش بود.رستم گفت اوست پدرت.حال یگر من نیز تباری داشتم. کورش گفت که او فقط پدر من نیست بلکه ایرانیان را پدر است.می گفت خودش زرتشترا ،راه.

هر چند گامی که بر می داشتیم خاک کمرنگ تر می شد. آنجا مردی زیبا ، با وقار و خوش لباسی با نیلوفری بر دست به ما لبخند می زد. نامش را از کورش شنیده بودم. او     داریه وهوش(دارنده ی نیکی ها) بود. کورش گفت که نامش سزاوارش است.اما این نام او بود که سعی می کرد هم ارز او شود.

داریوش جلو آمد. سخنرانی اش فلاسفه ی یونان را به خاک می کشاند. برایم از راز آیین مزدیسنی و راه جاودانگی می گفت. حال دیگر آیینی داشتم. آیینم هم خدایی اهورایی.

از آن سو مردی با اسپ تیزپایی خودش را به ما رساند. گفت نامش ارشک است. از تبار کورش هخامنشی. با شعر بی وزن قافیه ای از آزادی و امید می گفت. دیگر آزادی برایم مفهوم یافته بود. یافته بودم آزادگی ره پارسیان و پارسایان است.

زمین سبزتز و سبزتر می شد. آسمان رو به آبی می گرایید. آن دور مردانی تنومند با شمشیرانی چوبین و سخت با یکدیگر به پیکار می پرداختند. مردی سپید پوش با چهره ای روشن چون خور  ِ درخشنده جلو آمد و دستان کورش را بوسه زد. گفت که اردشیر است. در افکارش انقلابی در حال زاییدن. شمشیری درخشان با نشان کاویانی به دستم داد که از فریدون به ارث برده بود. آری او مرا رزم آموزگار شد. دیگر از آن پس بود که سربازان رومی مثل لاکپشت های پیر از خجالت سپر بر سر، پا به فرار می گذاشتند.

من بزرگ شده بودم. بدنم شکل گرفته بود. حال دیگر شمشیر کاویانی به دست داشتم . سوار بر اسپ مادی.

به تخت سنگی رسیدیم بسی بلند چون کاخ گذشته ی ایران وسیع ، رویش را کنده بودند فرهادها با عشق، نقش پادشه پارسی را. قیصر روم بر پای اسبش زانو زده بود. آری او شاپور پارسی بود. آه، خدایگان مغرب زمین به پای پادشاه ایران، پسر اردشیر، خادم اهورا افتاده بود. روم و قیصر افتخار مردان مغرب زمین . دیدمش که به ایران خراج می دهد و به پاهای شاپور افتاده است. رستم گفت شاپور دستور داده بود که این نقش بر دل کوه کنده شود تا هر که از آنجا گذر کرد بلکه بیدار شود.

دیگر زمین  سبز ِسبز شده بود.کاخ زیبایی روبروی ما پدیدار شد. مستحکم و با ابهت. وارد شدیم. در شاهنشین کاخ بر روی تخت کسرایی یک مرد فرزانه ای نشسته بود. فیلسوف، خدایگان شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران خسرو انوشه روان ساسانی. او بود که به من تمام دانش ها را در ایرانشهر –میعادگاه دانش بشری- آموخت.

من اکنون بیست ساله بودم.دانشم کامل شده بود. آه من چه بودم! که غافل بودم از خویش      خویشتن.

آنجا کنار سبزه ها، کنار برکه ا ی پر از نیلوفر آبی بود، زیر سایه ی سرو بلند، زنی زیبارو با گیسوانی همچون سنبل زیبا، نشسته بود. پاهای روشنش را در آب فرو کرده بود تا ناهید آن ایزد زندگی او را نگهبان باشد.

کورش گفت که  مادرم است. آذرمیدخت -دخت آذر-  او مرا در آغوش گرمش گرفت دیگر حراس در دلم جای نداشت.

از اینجا بود که فقط زرتشت همراهم بود. آن جلو آتشکده ای روشن ، گرم و دلنواز بود. حال دیگر خورشید آن تاج ایزدی ِ سرزمین مهر بر بلندای آتشگاه می درخشید. می گفتند هزاران سال است بدین سان روشن است بی آنکه هیزمی بسوزاند، آخر آتش اهورایی است و نگهبان مردمان.

من دیگر از خانواده ی ساسانی بودم. دیگر راهم پلکان خورشید. کیشم کیش زرتشت. سلاحم شمشیر کاویانی فریدون. نشانم فروهر وهومنه . دانشم به اندازه ی دریای پارس .

آری، تاریکی روزی پایان می پذیرد!!!!!!؟

در روشنایی خورشید مردی با ریشهای تاب خورده ای با لباس کورش با تاج داریوش با دو بال بلند چو سیمرغ، حلقه به دست، به سوی ابدیت پرواز می کرد. آن روان من بود. روشن چو آینه صاف، تجلی ایزدی را می نمود.

 

 

                                                                                               نبشته ی :  کورش آریانام

 

                                                           تقدیم به برادرم دادفرخ

برای آنکه زندگی زناشویی‌ خوبی داشته باشید

برای آنکه زندگی زناشویی‌تان به خوبی پیش رود، بی‌خود به‌دنبال شگردهای معجزه‌آسا نباشید.
در عوض، می‌توانید از برخی از تله‌هایی که احتمال دارد در درازمدت رشته‌های پیوند‌دهنده بین شما را سست و ضعیف کند، دوری کنید. در اینجا راهنمایی کوچکی در مورد عادات بدی که کاملا باید کنار بگذارید ارائه می‌دهیم!

1- تلویزیون
تلویزیون قاتل عشق است. در این مورد هیچ شکی نداشته باشید! شام خوردن جلوی تلویزیون را قدغن کنید. هر شب غذا خوردن جلوی تلویزیون به همراه گویندگان نمی‌گذارد حواستان به یکدیگر باشد، از آن گذشته آن‌قدر جلوی تلویزیون به تماشای فیلم مشغول بوده‌اید که وقتی به رختخواب می‌روید‌، حتی دیگر وقت ندارید با هم حرف بزنید و از حال یکدیگر باخبر شوید. تنها چاره کار این است که این دشمن را از زندگی عاشقانه بیرون بیندازید! برای آنکه در این کار زیاد سخت‌گیری نکرده باشید‌، می‌توانید موافقت کنید که در هفته‌، 4 شب تلویزیون خاموش باشد.

2- خانه‌نشینی
به خاطر تلویزیون و یا بنا به دلایلی، دیگر بیرون نمی‌روید! مگر درهای آن رستوران دنج و کوچکی که آن‌قدر عاشق‌اش بودید‌، بسته شده؟ پس آن شب‌هایی که با هم به سینما می‌رفتید و به بگومگوهای پرشور و حرارت می‌پرداختید چی شد؟ و حالا فقط ماهی یکبار آن‌هم فقط برای دیدن دوستان بیرون می‌روید و احتمالا آنها هم برای بازدید پیش شما می‌آیند. دیگر از گردش‌های دونفره و شب‌نشینی‌های رمانتیک خبری نیست! باید دوباره آن حال و هوا را به‌دست‌آورید و به اتفاق یکدیگر از خانه بیرون بزنید! حالا که به تازگی از شر تلویزیون خلاص شده‌اید، از پولی که برای مالیات آن کنار می‌گذاشتید، برای گردش و بیرون رفتن استفاده کنید!

3- ساعات اضافی
دیگر دیر از سر کار به خانه برنگردید! نه تنها برای خودتان وقت ندارید بلکه علاوه بر آن خستگی و عصبانیت‌تان را با خود به خانه می‌آورید‌ که حقیقتا جز خوشایندی برای همسرتان نیست! تنها کافی‌است که کار، تمام زندگیتان را به‌خود مشغول کند، به سرعت تنها موضوعی می‌شود که از آن در خانه حرف می‌زنید. بس کنید! سعی کنید به حد کافی زود به خانه برگردید تا قبل از شام کمی وقت برای خودتان و یا با هم بودن داشته باشید. به شرطی در این مدت جلوی تلویزیون ولو نشوید! و خصوصا برای آنکه توجه بیشتری به یکدیگر داشته باشید، هر ازگاهی کار را از یاد ببرید.

4- رسیدگی به وضع ظاهر
فکر نکنید چون دیگر زن و شوهر هستید و چندین سال از زندگی مشترکتان می‌گذرد، باید نسبت به وضع ظاهرتان بی‌خیال شوید! دست از شلختگی و نا‌مرتب بودن بردارید، موهایتان را ژولیده و درهم رها نکنید، از ریخت‌و‌پاش‌کردن در خانه خودداری کنید و به‌خودتان برسید! همسرتان مطمئنا شما را همانگونه که هستید دوست دارد، با این‌حال چرا سعی نمی‌کنید خود را به بهترین شکل نشان دهید؟ به این ترتیب به او نشان می‌دهید که حضور او و تاثیری که بر او می‌گذارید برایتان مهم است!

5- بی‌توجهی
یکی دیگر از دشمنان بزرگ زن و شوهرها‌، بی‌توجهی است. در اینجا منظور از توجه کردن گل خریدن و یا هدیه دادن نیست بلکه تنها نگاه کردن به همسرتان است. زمانی‌که همسرتان آرایشگاه رفته و یا کت جدیدی خریده است به او توجه نشان دهید؛ به‌خصوص زمانی‌که او را شیک و زیبا می‌بینید و یا وقتی‌که او با تعریف‌های بجا و مناسبش شما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، از او تعریف کنید. زیرا تعریف و تمجید‌ها همیشه خوشایند هستند‌، اما تنها زمانی‌که درست و بجا به‌کار برده شوند.

6- حسادت مفرط
دست از پاییدن و سین‌جین کردن همسرتان بردارید زیرا زندگی مشترک براساس اعتمادی دو جانبه بنا می‌شود. شک و بدگمانی‌های بیش از حد شما‌، در نهایت او را به ستوه آورده و به سمت فرد دیگری هل می‌دهد!

7- خانواده همسر
نه، مطمئنا تمام خانواده‌های همسر آنگونه که در فیلم‌ها به‌صورت منفی نشان داده می‌شوند، نیستند. تفاهم بین همسر و خانواده شما اغلب می‌تواند گرم و صمیمانه باشد. اما نکته مهم آن است که بدانید زمانی‌که این تفاهم به حد کافی وجود دارد‌، چیزی را به همسرتان تحمیل نکنید. چنانچه احساس می‌کنید که همسرتان از رفت‌وآمد‌های آخر هفته کم‌کم خسته می‌شود به او اصرار نکنید آخر هر هفته برای ناهار با خانواده شما باشد و البته این قاعده در مورد میهمانی‌های همکاران و دوستان قدیمی نیز صدق می‌کند.

8- نبود برنامه
تشکیل خانواده به معنای گذراندن زندگی بدون در نظر‌گرفتن آینده نیست. شما باید به اتفاق هم آینده‌تان را بسازید. از برنامه‌های کوتاه‌مدت (مکانی که تعطیلات را در آنجا می‌گذرانید، خرید اتومبیل و...) گرفته تا برنامه‌های بزرگ‌تر (بچه‌دار شدن، عازم شهر دیگری شدن و...) بی‌درنگ در مورد آینده‌تان و اینکه چگونه با آن روبه‌رو می‌شوید فکر کنید. این عمل روابط شما را منسجم‌تر و شور و شوق پیش‌روی در زندگی را در شما شعله ور می‌کند!

9- سکوت
مطئنا عدم‌گفت‌وگو برای زندگی زناشویی مضر است. این امر بنا به دلایل مختلف اغلب ناشی از کمبود وقت و یا بی‌توجهی زن و مرد نسبت به یکدیگر است که در بالا از آنها نام برده‌ایم. با این‌حال، معمولا گفت‌وگو میان زن و مرد صورت می‌گیرد، اما هیچ‌یک از طرفین به حرف‌های یکدیگر گوش نمی‌دهند... در این حالت، موضوعی را با هم مطرح کنید و سعی کنید حقیقتا حرف طرف مقابل‌تان را بفهمید. درصورت نیاز، بی‌درنگ از یک روان‌درمانگر کمک بگیر

مهمترین دلایل بحران هاى زناشویى

همو طن-این نتایج حاصل بررسی هزاران نامه و ایمیل و بررسی در سایر سایت‌ها و مقالات مختلف جهانی است که به صورت 7 مشکل عمده زندگی زناشویی در سال 2008 مطرح‌ می‌شود.
مایه تاسف است که این هفت مشکل عمده سال گذشته نیز باعث بروز بسیاری اختلافات زناشویی بوده است.

1.مسائل مالى :
بحران مالى و عدم تامین معاش و نیاز‌هاى روحی و جسمى دلیل بسیارى از بحران‌هاى خانوادگى در دنیاست.

2.انحرافات جنسى:
تماشاى فیلم‌هاى مستهجن و عکس‌هاى مبتذل نگرش نسبت به رابطه جنسى را از آن حالت روحى خارج وبه امرى صرفا غریزى بدل مى کند و به مرور زمان عشق که دست مایه روحى این امر خدادادى است از بین مى رود و آن هنگام است مشکلات شروع مى شود.

3.عدم رضایت از روابط جنسی:
اگر چه بسیاری از مردم معتقدند که رابطه جنسى در یک ازدواج خیلی نمی تواند مشکل ساز باشد ولی تحقیقات در دادگاه‌هاى خانواده و نامه‌هاو ایمیل‌ها نشان داده که عدم رضایت از رابطه جنسی به مثابه یک غده چرکین روزى سر باز مى کند و مشکل ساز مى شود.

4.خیانت:
وقتى شریکی خیانت میکند پنهان کاری‌ها شروع‌ می‌شود و این آغاز بحران است . تمام تقصیر را به گردن فرد خیانت کار انداختن هم از این بحران نمی کاهد.

5.کار‌های روزمره :
ما این را بارها گفته ایم باز هم‌ می‌گوییم خانم‌هاى عزیز از همسرتان نخواهید که پا به پاى شما در امور روزمره خانه همراه باشد. بیاد داشته باشید بعضی از امور صرفا زنانه است و برای آنها اهمیتى ندارد .البته نه همه زوج ها ؛ برای آندسته که بخاطر این قضیه دچار بحران شده اند.

6.جاسوسى کردن :
زمانى که شریکی نگران مخفى کاری‌های طرف مقابلش شود و شروع به تجسس در امور او کند ، این آغاز یک بحران عظیم در آن خانواده خواهد بود. آنجاست که عشق از آن رابطه رخت برمی بندد.

7.روابط با خانواده خود:
این مساله که بعد از ازدواج تا چه حد با خانواده خود ارتباط داشته باشیم و چه مرز بندی‌هاى باید رعایت شود در تمام دنیا برای زرجین مساله ساز است. در کنار این 7 مساله که در این جا به عنوان مسائل اصلى قرار دارد مسائلى چون اعتیاد و انتخاب اشتباه و مشکلات شخصیتی در تمام دنیا شالوده خانواده‌ها را از هم‌ می‌پاشد.

آشنایی با بیماری اسکیزوفرنی

 

اسـکیزوفرنی نـوعی بیــماری مــغزی جدی، مزمن و ناتوان کننده است. تقریباً یک درصد از جمــعیت طی دوره زندگی خـود به اسکیزوفرنی مبتلا می شوند. بیـش از 2 میلـیـون آمریکایی امسال از این بیماری رنج می برند.

سن و جنسیت

اسکیزوفرنی به یک میزان بر زنها و مردها اثر می کند.
این بیماری معمولاً در مردها زودتر و در سنین جوانی بروز می کند. اما در خانم ها در اواخر بیست سالگی و اوایل سی سالگی ایجاد می شود. کودکان بالای 5 سال نیز ممکن است به اسکیزوفرنی مبتلا شوند، اما بروز این بیماری قبل از دوره نوجوانی بسیار نادر است.

دوره، دوره امیدواری است

تحقیقات و مطالعات روز به روز به سمت داروهای مطمئن تر و جدیدتری می رود و پرده از راز دلایل و عوامل پیچیده این بیماری برمی دارد.
دانشمند برای آگاهی یافتن از اسکیزوفرنی از رویکردها و شیوه های مختلفی استفاده می کنند، از بررسی و مطالعه ژنتیک های مولکولی گرفته تا مطالعات جمعیتی.

اسکیزوفرنی بعنوان یک بیماری

اسکیزوفرنی در سراسر جهان دیده می شود. شدت و جدیت علائم و وضعیت مزمن و ماندگار آن معمولاً در بیماران ایجاد از کار افتادگی و ناتوانی می کند. داروها و سایر روش های درمانی برای اسکیزوفرنی، اگر به طور مرتب و بنا بر تجویز استفاده شوند، می تواند به کاهش و کنترل علائم پریشان کننده بیماری کمک کند. اما، در برخی از افراد این دارو و درمان ها کمک چندانی نمی کند و گاهی به خاطر عوارض جانبی این داروها یا سایر دلایل، درمان قطع می شود. حتی زمانیکه درمان موثر واقع شود، ایستادگی دربرابر نتایج بیماری—از دست رفتن فرصت ها، ننگ حاصل از بیماری، باقیمانده علائم و عوارض جانبی داروها—باز هم برای بیمار مشکل ساز خواهد بود.

علائم و نشانه های اولیه اسکیزوفرنی

- ایجاد تغییرات پریشان کننده و حتی تکان دهنده در رفتار بیمار.
- شروع ناگهانی علائم دیوانگی و جنون (مراحل پیشرفته اسکیزوفرنی).
- کناره گیری و انزوای اجتماعی و ترد شدگی.
- رفتار، گفتار و تفکرات غیرعادی.
برخی از افراد فقط دچار یک مرحله دیوانگی و جنون می شوند؛ سایرین در طی زندگی خود مراحل مختلفی از آن را تجربه می کنند، اما در فاصله بین این دوران ها زندگی عادی دارند. گرچه افراد مبتلا به اسکیزوفرنی حاد، یا تداوم بروز علائم در فرد، معمولاً از عملکردهای عادی خود ریکاور نمی شود و برای کنترل علائم نیاز به درمان های طولانی مدت، از جمله دارو، دارد.

تشخیص اسکیزوفرنی

متخصصین سلامت مغز احتمالاً در اول کار از طریق موارد زیر، دلایل احتمالی دیگر برای این علائم را رد می کنند:
- تاریخچه کامل پزشکی
- معاینات جسمی
- آزمایش
- بررسی داروها
- جلوگیری از سایر اختلالات فکری (افسردگی بالینی، اختلال بیپولار، و ...)

دیدگاه اسکیزوفرنی از دنیا

- تحریف درک فرد از واقعیت
- زندگی کردن در دنیایی که از توهمات و هذیان ها تحریف شده است، افراد مبتلا به اسکیزوفرنی همیشه احساس ترس، اضطراب و پریشانی می کنند.
- خیال و توهمات
- توهمات و خیال ها، اختلالات ادراکی است که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی معمولاً با آن دست و پنجه نرم می کنند. صداهایی که فرد می شنود می تواند وصف فعالیت های او باشد، گفتگو با کسی، هشدار از خطرات قریب الوقوع، و از این قبیل.
- پندارهای بیهوده
این پندارها می تواند موضوعات مختلفی داشته باشد. برای مثال، بیمارانی که از علائم نوع پارانوئید رنج می برند—که تقریباً یک سوم افراد مبتلا به شیزوفرنی را تشکیل می دهند—معمولاً تصور می کنند که تحت تعقیب اند یا کسی می خواهد آنها را فریب دهد، اذیتشان کند، به آنها سم بدهد، یا به آنها خیانت کند. این بیماران، ممکن است تصور کنند که خودشان، یا یکی از اعضای خانواده یا نزدیکانشان، در مرکز این آزار و اذیت قرار دارد. بعلاوه، هذیان بزرگی و عظمت که در آن بیمار تصور می کند فردی بسیار معروف و مهم است، نیز می تواند در اسکیزوفرنی اتفاق بیفتد.

رفتارهای متداول اسکیزوفرنیک

- اعتیاد به موادمخدر
- اعتیاد به سیگار
- تفکرات آشفته
- شخصیتی بی تفاوت و بی احساس
- تغییر رفتارهای "نرمال درمقابل غیرنرمال" (تغییرات رفتاری که می تواند در نتیجه همسازی داروها ایجاد شود).

تصورات نادرست در مورد اسکیزوفرنی

- بیماران اسکیزوفرنی دوشخصیتی نیستند
- بیماران اسکیزوفرنی به طور کلی خشن نیستند

اسکیزوفرنی و اقدام به خودکشی

خودکشی یکی از خطرات جدی در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی است. برای افرادی که اقدام به خودکشی می کنند یا دیگران را به آن عمل تهدید می کنند، حتماً باید به دنبال مشاورات تخصصی بود. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی نسبت به کل اجتماع به میزان بسیار بیشتری ارتکاب به خودکشی می نمایند. به طور تقریبی، 10 درصد از افراد اسکیزوفرنی (به ویژه مردان جوان) دست به خودکشی می زنند. متاسفانه، پیشبینی این عمل در این بیماران بسیار دشوار است.

نظریه شخصیت اریکسون Erikson

اریک اریکسون، یکی از روان‌کاوانی است که معمولا به روان‌شناس خود((Ego-psychologist معروف‌اند. روان‌شناسان خود، برای فعالیت و کارکرد "ایگو" که در فارسی به "خود" ترجمه شده است، اهمیت زیادتری قایلند. اریکسون نیز مانند دیگر روان‌شناسان خود، توجه خویش را به فعالیت ایگو معطوف ساخت و برای "نهاد" و "فراخود" اهمیت کمتری قایل بود.[1]

  اریکسون که به شیوه فرویدی آموزش دیده بود، رویکردی را در شخصیت گسترش داد که به طور قابل ملاحظه‌ای گسترده‌تر از رویکرد فروید بود، ضمن اینکه قسمت اعظمی از هسته اندیشه فروید را حفظ کرد.
  فعالیت‌هایی که اریکسون در گسترش نظریه فروید انجام داد، اساسا سه وجه دارد. نخست، او تا اندازه زیادی مراحل رشد فروید را بسط داد. در حالی که فروید بر دوران کودکی تاکید می‌کرد و معتقد بود که شخصیت تا سن 5 سالگی و یا حدود آن به طور کامل شکل می‌گیرد، اریکسون معتقد بود که رشد شخصیت در طول زندگی، از طریق مجموعه‌ای از هشت مرحله رشدی ادامه می‌یابد. هر کدام از این مراحل، از طفولیت تا پیری، حاوی یک بحران است که باید حل شود. در هر مرحله، یک تعارض وجود دارد که حول یک نحوه رویارویی سازگارانه یا ناسازگارانه با مشکلات آن دوره، تمرکز یافته است. شکست در یک مرحله می‌تواند به فشار روانی و اضطراب در همان مرحله و رشد کند در مرحله بعد منجر شود.
  دومین تغییری که اریکسون در نظریه فروید به عمل آورد، تاکید بیشتر بر "خود" در مقایسه با "نهاد" بود. در دیدگاه اریکسون، خود، بخش مستقلی از شخصیت است و به واسطه نهاد و یا تحت تسلط آن نیست. علاوه بر این، خود نه تنها به وسیله والدین(همان‌طور که فروید معتقد بود)، بلکه به وسیله محیط اجتماعی و تاریخی فرد تحت تاثیر قرار می‌گیرد.
  سومین اصل بسط‌ یافته فرویدی، اعتقاد اریکسون به تاثیر فرهنگ، اجتماع و تاریخ بر شکل‌گیری کل شخصیت بود. انسان‌ها به طور کامل، تحت تاثیر نیروهای زیست‌شناختی که در دوران کودکی فعال هستند، قرار نمی‌گیرند.[2]
  اریکسون می‌گفت، فروید از اهمیت تجارب کودکی در جریان پرورش و روابط اجتماعی و نیز عوامل فرهنگی موثر بر رشد "خود" غافل مانده و به آن کم‌توجهی کرده است. او پاسخگویی صحیح به مشکلات حاصل از تعاملات اجتماعی کودک را ضامن رشد روانی آینده کودک می‌دانست و معتقد بود شکست در تعاملات اجتماعی، در هر مرحله یا دوره‌ای از رشد، از مهمترین موانع به شمار می‌رود.[3]
 
به طور کلی خصوصیات بارز نظریه اریکسون عبارتند از:
1- تکیه بر تغییرات رشدی و تکاملی انسان در تمام طول عمر
2- تمرکز بر انسان سالم نه انسان بیمار
3- توجه به حساسیت و اهمیت هویت در انسان
4- کوشش برای درآمیختن یافته‌های تجربی و بالینی با بینش تاریخی و فرهنگی، به منظور توجیه بهتر شخصیت انسان.[4]
 
  اریکسون استدلال می‌کند که، جریان رشد از طریق مراحل مختلف به وسیله فرایندی کنترل می‌شود که او آن را اصل اپی‌ژنتیک رشد ((epigenetic principle of maturation نامید. منظور او از این اصل، آن است که گام‌ها یا مراحل رشد، به وسیله عوامل ارثی یا ژنتیک تعیین می‌شوند. علاوه بر این، اریکسون بر نقش نیروهای محیطی و اجتماعی نیز تاکید می‌کرد. پس به طور کلی به نظر وی، رشد تحت تاثیر دو عامل فطری و اکتسابی یعنی متغیرهای فردی و موقعیتی قرار دارد.[5]
  اصل اپی‌ژنتیک که محور اصلی نظریه اریکسون است، اشاره به این دارد که رشد و تکامل تمام انسان‌ها در قالب سلسله مراحل مشخص و جهان‌شمولی صورت می‌گیرد.
 
اریکسون این اصل را به شکل زیر تعریف کرده است:
1- شخصیت انسان بر گام‌های از پیش‌ تعیین شده و بالقوه‌ای استوار است. این گام‌ها او را برای آگاهی یافتن و ایجاد ارتباط متقابل با عوامل اجتماعی گسترده و مختلف تحریک می‌کنند.
2- اجتماع به نحوی ساخته شده است که بتواند گنجایش‌ها و گرایش‌های بالقوه شخصیت را شکوفا سازد و از آن‌ها محافظت کند و ایجاد شرایط زمانی و مکانی لازم را تا حد ممکن سرعت بخشد.[6]
 
  اصل اپی‌ژنتیک نشان می‌دهد که، رشد در مراحل متوالی روی می‌دهد و برای پیشرفت همواره رشد، هر مرحله باید به طور رضایت‌بخش حل و کامل شود. طبق این مدل اگر مرحله‌ای خاص از رشد به طور موفقیت‌آمیز حل نشود، تمامی مراحل بعدی ناسازگاری جسمی، شناختی، اجتماعی یا هیجانی را نشان خواهد داد.[7]
همان‌طور که ذکر شد، اریکسون برای توصیف رشد در تمام دوران، یک سلسله مراحل هشت‌گانه را پیشنهاد کرده است. وی این مراحل را روانی – اجتماعی نامید، چون معتقد بود که رشد روانی افراد به ارتباط اجتماعی تشکیل شده در دوره‌های مختلف عمر آن‌ها بستگی دارد.[8]
چهار مرحله اول نظریه وی، تا اندازه‌ای شبیه مراحل دهانی، مقعدی، آلتی و نهفتگی فروید هستند، ولی اریکسون بر خلاف فروید که بر جنبه جنسی مراحل توجه داشت، بیشتر بر مولفه‌های روانی – اجتماعی این مراحل توجه داشت.[9]
  این مراحل از نظر زمانی ثابت نیستند و دارای رشد مستمرند. هر چند مرحله‌ای خاص ممکن است در زمانی خاص مسلط باشد، امکان دارد شخص مسایلی را از مرحله‌ای به مرحله بعدی منتقل سازد یا تحت استرس شدید به طور نسبی یا کامل به مرحله قبلی عقب‌نشینی کند.
  هر یک از این مراحل با یک یا چند بحران درونی همراه هستند، بحران‌هایی که نقاط عطف تلقی می‌شوند و دوره‌هایی که شخص در حالت افزایش آسیب‌پذیری است.[10]
  اریکسون معتقد بود که هر فرد، هر یک از این بحران‌ها را باید چنان موفقیت‌آمیز طی کند که برای انجام تکلیف روانی – اجتماعی مرحله بعد آماده باشد.[11]
  به عقیده اریکسون این بحران‌ها و تعارض‌ها دارای یک جزء مثبت و یک جزء منفی می‌باشند که یکی سازنده و موجب رشد شخصیت و دیگری مخرب و موجب اختلال رشد می‌شود.[12]
  بنا به نظر وی هشت قابلیت اساسی وجود دارد که متناظر با مراحل رشد است؛ هر کدام از این قابلیت‌ها تنها هنگامی ظاهر می‌شوند که بحران هر دوره به طور مطلوبی حل و فصل شود. چهار قابلیتی که ممکن است در کودکی ظاهر شوند، امید، اراده، هدفمندی و شایستگی هستند. وفاداری در نوجوانی و عشق، توجه و خرد در بزرگسالی آشکار می‌شوند. این قابلیت‌ها تا اندازه بسیار زیادی به یکدیگر وابسته‌اند و هیچ‌ کدام نمی‌توانند تا تحکیم کامل و مطمئن قابلیت قبلی گسترش یابند.[13]
 
 
مراحل هشت‌گانه نظریه اریکسون عبارتند از:
1- اعتماد در برابر بی‌اعتمادی(تولد تا یک سالگی)
  اریکسون معتقد بود، زیربنای شخصیت سالم را احساس اعتماد می‌سازد. اگر کودک حس اعتماد درونی و عمیق داشته باشد، دنیا را امن و باثبات و مردم را قابل اطمینان می‌بیند. این حس به چگونگی رابطه مادر و کودک و نحوه مراقبت او از کودک بستگی دارد.
 
2- خودگردانی در برابر شرم و تردید(1 تا 3 سالگی)
  خودگردانی به احساس تسلط کودک بر خود و تکانه‌هایش مربوط می‌گردد. کودک در این دوره مستقل از والدین مهارت‌های حرکتی را می‌آموزد.
 
3- ابتکار در برابر احساس گناه(3 تا 5 سالگی)
  اریکسون این دوره را سن بازی می‌نامد و معتقد است کودک در این دوره شدیدا اجتماعی شده است.
 
4- کوشایی در برابر احساس حقارت(6 تا 11 سالگی)
  در این سن کودک مهارت‌های اجتماعی و استفاده از تکنولوژی زمان خود را آموزش می‌بیند.
 
5- هویت در برابر سردرگمی نقش(11 سالگی تا اواخر نوجوانی).[14]                 اریکسون معتقد بود تکلیف عمده نوجوان کسب هویت است. یعنی یافتن پاسخی به این دو سوال: "من که هستم؟" و "چه می‌کنم؟" اریکسون بحران این دوره را بحران هویت نامید و آن را بخش جدایی‌ناپذیر رشد سالم روانی – اجتماعی دانست. وی معتقد بود این دوره را باید دوره نقش‌آزمایی دانست، دوره‌ای که فرد ممکن است برای شکل دادن به مفهوم یکپارچه‌ای از خود، رفتارها، عقاید و علایق گوناگونی را امتحان کند.[15]
 
6- صمیمیت در برابر انزوا(21 سالگی تا 40 سالگی)
  بحران این دوره در خود فرورفتن و کناره‌گیری از روابط اجتماعی است. اخلاق که پدیده‌ای اجتماعی است نیز در اغلب فرهنگ‌ها در این مرحله به وجود می‌آید.
 
7- باروری در برابر بی‌حاصلی(40 سالگی تا 65 سالگی)
  این دوره(میانسالی) برای بسیاری از افراد بارورترین دوره عمر است. اریکسون برای اشاره به نگرانی این افراد در مورد هدایت نسل بعد و فراهم کردن امکانات برای آن‌ها اصطلاح باروری را به کار برد.
 
8- یکپارچگی در برابر پریشانی و رکود(بالای 65 سالگی)
  یکپارچگی عبارت است از، احساس رضایت و خرسندی از بابت سازنده و باارزش بودن زندگی. اریکسون اصطلاح "عروج خود" را برای اشاره به این دوره به کار ‌برده و ناامیدی را بحران این دوره می‌دانست.[16]


[1] شاملو، سعید؛ روان‌شناسی شخصیت، تهران، رشد، 1382، چاپ هفتم، ص 75.
[2] شولتز، دوان؛ نظریه شخصیت، یوسف کریمی، تهران، ارسباران، 1378، چاپ اول، ص 223.
[3] بی‌ریا، ناصر و همکاران؛ روان‌شناسی رشد، تهران، سمت، 1375، چاپ اول، ص 778.
[4] روان‌شناسی شخصیت، ص 75.
[5] نظریه شخصیت، ص 326.
[6] روان‌شناسی شخصیت، ص 76.
[7] کاپلان، هارولد؛ خلاصه روان‌پزشکی علوم رفتاری، نصرت‌الله پورافکاری، تهران، شهر آب، 1376، چاپ دوم، جلد اول، ص 314.
[8] اتکینسون، ریتال و همکاران؛ زمینه روان‌شناسی عمومی، حسن رفیعی و همکاران، تهران، رشد، جلد اول، ص 96.
[9] نظریه شخصیت، ص 325.
[10] خلاصه روان‌پزشکی علوم رفتاری، ص 415.
[11] زمینه روان‌شناسی عمومی، ص 96.
[12] کرمی نوری، رضا؛ روان‌شناسی تربیتی، تهران، 1369، چاپ اول، ص 43.
[13] نظریه شخصیت، ص 335.
[14] خلاصه روان‌پزشکی علوم رفتاری، ص 416.
[15] زمینه روان‌شناسی عمومی، ص 97.
[16] خلاصه روان‌پزشکی علوم رفتاری، ص 417 و 418.      
 

طرز برخورد صحیح با خانمها

برخی از آقایون واقعاً کم لطف و بی اعتنا هستند. خانمها به شدت نیازمند تشکر و قدردانی بوده و تمایل دارند که طرف مقابل همواره و در همه حال علاقه و محبت خود را به آنها ابراز کند. خانمها به کسی احتیاج دارند که بتوانند از نظر روحی با او ارتباط برقرار کنند. آنها کسی را می خواهند که بتوانند با تمام وجود به او اعتماد کنند؛ به دنبال یافتن مردی هستند که بتوانند با او آزادانه در مورد مشکلات خود صحبت کنند و آمال و آرزوهای آتی خود را مطرح نمایند. اصولاً خانمها موجودات عجیب و مرموزی هستند، اما اگر فقط بخواهید و بتوانید صادقانه نقش یک شریک و همدم عاشق را بازی کنید آنها هم با اخلاص تمام معنای عشق حقیقی را به شما نشان خواهند داد. اگر در پی بدست آوردن عشق حقیقی خود هستید، باید با رفتار و گفتار خود به او اثبات کنید که صمیمانه دوستش می دارید.


مراحل


1- مهربان باشید و در تمام شرایط با او اظهار همدردی کرده و درکش کنید. خانمها عاشق مردهایی هستند که دلسوز و مهربان بوده و قلباً برایشان ارزش و اهمیت قائل باشند. یک خانم تمایل دارد عبارت "چه مرد خوبی!" را دائماً در مورد کسی که با او وارد رابطه شده است، تکرار کند. او دوست دارد که شوهرش هرچند وقت یکبار به او بگوید که تا چه حد برایش مهم است و این امر را در رفتارهایش نیز به او ثابت کند! بی دلیل به او گل، کادو، و کارت هدیه بدهید، به او زنگ بزنید، و یا زمانیکه خانه نیست روی منشی تلفنی پیامی عاشقانه برایش بگذارید!!! به هر حال هر کار کوچکی که فکرش را می کنید انجام دهید تا او متوجه شود که شما برایش اهمیت قائل هستید.


2- به او کادوهایی با فکر قبلی هدیه بدهید. خانم ها عاشق این هستند که طرف مقابل آنها را سورپرایز کند. این هدایا لازم نیست که حتماً گرانقیمت باشند تا او را خوشحال کنند، بلکه فقط کافیست این کار را از صمیم قلب خود انجام دهید. ارزش یک هدیه هیچ ربطی به قیمت آن ندارد بلکه فکری که ورای آن بوده و دلیل خریداری است که آنرا ارزشمند می کند. این هدیه های گاه و بی گاه به خانم نشان می دهد که تنها کسی است که شما در ذهن خود به او فکر می کنید و برایش ارزش و اهمیت قائل هستید.


3- لازم نیست حتماً منتظر رسیدن تولد و یا روز خاص دیگری باشید. بی هیچ دلیل خاصی برایش گل و جواهرات خریداری کنید. حتی اگر در کنار هم نیستید، می توانید از قبل هدیه ی مورد نظر را سفارش دهید تا دقیقاً آنرا در همان تاریخ خاصی که در نظر دارید برایتان ارسال نمایند. بهتر است که بیشتر بر روی جواهرات هزینه کنید، تنها یک جفت گوشواره ساده شادی عمیقی را در قلب او ایجاد می کند. از جمله سایر موارد هم می توان به یک شاخه از گلی که او دوست می دارد و یا یک دست لباس زیبا اشاره کرد. برخی از آقایون تصور می کنند که باید حتماً پولدار باشند تا بتوانند این کارها را انجام دهند، اما اینچنین نیست، تنها کافی است که کمی بیشتر فکر خود را به کار بیندازید. اگر خانمتان شاغل است می توانید یکی از روزهای سال که برایش اهمیت خاصی دارد، هدیه هایتان را به دفتر کارش ارسال نمایید و او را بیش از پیش هیجان زده کنید. با این کار نه تنها او احساس غرور می کند بلکه اطرافیانش هم متوجه می شوند که چقدر خوب با او برخورد شده و نازپرورده بار آمده و این مطلب برای خانم از اهمیت بالایی برخوردار می باشد.


4- هیچ موقع روز تولد، سال نو، ولنتاین، روز مادر و ... را فراموش نکنید. همه دوستانش در این روز هدایای کوچک محبت آمیزی را دریافت می کنند. خانم ها همسر خود را در این موارد با دیگران مقایسه می کنند تا ببینند او تا چه حد به آنها اهمیت می دهد. اگر می خواهید همچنان شاهزاده ی رویاهای همسرتان باقی بمانید بهتر است هدیه ی وی‍ژه ای را برای او در نظر بگیرید. به هر حال یک چیز کوچک هم خیلی بهتر از هیچ چیز است.


5- مودب باشید و از او تمجید کنید. خانم ها دوست دارند شما از وا‍ژه های "لطفاً" ، "ببخشید"، "قول می دهم" و "متشکرم" استفاده نمایید. از او بپرسید که روز خود را چگونه گذرانده؛ به او بگویید که زیبا، قشنگ، و با نمک است، و چه چشم های زیبا و نافذی دارد. به او بگویید که برایتان فوق العاده ترین فرد دنیاست. از او به خاطر تمام کارهایی که برایتان انجام می دهد تشکر کنید. علاوه بر این به او بگویید که جز جنبه ی فیزیکی و جسمانی خصوصیات پیچیده ی زیادی در وجودش نهفته است که کشف همه ی آنها مدت زیادی به طول می انجامد.


6- شنونده خوبی باشید. برای افکار و عقاید او ارزش قائل باشید. نقاط قوت و افکار ناب او را تشخیص دهید. حتی اگر در برخی از موارد با او هم عقیده نیستید، نکات مثبتی را در نظریاتش پیدا کرده و به او یادآوری کنید. این مسئله ضروری است که او احساس کند در مقابل شما یک انسان کامل است. هیچ موقع او را خرد نکنید حتی به شوخی! مسئله ای منحصر بفردی که تا کنون هیچ کس به او نگفته است را پیدا کرده و به خاطر آن ستایشش کنید.


7- هنگامیکه در جایی هستید که نمی توانید آشکارا ابراز علاقه کنید، به او نگاه کرده و لبخند گرمی نثارش کنید. دست هایش را همیشه در دست بگیرید و تا آنجاییکه می توانید نزدیکش باشید. زمانیکه افراد دیگری هم اطراف شما هستند، می توانید بوسه ای بر پیشانی و یا دستش بزنید تا هم در انظار از او قدردانی کرده باشید و هم به نوعی عشق و محبت خود را به او ابراز نموده باشید. مثل یک نجیب زاده با او برخورد کنید. همیشه درها را برایش باز کنید، شاید بعضی ها بگویند که این کارها قدیمی شده است، اما این امر نشانی از احترام است و ادب و احترام هم چیزی نیست که رنگ کهنگی به خود بگیرد. این امر به عنوان نوعی نزاکت عمومی قلمداد می شود. لازم به ذکر است که این کار را نباید فقط به مجامع عمومی محدود کنید. در مواقعی که خودتان دو نفر هم هستید، همیشه اجازه دهید او اول وارد شود، چرا که او یک "خانم" است. در خرید خانه به او کمک کنید. در خرید لباس همراهی اش کنید، این کار سبب می شود یک ایده از لباس هایی که او دوست دارد هم بگیرید. مطمئن باشید که این تجربه بعدها به شما کمک خواهد کرد.


8- سعی کنید به بهترین نحو با او صحبت کنید. به حرف هایش گوش دهید، منظورش را درک کنید، در حین مکالمه با او ارتباط چشمی برقرار کنید تا متوجه شود که کل توجهتان را به او معطوف کرده اید. به او اظهار علاقه کنید و خودتان را مشتاق نشان دهید. از سوی دیگر برخورد بازی با او داشته باشید. اعتقادات، نظریات، و برنامه ریزی های خود را با او در میان بگذارید، می توانید او را از کلیه ی مشکلات و مسائل خود با خبر کنید. وقتیکه او مشکلات خود را با شما در میان می گذارد، سعی کنید تا آنجا که می توانید صحبت هایش را قطع نکنید، نظریات مختلف در مورد راه حل های مختلف را با او در میان بگذارید، اما اگر خودش مسیر دیگری را انتخاب کرد ایرادی به او نگیرید و باز هم او را همراهی کنید.


9- در مورد او با دوستانتان خودتان و دوستان خودش با افتخار صحبت کنید و نشان دهید از اینکه با او هستید به خود می بالید. این کار به وی‍ژه زمانیکه ارتباط در حال پیشروی به سمت جلوست اهمیت بیشتری پیدا می کند. او نیاز دارد که بداند شما دوستش می دارید و دوستان و اطرافیان نیز از این امر مطلع گردند.


10- زمانیکه در حال تعریف و تمجید از او هستید مستقیماً به چشم هایش نگاه کنید.


11- رویدادهای خاص مانند تولد، سالگردهای مهم، روز عشاق، و غیره را به خاطر داشته باشید و در عین حال توجه داشته باشید که شما باید در تمام روزهای سال علاقه خود را به او ابراز کنید و این روزها به عنوان سمبلی هستند که شما علاقه و توجه خود را بیش از پیش به او نشان خواهید داد.


12- لبخند بزنید و احترام او را نگه دارید.


13- به یاد داشته باشید: کار مهم است اما او هم به اندازه کار مهم است. هیچ موقع به دلیل مشغله ی کاری اولویتهای او را لغو نکنید. همچنین در کارهای خانه به او کمک کنید، اگر می بینید کاری باید تمام شود، بدون اینکه انتظار داشته باشید خانم آنرا انجام دهد، خودتان انجامش دهید.


14- از نظر جنسی او را تامین کنید. هر زمان که شرایط را مناسب دیدید، او را از احساسات خود با خبر نمایید؛ اما زمانیکه خانم می گوید تمایل دارد تا وقت با کیفیت تر و خاص تری را در کنار شما بگذراند تصور نکنید که منظورش تختخواب است! معمولاً منظورش این است که مدت زمانی را دو نفره با هم بگذرانید، حال چه یک فیلم تماشا کنید چه با اتومبیل در سطح شهر چرخ بزنید.


15- به او بگویید که زیباست. "خوشگل" بودن و "جذاب" بودن جایگاههای خاص خود را دارند اما زیبایی مقوله ای است که مستقیماً روی قلب می نشیند. البته بعضی وقت ها همسرتان ممکن است واقعاً خوشگل و جذاب شود پس تعلل نکنید و به او بگویید. نکته ی قابل توجه در این زمینه این است که نباید بیش از اندازه به او بگویید که با نمک و ملوس است! به هر حال او یک خانم است نه یک کودک خردسال. دقت کنید و ببینید که کدام قسمت از ضمیر او نیاز به تقویت بیشتری دارد و روی همان منطقه تمرکز کنید.


16- به جای اینکه دائماً در مورد ظاهر او صحبت کنید کمی هم به باطنش علاقه نشان دهید. سعی کنید گاه و بی گاه به خصوصیاتی که در اعماق وجودش نهفته است، بپردازید. ببینید از چه استعدادهای خاصی برخوردار است. خلاق است یا شوخ و خوش مشرب؟ در مورد طرز فکرش پیرامون زندگی سوال کنید، آیا با او موافق هستید؟ به او بگویید که چه احساسی دارید؛ خانم ها حس مهم تلقی شدن را دوست می دارند.


17- اگر کاری انجام داده اید که موجبات ناراحتی او فراهم آمده است، پیش از شروع هرگونه بحثی، عذرخواهی کنید. بعداً می توانید در مورد کاری که انجام داده اید توضیح داده و دلایل خود را بیان نمایید. به آرامی صحبت کنید و حرفهای خود را کاملاً صادقانه بیان نماید. خانم ها در تشخیص صداقت مهارت خاصی دارند. زمانیکه یک چنین برخوردی را از جانب شما مشاهده کنند، از دعوا صرفنظر کرده و موضوع را به طور کلی فراموش می کند.


18- باید علاقه او به تفریحاتی که ممکن است شما در آنها شرکت نداشته باشید را بپذیرید.


19- او را با یک وعده شام رمانتیک، ماساژ‍ در جکوزی های آب گرم، و یا قرار ملاقات آخر هفته در پاتوق مورد علاقه غافلگیر کنید. تمام برنامه ریزی ها را خودتان انجام دهید و فقط او را با خودتان ببرید. همیشه همه ی تصمیم گیری ها را به عهده ی او نگذارید.


20- نسبت به دوستان، همکاران و اطرافیان مذکر او بدون هیچ دلیل خاصی حسادت نورزید؛ چراکه مطمئن باشید او تمام مدت در مورد شما صحبت می کند. آنها می دانند که شما او را تصاحب کرده اید.


21- با دوستان، همکاران، و خانواده خود در مورد او صحبت کنید و به آنها بگویید که خانمتان چقدر دوست داشتنی است. این امر سبب می شود که او احساس خوبی پیدا کند حتی اگر این کار را در مقابل خودش هم انجام ندهید او خودش متوجه می شود؛ خانها در این زمینه قدرت درک بالایی دارند. همچنین صحبت کردن به این قشنگی باعث می شود که شما زودتر یکدیگر را ملاقات کنید و از این ملاقاتها فقط اخبار خوش به گوش خواهد رسید.


22- همیشه مطمئن شوید که او را عزیز و خاص می شمارید. چراکه وقتی شما تنهای تنها هستید و هیچ تکیه گاهی ندارید، تنها اوست که در کنارتان می ایستد.


23- به خاطر داشته باشید که او یک "زن" است و ممکن است افکارش در مورد چیزهایی که می خواهد هر روز تغییر پیدا کند. به خاطر این مسئله از دست او عصبانی نشوید. اصلاً به خاطر این مسئله باید عاشق او شوید چراکه او خانم است این مسئله در مورد خانم ها کاملاً طبیعی است.


24- از تعریف و تمجید دست برندارید. شما نمیتوانید در ابتدای رابطه خودتان را مرد رویاهای او جا بزنید اما همین که ارتباط شما شکل گرفت دست از خوشرویی و جنتلمن بازی بردارید و بی توجه شوید! این کار درستی نیست و احساسات بدی را در خانم ایجاد می کند چراکه او با این کار احساس میکند خودش کاری را نادرست انجام داده که شما احساس قبلی خود را نسبت به او از دست داده اید. همچنین این امکان نیز وجود دارد که با خوش بگوید که چقدر حماقت به خرج داده که شما را از روز اول همانطوری که بوده اید، نشناخته است. اگر می خواهید علاقه اش نسبت به ما همیشه همچنان پابرجا بماند، باید همیشه همانطور که روز اول خودتان را نشان داده اید، باقی بمانید. گذشت زمان مهم نیست، و مهم نیست که چقدر شما با او احساس راحتی می کنید، خانم ها به مردانی گرایش پیدا می کنند که توانایی آنرا داشته باشند که برای تمام طول عمر خود عاشق باقی بمانند. بنابراین خودتان را بی علاقه نشان ندهید و کاری نکنید احساس کند شما مطمئن هستید که او را برای همیشه در اختیار دارید.


25- فضا را رمانتیک کرده و با او عشقبازی کنید. به هر حال این وظیفه ی مرد است که یک چنین کاری را انجام دهد. نظر او را به سمت خود جلب کنید. باید در ارتباط قدری عشق و فضای رمانتیک هم وجود داشت باشد. نه هر روز اما هر چند وقت یکبار لازم است. همه کارها و برنامه ریزی ها را خودتان را انجام دهید. خانم ها دوست دارند که شما آنها را جایی دعوت کنید. انتظار نداشته باشید که پس از آن اتفاق خاصی بیفتد. به هر حال اگر شیوه ی صحیح بازی را یاد بگیرید 9 بار اول که شما شروع کننده باشید، بار دهم خانم خودش این کار را انجام خواهد داد. توجه داشته باشید که اگر سالگرد خاصی است که شما باید یک برنامه ایده آل ترتیب دهید. بدانید که هزینه ای که شما برای انتخاب یک هدیه انتخاب می کنید او را خوشحال نخواهد کرد. بلکه احساسی که در آن هدیه وجود دارد او را خرسند می کند. یک کارت با دست نوشته های خودتان، به همراه یک شاخه گل رز و جعبه ای که در آن پر از شکلات های مورد علاقه اوست بیش از هر چیز دیگری خوشحالش می کند. اگر می خواهید قدری بیشتر خرج کنید فکر نمی کنم یک گردنبد و یا یک جفت گوشواره هزینه ای بیش از 100 هزار تومان در بر داشته باشد. این نشان می دهد که شما چقدر برایش اهمیت قائل هستید و واقعاً ارزش زیادی برایتان دارد. هیچ گاه از او نپرسید که دوست دارد چه هدیه ای برایش بخرید. خانم ها عاشق هدیه گرفتن هستند حتی می توانید یک چیز دست ساز به او بدهید تا او هم تا آخر عمرش آن را فراموش نکند.


26- اگر می خواهید در هنگام ارتباط جنسی بیشترین لذت را ببرید، تمام مراحل را در نظر گرفته و پله پله جلو بروید. اگر می بیند که خانم حرفی نمی زند به خاطر این است که احساس می کند این چیزی است که شما می خواهید. حتی اگر قبلاً هم این کار را انجام داده اید، باز هم برای رسیدن به نقطه ی مورد نظر کلیه گامهای نخستین را انجام دهید و هرگز فراموش نکنید که او عاشق پیشنوازی است.


27- به هر حال به خاطر داشته باشید که زن ها موجودات حساسی هستند. حتی سرسخت ترین خانم ها در تمنای عشق و دلداگی است. فکر کنید و احساسات خود را به طرق مختلف بروز دهید. هیچ چیز مثل یک نوشته عاشقانه کار نمی کند. مرد باشید! خانم ها دوست دارند که احساس کنید شما آنها را می خواهید و از بودن با آنها لذت می برید.


28- هنگام مشاجره و دعوا فکر نکنید که اگر حرف آخر را شما بزنید، برنده می شوید. این کار سبب می شود که شما یک فرد کم اطلاع و خودخواه جلوه کنید. خیلی آرام دلیل کارتان را توضیح دهید و به او زمان بدهید تا پاسخ دهد. بی حرمتی نکنید که به طور اتوماتیک بازنده میدان خواهید بود.


29- برنامه که ریخته اید را بدون هیچ دلیل قانع کنده ای برهم نزنید. در صورتی هم که مشکلی پیش آمد و مجبور بودید برنامه ای را به هم بزنید حتماً با او تماس بگیرید و به یک پیامک کوتاه اکتفا نکنید.


30- همیشه از او حمایت کنید و مطمئن شوید که کلیه ی نیازهایش برآورده می شوند. علاوه بر خانه، ماشین، وسایل برقی، خوراک، پوشاک، بهداشت و سایر مورد او همچنان نیاز دارد بداند که شما "او" و "فقط او" را دوست می دارید. همین امروز با هدیه ای که تا آخر عمرش از آن محافظت خواهد کرد، شگفت زده اش کنید – بله قلب خود را به او هدیه بدهید.

نکات



- قول هایی که به او داده اید را با بهانه های واهی زیر پا نگذارید.


- او را تحقیر نکرده، خردش نکنید و با او بدرفتاری ننمایید.


- در همه حال حامی او باشید.


- در کارهایی که می خواهد انجام دهد به او کمک کنید چه او به شما کمک کند چه نکند! به خاطر داشته باشید که شما فرد خودخواهی نیستید و از طرف مقابل هم یک چنین انتظاری را ندارید. زمانیکه شما هر چه در توان دارید برای او در طبق اخلاص بگذارید، او هم همین کار را انجام خواهد داد.


- به ظاهر خود برسید و به سر و وضعتان اهمیت بدهید.


- زمانیکه خانم تغییری در چهره ی خود می دهد و زیبا می شود، به او بگویید که زیبا شده.


- در همه حال کاری کنید که احساس کند منحصر بفرد است.


- اگر ارتباط شما مداوم است او را برای چند روز به جایی ببرید که واقعاً خاص است و چند روزی را با یک زندگی عاشقانه در کنار یکدیگر سپری کنید. اگر هم در ابتدای ارتباط هستید ترتیب یک شام رمانتیک را بدهید.


- اگر چیزی را می بیند که احساس می کنید او از دیدن آن خوشحال می شود، آنرا برایش خریداری نمایید. منتظر موقعیت خاصی نباشید.


- تا زمانیکه چیزی شما را آزار نداده، انتقاد نکنید. سعی کنید جهت مثبت همه چیز را ببینید.


- در زمان برقراری رابطه جنسی، پیش نوازی را فراموش نکنید. بهترین جای این ارتباط برای خیلی از خانم ها همین پیشنوازی است و این امر سبب ایجاد صمیمیت بیشتر در میان شما می شود.


- اجازه دهید خانم بداند از این که با او در ارتباط هستید چه احساسی دارید. نشان دهید که در دنیا دلتان نمی خواهد با هیچ کس دیگری جز او باشید و اگر احساس می کنید که با بیان این حرف، دروغ گفته اید، پس بدانید که واقعاً عاشق او نیستید.


- همیشه به او بگویید که برایتان مهم است، خاص است، و زیبا است.


- برایش شعر بنویسید زیرا شعر به راحتی می تواند عمیقترین احساسات یک نفر را به تصویر بکشد و اگر او ببیند که شما شعری را در وصف او سروده اید به احساسات شما نسبت به خودش پی می برد و واقعاً از این کار لذت می برد.


    هشدار


    - احترام گذاشتن به خانمها یک قضیه است و زیر سوال بردن ارزش و اعتبار فردی مسئله ای دیگر. سعی کنید در عین حال که به او احترام می گذارید ارزش های فردی خود را نیز حفظ کنید. کسیکه برای خود و ارزش های شخصی اش ارزش قائل می شود می تواند برای یک خانم خیلی جذاب تر باشد.


    - در تعریف و تمجید از او مبالغه نکنید و همیشه حقیقت را ببینید. در غیر اینصورت او تصور می کند که همه حرف های شما دروغین، جعلی و ساختگی هستند و شما فرد متظاهر و خودنمایی هستید. همچنین به او بی توجهی نکنید چراکه خود به خود جذب کسی می شود که بیشتر از شما به او بها می دهد. خانم ها نیاز دارند که شما همواره آنها را بخواهید و طلب کنید.

    - بعضی از آقایون از قیمت بالای حلقه های ازدواج شکایت می کنند؛ اما به خاطر داشته باشید این نشان عشق شماست، چیزی است که خانم تا آخر عمر خود آن را نگه می دارد، این مهمترین زیور آلاتی است که او گرفته و با افتخار بدست می اندازد. او می خواهد در تمام طول عمر در مورد آن با دوستانش صحبت کند. ما نمی گوییم که یک حلقه 5 میلیون تومانی بخرید اما برای انتخاب وقت بگذارید و از دیگران به وی‍ژه دوستانش مشورت بخواهید، چراکه تمام خانم ها در مورد آرزوهایشان با دوستان خود صحبت می کنند. با اتکا به این روش می توانید یک انتخاب خاص داشته باشید.

    - به خاطر داشته باشید که همه خانم ها مثل هم نبوده و با هم فرق دارند. هیچ موقع به او نگویید: "من برایت گل آوردم، همه خانم ها گل دوست دارند" و یا "باید چیزی را که برایت خریدم دوست داشته باشی، خیلی گران است"

    - هیچ موقع قولی که نمی توانید به آن عمل کنید را ندهید. ممکن است تنها به همین خاطر او را از دست بدهید.


    - زمانیکه ناراحت است به او اهمیت بدهید و سریعاً دلیل غم و غصه اش را جویا شوید.


    - اخطار: خانم ها دوست دارند مثل یک خانم با آنها برخورد شود. نمی خواهند که شما احساس کنید آنها را بی چون و چرا برای مابقی عمر خود در اختیار دارید. اگر دوستش دارید به او بگویید، به او نشان دهید، هر روز و هر ساعت او را در آغوش بگیرید. اگر این کار را انجام ندهید مطمئن باشید که او را از دست خواهید داد او در نهایت تعجب و با چشمانی اشکبار از شما دور می شود و می رود تا مردی را پیدا کند که احساس زن بودن را در وجودش آشکار نماید. 

    منبع: مردمان      

    چگونه با همسر/ نامزدمان صحبت کنیم

     

    یکی از لذت بخش ترین تجربیات زندگی مشترک این است که حرف مبهمی را بزنید و بدانید که همسرتان دقیقاً منظور شما را می فهمد.

    توانایی در صحبت خودمانی، ایماء و اشاره، نکته پرانی و چشمک زدن و نظایر آن، نشانه ی نزدیکی و صمیمیت است. گفت و گویی که پایان خوش دارد نشانه صمیمیت است. طرفین می دانند که دیگری چه می گوید و تدریجاً از این که می توانند آزادانه حرف بزنند و منظور یکدیگر را بفهمند لذت می برند. اما در ازدواج های ناموفق ، لذت گفت و گو در فضای شکایت ها و گله مندی های خشمگینانه و سوءتفاهم ها گم می شود و جای اشارات دلنشین ابروها و چشمک های خوشایند را نگاه های خیره و اشارات انتقادی و بهانه گیری ها و تهدیدها پر می کند. چه اتفاقی می افتد؟ چرا صحبت های دلنشین از دست می روند؟ مسئله اینجاست که به مرور شیوه های متفاوت صحبت، منافع و چشم اندازهای متفاوت و سوءتفاهم ها روی هم انباشته می شوند و آهنگ دلپذیر صحبت را تغییر می دهند.

    برخی از اشخاص نسبت به وضع ظاهر خود حساس هستند و بعضی دیگر به طرز صحبت خود با سایر اعضای خانواده حساسیت دارند. اگر با همسر خود صحبت می کنید، از توهین، تهمت و سرزنش بپرهیزید. از زدن برچسب مانند «شلخته»، «خودخواه» یا «بی ملاحظه»، «لجباز» و غیره خودداری کنید.

    زن و شوهر ممکن است هنگام صحبت علی رغم حُسن نیت به بیراهه بروند. به جای صحبت نرم و ملایم ، با هم مشاجره کنند و چون یکی از آنها به قصد سبک کردن فضای سنگین صحبت، به شوخی حرفی بزند، دیگری چنان واکنش نشان دهد که انگار در شوخی هم قصد و شری در کار بوده است. در این شرایط هر اقدامی برای تلطیف فضای صحبت، نتیجه معکوس می دهد.

    هم صحبتی زن و شوهر با هم، برای رشد و بقای احساس صمیمیت آنها نقش قطعی دارد. متأسفانه «بسیاری از زوج ها» و شاید بتوان گفت «اغلب» آنها از مهارت های لازم برای گفت و گو با یکدیگر برخوردار نیستند و بی آنکه بخواهند گرفتار سوءتفاهم و دلسردی و تکدر خاطر می شوند.


    در این جا به چند نمونه از مسائل و مشکلاتی که بر سر راه گفت و گوی مؤثر همسران وجود دارد اشاره می کنیم:

    1- مسئله: «نمی توانم با همسرم صادق باشم.»

    2- مسئله: «نمی توانم خودم باشم» بسیاری از اشخاص مدعی هستند که نمی توانند با همسرشان راحت صحبت کنند، باید احتیاط کنند مبادا حرفی بزنند و همسرشان را ناراحت کنند. زنی شکایت می کند که «وقتی به شوهرم حرفی می زنم واکنش بسیار بدی نشان می دهد. باید مواظب باشم، باید روی کلماتم فکر کنم.»

    سؤال می تواند آغازگر صحبت و ادامه آن ، و در نهایت اسباب توقف و ناتمام ماندن آن گردد. گاه یک سؤال دقیق و حساب شده می تواند به گونه ای اعجاب انگیز همسر شما را به صحبت تشویق کند. اما یک پرسش نابهنگام، طعنه آمیز یا بی تناسب می تواند از ادامه صحبت جلوگیری کند.

    برای آموختن شیوه های جدید صحبت با همسر خود،کلمات را با سیاست و با رعایت همه جوانب ادا کنید، سعی کنید لحن خوشایندی داشته باشید. می توانید اگر خواستید یاد صحبت های مؤدبانه روزگار قبل از ازدواج بیفتید. استفاده از این طرز صحبت در مناسبات زناشویی، به خصوص اگر در برخورد با همسر خود لحن انتقاد آمیز دارید، ساده نیست. در این صورت برای ایجاد تغییر باید تلاش بیشتری کنید. شکستن عادت ها ساده نیست، اما با یاد گرفتن الگوهای جدید می توانید بدون کنترل و به طیب خاطر با همسرتان حرف بزنید.


    3- مسئله: «همسرم مرتب سر من داد می کشد» به اعتقاد بعضی ها بلند صحبت کردن همسر، نشانه عصبانیت و حتی ضعف اخلاقی است. در این مورد زن و شوهر می توانند با گفت و گو، مسئله بلند صحبت کردن را حل کنند. زن یا مردی که از صدای بلند همسرش رنجیده ، باید این احتمال را در نظر بگیرد که ممکن است بلند صحبت کردن همسرش را اشتباه تفسیر کرده باشد. از سوی دیگر همسر نیز می تواند لحن صدای خود را ملایم تر کند. راه حل بهتر این است که کسی که از صدای بلند همسرش ناراحت می شود نسبت به آن حساسیت نشان ندهد. می تواند به ملایمت اعتراض کند، اما رنجشی به دل نگیرد.

    4- مسئله: «شوهرم فقط به خودش فکر می کند و به صحبت های من گوش نمی دهد» بسیاری از زن ها از شوهرانشان انتظار دارند که از احساسات خودشان حرف بزنند، این موجب می شود که آنها نسبت به شوهرانشان احساس صمیمیت بیشتری کنند. واکنش احساسی زن و مرد نسبت به فراز و نشیب های زندگی، به آنها احساسی از وحدت و انسجام می بخشد. بسیاری از نویسندگان، احتیاط در ابراز احساسات از سوی مردها را یکی از اشکالات عمده آنها می دانند. بسیاری از زن ها هم درباره همسرشان همین نظر را دارند: «شوهرم مثل آهن سرد و خشک است. اگر احساساتش را بروز می داد خیلی بهتر می شد.» اما اغلب شوهرها، احتیاط در ابراز احساسات را دلیل نقص و ضعف نمی دانند. مردها در مقایسه با زن ها اغلب خویشتن نگری کمتری دارند و احتمالاً به قدر زن ها از احساسات خود، آگاه نیستند. مردی که به احساسات خانمش توجه می کند، نسبت به احساسات خودش هم حساس می شود.

    5- مسئله: «با هم صحبت می کنیم اما صحبت ما سرد و بی روح است» مسئله این است که طرفین موضوعات مورد علاقه یکدیگر را طرح نمی کنند. از آن گذشته طراوت و شادابی گفت و گوهای اوایل آشنایی، دیگر وجود ندارد و طرفین اقدامی برای جلب نظر یکدیگر صورت نمی دهند. دلیل دیگر این است که زن و شوهر نتوانسته اند گفت و گو برای حل مشکلات را از مکالمات خوشایند جدا کنند. بنابراین وقتی یکی از آنها با یک تعریف محبت آمیز شروع می کند، دیگری ممکن است فرصت را برای طرح یکی از گرفتاری های خود مناسب بپندارد، در نتیجه گفت و گوی محبت آمیز و لذتبخش کمیاب می شود.

    مقررات و آداب گفت و گو
     

    قانون شماره 1- با همسر خود هماهنگ شوید.

    زن و شوهر برای این که بتوانند با یکدیگر ارتباط سازنده برقرار کنند باید در مسیر صحبت یکدیگر قرار گیرند، زیرا در بسیاری از مواقع زن و شوهر با آنکه درباره ی موضوع واحدی صحبت می کنند اما روش صحبت آنها به قدری متفاوت است که نمی توانند با هم هماهنگ شوند. ممکن است زن یا شوهر قصد تسکین ناراحتی همسر خود را داشته باشد، اما بر شدت ناراحتی او بیفزاید. متأسفانه بسیاری از زوج ها در مخابره افکار و احساسات خود به یکدیگر با دشواری روبه رو هستند. بعضی خواسته هایشان را چنان طرح می کنند که به درک طرف مقابل منجر نمی شود؛ عقاید خود را مبهم طرح می کنند، از طرح موضوع اصلی طفره می روند ، حاشیه می روند و با این حال خیال می کنند که همسرشان موضوع را دقیقاً و آن طور که هست درک می کند. یکی بیش از حد وارد جزئیات می شود و دیگری به قدری در کلمات صرفه جویی می کند که کلامش تفهیم نمی شود و هر دو بر این باورند که به تفاهم میان خود کمک می کنند.

    گاه به نظر می رسد که اصولاً به دو زبان متفاوت حرف می زنند. در این شرایط، هرگز عجیب نیست که زن و شوهر، هر دو ناراحت شوند، زیرا هر کدام بی خبر از تفصیر خویش، دیگری را به دیر فهمی و سرسختی متهم می کند.

    توجه داشته باشید که همسر شما با گفت و گوی خود ، گاهی فقط به حمایت شما و گاهی نیز به راهنمایی های عملی شما نیاز دارد، پس باید نسبت به اشاره ها و احساسات همسرتان حساس باشید تا راه های مناسب ارتباط با همسرتان را پیدا کنید.

    قانون شماره2 - با علاقه گوش بدهید.

    گاهی اوقات زن شکایت می کند که شوهرش به حرف های او گوش نمی دهد و حال آنکه شوهر در مقام اعتراض مدعی است که همه حرف های او را شنیده است. بررسی های به عمل آمده نشان می دهد که در این زمینه اختلاف جنسی مشهودی وجود دارد. زن ها هنگام گوش کردن با ابراز کلماتی نظیر «آره»، «عجب» و تکان دادن سر، به گوینده می فهمانند که به حرف های او گوش می دهند و حال آن که مردها هنگام گوش دادن بیشتر سکوت می کنند.

    گاه شما فراموش می کنید که گفت و گو مبادله اطلاعات و نقطه نظرهاست. صحبت کردن و جواب نگرفتن در حکم صحبت با دیوار است. اگر شما هنگام گوش دادن سکوت اختیار می کنید احتمالاً می توانید به اشاره کردن و تکان دادن سر، عادت کنید و نشان دهید که به راستی گوش می دهید و همسرتان را از تردید بیرون آورید.

    قانون شماره 3: از قطع صحبت اجتناب کنید.

    قطع صحبت برای کسی که این کار را می کند احتمالاً طبیعی به نظر می رسد اما ممکن است در کسی که صحبت او قطع می شود ایجاد نارضایتی و افکار منفی کند. «او به حرف هایم گوش نمی دهد، تنها می خواهد خودش حرف بزند.»

    قطع صحبت هم مانند سایر عادات ممکن است بخشی از طرز مکالمه اشخاص باشد و برخلاف برداشت احتمالی کسی که صحبتش قطع می شود ارتباطی با خود محوری و مخالفت و غیره ندارد. در اینجا نیز زن و مرد رفتار متفاوتی نشان می دهند. مردها بیش از زن ها صحبت را قطع می کنند، اما قطع صحبت آنها مشمول زن ها نیست، یعنی با مردهای دیگر هم که صحبت می کنند همین سیاست را دارند. بنابراین زنی که برای قطع صحبت از سوی همسرش دلایل منفی می تراشد باید به خاطر داشته باشد که این رفتار ممکن است مربوط به طرز صحبت او باشد. اما با این حال کسی که صحبت را قطع می کند باید به انتظار پایان صحبت بپرد و صبر کند. ممکن است مردی با تأنی و با جملات فاصله دار حرف بزند و زنش که حاضر جواب و بی قرار است مرتب به میان صحبت پریده، رشته کلام را قطع کند. در این شرایط ممکن است مرد عصبانی شود و زن را مورد انتقاد قرار دهد. غافل از این که رفتار خانم او دلایل عمیق تری دارد.

    مردها در مقایسه با زن ها اغلب خویشتن نگری کمتری دارند و احتمالاً به قدر زن ها از احساسات خود، آگاه نیستند. مردی که به احساسات خانمش توجه می کند، نسبت به احساسات خودش هم حساس می شود.

    قانون شماره4: ماهرانه سؤال کنید.

    سؤال می تواند آغازگر صحبت و ادامه آن ، و در نهایت اسباب توقف و ناتمام ماندن آن گردد. بعضی ها طبیعتاً کم حرف هستند، در برخورد با این اشخاص می باید زمینه صحبت را فراهم نمود. گاه یک سؤال دقیق و حساب شده می تواند به گونه ای اعجاب انگیز همسر شما را به صحبت تشویق کند. اما یک پرسش نابهنگام، طعنه آمیز یا بی تناسب می تواند از ادامه صحبت جلوگیری کند. در برخی از مواقع، لحن عتاب انگیز و یا پرخاشگرانه سؤالات مسئله ساز می شود: «چرا دیشب دیر آمدی؟»، «چرا این همه به خودت رسیده ای؟ » در بسیاری از موارد سؤالاتی که با «چرا» شروع می شوند تولید اشکال می کنند، علتش این است که این قبیل سؤالات اغلب مخاطب را در موضع دفاعی قرار می دهد. با آنکه ممکن است سؤال کننده صرفاً برای کسب اطلاع سؤال کرده و منظور دیگری هم نداشته باشد، استفاده از کلمه «چرا» در شروع یک جمله سؤالی احتمالاً شما نت ها و خطاب های پدر و مادر در دوران کودکی را تداعی می کند: «چرا دیر کردی؟

    از آن گذشته سؤالاتی که با «چرا» شروع می شوند، اغلب بی اعتمادی و یا حتی سوء ظن را تداعی می کند. می توان برای اجتناب از این مشکل ، سؤالات را به شکل دیگری مطرح کرد مثلاً به جای «چرا دیر کردی؟» می توان پرسید «مشکلی پیش آمده که دیر به منزل برگشتی؟» در این صورت همسرتان از این که شما نگران او هستید و یا دوست دارید در جریان مشکلات او قرار گیرید خوشحال خواهد شد.

    قانون شماره 5: سیاست و نزاکت به خرج دهید.

    شاید در ظاهر رعایت این قانون در روابط زناشویی عجیب به نظر برسد اما در عمل، هر کس حساسیت هایی دارد و حتی نزدیک ترین اشخاص ممکن است احساسات ما را جریحه دار کنند. برخی از اشخاص نسبت به وضع ظاهر خود حساس هستند و بعضی دیگر به طرز صحبت خود با سایر اعضای خانواده حساسیت دارند. اگر با همسر خود صحبت می کنید، از توهین، تهمت و سرزنش بپرهیزید. از زدن برچسب مانند «شلخته»، «خودخواه» یا «بی ملاحظه»، «لجباز» و غیره خودداری کنید. این برچسب ها با ایجاد تکدر خاطر، فضای حاکم بر گفت و گوی شما را تیره می کند. از مطلق گویی و استفاده از کلماتی مانند «هرگز» یا «همیشه» خودداری کنید. این واژه ها معمولاً اشتباه هستند. چون به ندرت همسری پیدا می شود که «هرگز» کارش را درست انجام ندهد و یا «همیشه» در انجام کاری کوتاهی کند.

    - حرفتان را بزنید و از انتقاد خودداری کنید مثلاً به جای این که بگویید «تو هرگز به من کمک نمی کنی» بگویید «اگر در شستن ظرف ها به من کمک کنی بسیار ممنون می شوم».

    ذهن خوانی نکنید، احتمال این که ذهن خوانی اشتباه باشد، زیاد است و در نتیجه زمینه عصبانیت همسرتان را فراهم می سازید. اگر فکر می کنید که همسرتان از شما دلگیر است بهتر است به او بگویید «احساس می کنم از من دلگیر هستی» تا او برای شما توضیح دهد.

    صحبت با همسر خود، کلمات را با سیاست و با رعایت همه جوانب ادا کنید، سعی کنید لحن خوشایندی داشته باشید. می توانید اگر خواستید یاد صحبت های مؤدبانه روزگار قبل از ازدواج بیفتید. استفاده از این طرز صحبت در مناسبات زناشویی، به خصوص اگر در برخورد با همسر خود لحن انتقاد آمیز دارید.



    اگر شنونده صحبت های همسرتان هستید این اصول را رعایت کنید

    زمینه های توافق را پیدا کنید. ببینید با کدام یک از نکات مورد اشاره همسرتان موافق هستید تا در نقش مخالف او ظاهر نشوید« بله قبول دارم که اخیراً سرم خیلی شلوغ بوده است.»

    مضامین منفی صحبت های همسرتان را ناشنیده بگیرید، بعید نیست که همسر شما در حالت دلخوری یا عصبانیت در بیان مسئله مبالغه کند. به «علت» عصبانیت توجه کنید و انتقادها و سرزنش ها را نادیده بگیرید.

    - مطمئن شوید که منظور همسرتان را درک کرده اید، در غیر این صورت از او سؤال کنید . مثلاً: «فکر می کنم منظور تو این است که حاضر نیستی دخالت های مادرم را تحمل کنی. درست است؟»

    از گفتن «متأسفم» ترسی به دل راه ندهید. روابط زناشویی ایجاب می کند که اگر خواسته و ناخواسته اسباب تکدر خاطر همسرتان را فراهم کرده اید در مقام پوزش برآیید و تأسف خود را به او اطلاع بدهید.

    طنز: حرفهای قبل و بعد از ازدواج!

    پیش از ازدواج......

    پسر: آره. خیلی انتظار برام سخت بود.

    دختر: می خوای ترکت کنم؟

    پسر: نه! حتی فکرشم نکن.

    دختر: دوستم داری؟

    پسر: البته! خیلی زیاد!

    دختر: تاحالا به من خیانت کردی؟

    پسر: نه! این که اصلاً سوال کردن نداره؟

    دختر: منو می بوسی؟

    پسر: هر فرصتی که گیر بیارم!

    دختر: کتکم میزنی؟

    پسر: دیوونه ای؟ من از اون جور آدما نیستم!

    دختر: می تونم بهت اعتماد کنم؟

    پسر: بله!

    دختر: عزیزم!

    بعد از ازدواج......

    کافیه عبارات را از پایین به بالا بخونید!

    باورهای غلط در مورد خیانت

    برخی خائن هستند. این امری متداول است و از سوی فرد خائن یک رفتار قابل قبول به شمار می رود. در حقیقت باید گفت که افراد خائن سعی می کنند که در بیشتر مواقع خود را باوفا جلوه دهند.

    خانم ها و آقایونی که به طور مداوم با تعداد بیشماری از افراد همخوابه می شوند، برای خود و دیگران فجایعی را درست می کنند که خودشان هم از آن مطلع نیستند و اصلاً نمی دانند که در حال انجام چه کاری می باشند. اما علت چیست؟ در مورد مبحث "خیانت" باورهای نادرست زیادی وجود دارد که مردم را به سوی راه غلط رهنمون کرده و سبب می شود که شرایط بد حتی بدتر از آنچه که هست بشود. برخی از این باورهای نادرست به شرح زیر می باشند:

    1- فقط آقایون خیانت می کنند. هر دو جنس میتوانند خائن باشند. کاملاً طبیعی است. موزارت در کمدی "کاسی فن توتی" (Cosi Fan Tutti) اعلام کرد که خانم ها هم مانند آقایون خیانت می کنند؛ اما باور عموم جوامع این است که تنها آقایون این کار را انجام می دهند . این روزها  چند زنی و چند شوهری به یک اندازه در حال ترویج هستند. در فیلم "نورا افرون" هنرپیشه معروف خانم "مریل استریپ" نقش زنی را بازی می کند که شوهرش او را به خاطر زن دیگری رها می کند. او برای تسلی خاطر نزد پدرش می رود، اما پدرش هم حرف های او را رد می کند و مانند همه هم جنس هایش به او می گوید: "کار شوهرت کاملاً طبیعی است. اگر خواستار تک همسری هستی با یک قو ازدواج کن"

    آمار دقیقی از تعداد افراد خیانت کار در دست نیست. اگر یک زن یا مرد به همسر خود دروغ بگوید، نمی توان اعتماد کرد که به آمارگیر یا سرشمار حقیقت را بگوید. طبق یک جمع بندی سر انگشتی می توان نتیجه گرفت که نیمی از مردان و 3/1 از زنان حداقل یکبار این کار را انجام داده اند. واقعاً آمار ویران کننده و وحشتناکی است.

     

    اما هنوز هم افرادی هستند که در اکثر مواقع همچنان به همسران خود وفادار باقی می مانند. بدون وجود وفاداری دیگر هیچ گونه صمیمیتی در رابطه وجود نخواهد داشت و زندگی مشترک به یک جنگ تبدیل خواهد شد. وقتیکه یکی از زوجین متوجه بی وفایی های همسرش می شود در مقابل او جبهه گیری می کند و هر روز موقعیت هر دو طرف وخیم تر خواهد شد.

    گونه های مختلفی از پرندگان و حیوانات وجود دارند که در آنها جنس نر کارهای مفیدتری غیر از اهدا اسپرم انجام می دهد و گفتنی است که آنها بطور ذاتی تا آخر عمر خود با یک جفت باقی می مانند. انسانها هم مانند سایر لانه سازها به طور ذاتی گرایش به تک همسری دارند، اما انسان موجودی هوشمند است و بسته به شرایط می تواند آموزه های جدیدی نظیر چند همسری و بی قاعدگی در امور جنسی را فرا گیرد. با این وجود حتی در فرهنگ هایی که طرفدار چند همسری هستند، بشر طبع واقعی خود را با عاشق شدن و پایبند بودن مادام العمر به یک نفر آشکار ساخته. البته اگر فرد بدون وجود دلایل کافی ارتباط قبلی خود را بر هم بزند و برای خود همسر جدیدی اختیار کند درحالیکه همسر قبلی او حی و حاضر باشد، دچار نوعی گم گشتگی غریزی خواهد شد که بخشی از تراژدی خیانت را تشکیل می دهد.

    2- ارتباط پنهان عاشقانه می تواند برای استحکام زندگی مشترک مفید باشد. برخی معتقدند که معاشقه پنهانی می تواند روح زندگی را برای بار دیگر در یک ازدواج خسته کننده بیدار کند. فلسفه Play Boy که این روزها در صدر انقلاب جنسی قرار گرفته و در کل دنیا طرفداران بیشماری پیدا کرده مردم را به خیانت های پنهانی تشویق می کند. آنها بر این باورند که معاشقه های پنهانی حس مردانگی و زنانگی آقایون و خانم ها را زنده کرده و در واقع مردها را مرد و زن ها را زن نگه می دارد. اخیراً در برخی از کتاب های تازه منتشر شده نظیر "سکوت شهوانی زن امریکایی" به نوشته "انت لاسون و دالما هین" خانم ها حق دارند که تصورات جنسی و شهوانی خود را به عنوان روش دیگری برای رسیدن به حقوق مساوی، آزادانه بیان کنند.

    کاملاً طبیعی است که اگر خیانت پر سر و صدا و جنجالی انجام پذیرد، کل جهنم از آن با خبر می شوند و پی آمدهای آن به مراتب بدتر خواهند بود. بحران خیانت می تواند مشکلات بسیار زیادی را برای زندگی زناشویی ایجاد کند. به هر حال هر بحرانی نمودهای خاص خود را دارد و خیانت هم از این امر مستثنی نیست.

    تصور افرادی که در صدد اصلاح جهان هستند، تا حدی خیالی و بیش از حد آرمان گرایانه است. آنها تصور می کنند که اگر خیانت مخفی بماند، بنیان خانوادگی استحکام بیشتری پیدا می کند. اما طبق 30 سال تحقیقاتی که من به صورت تخصصی در حوزه مربوطه انجام دادم، به نتایج کاملاً متضادی دست پیدا کردم. زمانیکه یکی از طرفین حدس می زند که همسرش در حال خیانت کردن به اوست، علاقه خود را نسبت به او از دست می دهد و در اکثر موارد زندگی از هم پاشیده می شود و طلاق حتمی است. 

    3- افراد به این دلیل خیانت می کنند که شریک زندگی خود را دوست نمی دارند. مردم برای توجیه کارهای خود زیاد از این حرف ها می زنند؛ اما با یک بررسی دقیق تر می بینیم که در اکثر موارد دو نفر پیش از معاشقه پنهانی زندگی کاملاً آرام و شادی را دنبال می کردند و مشکل خاصی هم نداشتند. چنین افرادی تنها به این دلیل وارد مقوله احساسی می شوند که بتوانند از طریق آن خیانت های بی دلیل خود را توجیه نمایند.

    عاشق بودن لزوماً باعث نمی شود که افراد از حس شهوت خود دست بکشند. هر ازدواج خورشت غلیظی است از احساسات بیشماری است که شهوت، تنفر، ناکامی در عشق، خشم، و خودکشی نیز شامل آن می شود. شاید احمقانه باشد که بخواهید یک چنین رژیم غنی احساسی را تنها با بازگو کردن یک سوال: "دوستم داره؟ دوستم نداره؟" آن هم با کندن گلبرگ های گل نرگس جواب بدهید. به هر حال اکثر مردم این سوال را مطرح کرده و خوشان هم به آن پاسخ می دهند.

    عاشق نبودن دلیل محکمی برای خیانت کردن نیست. تمام افرادی که خیانت می کنند عاشق کسی که با او رابطه پنهانی دارند نیستند.

    4- افراد معاشقه می کنند چون بیش از حد شهوتران هستند. معاشقه تنها به ارتباط جنسی ختم نمی شود، نوعی رابطه اسرار آمیز در این میان وجود دارد که افراد را به سوی خود جلب می کند. خیانت به سکس محدود نمی شود بلکه به نادرستی، سوء نیت، و غیر صادق بودن مربوط می شود. افراد ولگرد و هوسران به راحتی با همه ارتباط برقرار می کنند و به کسی هم وفادار نمی شوند که بعداً بخواهند به او خیانت کنند؛ اما افراد به ظاهر وفادار مجبور می شوند که مخفیانه قرار ملاقات بگذارند.

    این نوع معاشقه های پنهانی معمولاً شامل سکس هم هستند. این افراد با معشوق جدید خود رابطه جنسی برقرار می کنند تا اسراری داشته باشند و ارتباط را پر تنش، خطرناک و مهمتر از همه مهیج جلوه دهند. ممکن است قدری تلفنی با هم صحبت کنند و ارتباط جنسی رضایت بخشی هم نداشته باشند. من زوجی را می شناختم که 30 سال پیش در مورد مسائل جنسی با هم به مشکل برخورد کرده بودند و پس از آن صمیمیت میان آنها از بین رفته بود و هر دو جداگانه و در خارج از ارتباط زناشویی معاشقه می کردند و به هیچ وجه از زندگی جنسی مخفیانه خود راضی نبودند.

    رویهم رفته افرادی که زندگی تک همسری را برای خود برگزیده اند بیش از کسانی که گاه و بیگاه با افراد مختلف ارتباط جنسی برقرار می کنند از زندگی جنسی خود لذت می برند.

    5- معاشقه نشات گرفته از بی غیرتی و بی توجهی طرف مقابل است. در جوامع مرد سالار تصور بر این است که وقتی مردی به برقراری رابطه جنسی با زن های متعدد می پردازد به این دلیل است که همسرش از نظر احساسی و جنسی دارای کمبود و نقص است. از سوی دیگر فرهنگ های فمینیستی هم حاکی از این امر هستند که وقتی زنی به شوهرش خیانت می کند به این دلیل است که همسرش فرد نالایق و بی ارزشی است. افراد بسیاری بر این باورند که برقراری رابطه جنسی یک واکنش کاملاً نرمال به زندگی مشترک نا خوشایند است. خانواده، دوستان، همکاران و حتی آرایشگر فرد مورد نظر او را به ادامه کارهایش ترغیب می کنند. آنها معمولا در این شرایط تعصب های جنسیت پرستانه خود را نشان می دهند و ازدواج، تک همسری، صمیمت، و صداقت را زیر سوال برده و زن یا مرد را تشویق می کنند که به رفتار مخرب خود ادامه دهد و همه تقصیرها به گردن طرف مقابل بیندازد.

    یکی از ترفندهایی که می توان به واسطه آن از عذاب وجدان رها شد، زیر سوال بردن اصل ازدواج است: خیلی زود بود، خیلی دیر بود، پس از واقعه ای خاص مجبور شدم ازدواج کنم و... عده بسیار زیادی از افراد هم گناه خود را به ویژگی های غیر قابل تغییر همسرشان نسبت می دهند، مثلاً: سنش زیاد است، قدش خیلی بلند است، خیلی سنتی است، خیلی بی تجربه است، و غیره. در هر دو حالت توجیهات غیر قابل قبول است و به بن بست خواهد رسید.

    توجه کنید که شریک زندگی می تواند شما را بد بخت و تیره روز کند اما نمی تواند شما را خائن کند! با پیشرفت تمدن افراد باید یاد بگیرند که مسئولیت کارهایی که انجام می دهند را به عهده بگیرند. بعضی می خواهند با بهانه های بی پایه و اساس تقصیر را به گردن دیگری بیندازند: اینقدر همسرم سر من غر می زد که مجبور شدم این کار را انجام دهم، به خاطر کاری که پدرم در کودکی با من کرده نمی توانم از هرزگی و فاحشگی دست بردارم، او به سمت من آمد و دامنش خیلی کوتاه بود، من معتاد سکس هستم، و غیره. واقعاً مزخرف است. اگر واقعاً نمی توانید رفتارهای جنسی خود را کنترل کنید، پس اصلاً وارد اجتماع نشوید.

    هیچ گاه خیانت به دلیل رفتار همسر ایجاد نمی گردد مگر اینکه اختیار آلت تناسلی شما به دست همسرتان باشد. هر کسی که اختیار چیزی را دارد خودش مسئول است.

    6- بهتر است که وانمود کنید چیزی نمی دانید. بعضی ها سعی می کنند با بی توجهی از موارد ناخوشایند زندگی رد شوند و خودشان را ناراحت نکنند. در حالیکه می بینند خانه در حال فرو ریختن است، اما به خودشان زحمت داد زدن "آتش، آتش" را هم نمی دهند. در حقیقت سکوت سبب سوخت رسانی به معاشقه های پنهانی می شود، معاشقه ای که در خفا رشد پیدا کرده و پرورش می یابد. مشکل زمانی حل می شود که از رازها پرده برداری شود، و این امر به اتمام رابطه نامشروع کمک می کند.

    یک فرضیه متحجرانه بر این اصل استوار است که فرد خائن هیچ گاه نباید به اعمال مخفیانه خود اعتراف کند تا طرف مقابل همواره در شک و تردید و دودلی باقی بماند و فکر کند که خودش دیوانه شده است. باید توجه داشت که دروغ گفتن های مداوم و انکار حقیقت غیر قابل بخشش ترین قسمت خیانت است.

    یکی از مراجعینم خانمی بود که همسرش همیشه عادت به پیاده روی و دویدن داشت. پس از مدتی خانم متوجه شد که لباس های همسرش دیگر بوی عرق نمی دهند، به همین دلیل به او مشکوک شد و او را تا درب منزل منشی اش تعقیب کرد. خانم با شدت عصبانیت وارد خانه شد و همسرش را دید که بدون لباس در مقابلش ایستاده، از او پرسید: "اینجا چی کار می کنی؟" او پاسخ داد: "این من نیستم، تو دیوانه شده ای و توهم وجودت را فراگرفته" خانم از این حرف بیش از هر چیز دیگری ناراحت شد؛ او سال ها بعد توانست خیانت همسر خود را ببخشد اما هیچ گاه نتوانست حرف های آن روز شوهرش را فراموش کند. زمانیکه خیانت کشف شد، مطمئن باشید که با انکار آن به جایی نمی رسید اما اگر اعتراف کنید جای امیدواری وجود دارد.

    اخیراً خانمی به من مراجعه کرده بود که 20 سال پیش از همسر پزشک خود جدا شده بود. خانم اظهار می داشت که شوهرش در زمان جدایی به او گفته: "بدن تو بویی بدی می دهد، نمی توانم آن را تحمل کنم، به این بو آلرژی پیدا کرده ام" و بعد به همین دلیل به زندگی مشترک خود خاتمه داده بودند. خانم آنقدر نسبت به این مسئله احساس بدی پیدا کرده بود و از خودش متنفرشد بود که پس از آن دیگر هیچ وقت نتوانسته بود مجدداً با کسی ارتباط برقرار کند.

    به محض اینکه ماجرا را از زبان او شنیدم مشکوک شدم که قضیه چیز دیگری است. پس از بررسی های مداوم معلوم شد که شوهر این خانم از همان زمان معاشقه های پنهانی داشته و بعد از اینکه از هم جدا شده بودند، آقا با معشوقه خود ازدواج کرده. همینجا بود که شک 20 ساله خانم به یقین تبدیل شد و در حال حاضر احساس تنفر فردی او محو شده و به راحتی می تواند قرار ملاقات بگذارد.

    7- پس از خیانت حتماً باید طلاق گرفت. برخی ها تصور می کنند که سریعاً پس از مشاهده خیانت باید طلاق بگیرند. هیچ گاه نباید در اوج عصبانیت تصمیم گیری کنید. با گذراندن چند جلسه مشاوره خانوادگی بسیاری از مشکلات و دلخوری ها از بین می روند.

    معمولاً این مسئله مانند آنچه در فیلم ها مشاهده می کنید نیست: هر دو طرف داد بکشند، اشیا را به هم پرت کنند و یک سناریوی تراژدی بسازند؛ بهتر است ابتدا خود را آرام کنید و سپس مشکل را ریشه یابی کرده و به فکر چاره ای برای نجات زندگی مشترک خود باشید.

    معمولاً دو نفر به این دلیل طلاق می گیرند که نمی توانند تصور کنند که مجدداً با هم زندگی کنند. این افراد ایده آل گرا به این دلیل که چهره فرشته ی باکره و یا شوالیه سفید خدشه دار شده است نمی خواهند با او زندگی کنند. در یک کارتون نیویورکی کابوی بی سر و پایی را می دیدیم که هر روز با یک خانم جدید وارد باری می شد که در نزدیکی محل سکونتش بود. یک روز صاحب بار از او پرسید تو چطور به زندگی مشترک خود با همسرت ادامه می دهی و کابوی در جواب او گفت: "همسرم منو به خوبی درک می کنه"

    احساس گناه اگر از درون افراد نشات بگیرد خوب است اما اگر به دلیل خشم و عصبانیت همسر باشد، دردی را دوا نخواهد کرد. احساس گناه به رفع مشکلات کمک می کند، اما حس شرمساری باعث می شود فرد از وقایع فرار کرده و خود را از اطرافیانش پنهان سازد.

    جبران خیانت کار ساده ای نیست، اما شدنی است. نمی توان گفت کسانیکه خیانت کرده اند همه ارزش های فردی خود را زیر سوال برده اند. این افراد باید از اشتباهات خود درس بگیرند و در زندگی محتاط تر باشند تا بتواند در آینده زندگی بهتر و روشن تری را دنبال کنند.

    ۱0 نکته برای نزدیک شدن به خانم های مجرد

    اکثر آقایون نمی دانند وقتی می خواهند به دختری نزدیک شوند چه باید بگویند. به همین خاطر تصمیم گرفتیم شما را در این زمینه راهنمایی کنیم.

    وقتی دختری که از او خوشتان می آید را می بینید، چه می کنید؟ می دوید و پنهان می شوید؟ از آن جمله های کلیشه ای تحویلش می دهید؟ یا با ترس همانجا می ایستید و نمی دانید که چه باید بگویید؟ اما بهترین چیزی که باید بگویید چیست؟

    اکثر آقایون در نزدیک شدن به خانم ها بزرگترین اشتباهشان این است که بیش از اندازه فکر می کنند که چه باید بگویند. تصورشان این است که یک کلام جادویی وجود دارد که در همه موقعیت ها جواب می دهد. این کلام جادویی را تمرین کرده و وقتی به فرد مورد نظرشان تحویل می دهند انتظار دارند که آن خانم فوراً جذب آنها شود.

    اما متاسفانه این روش به ندرت عمل می کند. چون معمولاً بیشتر حرفهایی که می زنید بی ربط است. در جلب توجه یک خانم کلید کار اعتماد به نفسی است که به او نشان میدهید.

    در زیر به 10 راه مطمئن برای برقراری ارتباط با خانم ها اشاره می کنیم:

    1) به محیط دقت کنید. درمورد چیزی که در محیط اطراف می بینید نظری بدهید. این روش مخصوصاً در فروشگاه و مغازه خیلی  موثر است. مثلاً اگر او می خواهد یک ساندویچ مرغ سفارش دهد، از او بپرسید که ساندویچ مرغ های آن مغازه خوب هستند یا نه.  نظرتان را فوری در آن موقعیت خاص ابراز کنید تا کاملاً طبیعی به نظر برسد. مهم نیست که کجا باشید، همیشه نکته جالبی برای نظر دادن وجود دارد.

    2) لبخند بزنید. اینکار به او نشان می دهد که اعتماد به نفس دارید و رفتاری دوستانه دارید. یک لبخند طبیعی نه تنها به خودتان احساس خوبی می بخشد، بلکه برقراری رابطه را برای فرد مقابل نیز راحت تر می کند.

    3) دست دست نکنید. اگر برای نزدیک شدن به او تامل کنید، نشان می دهد که اعتماد به نفس ندارید و او فوراً نظر منفی راجع به شما پیدا خواهد کرد. وقتی او را می بینید، بعد از مدت زمان کمی به سمت او بروید و به او نشان دهید که مردی هستید که می داند چه می خواهد و دنبال آن رامی گیرد.

    4) زبان بدن مثبت. اگر قوز کرده و سر رو به پایین به او نزدیک شوید، اطلاعات منفی درمورد خودتان به او منتقل خواهید کرد. پس صاف بایستید، شانه ها را عقب و سینه را جلوب دهید و محکم و البته ریلکس راه بروید.

    5) نه خیلی سریع.  اگر خیلی تند راه بروید، زنگ هشدار درونی او به صدا در خواهد آمد. سعی کنید آرام و عادی به او نزدیک شوید و این بهترین راه برای ایجاد حس راحتی در فرد مقابلتان است.

    6) ارتباط چشمی برقرار کنید. هیچوقت شما اولین کسی نباشید که ارتباط چشمی را وقتی نزدیک می شوید قطع کند. اگر چنین کاری بکنید، طرف مقابل تصور خواهد کرد از اینکه به او نزدیک شده اید احساس خوبی ندارید. وقتی از ارتباط چشمی قوی استفاده کنید، بیشتر به سمتتان کشیده خواهد شد. با تمرین در اینکار استاد خواهید شد.

    7) گوش دهید. حتماً به حرفهایی که می زند خوب گوش دهید. هیچوقت جواب او را قبل از اینکه خوب درموردش فکر کرده باشید به زبان نیاورید. خانم ها عاشق مردهایی هستند که به جزئیات حرفهای آنها هم خوب گوش می دهد.

    8) بی قرار نباشید. لول خوردن و بیقرار بودن بعد از اینکه به فرد مورد نظرتان نزدیک شدید نشان می دهد که احساس راحتی نمی کنید. در اینصورت طرفتان هم چنین احساس پیدا می کند و بحث را ختم می کند. باید مراقب حرکاتتان باشید. حرکاتی انجام دهید که اعتماد به نفس و راحتی شما را به طرفتان مخابره کند نه ناراحتی و بی قراریتان را.

    9) تن صدایتان را ملایم کنید. تن صدایتان ابزار بسیاری قوی است. بهترین راه این است که با صدایی آرام و در ضمن شوخ به او نزدیک شوید. همچنین می توانید با صدایی جدی شروع کنید و بگویید "امیدوارم کمی از ساندویچ را برای من نگه داشته باشید" و با لبخندی در ادامه آن به او بفهمانید که شوخی می کرده اید. همراه با دوستانتان روی تن صدایتان تمرین کمید.

    10) با فاصله ازاو بایستید. مردهایی که موقع حرف زدن خیلی به سمت زن مورد نظرشان خم می شوند باعث می شوند که احساس ناراحتی به فرد مقابل دست بدهد. بهتر است کمی عقب تر بایستید و این باعث می شود نشان دهید که به حریم او احترام قائلید و از خودتان نیز مطمئن هستید.

    رمز موفقیت در استفاده از این روش ها این است که تمرین کنید. این نکات را امتحان کنید و ببینید چه واکنشی دریافت می کنید. وقتی همه آنها را یکجا استفاده کنید مطمئن باشید که بهترین نتیجه عایدتان خواهد شد.