مرکز تخصصی مشاوره ازدواج و روان درمانی خانواده بیرجند

تحت نظارت وزارت ورزش و جوانان / تحت نظارت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران/ تحت نظارت بهزیستی خراسان جنوبی

مرکز تخصصی مشاوره ازدواج و روان درمانی خانواده بیرجند

تحت نظارت وزارت ورزش و جوانان / تحت نظارت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران/ تحت نظارت بهزیستی خراسان جنوبی

فاصله سنی چقدر مهم است ؟


منبع : سایت دانستنیهای ازدواج

چه کنیم که خانواده ای با دوام و مستحکم داشته باشیم؟

این سئوالی اساسی است که هر جوانی در آستانه ازدواج مصمم به یافتن پاسخ آن است ، گرچه پاسخگویی به آن بعد از ازدواج هم دارای اهمیت است. جالب است که بدانیم جواب شرع ، عقل ، علم و عرف به این سؤال یکسان است. و آن یک کلمه یعنی " کفو همدیگر بودن " است. کفو هم بودن دو همسر یعنی تناسب، همشأنی و همطرازی و در اصطلاح عرف یعنی با هم جور بودن.

ازدواج پیوند بین دو انسان و دو خانواده است که اجزاء اصلی و اساسی آن ، زن و مرد می باشند و هر قدر بین این اجزاء و عناصر هماهنگی ، تناسب و سنخیت بیشتری باشد. آن پیوند استوارتر ، مستحکم تر، پرثمرتر و لذت بخش تر خواهد بود. و به تعبیر "فلسفه السنخیه عله الانضمام" ،  سنخیت و همتایی سبب جذب و پیوند است . به عکس ، هر چه این تناسب و هماهنگی کمتر باشد، زندگی سست تر، تلخ تر، کم ثمرتر و ناپایدارتر خواهد بود. علم و تجربه گویای آن است که علت اساسی بیشتر ناهنجاری ها و ناسازگاری های زندگی زناشویی ، عدم تناسب و ناهماهنگی بین زن و شوهر است، بنابراین شناخت اموری که موجب هماهنگی و تناسب  بین زوجین است ضروری و لازم می باشد و به هیچ وجه نباید این مسئله را به بعد از ازدواج موکول کرد. یکی از امور مسئله تناسب و هماهنگی در سن زوجین است. لزوم تناسب سنی از اطلاق آیاتی مثل " فانکحوا ما طاب لکم من النساء " همسری مورد پسند و دلنشین انتخاب کنید، استنباط می شود. همچنین در روایات اسلامی به صراحت ، هم کفو بودن مطرح شده است. پیامبر اسلام می فرماید: با همسان و هم شأن خود ازدواج کنید.

می توان گفت اسلام معیار و دلایل هماهنگی در سن را به عقل و عرف و علم سپرده است. اگر فرد به تجارب فراوان و واقعیت های موجود در جامعه و استدلال های علمی در این مسئله نظری بیفکند به راحتی پی خواهد برد که همسر دلنشین و مورد پسند همسری است که دارای هماهنگی و تناسب سنی باشد. قابل توجه است که کفو هم بودن از نظر سن، تفاوت در سن است نه تساوی ؛ زیرا این تفاوت در آفرینش مرد و زن در مورد سن بلوغ قرار داده شده است.

در مطلب ذیل ابعاد مسئله مورد نظر از دیدگاه علم و عرف مورد بررسی قرار گرفته  است:

فاصله سنی مناسب میان زن و شوهر را می توان 4)  3 سال در نظر گرفت. البته این بدان معنا نیست که اگر یکی دو سال به این سنین افزوده و یا از آن کاسته شود، حتماً نباید ازدواجی انجام گیرد. شاید بتوان گفت که اگر تمام زمینه ها بررسی شده باشد و مشکل خاصی دیده نشود، می توان فاصله سنی را به دیده اغماض نگریست، ولی در عین حال بهترین و مناسب ترین فاصله سنی 4)  3 سال است. طبیعی است که اگر سایر شرایط ، مناسب نباشد، باز هم ازدواج نمی تواند موفق باشد.

بارها با خانواده هایی مواجه می شویم که فاصله سنی زوجین حتی به 25، 20، 15، 13 سال و سال های بین این ارقام بالغ می شود و با یکدیگر مشکلات عدیده ای دارند . ما دراینجا به بررسی معایب ازدواج هایی می پردازیم که فاصله سنی بین زن و شوهر در آنها زیاد است.

 

1)  مشکل عدم درک مطلوب یکدیگر

وجود فاصله سنی زیاد موجب آن می شود که زن و شوهر نتوانند به خوبی یکدیگر را درک نمایند. فردی با داشتن بیست سال سن بیشتر ، طبیعی است که می تواند از تجارب بیشتری برخوردار باشد یا لااقل می تواند چنین احساسی داشته باشد. لذا این مسئله زمینه ای فراهم می کند که شخص ارزش لازم را به نظرات فرد کوچکتر ندهد یا طرف مقابل بیش از اندازه احساس کوچکی نماید و همیشه در حال اضطراب و تشویش باشد و بالاخره از اداره زندگی درمانده شود و همین مورد زمینه عدم تفاهم را به وجود می آورد که خود سبب پدید آمدن مشکلاتی عظیم در روابط زناشویی خواهد شد. اینان اغلب در وضع و موقعیتی هستند که توافق روحی ندارند و نمی توانند مسائل و مواضع یکدیگر را درک کنند.

 

2)  عدم تناسب در تواناییهای جسمی

وقتی که فاصله سنی بین زن و شوهر زیاد باشد، هر یک در دوره ای از زندگانی به سر می برند که به لحاظ قوت و توان با همسر خود تفاوت های عمده دارند. مثلاً زنی که هفده  سال دارد ، در دوران جوانی به سر می برد و همسر او که در 35 سالگی است، به مرز میان سالی نزدیک شده است. یکی غالباً فعال است و دیگری زودتر خسته و در اوقاتی منفعل می شود، گاه این خستگی و انفعال از طرف همسر جوان به خوبی مورد تجزیه و تحلیل قرار نمی گیرد و به حساب کم کاری گذاشته می شود، یا به عنوان شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت مطرح می گردد، و وقتی که با این عنوان طرح می نماید، طبیعی است که طرف مقابل احساس ناراحتی می کند و ممکن است این امر عاملی برای برانگیختگی او شود و در نتیجه محیط امن خانه تبدیل به فضایی ناامن و غیر قابل تحمل شود. در حالی که مرد قصد شانه خالی کردن از مسئولیت را ندارد ولی از طرف همسرش متهم به تنبلی و بی مسئولیتی می شود و از آنجا که در چنین مواردی مرد تنبلی را نمی پذیرد، مجادلاتی در می گیرد.

 

3)  انعطاف پذیری کمتر فرد بزرگتر

وقتی دو جوان با یکدیگر زندگی می کنند ، به دلیل جوانی انعطاف پذیری بیشتری دارند. فرد در سنین پایین تر چون نهال جوان است، امکان تغییر فراوانی را دارد. اما درختان ، مجال کمتری برای تغییر باقی گذاشته اند.

همین امکان تغییر و تحول است که ما را به یاد کلام گهربار پیامبر اسلام (ص) می اندازد که فرمود : بیشتر کسانی که به من ایمان آوردند، جوانان بودند.

وقتی که دو نفر جوان با هم ازدواج می کنند ، برای دست یافتن به سازگاری تلاش می کنند به نظر همدیگر توجه می کنند و خود را طوری تطبیق می دهند که مورد پسند دیگری واقع شوند و بدین ترتیب رضایت طرف مقابل را جلب نمایند، حال آنکه با افزایش سن، انعطاف آدمی کاهش می یابد و همین امر در زندگانی مشترک معضل آفرین است.

 

4)  پیدا شدن سوءظن

گاه وجود فاصله های سنی زیاد باعث می شود که زوجین سوء ظن هایی نسبت به یکدیگر پیدا کنند و ممکن است حتی نتوانند دلایلی هم برای این گونه افکار ارائه نمایند.

 

5)  عدم ارضای غرایز

یکی از اهداف ازدواج ، ارضای غرایز است و این خود می تواند عامل مؤثری در تداوم زندگی خانوادگی باشد. اما در سنین بالا، به لحاظ غریزی افول می نماید، به نحوی که زوجین نمی توانند موجبات رضایت یکدیگر را در روابط زناشویی به نحو مطلوب تأمین نمایند و همین امر ممکن است موجبات درگیری را فراهم آورده ، محیط خانواده را متشنج کند. این مسئله در موارد چشمگیری به بروز افسردگی در زنان جوان می انجامد و در برخی از زنانی که خویشتندار و باتقوا نباشند، گرایش به انحرافات و لغزشها دیده می شود.

 

6)  امر و نهی پیوسته ی فرد بزرگتر

در چنین خانواده هایی فرد بزرگتر به دلیل داشتن تجربه، خود را ملزم می داند که مدام به همسر خود امرو نهی کند و امر و نهی بیش از حد- که همیشه مبتنی بر حق نیست، بلکه سلیقه نیز در آن سخت مداخله می کند - موجبات ناراحتی همسر را فراهم می آورد. فرد بزرگتر احساس می کند که باید فرد کوچکتر را تربیت کند و حال آنکه او انتظار دارد که با همسر زندگی کند، نه آنکه همسر وی نقش پدر و مادر را بر عهده گرفته، به امر و نهی و تربیت وی مبادرت نماید. البته زن و شوهر باید برای تکامل وتعالی یکدیگر تلاش کنند و در مواقع ضروری به امر به معروف و نهی از منکر یکدیگر بپردازند.

 

7)  کمرویی با همسر

یکی از مواردی که در این گونه خانواده ها دیده می شود، این است که فرد کوچکتر دچار نوعی کمرویی رنج آور است و نمی تواند به راحتی مشکلات خود را با همسر خویش در میان بگذارد. لذا حرف های ناگفته در این خانواده ها بسیار است و مجال مناسبی برای طرح آنها وجود ندارد. سخنان ناگفته بر دل فرد رنجیده سنگینی می کند و گاه به فضای بیرون از خانه کشیده شده، برای دیگران مطرح می شود و این امر مورد قبول و پذیرش فرد بزرگتر نیست. زیرا او فکر می کند که همسرش اسرار خانواده را به بیرون از خانه برده ، برای این و آن نقل می کند و این خود موجب بروز اختلافات تازه ای می شود و اگر فرد کوچکتر دردها را بازگو نکند، آنها بر روی هم انباشته شده ، او را افسرده می کند. در حالی که درد دل کردن به آرامش فرد کمک می کند و او از این که همسری دارد که به درد دلهای وی گوش می دهد، احساس آرامش می کند، زیرا خوب شنیدن درد دلها بخشی از تسکین آلام است و بدین ترتیب فرد به پالایش روانی دست می یابد. وجود چنین فضایی در خانواده ضامن سلامت و بهداشت روانی زوجین است. وجود کمرویی بسیار و رنج آور مانع بیان دردها شده ، چون تخلیه روانی صورت نمی گیرد، سلامت روانی فرد کوچکتر در معرض خطر قرار می گیرد. خانم جوانی می گفت: همسرم سالها از من بزرگتر بود و من همیشه با وی رودربایستی داشتم. از وی سؤال شد : تا کی با همسرت رودربایستی داشتی؟ او گفت: تا دو ساعت قبل از مرگ شوهرم.

 

8)  دادن امتیازات بیش از حد

در این نوع خانواده ها ، معمولاً مشکل دیگر این است که فرد بزرگتر برای این که فرد کوچکتر را جذب کند و زندگی تداوم یابد، باید مدام به او امتیازاتی بدهد که وی را به دوام زندگی دلگرم کند. اما هر کس قادر نیست که مدام چنین امتیازاتی بدهد ، زیرا گاه دادن این نوع امتیازها برای فرد بزرگتر غیر قابل تحمل و یا غیر ممکن می گردد و بدین ترتیب از انگیزه طرف مقابل برای ادامه زندگی می کاهد. از سویی طرف کوچکتر که از نقطه ضعف همسر خویش اطلاع یافته درصدد اخذ امتیازهای بیشتری بر می آید و تقاضاهای فراوان جوانی پر انرژی و توانا ، اختلافات خانواده را تشدید و جو ناامنی را بر خانه حکمفرما می کند و بدین ترتیب خانواده ای نابسامان شکل می گیرد که کشمکشهای ناشی از آن، از ارزش والدین در نزد فرزندان می کاهد و در نتیجه تأثیرات تربیتی آنها را نیز کاهش می دهد.

 

9)  ترس و ناامنی

در مواردی هم دیده می شود که فرد کوچکتر ، دچار ترس و و حشت می شود و این هنگامی اتفاق می افتد که مرد خانواده از سن و سال بیشتری برخوردار است.

خانمی می گفت با اینکه چند ماهی از مرگ همسرش نگذشته بود، و چندان متأثر هم به نظر نمی رسید. وقتی از اختلافات خانوادگی و تأثیرات منفی آن بر روی فرزندانش سخن می گفت، به تفاوت سنی زیاد خود با همسرش اشاره کرد و گفت : روزی که ازدواج کردم سیزده  سال بیشتر نداشتم، در حالی که شوهرم در آن روزها  سی ساله بود و من از دیدن او سخت دچار وحشت شده ، پیوسته از او می ترسیدم و این ترس و ناامنی تمامی وجودم را پر کرده بود و تا زمان مرگ او نیز وجود داشت، این ترس شدید همه ی آرامش مرا سلب کرده بود.

پس اگر فاصله سنی میان زوجین زیاد نباشد، این گونه ترسها کمتر دیده می شود.

 

10)  نتایج نامطلوب دیگر

تفاوت سنی زیاد بین زوجین مشکلات دیگری نیز در پی دارد که در دوره های پایانی زندگانی رخ می دهد و از آن میان می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

الف- احساس پشیمانی

در غالب موارد ، این نوع ازدواجها با پشیمانی همراه می شود، زیرا مشکلات فراوان ناشی از این نوع ازدواجها به قدری زیاد و غیر قابل تحمل است که در اکثر موارد موجبات پشیمانی را فراهم می کند.

ب- بروز مشکلات غیر منتظره

پیدایی مشکلات غیر قابل انتظار، پیامد نامطلوب دیگر چنین ازدواج هایی است. خانمی که همسرش را از دست داده بود و با او تفاوت سنی زیادی هم داشت، اظهار می کرد : به دلیل عدم درک یکدیگر، زندگانی ما سراسر پر ازمشاجره و دعوا بود. او در مورد عاقبت زندگانی اش با همسر بزرگتر از خود می گفت: حالا که او مرده ، پسر بزرگم مرا رها نمی کند و پیوسته به من می گوید: بالاخره با آن همه دعوا و جار و جنجالهایی که به راه می انداختی کاری کردی که پدرم بمیرد و در واقع تو پدرم را کشتی ومن هر چه می گویم مرگ پدر به دعواهای ما ربطی ندارد از من نمی پذیرد و با من سر این موضوع درگیری پیدا کرده است، یعنی تا وقتی که همسرم بود ، با او دعوا می کردیم و حالا پسرم جای او را در دعوا و مشاجره گرفته است.

ج- جرم زایی فرزندان

مشکل دیگری که در این گونه ازدواجها دیده می شود ، این است که امکان جرم زایی در فرزندان آنها بیشتر از مواردی است که زوجین فاصله سنی مناسبی با یکدیگر دارند.

د- طلاق

معضل دیگری که گاه در خانواده هایی که تفاوت سنی زوجین زیاد است دیده می شود ، مسئله عدم تحمل یکدیگر و وقوع طلاق است و در نهایت می توان گفت که مشکلاتی نظیر عدم درک یکدیگر ، نداشتن تفاهم ، عدم انعطاف پذیری کافی و عدم ارضای غرایز ، گاه به عنوان موانعی جدی بر سر راه تداوم زندگی تلقی می شوند و طلاق که مرگ اجتماع کوچک خانواده است ، رخ می دهد.

 

توجه

با بررسی سن ازدواج در میان قشرهای مختلف و جوامع گوناگون در می یابیم که غالبا ًسن مردان در جریان ازدواج بیش از زنان است. آلن ژیرار می نویسد : آگاهی های جمعیت شناسانه درباره سن همسران به هنگام ازدواج آموزنده است و می دانیم که بیشتر اوقات ، افرادی با هم پیوند زناشویی می بندند که از لحاظ سنی به هم نزدیک باشند. از این رو تناسب سنی را باید به عنوان یک ضریب مهم همسان همسری که در جامعه از اهمیت والایی برخوردار است، در نظر بگیریم.

 

دیدگاه دینی

از نظر اسلام ازدواج کردن با تفاوت سنی زیاد ، امر نامشروعی نیست و آنچه در سنت پیامبر دیده می شود، حکایت از مشروعیت این نوع ازدواج دارد. کمالات پیامبر به عنوان انسانی کامل به حدی بود که به خوبی با حضرت خدیجه (س) زندگانی کرد و در آن زندگانی معضلی به خاطر تفاوت سن و سال دیده نمی شد و از سوی دیگر خدیجه (س) نیز زنی با کمال و بی نظیر بود. تمامی ثروت فراوان خود را در راه تبلیغ اسلام صرف نمود و اولین زنی بود که به پیامبر ایمان آورد، در شعب ابیطالب با دیدن تمامی مشقت ها، به دلیل علاقه ای که به اسلام و پیامبر داشت، همه آنها را تحمل کرد و فاطمه (س) را برای پیامبر به یادگار گذاشت. پیامبر نیز به عنوان همسری باوفا هر گاه که نام خدیجه (ع) را می شنید اشک در چشمان مبارکش حلقه می زد، به نحوی که اطرافیان آن حضرت ، تأثر او را به خوبی حس می کردند.

نتیجه آن که فقط کسانی می توانند در این نوع ازدواج ها موفق باشند که از رفتار پیامبر (ص) و خدیجه (ع) به خوبی متأثر باشند.

امام صادق ( ع ) می فرمایند :

العارفه لاتوضع الا عندالعارف

زن فهمیده ی فرزانه باید در کنار مرد فهمیده قرار گیرد نه غیر آن .

در پایان تأکید می کنیم که ضمن رفع مشکلات چنین خانواده هایی از طریق مشاور خانواده باید به دختران و پسرانی که قصد ازدواج دارند ، آموزش داد که فاصله سنی بین آنان بین سه یا چهار سال و حداکثر هفت سال باشد و این چیزی است که باید در موقع راهنمایی قبل از ازدواج برای آنان تشریح نمود تا دریابند که با فاصله سنی کمتر ، مشکلات کمتری خواهند داشت، مشروط بر این که به سایر جنبه های لازم برای ازدواج موفق نیز توجه کافی مبذول دارند.

تذکر

شاید یکی از خوانندگان این مطلب شما برادر یا خواهر گرامی باشید که تفاوت سنی زیاد با همسر خود داشته باشید و ذهن شریفتان مشغول گردد که این مشکلات در زندگی ما هم بروز خواهد کرد. پس چه باید کرد و راه حل چیست؟ نگران نباشید ، زیرا شما با پیامدهای تفاوت سنی زیاد آشنا شده اید و با اراده و کسب راهنمایی می توانید از بروز مشکلات جلوگیری نمایید.

نگاهی به چرایی کوچکتر بودن زنان از شوهران



زمانی که علم جامعه شناسی آشکارا اعلام می کند ازدواج در زمره پیچیده ترین روابط انسانی است، شاید بتوان تأمل زیادی در این خصوص داشت و از زوایای مختلف آن را مورد بررسی قرار داد، زیرا بسیار شنیده شده که ازدواج، مظهر برخورد فرهنگ و طبیعت است. به این صورت که جامعه می کوشد طبیعت را مهار کند و آن را به فرهنگ تبدیل نماید و به دلیل همین ویژگی هاست که بیان می شود میثاق زناشویی با توجه به زمان و شرایط دوران خودش، دچار دگرگونی ها و تغییراتی شده ، ولی نفس آن از قدیم الایام یکی بوده است.

 ازدواج  ابعاد گوناگونی دارد و  انتخاب همسر  نیز گزینه های متفاوتی دارد که جدای از نزدیکی فرهنگ ها ، جغرافیا، تحصیلات  و...  «سن» یکی از ویژگی هایی است که مورد توجه بوده و تفاوت سنی در همه اعصار به گونه ای بوده که نشان می دهد در تفاوت سنی زوجین ، مرد چند سالی بزرگتر از زن بوده است. به طوری که در ایران پدیده گزینش همسر، پراکندگی خاصی داشته است؛ از این رو تفاوت سن زوجین در ایران امری طبیعی به نظر می رسد و میزان این تفاوت، تا آنجا مورد توجه قرار می گیرد که در بیشتر موارد میان 4 تا 12 سال است.

اما بسیاری از جامعه شناسان معتقدند در یک جامعه صنعتی یا رو به صنعتی شدن و پویا، معیارها نیز در حال تغییر و دگرگونی است. چه بسا هنوز وجود داشته باشند افرادی که به تفاوت سنی میان زوجین با تأکید بزرگتر بودن مرد از زن صحه بگذارند، اما در جامعه ای که زنان دست به فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، هنری و حتی مطالعاتی و سیاسی می زنند، از نظر تحصیلات ارتقاء پیدا می کنند و جایگاه ها، موقعیت هایی برتر و یا همسان مردان به دست می آورند و همین باعث می شود مقوله سن در ازدواج آنان نیز دچار تغییر شود. مثلاً در جامعه امروز، بسیار دیده شده زنانی که از همسران خود بزرگتر هستند. با این حساب می توان گفت که نظریه همسر گزینی با توجه به شرایط خاص هر جامعه می تواند تغییر یابد و در نهایت موجب طرح این پرسش می شود که آیا بزرگتر بودن زنان از شوهرانشان موجب بروز مشکلاتی می شود؟

پاسخ های مختلفی شامل این پرسش می شود؛ پاسخ های مخالف و موافقی که بحث بر سر هر کدام می تواند نظر عده ای خاص را پاسخگو باشد.

دکتر امان قرایی مقدم، محقق و استاد دانشگاه در این خصوص می گوید: «به نظر من این تفاوت سنی، منفی است زیرا با تحقیقاتی که روی 2 هزار و 167 پرونده طلاق انجام داده ایم، به این نتیجه رسیده ایم که یکی از مهمترین دلایل طلاق در میان زوجین، بروز همین تفاوت سنی است. یعنی بزرگتر بودن زن از مرد، زیرا این پدیده چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما پذیرفته شده نیست.

فرهنگ سنتی ایران می گوید بزرگتر بودن مرد در ازدواج یک ارزش است و حتی در محافل و مناطق روستایی هم، شعرهایی در این خصوص سروده اند، بنابراین اینگونه به نظر می رسد که اگر این ازدواج ها محکم نباشد، در مدت کوتاهی با شکست مواجه می شود

جامعه شناسان دلایل گوناگونی را در این خصوص برمی شمارند. آنان معتقدند رشد علمی و فرهنگی زنان و به دست گرفتن بازار کار و کسب و دیگر موفقیت های اجتماعی در رشد آنان نقش داشته است؛ اما از سوی دیگر، افزایش سن ازدواج و بعد اقتصادی، از مهمترین عوامل چنین پیوندهای زناشویی است.

حمید اکبری- کارمند، می گوید: «دوستی داشتم که همیشه می گفت من با یک زن پولدار ازدواج می کنم. چند سالی از او خبر نداشتم تا این که هفته پیش او را دیدم. سوار خود روی آخرین مدل شده بود و از ظاهرش مشخص بود که وضع مالی خوبی دارد. برایم تعریف کرد که با خانمی 9 سال بزرگتر از خودش ازدواج کرده و از زندگی اش هم راضی است و به هر چه می خواسته، رسیده است. خوشحال شدم ولی نتوانستم باور کنم، چون آن دوست ِ خیلی شاد و سر حال سابق نبود

ازدواج زن با مردی که از خودش کوچکتر است، از دید جامعه شناسان غیر از بُعد اقتصادی، به مسائل عاطفی و احساسی منوط است. مثلاً دکتر قرایی مقدم در این خصوص می گوید: «خام بودن جوانان و تحت تأثیر احساسات قرار گرفتن، یکی دیگر از دلایلی است که موجب چنین ازدواج هایی می شود، زیرا باید در نظر داشت برخی جوانان با توجه به بالا بودن درایتی که زن در برخی موارد دارد، ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرند. بخصوص که در یک سن خاص زن خیلی بهتر می تواند مرد را رام کند. اگر آن زن از موقعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی هم برخوردار باشد که این کار آسان تر انجام می گیرد، زیرا پسرانی که حداقل لوازم زندگی را دارند برای فرار از به دست آوردن این امکانات، ترجیح می دهند چنین ازدواج هایی داشته باشند

این در حالی است که دکتر نوید ایرانپور، پژوهشگر مسائل خانواده در یک طبقه بندی به چرایی و چگونگی این ازدواج ها اشاره می کند.وی معتقد است این ازدواج ها را می توان در 3 طبقه مجزا قرار داد:

الف- آن دسته از ازدواج هایی است که بنابر اجبار صورت گرفته و خانواده با انتخاب دختری بزرگتر از پسر بنابر از شرایط خاصی، پسر را به ازدواج مجبور می کنند.

ب- ازدواج هایی که بر پایه عشق و علاقه دو طرف بنا نهاده شدند.

ج- ازدواج هایی که بُعد اقتصادی دارند.

وی در ادامه سخنانش نتایج چنین ازدواج هایی را این گونه بیان می کند: «با توجه به نوع چگونگی ازدواج، مسلماً رفتارهای متفاوتی نیز بروز پیدا می کند. در ازدواجی که مرد بر پایه عشق و یا ثروت خود را راضی کرده است که با زنی بزرگتر از خود ازدواج کند دو حالت پیش می آید: یا زن حاکم خانواده می شود و یا این مرد است که از قدرت برخوردار است. زیرا مردی که با توجه به شرایط اقتصادی زن ازدواج کرده است، برنامه ریزی می کند که چگونه از آن استفاده کند. در چنین شرایطی معمولاً جوان بودن خود را بهانه ای برای اخاذی قرار می دهد و زن نیز کوتاه می آید

غیر از این، ازدواجی که بر پایه زور و اجبار است در نوع خود بدترین واکنش را داراست، زیرا زن و مرد بیشترین تنش ها را در خود خواهند داشت. در چنین خانواده هایی بیشترین تنش بر سر این موضوع است که چه کسی قدرت را در دست بگیرد، مرد یا زن؟ مرد به دلیل نگرش سنتی می خواهد مردانگی نشان دهد و حاکم خانه باشد و زن به علت بزرگتر بودن نمی تواند این نکته را تحمل کند و تنش بر سر قدرت، می تواند نهاد خانواده را دچار مشکل کند.

دوست می گفت: «با مدیر عامل شرکت کامپیوتری که در آن مشغول به کار بودم، ازدواج کردم. او 7 سال از من بزرگتر است و ما 5 سالی است که زندگی مشترکی داریم. راضی ام اما گاهی اوقات احساس می کنم همانند یک مهره هستم و هیچ اراده ای از خود ندارم. تنها این مورد است که ناراحتم می کند

در حالی که عده ای از کارشناسان با این کار مخالف هستند، گروهی دیگر توافق دارند که نمی توان یک حکم کلی برای چنین مسئله ای در جامعه ایران صادر کرد، زیرا هنوز تعریف مشخص و دقیقی از وظایف زن و مرد نسبت به هم تبیین نشده و یا اگر شده کمتر عملی می شود و به همین دلیل است که اختلاف ها روز به روز بیشتر می شود؛ بنابراین در حالی که در زندگی های عادی زناشویی تنش هایی را شاهد هستیم، طبیعی است میان خانواده ای که زن چند سالی هم از شوهرش بزرگتر است، شاهد حرف ها و حدیث هایی هم باشیم. به طور مثال به مرد می گویند هیچ کس را به او نمی دادند و آمد این زن را گرفت و یا این زن سنش بالا رفته بود و مجبور شد با کوچکتر از خودش ازدواج کند، که تمامی این حرف ها در کنار مشکلات دیگر می تواند آسیب پذیری خانواده را افزایش دهد. عده ای از روان شناسان اجتماعی با نگاهی از بعد روان شناسانه و روان شناختی نیز سعی بر تحلیل این دسته از ازدواج ها دارند.

آنان معتقدند از نظر روان شناسی زن ها زودتر از مردها نسبت به مسائل زندگی عاقل تر می شوند و درکشان از مسائل درون خانواده و زندگی عمیق تر است؛ بنابراین مسئولیت پذیرند و یا بیشتر در این زمینه ها فکر می کنند. حال اگر زنی چند سالی بزرگتر باشد، به طور ناخودآگاه انتظار دارد که مرد هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد، برای همین زمانی که انتظارش برآورده نمی شود، این تصور تداعی می شود که مرد نسبت به خانه و خانواده بی مسئولیت است و در نهایت تنش فضای خانواده را پر می کند. از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگتر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با فرسوده شدن جسم زن، احساس ضرر کند و احتمالاً به فکر جدایی و یا ازدواج دوم بیفتد و...

خانمی می گفت: «پس از 15 سال زندگی، شوهرم به من می گوید تو پیر هستی. من 6 سال جوان تر از تو هستم. می گوید اگر به خاطر ثروت و موقعیت تو نبود، با تو ازدواج نمی کردم. خیلی غصه دار شدم. من با عشق جلو رفتم و او با پول. حالا که به آن چیزهایی که می خواسته، رسیده، به من می گوید تو پیر هستی. پس از 15 سال زندگی این حرف ها دلم را آتش می زند

دکتر ایرانپور به نوع تفاوت در اختلافات سنی نیز اشاره می کند. به این معنی که اگر تفاوت سنی میان زن و مرد 3 تا 4 سال باشد، از یک حد معمولی برخوردار است. در این شرایط زنی که 3 یا 4 سال بزرگتر از شوهرش است، معمولاً در برابر موضع مرد کوتاه می آید و می کوشد مطیع باشد. در صورتی که هر چه این تفاوت سنی افزایش یابد، حس مادری، خواهر گونه و یا سرپرست در زن بیشتر می شود. مثلاً زنی که 15 سال و یا بیشتر از همسرش بزرگتر است، همواره همانند مادر یا خواهر بزرگتر با شوهرش برخورد می کند.

خانم کارمندی می گفت: «با کسی ازدواج کردم که 10 سال از من کوچکتر است. همه می گویند جای پسرت است و به او هم می گویند که با مادرت ازدواج کرده ای. شاید حق دارند. ولی ما با هم خوشبخت هستیم و 7 سال است که زندگی می کنیم. تمام خرج تحصیلش را خودم دادم و برای دکترا گرفتن فرستادمش خارج از کشور. می گفتند این کار را نکن می رود و دیگر بر نمی گردد؛ ولی همسرم رفت دکترایش را گرفت و برگشت و با هم زندگی می کنیم. الان حرف های مردم کمتر شده؛ ولی هنوز وقتی ما دو تا را با هم می بینند تعجب می کنند.» تمام این مسائل زمانی کنار هم جمع شده، باعث می شوند کارشناسان نظرات مختلفی را ارائه دهند؛ هر چند این نظرات در آخر به نقطه ای مخالف ختم می شود و گویی هنوز عُرف جامعه و مردم آن را قبول ندارند.

دکتر قرایی مقدم در این خصوص می گوید: «شاید چنین ازدواج هایی نکات مثبتی هم داشته باشد مثل اداره زندگی از سوی زنی آگاه و مدیره. ولی کنار این نکات مثبت، این نکات منفی است که خود نمایی می کند زیرا اگر خود فرد پذیرای شرایطش باشد، تا اندازه ای می تواند نگاه جامعه و مردم را تحمل کند و تأثیرات منفی این برخوردها همیشه در زندگی خانوادگی آنان بروز می یابد.» در هر حال، با نگاهی می توان خانواده هایی را یافت که با بزرگتر بودن زنان از شوهرانشان، زندگی هایی شاد و زیبا دارند.

آقای که کارمند فرودگاه است می گوید: «روزی که مثل همیشه مشغول چک کردن یکی بودن شناسنامه ها با هویت مسافر بودم، دیدم زن و مرد مو سپیدی شناسنامه هایشان را دادند. مرد 5 سال کوچکتر از زن بود. با خنده گفتم: پدر جان خانمت که 5 سال بزرگتر است. پیرمرد لبخندی زد و گفت: مگر چه عیبی دارد، عوضش خانمم هنوز شاداب تر و جوان تر از من مانده، مگر نه؟!

ازدواج اینترنتی

  

 

منبع سایت همدردی

به دنبال شوهر اینترنتی:

با خود گفتم که عصر ارتباطات است و جهان به کوچکی دهکده ای ؛ پس دیگر

دغدغه " فرهنگ بسته" را ندارم که صبر کنم تا خواستگاری از در وارد شود.

کامپیوتر را روشن می کنم ، به اینترنت وصل می شوم و از میان هزاران جوان برومند ، با سواد ، های کلاس و با فرهنگ که آنها هم، چون خودم به اینترنت وصل هستند ، دست به گزینش می زنم و بهترین شوهر عالم را ( اگر وجود داشته باشد) برای خودم انتخاب می کنم.

با آی دی خودم وارد چت رومهای مختلف با مضامین عاشقانه می شوم . پی ام های مختلف، مرا بمباران می کنند. پسرهای برومند ، با سواد و با فرهنگ، گویی در انتخاب من رقابت می نمایند.

A s l؟

نمی دانم جواب کدام را بدهم . همه مستقیم سر اصل مطلب می روند.

و سن و جنس و محل مرا می خواهند. بعد هم ادعاها و مطالبی را اظهار می کنند که برایم صحت و سقم آن ها همیشه در پرده ابهام می ماند!!!

                              

به دنبال خانم اینترنتی:

من هم با خود گفتم که عصر ارتباطات است و جهان به کوچکی دهکده ای ؛ پس دیگر دغدغه " فرهنگ بسته " را ندارم  که در ارتباط یا شناسایی دختر دلخواهم جهت ازدواج مشکل داشته باشم. دیگر دامنه گزینشم به چند دختر آشنای همسایه، محل کار و تحصیل و فامیل محدود نیست.می توانم از طریق کامپیوتر از میان این همه دختر برومند، باسواد و های کلاس ؛ دختر مناسب و مطلوبم را بیابم و با او ازدواج کنم.

کامپیوتر را روشن می کنم ، به اینترنت وصل می شوم تا از میان هزاران دختر برومند ، با سواد و با فرهنگ و های کلاس ؛ که آنها هم چون خودم به اینترنت متصل هستند ؛ دست به گزینش بزنم و فهیم ترین همسر عالم را ( که حتما وجود دارد) برای خودم انتخاب کنم.

با آی دی خودم وارد چت رومهای مختلف با مضامین عاشقانه می شوم. با پی ام های مختلف هر آی دی را که نام دخترانه دارد بمباران می کنم. ولی به ندرت جوابی می دهند و یا اینکه با سئوالات کوتاه و پی در پی ، بی اعتمادی و شک خود را نسبت به من ابراز می کنند. و بیشتر اوقات نمی توانم صحت مطالب و ادعای خود را برای آنها اثبات کنم.                   

 

وقتی شبکه ارتباطی و اطلاعاتی ما به گستردگی جهان می شود، عمق شناسایی ما در این وسعت عظیم تا چه اندازه کاهش می یابد؟!

 چگونه می توانیم در این پهنه گسترده ؛ به شناسایی عمیق مسئله ای و یا به لایه های پنهان موضوعی فکر کنیم؟!

 چگونه اسیر سطحی نگری و ساده لوحی نشویم؟! خلاصه اینکه در میان این همه افراد که فقط چند خطی از آنها می خوانیم یا چند کلمه ای را می شنویم ؛ چگونه روح و روان ؛ احساس و اندیشه و رفتارشان را بشناسیم و باور کنیم؟!  آنهم در مهمترین انتخاب زندگی یعنی همسر گزینی و ازدواج.- انتخابی که در عالم واقعی هم با مشکل روبروست ؛ پس درعالم مجازی چه باید کرد؟

این مقاله به راه حلهای احتمالی می پردازد که به زعم نویسنده می تواند برای آنهایی که به ازدواج اینترنتی می اندیشند ؛ مفید باشد. برای روشن تر شدن بحث، به موضوع:

کسب اطلاعات از پسران و شناسایی آنها جهت ازدواج  اینترنتی ( ازدواج اینترنتی خانمها)

می پردازیم در مورد شناسایی دختران و کسب اطلاع از آنها جهت ازدواج ، نیز با کمی تفاوت به همین منوال است. اگر بازدید کنندگان عزیز سئوالی در رابطه با آن داشته باشند ، بنده در یادداشتی دیگر توضیح خواهم داد.

       

کسب اطلاعات و شناسایی پسران جهت ازدواج  اینترنتی ( ازدواج اینترنتی خانمها)

 

2 نکته مهم آغازین:

1 -  این فرایند صرفا جهت ازدواج اینترنتی پیشنهاد می گردد و دوستیابی از این طریق ( به علت مراعات نشدن بندهایی از این فرایند) عوارض ناخواسته ای را به همراه دارد . (در واقع هر گردی گردو نیست).

2 – اگر مقاله با دید بدبینانه ای تنظیم شده است، صرفا به خاطر اینست که دوستان را متوجه اهمیت موضوع و خطرات احتمالی آن نمائیم.

 

قدمهای ذیل به ترتیب برای خانمهایی که قصد ازداوج از طریق اینترنت را دارند توصیه می گردد.

1 – با خودتان صادق باشید و انگیزه شما صرفا کسب اطلاعات عمیق در مورد همسر آینده اتان باشد ؛ نه سرگرمی

2 – زیاد  اطلاعات بگیرید –  کم اطلاعات بدهید.

با آی دی پسرانه بین نویسندگان وبلاگها و اتاق های گفتگو و ... رفته و  فرد مورد نظر را گزینش نمائید.( در این مرحله جنیست خود را روشن نکرده ، تا مشخص نمائید که ؛ قادر به ایجاد و ادامه  ارتباط ، با فرد مورد نظر خود از طریق افکارتان هستید نه جنیسیت خود ) .

 به عنوان یک دوست اینترنتی ( بدون توجه به جنسیت ) اطلاعاتی را در مورد وی کسب کنید. سن ؟ جنس ؟ تحصیللات ؟ محل سکونت ؟ رشته تحصیلی؟ شغل ؟ هدفش از چت کردن با با شما ؟ هدفش از ایجاد سایت و وبلاگ شخصی؟ فرهنگ و نژاد ؛ مذهب ؟ سرگرمی ها، نظرات سیاسی، متاهل یا مجرد بودن؟ تعداد افراد خانواده ؟  شغل پدر ؟ شغل مادر؟ وضعیت مالی؟ تحصیلات افراد خانواده و برادران و خواهران؟ توضیح در مورد تخصص و شغلش با سئوال از جزئیات آن ؟ موسیقی دلخواهش؟ میزان و ساعاتی که که به اینترنت وصل هست؟ و خلاصه هر آنچه که به نظرتان برای آشنایی اولیه مفید است؟

سعی کنید در این مرحله اطلاعات کمی از خودتان بدهید یا بسیار خلاصه باشد. برای قدمهای بعدی لازم است که او از شما کمتر بداند. البته  برای تحکیم ارتباط  لازمست که مقداری اطلاعات عام از خودتان بدهید مثل تعداد خانوار ، سن ، رشته تحصیلی، مدرک ، تفریحات مورد علاقه ؛ ولی اطلاعات خاص از جمله نام محل تحصیل ، نام واقعی خودتان ، نام محل کار،  آدرس منزل ؛ همچنین عقاید مذهبی ، سیاسی را در این مرحله عنوان ننمائید.( البته سئوال و جواب ها نباید خشک و پشت سر هم باشد تا شک طرف مقابل را بر انگیزد. بلکه با ظرافت باید مطرح شود.

 

3 –  با روشن ساختن جنسیت خود ، سایر سرنخهای شناسایی وی را با ظرافت طلب کنید. مثل آدرس سایت های محبوبش؟، آدرس وبلاگ یا سایت شخصی اش ؟ آی دی و آدرس ایمیلش  و در صورت امکان ایمیل و آی دی دوستان مورد تائیدش؟ و از او بخواهید طی ایمیل هایی، در مورد خودش مطالب جالب و اختصاصی را بنویسد. در این مرحله می توانید نظر او را در مورد ازدواج بطور عام و ازدواج اینترنتی به طور خاص جویا شوید. سئوال باید کلی باشد و به قصد و نظر خودتان در این مورد اشاره نفرمائید.

( بدیهی است ،در هر مرحله از مراحل مذکور ؛ اگر فرد با پارامترهای دلخواه شما تطابق نداشت یا قصد ازدواج ندارد ، فرایند ازدواج اینترنتی در مورد او به اتمام می رسد.)

 

4 – به مطالعه ایمیلهای ارسالی ،  سایت ، وبلاگ و اشاراتی که داشته است به طور عمیق می پردازید و با دید منتقدانه بررسی می کنید. ، پس از این می توانید با افکار او چالش منطقی و علمی کنید تا او بیشتر صحبت کند – که این مطلب به شناسایی او کمک خواهد کرد.

 

5 – با آی دی های ناشناس و پسرانه با او ارتباط بگیرید و به او ایمیل بزنید و با سئوالاتی شبیه سئوالات بند 1 ، اولا درستی اطلاعات خود را چک کنید ، ثانیا در یابید آیا او با یک پسر هم به همان سرعت ارتباط می گیرد و جواب سئوالاتش را می دهد؟ ( نقش و تاثیر جنیست خود را در ایجاد و ادامه این ارتباط بررسی کنید)

 

6 -  با آی دهای ناشناس و دخترانه با او ارتباط بگیرید و به او ایمیل بزنید و با دادن اطلاعات دیگر ، و گرفتن اطلاعات از او ، مطالبش را چک کنید. در اینجا دختر دیگری باشید و نظراتی مخالف نظرات واقعی خود بدهید. آیا او همان پسر است و با همان افکار . یا چهره متفاوتی از خود ارائه می دهد. ( ثبات و واقعیت مطالب وی را بررسی کنید).

 

7 – با یک آی دی ناشناخته دیگر؛  سکس طلبی او را چک کنید؛ از او آدرس چنین سایت هایی را بخواهید یا با ارسال مطالب مسخره و عکسهایی با این مضامین واکنش او را در این رابطه بسنجید. همچنین سن خود را سنی اعلام کنید که خارج از وقت ازدواج است ( مثلا 10 تا 14 سال) و با او حرفهای صمیمانه و عاشقانه بگوئید و از او قرار ملاقات حضوری در سطح شهر، منزل خود یا منزلش بگذارید ؟ جواب مثبت او به این قرار می تواند ، او را در این مرحله ، رد کند.

 

8 – با دو آی دی دخترانه در دو وقت متفاوت با او تماسی صمیمانه و گرم بگیرید و در هر مورد از خود اطلاعات تقریبا متناقض و متضاد بدهید و نظرش را جداگانه در مورد خودش و خودتان جویا شوید؟ آیا او به رنگ هر دختری در می آید. با آن آی دی های دخترانه و ناشناس بخواهید ، که شما دوست دختر او باشید. پس از آن در روزی دیگر با آی دی اصلی خود از او تلویحا سئوال کنید که آیا او دوست دختری هم دارد. و اگر دارد چه وقت و چگونه آشنا شده است؟ این می تواند میزان راستگویی یا دروغگویی او را تا حدی روشن نماید.

9 – گاهی از چیزهایی که بدتان می آید برای او به خوبی یاد کنید و تعریف کنید و به عکس از چیزهایی خوشتان می آید به بدی یاد نمائید ، و نظر او را بطور غیر محسوس در رابطه با نظراتتان جویا شوید. تا واکنش واقعی فرد را چک کنید. ( تا مطمئن شوید او نقش بازی نمی کند و نظرات قطعی خود را ابراز کرده است)

 

10 – کم کم اطلاعات خاص از او بخواهید. نام ، نام خانوادگی ، شماره شناسنامه ، تاریخ تولد ، نام پدر ، آدرس منزل ، شماره تلفن محل تحصیل ،کار ، منزل ،  و...، را از او بخواهید و در اینترنت مشخصات او را جستجو کنید. همچنین صحت مشخصات او را بررسی نمائید.

 

11 – سعی کنید به غیر از خودتان حداقل یک نفرد دیگر که دارای تجربه و علم لازم در این مورد است ، از رابطه شما با خبر باشد و مشخصات بند 8 را پس از بررسی صحت آن ، به فرد امین خود بدهید( اشخاص پیشنهادی : پدر ؛ مادر؛ خواهر یا برادر بزرگتر، معلم ؛ مشاور خانواده و ازدواج)

 

12 – به احساسهایش ، افکارش ، و رفتارش در خلال صحبت ها توجه نموده و به صورت جزئی و با مثال در رابطه با زندگیش سئوال نمائید. و واکنش ها و سخنانش را با تمام صحبت ها و نوشته های قبلی او که در آی دی ها متفاوت شما ، به شما گفته است  جمعبندی و آنالیز نمائید.

همچنین در مورد پروفایلش سئوالاتی بکنید. چرا تکمیل نکردید؟ چرا این آی دی را انتخاب کردید؟ چرا عکس واقعی خود را در آن نگذاشته اید؟ چرا به سرگرمی های خاصی علاقه دارید؟....

 

 

13– صحبت ازدواج را جدی تر مطرح کنید. و نظرش را در مورد خود جویا شوید. آیا او می تواند به شما اعتماد کند؟ آیا او به ازدواج با شما می اندیشد. آیا او می تواند رسما جهت خواستگاری شما اقدام نماید.( یک سئوال در اینجا می تواند مطرح شود آیا او  دوست دارد که با شما ازدواج کند یا در حال حاضر شما را  فقط به عنوان دوست انتخاب کرده است ؟– اگر قصد ازدواج را با شما ندارد یا می گوید که فعلا شرایط  ازدواج با شما را ندارد و در آینده اقدام خواهد کرد!؛  ازدواج اینترنتی شما در رابطه با او همین جا خاتمه می یابد. بدیهی است ادامه این روند به امید اینکه در آینده او به خواستگاری شما بیاید ، با شکست روبرو خواهد شد و سرخوردگی شما را به دنبال خواهد داشت.( سرکه نقد به از حلوای نسیه است)

 

14 – نظر فرد را در مورد ملاقات حضوری وی با پدرتان ، برادرتان و خانواده اتان در منزل شما ، جویا شوید.( با این مسئله او را چک کنید تا چه اندازه جدی و مصمم است – در صورت مخالفت ؛ دلایل او را با سایر بهانه تراشی ها و دلیل تراشی هایی که از او به دست آورید جمعبندی و تحلیل نمائید)

  

15 – از او در مورد فیلم هایی که دیده ، کتابهایی که خوانده ، ترانه هایی که شنیده و اعتقاداتی که دارد ، جزء به جزء بپرسید و یادداشت کنید و در مورد آنها اطلاعات بیشتری حاصل کنید و در جلسات آینده ، از بخشهایی از کتابهایی که خوانده سئوال کنید و نظرش را در مورد آن جویا شوید.

16 – با متدهای دروغ سنج ، دروغگویی او را چک کنید ( می توانید با یک مشاور یا روانشناس در این مورد مشورت نمائید)

 

 

17 – برای قوی کردن بینش خود در رابطه با عشق ، ازدواج و راههای آن ، حتما 3 جلد کتاب با عنوان " آیا تو آن گمشده ام هستی " را بخوانید. این کتاب از باراباس دلی آنجلیس هست. می توانید این کتاب را از انتشارات جیحون روبروی دانشگاه تهران تهیه فرمائید. برای مطالعه تکمیلی و بیشتر کتاب " عشق هرگز کافی نیست " مولف: تی آرن بک ؛ ترجمه : بداغچی را از همان انتشارات بخواهید. اضافه شدن بینش شما در ازدواج ( چه اینترنتی ، چه غیر اینترنتی) ، سوپاپ اطمینان خوبیست. همچنین معیارهای ازدواج و انتخاب همسر که در بخش مشاوره ازدواج سایت همدردی قرار گرفته است، می تواند کمک موثری د راین زمینه  به شما بکند.

 

18– هرگز در هیچکدام از مراحل ذکر شده با او قرار ملاقات حضوری نگذارید. برای نشان دادن جدیت  شما در مورد ازدواج اینترنتی؛ اولین دیدار بهتر است به صورت رسمی و با حضور خانواده های شما صورت بگیرد. 

 

19 – مراحل فوق نباید پشت سر هم و سریع سپری شود  و به زمان نیاز دارد ( پیشنهاد: حداقل طی شش ماه) اگر تمام این مراحل با موفقیت طی شده است ،او می تواند صرفا یک خواستگار بالقوه برای شما باشد. مسئله ازدواج را به صورت  صریح و شفاف  با او بیان نمائید. و از او بخواهید در مورد ازدواج با شما فکر کرده و جواب دهد. بدیهی است در این مورد، والدین شما در جریان بوده و در صورت موافقت وی مراسم رسمی و سنتی خواستگاری شروع می شود. (‌ در اینجا تاکید روی مراسم سنتی صرفا به خاطر اینست که ارتباط مجازی شما به ارتباط واقعی و دقیق تری تبدیل شوند و فرایند به صورت عمیق تری دنبال شود)

 

20 – طی مراحل فوق به معنای شناخت فرد مذکور نمی باشد. لذا برای انتخاب او به همسری باید شروع به بررسی و شناخت او در خارج از دنیای مجازی نمائید که خود بحث نسبتا مفصلی هست. در این مورد اگر اطلاعات بیشتری لازم دارید می توانید به مراکز مشاوره مراجعه نمائید.

عوامل مؤثر به هنگام انتخاب همسر

به هنگام انتخاب همسر رعایت تناسبات فرهنگی، شخصیتی، اجتماعی و اقتصادی، لازم و ضروری است. تا زمانی که این عوامل و تناسبات رعایت نشوند، بی‌شک نمی‌توان ازدواج موفقی را انتظار داشت. عوامل تأثیرگذار بر ازدواج‌های ناموفق به هنگام انتخاب همسر که عدم رعایت آن‌ها منجر به ازدواجی ناموفق می‌شود به شرح زیر می باشد. ا لف : عوامل شخصیتی تفاوت‌های فردی: بهترین و شایسته‌ترین روابط زناشویی که حتی اگر توأم با عشق و علاقه نیز باشد، بدون توجه به تفاوت‌های فردی، محکوم به شکست است. شاید نتوان در جهان دو فرد را پیدا کرد که دارای تشابهات کامل باشند.

 لذا توجه به تفاوت‌های فردی امری است ضروری که متضمن زندگی هر خانواد‌ه‌ای می‌تواند باشد. اگر هر فردی خصوصیات طرف مقابل را با احترام قبول نماید و در هر شرایطی تفاوت‌های فردی را دور از ذهن قرار ندهد و طرف مقابل را آن‌طور که هست، نه آن‌طور که می‌خواهد باشد، درک نماید بی‌شک زندگی خوب و خوشبختی در انتظارشان هست. تشابه یا عدم تشابه شخصیتی: علاوه بر تفاوت‌هایی که ناشی از افتراقِ جنسی است، تفاوت‌های دیگری نیز در زن و مرد وجود دارد که پار‌ه‌ای از خصوصیاتِ شخصیتی آنان را تشکیل می‌دهد. یکی از طبقه‌بندی‌‌هایی که می‌توان افراد را از لحاظ شخصیتی از هم تفکیک نمود، میزان درون‌گرایی و برون‌گرایی افراد می‌باشد. افراد برون‌گرا به بیرون از خود نظر دارند و افراد درون‌گرا سر در درون خویش فرو می‌برند.

افراد درون‌گرا غالباً خجالتی، گوشه‌گیر و کم ‌حرف هستند و اغلب بی‌احساس به نظر می‌رسند. مهارت در آداب معاشرت، مختصِ افراد برون‌گرا است که همواره همه احساسات و اندیشه‌‌هایشان را برای دیگران تعریف می‌کنند. افراد درون‌گرا اغلب خود را ناخوشایند می‌پندارند و گمان می‌کنند که دیگران همه کار‌های آن‌ها را تحت نظر دارند. برون‌گراها صاف و پوست‌کنده از همه چیز برایتان صحبت می‌کنند. برون‌گراها خواهان جمعیت و شلوغی و درون‌گراها خواهان تنهایی‌‌اند. فاصله سنی: بی‌شک هرمقطع سنی خواست‌هایِ مختصِ خود را دارد و رعایت تناسبات در این باره الزامی است. به دلیل این‌که خانم‌ها چهار، پنج سال زودتر از آقایان به بلوغ جنسی دست می‌یابند لذا رعایت این میزان فاصله سنی به هنگام ازدواج نیز ضروری می‌نماید چرا که ممکن است به همین نسبت بلوغ فکری و اجتماعی آن‌ها نیز از هم فاصله داشته باشد.

لذا به این دلیل فاصله سنی کم یا بیشتر از این میزان ممکن است مشکلاتی به بار بیاورد. برآورده‌نشدن نیاز‌های عاطفی و روانی: یکی از ملزومات تشکیل خانواده، ارضاء نمودنِ نیاز‌هایِ عاطفی و روانی است. در این میان آشنایی زوجین از روحیات یکدیگر می‌تواند کارساز باشد. نیازمندی‌‌هایِ اوّلیه محبت و عاطفه در میان زنان و مردان نیاز‌هایِ زنان : شفقت و مهربانی، درک در تمام مراحل زندگی، احترام، وابستگی و علاقه، مُحِق دانسته شدن، اطمینان خاطر و امید و. . . نیاز‌های مردان: اعتماد و اطمینان، پذیرش، تقدیر و قدردانی، موردپسند واقع‌شدن، مورد تأیید قرارگرفتن، تشویق و تحسین و. . . تسلط‌ طلبی و اقتدارطلبی یکی از زوجین: عوامل تربیتی و آموزشی دوران کودکی روی این عامل خیلی تأثیرگذار هستند. کودکی که در خانواد‌هایِ زن‌سالار یا مردسالار بزرگ می‌شود، در آینده وقتی وارد نقش پدر یا مادری می‌شود، دچار همانندسازی خواهد شد. در این موقع حقوق و ارزش‌های طرف مقابل رو به نزول خواهد گرایید و همچون وسیله و ابزاری خواهد بود در دست طرف اقتدارطلب.

خانواده محیطی است که اگر حتی یکی از زوجین از لحاظ شأن و مقام اجتماعی در بالاترین سطوح و دارای قدرت و اقتدار بسیار بالایی باشد، وقتی وارد کانون خانواده می‌شود، چنان با ملایمت و نیک‌خویی باید با او رفتار نماید که اعضای خانواده، خود را در کنار او خوشبخت‌ترین فرد احساس نمایند. اعتیاد : شاید مخرب‌ترین عامل از عوامل موثر بر ازدواج‌های ناموفق، اعتیاد باشد. عاملی که کلیه ارزش‌های اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی خانواده را از بین برده و کانون خانواده را در مسیر متلاشی‌شدن قرار می‌دهد. تحقیقات زیادی نشان می‌دهند که تعداد قابل توجهی از افراد بزهکار به خانواده‌‌‌های دارای والدین معتاد تعلق دارند. لذا اعتیاد حتی یکی از والدین، علاوه بر این‌که خانواده را متلاشی می‌‌کند، کودکانی را تحویل جامعه می‌دهد که مشکلات زیادی می‌تواند سر راهشان قرار گیرد. عدم درک متقابل : هر زن و مردی با درک و احساس متقابل و شناخت تفاوت‌های یکدیگر می‌توانند به راحتی زمینه ازدواج و تفاهم را فراهم آورده و از رابطه زناشوئی ماندگار بهره‌مند شوند. تنفر و دلخوری تنها هنگامی بروز می‌کند که زن‌ و شوهر یکدیگر را درک نمی‌کنند. درک شرایط کاری، روحی، روانی و عاطفی زوجین، آن‌ها را به راه‌های مختلف و نوینی برای ایجاد روابط مثبت و بهینه هدایت خواهد نمود. مطلق‌اندیشی یکی از زوجین : همه بر این امر واقف هستند که چیز مطلقی غیر از خدا در جهان وجود ندارد.

لذا کانون خانواده نیز از این امر مستثنی نمی‌باشد و اگر یکی از زوجین نسبت به مسائل خانواده و احیاناً اشتباهات طرف مقابل به صورت مطلق بنگرد، نتیجتاً کار به اختلاف خواهد کشید. در کانون خانواده باید سعی شود اشتباهات طرف مقابل علاوه بر این که با بزرگ‌نمایی مشاهده نشود، بلکه گذشت از اشتباهات در کانون خانواده منجر به گرمی و صمیمت بیشتر می‌شود. در ادامه به دلیل گویا بودنِ عوامل فرهنگی، عوامل اجتماعی و اقتصادی از ارائه توضیح بیشتر درباره این عوامل خودداری نموده و عوامل مذکور فهرست‌وار ذکر می‌گردد:

ب : عوامل فرهنگی

* تفاوت در نگرشِ طرفین

 * سبک زندگی خانواده‌ی طرفین

* شیوه‌‌های همسرگزینی هریک از خانواده‌ها

 * تشریفات و انتظارات بیش از حد * دخالت خانواده‌‌هایِ هر یک از طرفین

 * تفاوت در باور‌هایِ ارزشی و مذهبی

 * عدم شناختِ کافی نسبت به همسر و خانواده او

* تفاوت در آداب و رسوم خانواده‌ها

 ج : عوامل اقتصادی، اجتماعی

* پایگاه‌هایِ اجتماعی و اقتصادی طرفین

 * شغل و میزان درآمد * بی‌کاری

 * اشتغال زنان

 * کیفیت روابط اجتماعی

* تناسبات تحصیلی در مورد عاملِ «اشتغال زنان» لازم به توضیح است که این عامل چندی است که جزء عواملی قرار گرفته است که در افزایش آمار طلاق موثر واقع شده است. چراکه در جامعه ما زنانی وجود دارند که چون درآمد مستقلی ندارند، به خاطر از دست‌دادن سَرپناه و مخارجِ روزانه و دوری از آوارگی در جامعه، حاضر می‌‌شوند که حتی در شرایط سخت به زندگی طاقت‌فرسا تن‌ دردهند و شرایط موجود را تحمل کنند. ولی با رواج ِاشتغال زنان و به دنبال آن استقلالِ مادی ِآن‌ها، باعث شده است که زنان به راحتی با طلاق کنار آمده و خود را از آن شرایط سخت رها سازند.

ویژگی‌های شخصیتی همسر مناسب

شاید برای خیلی از شما این سوال باشه که یک همسر خوب باید چه ویژگی هایی داشته باشه..در این قسمت به طور کوتاه به چندتا از موارد مهمش اشاره میکنم.
پختگی و مسؤولیت‌پذیری


بسیاری از افراد، آمادگیِ داشتن رابطه‌ای جدی را ندارند. ممکن است این افراد حتی بسیار دوست‌داشتنی نیز باشند، ممکن است حتی شما را نیز خیلی دوست داشته باشند اما چنان‌چه به سطح مورد قبولی از پختگی و مسؤولیت‌پذیری نرسیده باشند، احساس می‌کنید که بیشتر یک بچه را به فرزند‌خواندگی گرفته‌اید تا این‌که ‌معشوقی‌ برای خود یافته باشید!‌... در چنین حالتی، ممکن است با خود بگویید: «همسرم را بی‌نهایت دوست دارم‌ اما ای‌کاش کمی بزرگ می‌شد!»
در زیر، برخی از نشانه‌های پختگی همسرتان (نشانه‌هایی که علامت آمادگی او برای شروع یک رابطه‌ی جدی می‌باشد)، آورده شده است:
- می‌تواند از خود، به‌خوبی مراقبت کند.
چنان‌چه او به‌قدر کافی بزرگ شده باشد، قادر خواهد بود برای تأمین خود، پول کافی دربیاورد، مکان زندگی خود را تمیز نگه‌دارد‌ و خوب تغذیه کند.
- مسؤولیت‌پذیر است.
مسؤولیت‌پذیری این نیست که ‌بگویید مسؤولیت‌پذیر هستید، بلکه مسؤولانه ‌عمل‌کردن‌ است. وقتی فردی ‌غیرمسؤول و غیرپاسخگو ‌را پیدا می‌کنید (با این‌که ممکن است دوست‌داشتنی و غم‌خوار خوبی باشد) ‌در‌واقع کودکی را برای خود یافته‌اید که ‌‌به‌طور یقین آمادگی رابطه‌ای بزرگسالانه و تمام‌عیار را ندارد.
- واجد حس احترام است.
به منظور درک این موضوع، دقت کنید که برای موارد زیر، چه‌قدر احترام قائل است:
احساسات شما، حریم شما، وقت شما، دارایی‌های شما، دارایی‌های خودش، محیط زندگی شما و خودش، همکاران و رئیسش، احساسات ‌دیگران ‌و...

بازبودن روحی و احساسیداشتن یک رابطه‌ی صمیمی، تنها استفاده‌ی مشترک از امکانات نیست‌ بلکه به‌معنای سهیم شدن احساسات با یکدیگر است. باز‌بودن روحی و احساسی، به این معنی است که همسر شما احساس دارد، می‌داند که چه احساسی دارد، مایل است که آن احساسات را با شما درمیان بگذارد‌ و می‌داند که آن احساسات را ‌چگونه‌ به شما بیان کند.
چنان‌چه همسرتان نتواند احساسات خود را با کلمه‌ها توصیف کند و آن‌ها را با شما در‌میان بگذارد، آمادگی یک رابطه‌ی صمیمی را ندارد. ماندن در رابطه با کسی که نمی‌تواند احساسات خود را با شما سهیم شود، شکلی از ‌خود‌تنبیهی‌ است.
تعریف دیگر ‌باز‌بودن روحی و احساسی‌، «‌سخاوت‌ احساسی» است‌ یعنی همسری را پیدا کنید که در رابطه‌ی عشقی خود با شما، سخاوتمند باشد ‌‌به این معنا‌‌ که ‌آزادانه و به‌وفور‌ و بدون هیچ ‌محدودیتی‌، از عشق خود‌ به شما ببخشد. چنین همسر سخاوتمندی، قادر است به شما بگوید که چه‌قدر شما را دوست دارد و به شما در عمل، این موضوع  را ثابت کند که تا چه‌میزان، قدر و ارزش شما را می‌داند (نه‌فقط در سال‌های شروع زندگی مشترک‌ بلکه به شکل ثابت و همیشگی). اگر همسرتان از نظر روحی و احساسی، سخاوتمند نباشد، در عمل، شما را وادار می‌کند که از او ‌گدایی عشق‌ کنید‌ به‌طوری که مجبور باشید احساساتش را به‌زور از او بیرون بکشید. این افراد به احتمال زیاد، هرگز نیاموخته‌اند که چگونه ‌دوست‌بدارند‌.
باز‌بودن احساسی همسرتان، به شما امکان می‌دهد که به درونیات او، دسترسی داشته باشید. باز‌بودن روحی و احساسی یک شخص، کلید قلب او را به شما می‌دهد. تحقق قولی که در ابتدای ازدواج‌تان به یکدیگر می‌دهید نیز‌ چیزی جز این نیست. هرگز به چیزی کمتر از آن قناعت نکنید.
تعهد به رشد شخصیتیمهم‌ترین ویژگی که باید به دنبال آن باشید، ‌تعهد‌ به رشد شخصیتی‌ است. چنان‌چه بتوانید کسی را بیابید که به رشد شخصیتی، متعهد و پای‌بند باشد، از همان ابتدا‌ بسیاری از مشکلات را که عده‌ی زیادی از زوج‌ها با آن روبه‌رو هستند، نخواهید داشت.
تعهد به رشد شخصیتی به این معنا‌ست که:
- همسر آینده‌تان متعهد می‌شود که تا سرحد امکان، برای این‌که همسر بهتری باشد، بیاموزد.
هنگامی که کسی را دوست‌دارید که برای رشد، شکوفایی و تحول شخصیتی، ارزش و بهای زیادی قائل است، رابطه‌ی شما از همان ابتدا‌ تضمین‌شده است و به سفری مهیج‌ در جهت آموختن و رشد شخصیتی، تبدیل خواهد شد به‌جای آن‌که به یک نبرد قدرت تبدیل شود که در آن، هر یک از طرفین، سعی دارد ثابت کند خودش ‌حق‌به‌جانب‌ است و دیگری اشتباه می‌کند.
- همسر آینده‌تان مایل است به شکل‌های مختلف (سینما، کتاب، نوار، مشاوره و...) کمک و راهنمایی دریافت کند.
بسیاری از ر‌ابطه‌ها هنگامی که یکی از طرفین، نیاز به اصلاحات را تشخیص داده است ولی دیگری از همکاری سر باز‌می‌زند، دچار بحران می‌شوند. چنان‌چه یکی از طرفین، از دریافت راهنمایی و کمک حرفه‌ای به هنگام لزوم، خودداری کند، غیرممکن است رابطه، موفقیت‌آمیز شود. این چیزی است که می‌بایست در ابتدای رابطه به آن توجه داشته باشید.
- همسر آینده‌تان نسبت به نقاط ضعف و ‌قوت خود، واقف ‌است.
همسر آینده‌تان باید بپذیرد که او نیز مانند شما‌ با ضعف‌ها و قوت‌هایی به رابطه آمده است. خواهید دید که این فروتنی‌ و عدم غرور، رابطه‌ی شما را به سوی تفاهم و صمیمیت، سوق می‌دهد.
- همسر آینده‌تان در جهت رشد شخصیتی خود، هدف‌هایی دارد.
مهم است فردی را بیابید که نه‌تنها به بزرگ‌شدن و رشد شخصیتی علاقه‌مند است، بلکه در این راستا نیز کاری صورت‌دهد (اهل عمل باشد). هنگامی که همسرتان هدف‌دار است و با‌انگیزه‌ به‌سوی هدف‌هایش گام برمی‌دارد، در‌نتیجه شما به او احترام خواهید گذاشت، اعتماد خواهید کرد و نیازی نخواهید دید که مدام، او را به رشد شخصیتی وادار نمایید.
نگرش مثبت نسبت به زندگی


نگرش انسان‌‌های منفی با انسان‌های مثبت، بسیار متفاوت است. به طوری که:
انسان‌های منفی: اغلب روی مشکلات، تمرکز می‌کنند و در مقابل راه‌حل، مقاومت می‌ورزند، اغلب چیزی برای شکایت کردن از کسی یا چیزی پیدا می‌کنند، نسبت به آینده، بدبین و بدگمان هستند و به‌سادگی به کسی اعتماد نمی‌کنند.
در حالی‌که ‌انسان‌‌های مثبت: همیشه به پیدا‌کردن راه‌حل، تمرکز می‌کنند، موانع را به ‌فرصت‌ها‌ و سختی‌ها را به ‌درس‌هایی سازنده‌، مبدل می‌کنند، به توانایی‌های خود در بهبود اوضاع و شرایط اعتماد دارند، خوش‌بین هستند و باور دارند که اوضاع را همیشه می‌توان بهتر کرد و به واسطه‌ی آگاهی و بینش، در شخصیت خود تغییر‌هایی مثبت‌ به‌وجود می‌آورند.
به‌طور طبیعی، این‌چنین خواهد شد که انسان‌‌های منفی، روابطی منفی و انسان‌‌های مثبت، روابطی مثبت می‌آفرینند.
عشق، یک نیروی مثبت است. به این معنی که در فضای مثبت، رشد کرده و در فضایی منفی، پژمرده خواهد شد. به همین دلیل باید دقت کنیم با کسی ازدواج کنیم که نگرش مثبتی به زندگی داشته باشد.
به‌طور کلی هنگامی که با همسری با نگرش مثبت، ازدواج می‌کنید، رابطه‌ی شما بسیار ساده‌تر خواهد بود و مشکلات احتمالی خود را سریع‌تر حل می‌کنید. سرزنش کمتر و تشریک مساعی بیشتری در‌بین خواهد بود و از همه مهم‌تر این‌که ‌عشقِ بیش‌تری نیز ‌بین شما وجود خواهد داشت.

مراقب خودت باش توی این دنیای دیوونه

 

 

گاهی گمان نمیکنی و میشود  

 

گاهی نمیشود که نمیشود  

 

گاهی هزار دعا بی اجابت است 

 

گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود 

  

گاهی گدای گدایی و بخت نیست  

 

گاهی تمام شهر گدای تو میشود .....!!! 

 

پیش بینی آینده زناشویی با ریاضیات

پیش بینی آینده برای بشر همیشه وسوسه یی جذاب و مهیج بوده است. آیا داده ها و روش های علمی می توانند آینده ازدواج و سرانجام زناشویی را مشخص کنند؟ پاسخ جیمز مورای ریاضیدان اسکاتلندی به این پرسش کاملاً مثبت است.پژوهش های جیمز مورای در زمینه کاربرد ریاضیات در زیست شناسی است. وی کتابی دو جلدی با عنوان «زیست شناسی ریاضی» منتشر ساخت که سبب شهرت وی در خارج از مجامع ریاضیدانان شد.یکی از فعالیت های تخصصی مورای پیرامون به کارگیری مدل های ریاضی و نمودارهای علمی در رشته های پزشکی، روانشناسی، اقتصاد و زیست شناسی است. اما آنچه مورای را برای مردم عادی و بیگانه با ریاضیات و مباحث پیچیده علمی جذاب می سازد، تحقیقات وی درباره موفقیت یا عدم موفقیت در پیوند های زناشویی است. مورای با همکاری دوستان پژوهشگر خود کتابی با نام «ریاضیات ازدواج» در سال 2005 منتشر ساخت.

کتاب «ریاضیات ازدواج» به طلاق و ناکامی در پیوندهای زناشویی بر مبنای محاسبات ریاضی و به کارگیری نمودارها می پردازد. مسلماً می توان حدس زد تعیین ثبات پیوندهای زناشویی یا تبیین درصد جدایی کاری بسیار دشوار است. در این کتاب از طریق تئوری های علمی، ریاضیات در خدمت تحلیل رابطه زناشویی و پیش بینی آینده آن قرار می گیرد.

عنوان فرعی کتاب «دینامیسم مدل های غیرخطی» است. بی شک از خود می پرسیم این مدل ها چه نسبتی با مساله ازدواج دارند؟ پاسخ مورای و همکارانش در این زمینه به غایت علمی یا دقیق تر ریاضیاتی است. در این کتاب ازدواج به مثابه مدلی در نظر گرفته می شود که با پارامترها و متغیرهای متفاوت مشخص شده و به کمک محاسبات دیفرانسیل، حرکت و توسعه غیرخطی آن نشان داده می شود.

مورای و همکارانش در یک پژوهش میدانی 700 زوج امریکایی را به مدت 10 سال با روش های علمی زیر نظر داشتند. در آغاز این آزمایش، زوج ها تنها گفت وگوهایی 15 دقیقه یی با یکدیگر داشتند و بر مبنای این گفت وگوها محاسباتی ریاضی صورت گرفت و سپس برای هر زوج ارزیابی مشخصی از درجه ثبات یا عدم ثبات زناشویی ارائه شد.

مورای با طنز می گوید؛ به طور معمول زوج های جوان مایل نیستند از آینده و سرانجام وصلت خود چیزی بدانند. در این موارد رویاپروری و امید مولفه های مهمی به حساب می آیند.

در این پژوهش، 700 زوج شرکت کننده نیز از نتایج محاسبه شده از سوی پژوهشگران و سرانجام زناشویی خود بی اطلاع بودند. ارزیابی های علمی مورای و همکارانش تنها برای استفاده مشاوران و روانشناسان مسائل زناشویی در نظر گرفته شده بود. اما نتایج ارزیابی ها تکان دهنده است. نیمی از این زوج ها در خلال 10 سال از یکدیگر جدا شدند. در مجموع 94 درصد ارزیابی های ریاضی منطبق بر واقعیت بود. حتی در مورد پیش بینی آمار طلاق ها، مدل های ریاضی موفقیتی صددرصد را نشان می دهند. مورای اضافه می کند؛ تنها در موارد اندکی، پیش بینی ها دقیق نبودند. گرچه محاسبات ما به مشکلات عدیده برخی از زوج ها اشاره داشت، اما درصد پایداری زناشویی بیشتر از جدایی بود، که البته واقعیت خلاف آن را به ما نشان داد.موضوعات گفت وگو میان زوج ها مسائلی همچون پول، امور جنسی و تربیت کودکان یا حتی دکوراسیون خانه را می توانست دربر گیرد. اطلاعات به دست آمده مبنای پیش بینی پژوهشگران بود.

از هر گفت وگو فیلمی گرفته می شد و حرکات دست و صورت افراد به دقت مورد ارزیابی قرار می گرفت. در خلال گفت وگو ضربان قلب زوج ها نیز اندازه گیری می شد و در اتاقی دیگر شش روانشناس به طور جداگانه هر واکنشی مانند خشم، تفاهم و غیره را ارزشگذاری می کردند.

مورای با ارائه جدولی از امتیازهای مثبت و منفی سعی بر تبیین ریاضی مشاهدات خود و همکارانش داشت. مورای به کار ایی دقیق ریاضیات در ارزیابی گفت وگوهای میان زوج ها اشاره کرده و می گوید؛ ریاضیات همیشه راست می گوید و حق با ریاضیات است.

مورای در مورد به کارگیری این روش برای زناشویی خود گفت؛ 50 سال از ازدواج من می گذرد و بسیار خوشبختم. نیازی به تایید علمی برای زناشویی من وجود ندارد.

سگهای پوشالی

سگ های پوشالی ( Straw Dogs ) - ساخته ی ماندگار و درخشان سام پکین پا و با بازی های درخشان بازیگزان آن ، از جمله داستین هافمن - یکی از فیلم هایی ست که در فیلم درمانی در فرآیند زوج - س.ک.س درمانی و نیز مشاوره ی ازدواج از آن فراوان بهره گرفته و می گیرم و به ویژه برای شناخت مشکلات موجود در مسئله و معضل شایع روابط فرا زناشویی در ازدواج خانم های دارای اختلال و نیز ویژگی های شخصیتی نمایشی ( Histerionic ) /  مرزی - آشفته ( Borderline ) با مردان دارای اختلال و  نیز ویژگی های شخصیتی درون گرا / تنهایی گزین ( Schizoid / Asperger ) سودمند و بسیار اثرگذار است.

 

فیلم درمانی با فیلم سگ های پوشالی

 

یکی از هیجان خواهی ها و نو گرایی های برخی خانم های دارای اختلال یا ویژگی های شخصیتی نمایشی ( Histerionic ) / مرزی - آشفته ( Borderline )  ، نزدیکی و ازدواج با مردان اسکیزوئید / آسپرگر فرهیخته و اندیشمند است که پس از چندی ، به دلیل ناهم خوانی فراوانی که میان این دو شخصیت وجود دارد ، به درخواست جدایی و  یا برقراری روابط فرا زناشویی ( پیمان شکنی ) از سوی خانم می انجامد.

 

 

این فیلم ، در حالی که این گرایش سال های خامی آغاز ازدواج را به خانم های دارای اختلال یا ویژگی های شخصیتی نمایشی ( Histerionic ) / مرزی - آشفته ( Borderline ) یادآوری می نماید ، ممکن است انگیزه و پشتوانه ای برای آفریدن دگرگونی هایی در خود از سوی  مردان دارای اختلال و ویژگی های شخصیتی درون گرا / تنهایی گزین ( Schizoid / Asperger ) { هم چون نقش با بازی داستین هافمن { پدید آورد !

زوج درمانی و س.ک.س تراپی زوج دارای ویژگی ( trait ) های اسکیزوئید - هیستریونیک یکی از دشوارترین عرصه ها ی روان درمانی و رفتاردرمانی است ، تا چه رسد به زوج دچار اختلال آسپرگر - اختلال شخصیت هیستریونیک که شکیبایی ایوب می خواهد !! 

 

فیلم درمانی با فیلم سگ های پوشالی

 

و آن گاه که شکیبایی افراد دچار اختلال شخصیت اسکیزوئید / آسپرگر  ( Schizoid / Asperger ) و هم چنین آدمیان دچار اختلال شخصیت پرهیز گرا ( Avoidant ) به پایان می رسد ، دچار گونه ای روان پریشی شخصیتی شده و پرخاشگری و خشونت هراس آور روان پریشانه ای - چندین برابر شخصیت های کلاستر B - از خود نشان می دهند. به ویژه آن هنگام که جان و ایمان و باورهای راسخ و استوار دهه های شان در برابر نابودی قرار گیرد.

جملاتی از دکتر شریعتی

 

1-انسان عبارت است از یک تردید. یک نوسان دائمی. هر کسی یک سراسیمگی بلاتکلیف است.

2- حتی خداوند نیز دوست دارد که بشناسندش نمی خواهد مجهول بماند مجهول ماندن است که احساس تنهایی را پدید می آورد و دردبیگانگی و غربت را.

3- هر انسان کتابی است چشم به راه خواننده اش.

4- وقتی عشق فرمان می دهد محال سر تسلیم فرود می آورد.

5- حرفهایی هست برای گفتن

گه اگر گوشی نبود نمی گوییم

حرفهایی هست که هر گز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورد

حرفهایی شگفت، زیبا و اهورایی همین هایند

و سرمایه ماورائی هر کسی به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد.

6- هر کسی به اندازه های که احساسش می کنند هست .هر کسی را بدانگونه که هست احساس می کنند.

7- نعمت بزرگی که خدا به انسان داده این است که از شنیده سکوت عاجز است. 

8- مجهول ماندن رنج بزرگ روح آدمی است.

دو روز مانده به پایان جهان

دو روز مانده به پایان جهان. تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روزخط نخورده باقی بود.پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت ، تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد. داد زد و بد و بیراه گفت. خدا سکوت کرد. جیغ کشید و جار و جنجال به راه انداخت. خدا سکوت کرد. آسمان و زمین را به هم ریخت. خدا سکوت کرد. به پروپای فرشته ها و انسان پیچید. خدا سکوت کرد. کفر گفت و سجاده دور انداخت. خدا سکوت کرد. دلش گرفت و گریست و به سجاده افتاد. خدا سکوتش را شکست و گفت: عزیزم اما یک روز دیگر هم رفت تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی.تنها یک روز دیگر باقی است. بیا و حداقل این یک روز را زندگی کن. لابه لای هق هقش گفت: اما با یک روز؟ چه کار می توان کرد؟ خدا گفت: آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند، گویی که هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را در نمی یابد، هزارسال هم به کارش نمی آید.و آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و  گفت: حالا برو زندگی کن. او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گوی دستانش می درخشید. اما می ترسید حرکت کند، می ترسید راه برود، می ترسید زندگی از لای انگشتانش بریزد. قدری ایستاد. بعد با خودش گفت: وقتی فردایی ندارم، نگه داشتن این یک روز چه فایده ایی دارد؟بگذار این مشت زندگی را مصرف کنم. آن وقت شروع به دویدن کرد.زندگی را به سرو رویش پاشید. زندگی را نوشید و زندگی را بویید و چنان به وجد آمد که دید می تواند تا ته دنیا برود. می تواند بال بزند او در آن یک روز، آسمان خراشی بنا نکرد، زمین را مالک نشد، مقامی بدست نیاورد ، اما در همان یک روز دست بر پوست درخت کشید، روی چمن خوابید کفش دوزکی را تماشا کرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آن ها که او را نمی شناختند سلام کرد و برای آنها که دوستش نداشتند و بقول ننه مرجان چشم دیدن او را نداشتند از ته دل دعا کرد. او در همان یک روز آشتی کرد و خندید و سبک شد.لذت برد و شرمسار شد و بخشید و عاشق شد و عبور کرد و تمام شد او در همان یک روز زندگی کرد و فرشته ها در تقویم خدا نوشتند:امروز او درگذشت، کسی که هزار سال زیسته بود..