تلخیص و تألیف
علی بدیع
می خواستی
در چشم من بنفشه بنشانی
منهم
چون سرخ گل بدیده خود کاشتم ترا
تنگ است
جای دو گل به سینه یک گلدان
ازدواج یکی از زیباترین پدیده های خلقت می باشد . در این پدیده، دو فرد بیگانه آنچنان جذب یکدیگر می شوند که باقی عمر خود را در یگانگی و اتحاد با دیگری طی می کنند . از طرف دیگر اگر انتخاب شریک به درستی صورت نگیرد ، دوستان دیروز تبدیل به دشمنان امروز و بیگانگان فردا خواهند شد. وصلت های بسیاری که بدون توجه به اصول گزینش انجام شده است چه بسا که به عداوت و ستیز ، سردی و خیانت و جدایی منتهی شده باشد. بسیاری از آسیب های ازدواج همچون طلاق ، خودکشی ، فرار از خانه ، طلاق عاطفی ، اختلالات خلقی و مشکلات رفتاری و... حاصل نداشتن دانش و استراتژی مشخص برای انتخاب همسر است . بدین ترتیب بنظر می رسد که برای ازدواج همچون اخذ گواهینامه برای رانندگی نیازمند کسب مهارتهای خاصی هستیم . متاسفانه جوانان به این موضوع چندان اهمیتی نمی دهند و تلاشی برای کسب مهارت در این خصوص نمی کنند. دیوید اولسون در باره ضرورت آموزش پیش از ازدواج می گوید :
« آنها انرژی زیادی را برای انتخاب کیک عروسی صرف می کنند . کیکی که توسط مهمانان گرسنه طی چند دقیقه مصرف می شود حال آنکه باید انرژی خود را برای آموختن اصول پویای ازدواج و بالا بردن مهارتهای لازم و برای همسر شدن و پدر یا مادر شدن به کار ببندند و متاسفانه این اشتباه بزرگ جوانان ماست »
کانون خانواده بایستی محیطی جذاب و شیرین باشد تا بهترین لحظات زندگی اعضا
در فضای گرم و صمیمی خانواده بگذرد . خانواده به عنوان محیطی طبیعی ، رشد
جسمانی ، عاطفی و اجتماعی فرزندان را تحت تاثیر قرار می دهد .
شکل گیری این پیوندها روندی بسیار ویژه است ؛ تجربه ای است شگفت انگیز که در طی آن
، شما و کودکتان یاد می گیرید که یکدیگر را دوست بدارید . این ارتباط ممکن است به
محض آن که چشمان خود را برای نخستین بار به روی کودک می گشایید، شکل بگیرد و یا
ممکن است ماهها طول بکشد.
اگر زایمان به خوبی پیش برود و نوزاد بلا فاصله بعد از تولد به نزد شما آورده شود،
ممکن است با نگاه کردن و شیر خوردن، عشق شدیدی را در شما ایجاد کند. نوزاد نزدیکی
بدن مادر، شنیدن صدای او، نگریستن به چشمهایش وطعم نخستین شیر را تجربه خواهد کرد؛
تمام این چیزها سبب احساس آرامش و امنیت در وی می شود.
مسلم است که نقش اصلی تربیت جنسی در دوران کودکی و ایجاد عادات مناسب به عهده پدر و مادر است. در این زمینه والدین باید خود آموزش های لازم و روشن تربیت را بیاموزند و به آن ها کمک شود تا برای پاسخ گویی به سوالات جنسی و زیستی از طریق رجوع به کتب مناسب و متون مذهبی آمادگی یابند.
باید دانست که آموزش زودرس، شتاب زده و ناشیانه مسائل جنسی به کودکان همان اندازه آسیب زاست که این آموزش ها با تاخیر، پنهان سازی و یا نادیده گرفتن همراه باشد.
این بر عهده پدر و مادر است که در طول مدت رشد و طی ماه ها، هفته ها و سال ها در پیشامدها و شرایط خاص، متناسب با رشد کودک، از طریق آموزش اتخاذ مواضع، نشان دادن کار و برنامه، نکات لازم را به فرزندان شان تفهیم کنند. مسلم است اگر والدین به سوالات کنجکاوانه جنسی کودکان واکنش نشان دهند، خطر انحراف نسبت به مسائل جنسی کاهش خواهد یافت.
پاسخ به سوالات جنسی کودکان
نکته ظریف در این مورد این است که والدین در پاسخ به پرسش های جنسی کودکان با مشکلات زیر روبه رو هستند:
1. شرم و حیا
2. حقایق را میخواهند بگویند، ولی از شیوه درست آن بی خبرند.
3. برخی وحشت دارند که پاسخ ها برای کودک بد آموزی داشته باشد.
موارد فوق باعث میشود برخی والدین از پاسخ گویی طفره بروند و یا پاسخ را به یک دیگر ارجاع دهند و یا چنین بیان کنند که :« هنوز خیلی کودکی، وقتی بزرگ شدی خودت میفهمی». پیام این گونه پاسخ ها این است که این موضوع خارج از محدوده و تابو است، ولی بچه ها متوجه این بی میلی والدین میشوند. والدین نیز نگرانند مبادا که اطلاعات جنسی برای تجربه جنسی استفاده شود. در حالی که تحقیقات نشان میدهد، در هر حال کودک و نوجوان به طرق مختلف این پاسخ ها را دریافت خواهد کرد.
سوالات جنسی کودکان یک امر طبیعی است و هرگز طفلی را نمیتوان به خاطر این سوالات مورد تحقیر و سرزنش قرار داد. نوع سوالات کودکان معمولاً در رابطه با آفرینش خود، در مورد کیفیت پیدایش و در مورد کیفیت به دنیا آمدن خود است.
سوالاتی از قبیل: « مرا از کجا آوردی؟»« نوزاد از کجا میآید؟»«من کجا بودم؟»
این سوالات نشان دهنده انحراف جنسی نیست، بلکه حاکی از « کنجکاوی»، « جلب توجه» و « وقت گذراندن» است.
سن 4 ـ 3 سالگی سن سوال و جواب است و سوالات جنسی اغلب از این سن شروع میشود. در پاسخ به این سوالات باید همواره این نکته را توجه داشت که روند آموزشی کودکان باید تدریجی باشد و نباید همه جزئیات را یک باره در اختیار او قرار داد. باید پاسخ به سوالات آن ها کوتاه و ساده باشد. برای ارضاء کنجکاوی این بچه ها باید حداکثر به دو یا سه جمله قناعت کرد.
گاهی هم پیدا کردن منشاء کنجکاوی کودک نیز مفید است، مثلاً ،آیا در « تلویزیون چیزی دیده؟» «آیا معلمش حامله است»؟« آیا دوستش چیزی گفته»؟ دانستن منشاء کنجکاوی، کار پاسخ دهنده را آسان تر خواهد کرد.
در سن 4 - 3 سالگی، کودکان اصرار به محرمانه داشتن بدن خود دارند و نمیخواهند لخت و عریان شوند،و از این که دیگران او را ببینند، احساس شرم می کنند. ضروری است والدین نیز این حالت را تقویت کنند تا به بی پروایی جنسی به ویژه در سنین بالاتر کشیده نشوند.
سن 6 ـ 5 سالگی، فعالیت هورمون های جنسی کم است، و لذا لازم است فقط به سوالات او پاسخ کوتاه و صحیح داده شود. در سن 7 سالگی، پسران نسبت به دختران ابراز علاقه میکنند اما این ابراز علاقه جنبه دوستی دارد نه جنسی ، بنابر این جای نگرانی نیست البته باید بستر آن ها از هم جدا شود.
برخی روان کاوان سن 12 – 7 سالگی را سن « اختفای جنسی» میگویند. پس برنامه جنسی باید با این اختفای تمایل جنسی هماهنگ باشد و از هر گونه عمل مهیجی که باعث تحریک جنسی میشود باید پرهیز کرد.
در پاسخ به سوالات جنسی کودکان موارد زیر را باید مد نظر قرار داد:
1. باید به خاطر داشت که آموزش در این زمینه باید تدریجی باشد و لازم نیست همه جزئیات را یک جا در اختیار او قرار داد. در واقع از شرح و بسط بی مورد باید پرهیز کرد.
2. از دروغ گفتن در پاسخ ها خودداری کنیم.
3. پاسخ ها درست و با خرافات همراه نباشد.
4. پاسخ به سوالات با زبان ساده و قابل فهم صورت بگیرد.
5. اقناع کننده باشد.
6. متناسب با سن و درک کودک باشد.
7. پاسخ ها همراه با شوخی، مسخره کردن و هرزگی نباشد.
8. شیوه بیان به گونه ای باشد که اعتماد طفل را به صحت آن جلب کند و او حساس کند که مطلب را سرهم بندی نکرده اید.
9. بر خود تسلط داشته باشیم. بدین معنا که برخود مسلط بوده، بگذاریم کودک سوال خود را به طور کامل مطرح کند.
10. شنونده ای خوب باشیم. بدین معنا که بر خود مسلط بوده، بگذاریم کودک سوال خود را به طور کامل مطرح کند.
11. اگر احساس کردیم که هنگام گفتگو با فرزندمان چیزی را اشتباه گفته ایم. به اشتباه خود اقرار کنیم و سپس آن را اصلاح کنیم و بیان کنیم اطلاعات من درباره آن موضوع کم بود. الان که درباره آن مطالعه کردم واقعیت موضوع چنین است.
12. همواره این مساله را باید در پاسخ به سوالات جنسی مد نظر قرار داد که شرم و حیا تا حدودی لازم است و همواره باید از پاسخهای بی پروای جنسی خودداری کرد.
کمک به شکل گیری هویت جنسی
یکی از موضوعاتی که در تربیت جنسی در دوران کودکی از اهمیت خاصی برخوردار است، مباحث مربوط به جنسیت است. جنسیت چیزی بیش از جنس و هویت جنسی است و شامل درک چگونگی کارکرد بدن انسان، تولید مثل، روابط انسانی، مهارت های زندگی فردی، هویت جنسی و برخی دیگر از مسائل جنسی است.
در روابط با جنسیت، چه ما درباره آن با فرزندان مان صحبت کنیم یا نه، باید بدانیم روند غیر رسمی آموزش جنسیتی از همان لحظه تولد ایجاد شده است. نحوه برخورد والدین با فرزندان خود، نوع اسباب بازی ها، تماشای تلویزیون، بازی با هم سالان و موارد شبیه به این پیام هایی را به کودک در مورد هویت و نقش جنسی خود انتقال میدهند.
یکی از مسائلی که پدر و مادر در شکل گیری آن نقش موثر دارند" هویت جنسی" است. هویت جنسی مفهومی است که فرد از خود به عنوان یک مرد یا زن دارد. در واقع هر فرد تصویری که نسبت به زن یا مرد بودن خود دارد و احساس و برداشت او نسبت به این که زن یا مرد چگونه است، هویت او را میسازد.
هویت جنسی حداقل از دو عامل اساسی تشکیل شده است:
1. هویت حنسی:که در واقع جنسیت در هنگام تولد است، بچه ها معمولاً حدود 3 سالگی نسبت به هویت جنسی، یعنی دختر یا پسر بودن خود آگاهی مییابند. سوالاتی از این قبیل:"من که هستم؟" "آیا یک پسر هستم یا دختر؟" سوالاتی در مورد هویت جنسی است.
کودکان معمولاً از ویژه گی های ادراکی ـ اجتماعی(مثل مدل مو، طرز لباس پوشیدن، نوع اسباب بازی و ....) برای تشخیص پسر و دختر بودن خود استفاده میکنند.
2. رفتار جنسی:به آن دسته از رفتارهایی اطلاق میگردد که در هر فرهنگ مطابق با جنس افراد، از آن ها انتظار میرود(رفتار زنانه یا مردانه)، به عنوان مثال، در جامعه ما از دخترها انتظار میرود که هنگام بازی مودب و آرام باشند، اما در مقابل پسرها فعال تر باشند و نسبت به احساسات دیگران نیز حساسیت کمتری دارند.
در واقع هویت جنسی، با نقش جنسی ارتباط نزدیک دارد. مرد و زن هر کدام نقشی دارند و این هنجارهای جامعه است که مشخص میکند مرد و یا زن، در چه کارهایی مجاز و چه کارهایی غیر مجاز هستند. در این رابطه والدین نیز نقش الگویی دارند،باید احترام به زن را به نوجوان پسر آموخت و هم زمان با آن احترام به مرد را نیز باید به دختران آموخت.
پیش گیری از بیداری احساس جنسی پیش از موقع
بر خلاف اندیشه و مواضع فکری برخی از غربیان، نباید از پیش رسی بیداری جنسی کودکان استقبال کرد. این سخن بدان معنا نیست که بخواهیم کودک را در رابطه با اعضای وجودی خود غافل و جاهل نگه داریم، بلکه غرض این است که به زور تصنع و تحریک در او بیداری و به دنبال آن هوس و اشتهایی پدید نیاوریم.
بیداری نا بهنگام میل جنسی سبب اشتغال فکری کودک و توجه او به اموری میشود که در برنامه زندگی او پیش بینی نشده است. او در دنیایی است که باید با کسب آگاهی ها، فنون و مهارت ها، خود را آماده زندگی و سازگاری با طبیعت و جامعه سازد و باید ابتدا مقدمات لازم برای زندگی از قبیل خواندن، نوشتن و ... را به دست آورد سپس با این مساله آشنا شود.
بررسی های علمی نشان داده اند که بیداری نابهنگام جنسی، زمینه ساز بروز پاره ای از هوس هاس نادرست، عادات نامناسب و انحراف آمیزی چون حالت خود ارضایی، قرار دادن خود در معرض استفاده های جنسی و غریزی و بالاخره توسعه مفاسد و آلودگی ها است.
جلوگیری از احساس جنسی دو جنبه اساسی دارد. جنبه اول، مراقبت هایی است که والدین باید در رابطه با خود داشته باشند و جنبه دوم مراقبت هایی که در رابطه با فرزندان خود باید پیش بگیرند .
جلوگیری از احساس جنسی دو جنبه اساسی دارد. جنبه اول، مراقبت هایی است که والدین باید در رابطه با خود داشته باشند و جنبه دوم
مراقبت هایی که در رابطه با فرزندان خود باید پیش بگیرند که هر کدام به شرح زیر است:
· مراقبت والدین در رابطه با خود
مراقبت هایی که والدین در زمینه تربیت جنسی قبل از بلوغ باید در رابطه با خود داشته باشند تا بیداری نابهنگام جنسی صورت نگیرد،
متعددند. در واقع پدران و مادرانی که خواستار داشتن فرزند سالم در بعد جسمانی، روانی و اجتماعی هستند، لازم است که مراقبت هایی را
در روابط خود ملحوظ دارند که اهم آن ها عبارتند از:
1. در مناسبات جنسی: والدین لازم است مناسبات جنسی خود را از دید فرزندان خود اگر چه خرد سال باشند دور و محفوظ دارند.
2. در خواب و استراحت: در سنین تمیز(در حدود 6 سالگی) بهتر است اطاق کودکان از پدر و مادر جدا باشد، ولی به گونه ای که دور از دسترس
والدین نباشد، مثلاً مصلحت نیست که والدین در یک طبقه منزل، کودکان در طبقه دیگر آن باشند. محل خواب آن ها باید طوری باشد که والدین
با شنیدن صدای آن ها بتوانند خود را به بالای سرشان برسانند. بچه ها هم حق ندارند بدون اجازه وارد اطاق خواب والدین شوند، از همان
خردسالی باید آنان را عادت داد که در ورود به اطاق پدر و مادر در بزنند و اجازه بگیرند.
3. در شوخی ها و مزاح ها: در شوخی ها در حضور کودکان باید نکات و ضوابط اخلاقی رعایت شود.نباید تصور شود که کودکان خردسال از نوع
روابط و مفاهیم مزاح ها و شوخی ها سر در نمی آورند،گاهی نیز اطلاعات ناقص که از این طریق به دست میآورند میتواند باعث آسیب ها و
احیاناً بیداری نابهنگام جنسی آنان گردد.
4. رعایت پوشش: رعایت پوشش مناسب در نزد کودکان در خانه ضروری است،راحتی در خانه به این
مفهوم نیست که پدر و مادر باید مظهر
حجب و حیا باشند.
ایجاد حجب و حیا در فرزندان جنبه جدی تربیت جنسی است و نباید آن را کوچک شمرد.حجب و حیا نه تنها در فرهنگ ما، بلکه در بسیاری از
فرهنگ ها و دیدگاه های صاحب نظران دیده میشود."کوچتکف" نویسنده کتاب " روانشناسی تربیت جنسی" بیا میدارد:" پرورش حیاء در
کودکان همان تربیت صحیح احساس جنسی است" و " سایف" پزشک معروف روسی هم بیان میدارد:" حجب و حیا باقیمانده بربریت نیست،
بلکه حاصل پر ارزش فرهنگ و تمدن است."
5 . در تماشای فیلم:پدر و مادر در هنگام دیدن فیلم - به ویژه فیلم های ماهواره ای- باید کمال دقت را داشته باشند. والدین میدانند که
رسانه ها چه تأثیر مهمیبر پرورش جنسیت فرزندانشان دارند. در جوامع امروزی - به ویژه در غرب - که بسیاری از برنامه های رسانه ها به
روابط جنسی اشاره دارد، شاید متناقص به نظر آید که بخواهیم به بچههای خود بیاموزیم که مسائل جنسی خصوصی است. وسایل ارتباطی
الکترونیکی مانند:اینترنت اغلب ارزش ها و اخلاقیات والدین را تأیید نمیکنند؛ اما این واقعیت وجود دارد که رسانه ها در آموزش جنسی فرزندان
ما نقش فعالی دارند. از میان رسانه های مختلف، تلویزیون - به ویژه شبکه های ماهواره ای - بیش ترین تأثیر را در زندگی بچه ها میگذارد.
این وسیله تقریباً در همه خانهها وجود دارد و صفحه آن چشم و ذهن بچههای ما را روشن میکند و همواره در انتخابهای آنها تأثیر میگذارد.
تلویزیون هم میتواند دوستی جالب، هوشمند و سرگرم کننده باشد و هم دشمنی بسیار خشن که با پردهداری جنسی، چهرۀ واقعی زندگی
را دگرگون کند و ضد ارزش ها را ارزش قلمداد کند.
بسیاری از الگوها وعقایدی که از این فیلمها به ذهن کودکان نفوذ میکند، اخلاقی نیست؛ ممکن است فردی بزرگ سال که میتواند حقیقت
را از تخیل تمیزدهد، با دیدن صحنهای آن را خیالی تشخیص دهد؛ اما همین صحنه میتواند کودک ده سالهای را گیج کند و بذر باورهایی را در
ذهن او بپاشد و به روابط آینده او آسیب رساند.
بنابراین باید در تماشای فیلم های ویدئوئی، مراقب بود که محتوای آن برای سن فرزندان مناسب باشد.
برنامههایی را که کودکان تماشا میکنند باید کنترل کرد، آن ها را با نگاه انتقادی دید. برای تلویزیون یک تماشاچی فعال باشید و جواب آن ها را
بدهید. وقتی بچه ها میبینند که شما نسبت به محتوای برنامه ها دیدی نقادانه دارید، آن ها نیز ممکن است این دید را پیدا کنند.
· مراقبت والدین در رابطه با فرزندان
در رابطه با مراقبت هایی که والدین در رابطه با فرزندان باید داشته باشند این است که احساس شهوانی بیموقع بیدار نشود و رفتار فرد به
عادت نا پسند جنسی منجر نشود، متعدد هستند از جمله:
1. در شستشو وتطهیر:به عنوان مثال مادردرحین شستشو نباید زیاد به دست کاری کودک بپردازد، و در سن سه یا چهارسالگی، وظیفه
استحمام پسران بهتر است بر عهده پدر باشد. درمجموع شستشوی کودکان پس از دفع و مراقبت از بهداشت او در دوران کودکی خود عامل
مهم و اساسی، در پیشگیری از بیماری ها و کمک به بهداشت جنسی کودک است.
2. درپوشش ولباس:از سنین 3 سالگی به بعد باید لباس کودک به نوعی حاکی از جنسیت او باشد، لباس های او چسبان وتنگ نباشد.
لباس های زیر، زبر نباشد زیرا باعث تحریک و خارش بدن او میشود.
3. در ختنه:انجام ختنه از همان هفته اول تولد و در برخی منابع تا پایان ماه اول توصیه شده است. رعایت این امر سبب احساس درد کمتر،
جوش خوردن زخم به صورتی سریع تر، و سبب حفظ سلامت و پیشگیری از بروز پارهای از بیماری ها و عوارض است.
4. در بازی ها:بهتر آن است که بازی ها در حضور والدین و در معرض دید آنان باشد، تا اگر خطائی اخلاقی توسط کودکان در بازی صورت گرفت
والدین آن را تذکر دهند. بازیهای افراد بالغ با کودکان به ویژه در رابطه با جنس مخالف باید زیر نظر و تحت مراقبت باشد.
5. در خواب و استراحت:برنامۀ کودک را باید طوری تنظیم کرد که او همیشه یک ساعت زودتر از شما بخوابد. باید او را عادت داد که تا خسته نشده، وارد بستر نشود. صبح ها پس از بیداری در تخت خواب نماند، به پشت بخوابد، دست ها از پتو بیرون باشد که لحاظ این امور نوعی مصون سازی او از وسوسهها است.
6. در دستکاریها و لمسها:ضروری است به کودک تفهیم شود که درست نیست که او بدن خود را دست کاری کند و یا دیگران حق ندارند به بدن او دست بزنند. این وضع باید به تدریج و آرام و بدون هیچ گونه تهدیدی صورت گیرد.
بچه ها گاهی با آلت تناسلی خود بازی و دستکاری میکنند، در این سنین لازم نیست آن ها را برای این کار تهدید یا تنبیه کرد. بلکه هر بار که سرگرم آن است باید به آرامی او را از این امر باز داشت. با صمیمیت و دوستی دست او را میگیریم و میگوئیم من دوست ندارم تو این کار را بکنی. البته بجا است که دست او را به اسباب بازی یا شیئی مشغول دارند که به خود نپردازد. در معاشرت ها دختر و پسر، در سنین خردسالی نباید آن ها را از هم جدا کرد، ولی هنگامیکه طفل به سنین تمیزرسید این جدایی لازم است.
7. در نوازش ها:نوازش های مادران با کودکان خردسال باید تحت ضابطه باشد. بازی و نوازش دراطراف دستگاه تناسلی کودک اگر چه او بسیار خردسال است برای کودک مسأله آفرین می شود. او امروز از آن لذت میبرد؛ ولی فردا ممکن است گرفتار و اسیر آن شود و هنگامی که این لذت در او تثبیت شد امکان ترک آن وجود نخواهد داشت.
خانم ها در سطوح اجتماعی با هم رقابت می کنند و معیار برنده شدن آنها معمولاً توسط سایرین تعیین می شود و نتایج آن کاملاً شخصی و ناملموس است. خانم ها معمولاً با خصوصیاتی که خودشان هیچ کنترلی روی آن ندارند قضاوت می شوند: چیزی که خودشان خلق نکرده اند و خارج از وجود آنها است مثل وضعیت ظاهری. موفقیت آنها مبنی بر اعتباردهی بسیار ذهنی، متعصبانه و ظاهری سایرین می باشد. او قادر نیست تحمل کند که نمی تواند رقیبش را شکست دهد چون هیچ چیز دست هیچکدام از آنها نیست و دست سایرین است. اما چطور می توانید از بقیه خانم ها زیباتر باشید وقتی تصمیم با نظر دیگران و براساس دیدگاه آنها نسبت به زیبایی است.
چطور می توانید ترجیحات و علایق شخصی دیگران درمورد یک اندام یا شکل خاص، یک رنگ چشم خاص یا رنگ مو را تغییر دهید؟ چند نفر لازم است بگویند شما زیبا هستید تا بتوانید آن را باور کنید؟ خانم ها برای به دست آوردن توجه آقایون با هم رقابت می کنند و طوری برخورد می کنند که انگار این توجهات و تحسین ها اعتماد به نفس و عزت نفس آنها را بالا می برد. خانم ها سعی می کنند جذاب تر از بقیه لباس بپوشند و اندامی زیباتر بسازند.
خانم ها به طور غریزی می دانند که وقتی نوبت به رابطه جنسی می رسد مردها هیچ قدرتی ندارند. آنها می دانند که اگر یک رابطه بدون هیچ رابطه جنسی بین مرد یا زنی وجود داشته باشد، 90 درصد به این دلیل است که زن نمی خواهد رابطه داشته باشد نه برعکس. اکثر خانم ها فکر نمی کنند که مردها بتوانند به خاطر تعهد، عشق و وفاداری که به یک زن دارند، چه از نظر روانشناسی و چه بیولوژیکی دربرابر قدرت جنسی یک زن دیگر مقاومت کنند.
زن ها آنقدر درگیر به دست آوردن توجه مردها هستند که بینش روانی، فکر و احساسی برای تغییر فضای اجتماع که باعث می شود اعتماد به نفسشان پایین بیاید را پیدا نمی کنند. زن ها فکر می کنند مردها در روابط جنسی خود بی قید، بی وفا، دروغگو و خائن هستند اما آنچه که بیشتر خانم ها می خواهند بفهمند این است که تحقیقات نشان می دهد احتمال بیشتر وجود دارد که مردها با بهترین دوست، خانواده، فامیل همسرشان که دوستش دارد و به او احترام می گذارد، رابطه جنسی داشته باشند. یکی از دلایل موفق بودن مردها در خیانت این است که زن ها این اجازه را به آنها می دهند چون در حال رقابت با هم هستند.
زن ها باور دارند که اگر از نظر ظاهری بهتر باشند، از بقیه خانمها بهتر هستند. در تبلیغ یک قرص لاغری زنی گفته بود که من الان خیلی لاغرتر از زنی هستم که شوهرم به خاطر او من را ترک کرد. این جمله باعث می شود فکر کنیم که او تصور می کند به خاطر چاقی حقش بوده که شوهرش ترکش کند. هدف او برای کم کردن وزنش این بوده که لاغرتر از زنی شود که شوهرش به خاطر او ترکش کرده است. اوبه جای اینکه به فکر خیانت همسرش باشد، با زن مقابل رقابت می کرده است. هدف آن زن برای کم کردن وزنش ارتقاء وضعیت سلامتی یا بالا بردن اعتماد به نفسش نبوده، بلکه این بوده که لاغرتر از رقیبش شود. این تبلیغ به زن ها می گوید که برای اینکه بتوانند عشق و وفاداری همسرشان را داشته باشند باید فلان شکل باشند. مهم نیست که برای مرد آشپزی می کنید، بچه هایش را بزرگ می کنید، و از رویاها و جاه طلبی هایش حمایت می کنید، چیزی که در یک رابطه خیلی مهم است این است که از نظر ظاهری جذابیت لازم برای در خانه نگه داشتن شوهرتان را داشته باشید یا نه. یک تصور وجود دارد که می گوید خیلی طبیعی است که مرد وقتی دیگر از نظر جنسی کششی به همسرش ندارد، به او خیانت کند. خیلی خانم ها باور دارند که اگر به اندازه کافی جذاب نباشند اشکالی ندارد اگر شوهرشان به آنها خیانت کند و به او حق می دهند.
دیدگاه زن از ارزش فردی بیرون از خود او و در ذهن سایرین شکل می گیرد و این بر نظر درونی او درمورد ارزش خودش بعنوان یک انسان تاثیر می گذارد. زن ها به طور غیرمستقیم با سایر زن ها رقابت می کنند چون یاد نگرفته اند که امیال، احساسات و اهداف خود را به شکل واقعیت های فیزیکی و ملموس تشخیص دهند. وقتی خانم ها یاد بگیرند که نمی توانند به جای بچه ها و شوهرشان زندگی کنند دست از متنفر بودن از همدیکر برمی دارند و بر استعدادها و ویژگی های خاص و منحصربه فرد خودشان متمرکز می شوند.
چرا خانم ها از هم متنفر هستند؟
1. زن ها احساس می کنند که بهترین زمان بیولوژیکی آنها محدود است و می توانند خیلی راحت با یک زن جوانتر و زیباتر جایگزین شوند.
2. زن ها فکر می کنند که زن های دیگر وفاداری جنسی همسرشان را کنترل می نمایند.
3. زن ها فکر می کنند که درجه زیبایی ظاهری آنها به شانس بستگی دارد نه چیزی که در کنترل خود آنها باشد.
4. زن ها فکر می کنند که بقیه زن ها می توانند چیزی که خیلی برای به دست آوردن آن تلاش کرده اند را بااستفاده از زیبایی خود از چنگشان در بیاورند چون مردها با زیبایی آنها افسون خواهند شد.
5. زن ها فکر می کنند که بقیه زن ها قابل اعتماد نیستند. آنها خیلی غیبت می کنند، دو رو هستند و مردتان را جلوی رویتان می دزدند.
6. زن ها فکر می کنند که بقیه زن ها توجه دیگران به آنها را می دزدند.
7. زن ها از نظر روانشناسی با بقیه زن ها در رقابت هستند تا جذاب تر به نظر برسند.
8. زن ها به طور ناخودآگاه فکر میکنند که اگر شبیه زنی دیگر به نظر برسند، می توانند زندگی او، جواهراتش و شوهرش را به دست آورند و مردم با همان تحسین و تمجید به او نگاه می کنند.
نکاتی که ارزش فکر کردن را دارند:
· شما هیچوقت نمی توانید کاری کنید که مردتان به زن های دیگر نگاه نکند یا آنها را تحسین نکند. آیا فکر میکنید که آن زن دیگر به خاطر اینکه زیباتر است ارزش انسانی بالاتری نسبت به شما دارد؟
· شما بیش از جسمتان هستید. ببینید چه استعدادها و مهارت های منحصربه فردی دارید؟
· اینکه دیگران درمورد شما چه فکری می کنند دست شما نیست. وقتی این واقعیت را قبول کردید که هیچ کنترلی بر افکار دیگران نسبت به خودتان ندارید، آنوقت می توانید زندگیتان را آنطور که می خواهید شکل دهید.
· با هیچکس جز خودتان نمی توانید رقابت کنید.
· تنها کسی که روی او کنترل دارید خودتان هستید.
· آنچه در دیگران جستجو می کنید را در خودتان به وجود بیاورید. لازم نیست برای اینکه با یک پزشک ازدواج کنید، خودتان دکتر شوید.
· شما مهمترین انسان در کل جهان هستید و باید زیبایی درونی و بیرونی خود را بشناسید. چرا باید کسی بیشتر از آنچه که خودتان، خودتان را دوست دارید و احترام می کنید، شما را دوست داشته باشد و به شما احترام بگذارد.
از آنجا که خانم ها دنبال مردی برای زندگی هستند ممکن است کسی را انتخاب کنند که از نظر ظاهری پایینتر از آنها باشد. تحقیقات جدید نشان می دهد که ازدواج هایی که در آن زن از نظر ظاهری بهتر از مرد است، بسیار پردوام تر و مثبت تر است.
تصور محققان از دلیل آن این است که مردها اهمیت زیادی به زیبایی می دهند درحالیکه خانم ها بیشتر می خواهند همسری داشته باشند که به خوبی از آنها حمایت کند.
محققان قبول دارند که مسئله زیبایی بسیار شخصی و نسبی است اما تحقیقات نشان می دهد که استانداردهای عمومی برای زیبایی وجود دارد مثل چشمان درشت، داشتن صورت متقارن، و بیبی فیس بودن و یک نسبت خاص برای دورسینه و دور لگن.
تحقیقات گذشته نشان داده است که افراد با ظاهر بسیار زیبا به سمت هم جذب می شوند و وقتی با هم رابطه برقرار می کنند، رابطه شان بسیار عالی خواهد شد. اما این تحقیقات عموماً مبنی بر زوج های جوان است و نشان می دهد که زیبایی مطلق در مراحل اولیه رابطه اهمیت دارد. اما نقش جذابیت ظاهری در ارتباطات رسمی تر و باقاعده تر مثل ازدواج تقریباً یک راز است.
یک تحقیق جدید نشان می دهد که ظاهر بعد از آن جذب شدن اولیه هم همچنان دارای اهمیت است اما به طریقی متفاوت.
زوج های ...
این تیم تحقیقاتی 82 زوج که طی شش ماه قبل ازدواج کرده بودند و حدود 3 سال قبل از ازدواج با هم رابطه داشتند را ارزیابی کرد. شرکت کننده های تحقیق بین 20 تا 25 سال سن داشتند.
محققان گفتگوی هر زوج درمورد یک مشکل شخصی را به مدت 10 دقیقه فیلمبرداری کردند. فیلم ها بعداً از این جهت ارزیابی شد که آیا زوج ها درمورد مشکلشان یکدیگر را حمایت می کردند و پشت هم را داشتند یا نه. این مشکلات مسائلی از قبیل تصمیم به داشتن تغذیه سالمتر، شروع یک کار جدید و ورزش بیشتر را شامل می شد.
یک شوهر منفی احتمالاً در چنین موقعیتی می گوید، "این مشکل توست و خودت باید حلش کنی". اما یک شوهر مثبت خواهد گفت، "من با توام، کاری از دستم برمیاد برات انجام بدم؟"
یک گروه از محققان جذابیت های ظاهری هر زوج را بین 1 تا 10 کدگذاری کردند که عدد 10 بهترین و کامل ترین ظاهر را نشان می داد. تقریباً در یک سوم زوج ها، زیبایی زن ها بیشتر بوده، در یک سوم جذابیت مرد بیشتر بوده و سایر زو ج ها ظاهری تقریباً هم ردیف داشتند.
به طور کل، در مواردی که زن ظاهر بهتری نسبت به مرد داشت، زن و مرد مثبت تر رفتار می کردند.
نتیجه این تحقیق بسیار منطقی به نظر می رسد. مردها حساسیت زیادی به زیبایی خانم ها دارند. زن ها بیشتر به قد و درآمد مردها اهمیت می دهند.
در زوج هایی که مرد ظاهر بهتری نسبت به زن داشت، هر دو طرف چندان حمایت کننده نبودند. یکی از محققان این تحقیق می گوید که زن ها معمولاً درجه حمایتی که از طرف مرد دریافت می کنند را به خود او منعکس می کنند. مردی که ظاهر پایینتری نسبت به زن خود دارد، چیزی بیشتر از آنچه که انتظارش را داشته در اختیار دارد به همین خاطر همه تلاشش را می کند تا آن رابطه را پابرجا نگه دارد.
مردهایی که ظاهر بهتری نسبت به همسران خود دارد، طبیعتاً به زن هایی زیباتر از همسر کنونیشان دسترسی دارند و ایده مرغ همسایه غازه ممکن است باعث کمتر کردن تعهد آنها نسبت به ازدواجشان شود.
محققان عقیده دارند که جذابیت ظاهری شوهرها برای خانم ها اهمیت چندانی ندارد، درعوض زن ها به دنبال مردهایی هستند که بتوانند به خوبی از آنها حمایت کنند.
پس به نظر می رسد که آن ازدواج ناجور و نابرابر ازدواج عالی باشد.
منبع: مردمان
۱. تشویق فرزندانتان به رفتارهای خوب را از سه سالگی آنها شروع کنید. عادتشان بدهید از کلماتی مثل "خواهش می کنم"، "لطفاً"، "متشکرم"، "ببخشید"، و از این قبیل استفاده کنند و تشویقشان کنید نام بزرگسالان را هر زمان که توانستند بر زبان بیاورند. به آنها یاد بدهید که همیشه با لحنی دوستانه صحبت کنند.
2. این واقعیت را قبول کنید که بچه ها هم انسان هستند و درست مثل بزرگسالان نیاز دارند که کسی به حرفهایشان گوش دهد، دوستشان داشته باشد، تحسینشان کند و به آنها احترام بگذارد. همه آدمها، چه کودک و چه بزرگسال در مقابل تحقیر، بی اعتنایی، زورگویی و آزار جسمی واکنش بدی نشان می دهند.
3. ثبات قدم در حرفهایتان تمرین بسیار خوبی برای تربیت فرزندان است اما گوش کردن به حرفهای بچه ها و عذر خواهی برای اشتباهاتتان هم اهمیت بسیار زیادی در تربیت آنها دارد. کسی نگفته که همیشه و 100 درصد مواقع حق باید به جانب والدین باشد. اگر شما هم وقتی اشتباه می کنید عذرخواهی کنید، الگوی بسیار خوبی برای آنها خواهید بود.
4. اینکه عشق همه چیز را حل می کند را باید جزء اصول خانه درآورید. اگر فکر می کنید نزدیک است که حسابی به خاطر کج خلقی فرزندتان عصبانی شوید، چند دقیقه از واکنشی که می خواهید نشان دهید جلوگیری کرده و صبر کنید. بنشینید و در آغوش بگیریدش و بدانید که ارزشش را دارد. چرا باید مدام سرزنششان کنید؟ به جای آن می توانید با عشق و محبت آرامشان کنید.
5. درمورد بچه های بزرگتر سعی کنید که خودتان را از مشکل جدا کنید. وقتی رفتار بد آنها شروع می شود سعی کنید به خودتان یا به فرزندتان زمان بدهید. اما اینکار را باید با قاطعیت انجام دهید و سریع او را به اتاق دیگری ببرید و برایش توضیح دهید که رفتارش قابل قبول نیست و به همین خاطر دوست ندارید فعلاً نزدیکتان باشد. بستن در باعث می شود کمی ناراحت شوند. بچه ها هم مثل بزرگتر ها از دور نگه داشتن اجباری خوششان نمی آید. بعد از چند دقیقه (یا هر وقت که عصبانیتتان فروکش کرد) دوباره به اتاق برگردید و در اغوش بگیریدشان و سعی کنید که مشکل را حل کنید. بچه ها همیشه به یک بزرگتر نیاز دارند تا اوضاع را بهتر کند. شاید نتوانند همان موقع معذرت خواهی کنند اما در بعضی موارد حتماً باید این عذرخواهی انجام شود.
6. سرزنش ها و درس دادن ها را برای وقتی بگذارید که فرزندتان آرام است و میتواند خوب به حرفهایتان گوش کند. از آنها بخواهید که مشکل رفتارشان را برایتان تکرار کنند و بگویند اگر دفعه بعد آن کار را تکرار کنند چه عواقبی خواهد داشت. اگر مشکلشان را قبول کردند و عواقب رفتار بدشان را پذیرفتند، اما بعدها تصمیم گرفتند که دوباره آن رفتارها را تکرار کنند، آن عواقب دیکر انتخاب خودشان بوده است. وقتی بعد ازاینکه آرام شدید با فرزندتان حرف بزنید، آنها حرف شما را خیلی بهتر درک می کنند. با این روش خیلی خوب می فهمند که کجای کارشان اشتباه بوده و دیگر حالت دفاعی به خود نمی گیرند.
7. فرزندتان را تنبیه فیزیکی نکنید. تنبیه بدنی واقعاً کار اشتباهی است چون نه تنها تحقیرشان کرده و احساساتشان را جریحه دار می کند، بلکه به آنها یاد می دهد که آنها هم می توانند کس دیگری را بزنند. وقتی در زندگی روزمره نمی توانید دیگران را به خاطر اشتباهاتشان بزنید، چرا باید با فرزند خودتان اینکار را بکنید؟
8. در سن 9 تا 10 سالگی معنای قاطعیت و جدیت را به آنها یاد بدهید. آنها را تشویق کنید که همیشه رفتاری مهربان، شوخ و دوستانه داشته باشند اما درعین حال محکم و استوار باشند و به خاطر اینکه همرنگ جماعت شوند دنباله رو همسالانشان نباشند.
9. یاد دادن انجام کارهای خانه به بچه ها در این زمان که فشار خیلی زیادی روی خانواده ها هست کار سختی است. اما اینکار را هم می توانید با تفریح و بازی از آنها بخواهید. مثلاً هر زمان که وقت کردید، فرزندانتان را صدا کنید و به آنها بگویید که 10 کار هست که باید انجام شود. هم کارهای بزرگ و هم کوچک در این 10 کار بگنجانید و بگویید که انجام این کارها نباید بیشتر از 20 تا 30 دقیقه وقت آنها را بگیرد. این کارها هر چیزی می تواند باشد: از آویزان کردن لباسها در جالباسی گرفته تا غذا دادن به حیوان خانگیتان. کارها را یکی یکی به آنها بگویید و تازمانیکه یک کار را تمام نکرده اند کار بعدی را به آنها محول نکنید. سعی کنید از کار آنها تعریف کنید چون این باعث می شود که کمتر غر بزنند و برای انجام بقیه کارها رغبت بیشتری داشته باشند.
10. به فرزندتان یاد بدهید به صدای درون ذهنش گوش کند. در ذهنشان است که تمام ارزشها و درس های زندگی که همه این سالها به آنها آموخته اید ذخیره می شود. به آنها یاد بدهید که آن صدا را که به آنها می گوید، "اینکار درست نیست"، یا "پدرم دوست نداره من اینکار را بکنم"، شناخته و برای انجام کارهایشان از آن کمک بگیرند.
همه ما عاشق فرزندانمان هستیم اما باید بتوانیم محدوده های مشخصی را برای رفتارهای آنها تعیین کنیم و ارزش های زندگی را برای کمک به آینده شان به آنها آموزش دهیم.
پیشنهاد ازدواج دادن بی شک یکی از مهمترین و بزرگترین گامهایی میباشد که تا به حال برداشته اید. شما خواهان آن هـستـید که در آن لحظه همه چیز عالی و بـه بـهتـریـن نحو پیش رود و از آن مهمتر که میخواهید پاسخ وی مثبت بـاشـد! ایـن نکـات را هــنگام دادن پیشنهاد ازدواج مد نظر قرار دهید تا شانس موفقیت شما افزایش یابد:
مطمئن گردید که فرد مناسبی را برگزیده اید: واضح است نه! امــا حـقـیقت امر آن است که ازدواج چیزی نیست که بخواهید بـخاطـر انــگیــزه هــای آنــی وارد آن گردید. ممکن است شما دیوانه وار همدیگر را دوست داشته باشید اما اگر هــمسرتان خواهان فرزند باشد اما شما نه، ازدواج شما قطعا زیاد دوام نخواهد آورد و یا آنکه ارزشهای شما با ارزشهای همسرتان متفاوت باشد. اگر در مورد فردی که میخواهید با وی ازدواج کنید تردید دارید، بهتر است بیشتر درباره آن بیاندیشید.مطمئن شوید هر دوی شما آمادگی دارید: پیـش از آنـکه پیـشنهاد ازدواج دهید درباره آن که در زندگی بدنبال چه اهدافی میباشید، حتــی اهداف 50 سال آینده خود با یکدیگر صحبت کنید. هر چه بیشتر بــا یـکدیگر در مــورد آن چـه بــرای شـما حائز اهمیت میباشد گفتگو کنید بیشتر متوجه آن میگردید که آیا با یکدیگر تفاهم و سازگــاری داریـد یــا خیر. همچنین باید از لحاظ مالی آمادگی داشته باشید. اگر شما قادر نیستــیـد کــه مخارج خود را تامین کنید، بهتر است نامزدی خود را به تعویق بیاندازید.
از پدر و مادر وی اجازه بگیریـد: شـما ابـتـدا باید بدانید که آیا اگر پـیش از ازدواج با پدر و مادر وی مشورت کرده و اجازه بخواهید، آنها را خوشنود میسازد یا خیر. ایـن نـکته شـایـد عـجیـب بـــنظر آید اما شما که نمی خـواهید پـدر زن و مادر همسر آیـنـده خود را برنجانید؟ این عمل برای آنکه دلشان را بدست بیاورید بسیار موثر خواهد بود.
بطریقی پیشنهاد بدهید که خوشایند وی باشد: به پیـشنهاد ازدواج هـمچون یک هدیه به بانوی زندگی خود بنگرید. آن را بـطریقـی طـرح ریزی کنید که باب میل و سلیقه وی بوده و مطابق با شخصیتش باشد. آیا وی رومـانتـیـک اسـت و یـا اهـل تـفریح و شوخ طبعی؟ آیا میل دارد بطور محرمانه از وی خواستـگـاری کنـیـد و یا روی دیــوار درخـواست خود را بنوسید؟
درباره هدیه دادن به وی تصمیم بگیرید: بـرای دختـرهـا و زنـان هیچ چیز مبهوت کننده تر از یک هدیه غیر منتظره و غافلگیر کننده حلقه برلیان نمی بـاشد. امـا اگـر تـوان مالی شما اجازه این کار را به شما نمیدهد، برای یک حلقه مناسب بودجه شما کفایت میکند. اما حتما پیش از آنکه حلقه را خریداری کنید از نوع سلیـقه وی اطلاع یابـید. ایـن کار را میتوانید با سوال کردن از دوستان و یا خانواده وی و یـا مشـاهـده نوع جواهرآلاتی که وی استفاده می کند انجام دهید. اما بسیاری از دختران تـمایـل دارند هنگام انتخاب حلقه خودشان حضور داشته باشند. بهرحال باید به خواسته های وی احترام بگذارید.
مطمئن گردید پاسخ وی مثبت میباشد: هنگامیکه پیشنهاد ازدواج میدهید، بـاید مطمئن باشید که پاسخ وی "بله" خواهد بود. شما میباست از قبـل در مــورد ازدواج بـه انــدازه کافی صحبت کرده و کــامـــلا از آن چه طرف مقابل از یک شریک زندگی بلند مدت انتظار دارد، آگاهی یافته باشید. درست است که میخواهید پیشنهاد ازدواج شــما برای او سورپریز باشد اما نباید بی مقدمه دست به این کار بزنید.
افراد زیادی را از قصد و تصمیم خود آگاه نسازید: شـما مـمکن اسـت وسوسه شوید که قصد خود را با دوستان و خانواده خود در میان بگذارید. امـا عـاقلانه تر آن است که این خبر را تنها با یکی دو تا ازدوستان و یا نزدیکان صمیـمــی خود در میان گذاشته و به آنها اطمینان داشته باشید که رازدار و محرم اسرار شما میباشند.
پیشنهاد خود را از حفظ نکنید: صرفنـظر از آنـکه کـجـا و چــگـونــه پــیشنهاد ازدواج می دهــید، باید آن با نهایت صداقت و ابراز عشق حقیقی شما نسبـت بـه وی هـمــراه باشد. از قبل در مورد حرفهایی که میخواهید به او بـزنــید یادداشت بردارید اما دقیقا آنها را از بر نکنید. در آن لحظه به وی بگویید که چرا وی یـک فرد استـثـنایی بـوده و چـرا شما خواهان آن میباشید که باقی عمر خود را با وی سپری کنید. بـایـد جملات شما از دلتان برآید او میخواهد با یک مرد ازدواج کند و نه یک ربات!
مکان و زمان مناسب را بیابید: مکانی کـه پیـشـنهاد ازدواج مـی دهـید می تواند: رسـتوران، پارک، سینما و یا لب دریا باشد.اما بهتر است مکانی انتخاب گردد کــه بــرای هر دوی شما خاطره انگیز بوده و شما را به یاد خاطرات گذشته بیندازد. فـاکتور زمان نیز بسیار مهم می بـاشــد اگر وی شرایط سختی را سپری می کند، اگر خسته و یا گرفتار دغدغه های شخصی و شغلی خود میباشد و یا آنکه از دست کسی عصبـانـی اسـت، زمان مناسبی برای این کار نمیباشد.
او را دستپاچه نکنید: شما ممکن است بخواهیـد پیـشنـهاد خود را برای جهانیان فریاد بزنید و یا حداقل برای همسایگان مجاور خود! امـا مـراقب باشیـد اشـتـیاق بـی حد شما کار دستتان ندهد. اگر وی شخص درونگرا بوده و از آن که مـرکز تـوجـه دیـگـران واقع گردید بیزار میباشد، بهتر است این کار را بطور خصوصی با وی در میان بگذارید.
انتظار همه نوع پیشامدی را داشته باشید: صـرفنـظر از هـمـه نقشه ها و طرح ریزی ها، امکان دارد امور دقیقا آن طوری که شما و یا وی تصور میکردید پیـش نرود. خود را برای واکنشهای احتمالی آماده کنید.او مـمکن است دستپـاچـه شـده و یا هیجان زده گـردد و یـا آن که کاملا آرام و بی تفاوت باقی بماند. وی ممکن است بگوید: "بله-خیـر" و یــا "شاید". شمـا مـمکن است تصور کنید وی را کاملا می شناسید امـا از پـیـش داوری و آنکه پاسخ وی چگونه خواهد بود پرهیز کنید چون ممکن است مایوس گردید.
اگر پاسخ وی منفی بود مایوس نشوید: هـمـواره احـتـمال آن کـه وی "نه"بگوید وجود دارد. اما دلسرد نشوید با او صحبت کنید و علت عــدم آمـادگـی وی را جـویا گردید. وی ممکن است تـنـها بـه زمـان بـیشتـری نـیـاز داشتـه بـاشـد و یا آن کـه اصلا وی دختر مناسبی برای شما نباشد. اگر این طور باشد بهتر است همین حالا پی بـه آن بـبـرید تا آنکه پس از ازدواج.
خیلی زود و یا خیلی دیر پیشنهاد ندهید: زمـان معـیـنـی برای پیشنـهاد ازدواج وجود ندارد اما بهتر است پس از تنها گذشت 2 هفته از آشنایی خـود بـا وی پـیشـنــهاد ازدواج ندهید! زمان پیشنـهاد ازدواج هنـگامی اسـت کـه شـمـا بـــرای مــدتــی کافی به یکدیگر متعهد شده باشید. همچنین زیاد وقت را تلف نکنید شجاع باشید و حـرف دلتان را بزنید. اگر هم خیلی هم کمرو می باشید، می تـوانـید پیــشنهاد خود را در قالب نامه برای دختر مورد علاقه خود ارسال کنید.یکی از سخت ترین مراحل زندگی هر انسان انتخاب شریک مناسب برای زندگی خود میباشد هر انسانی در ذهنیت خود این شریک را پردازش کرده و آینده خیالی خود را بازسازی می کند طبیعتا شخص بازسازی شده بهترین است زیبا ترین است اما زندگی رویا نیست زندگی حقیقتیست تلخ و شیرین زیبا و زشت با تولد شروع می شود و با مرگ و یا در لفظ فلسفی با تولدی دیگر به اتمام میرسد همه ما روزی به دنیا آمده ایم و روزی از دنیا میرویم اما آیا همه ما طمع واقعی زندگی را چشیده ایم انتخاب های ما این زندگی را می سازد انتخاب
همسر
انتخاب رشته تحصیلی انتخاب شغل و ... اما انتخاب یک زوج تاثیر مستقیم روی
انتخابهای بعدی ما دارد دوستان زیبایی طرف شما یک شرط انتخاب است اما بهتر
است بدانیم ظاهر هیچ یک از انسانها در اختیار خود آنها نبوده زشت ترین و
زیبا ترین انسانها هم ازدواج کرده اند چه افاردی بودند که علی رغم ظاهر
خوب بهترین زندگی را همراه با خانواده خود تجربه کرده اند و بالعکس افرادی
که زیبا رو بوده اند و هرگز فرصتی برای زندگی نداشته اند کلا در انتخاب
همسر اولین معیارتان ظاهر نباشد چراکه زشت و زیبا بعد از گذشت چند ماه یا
یکی دو سال کاملا عادی می شود به قول قدیمیها زن و مرد خوشگل مال مردم
هستند زیبای همسر شما نه شکم شما را سیر می کند نه تاثیری در روند زندگی
زناشویی شما دارد .
در زندگی هرکشی دوران پر شروشور جوانی
را پشت سر می گذارد در این دوران کارهای عجیبی انجام می دهد که بعده ها به
عملکرد خود می خندد دختران غریزه خودنمایی خود را بیشتر در سنین جوانی
ابراز می دارند و پسران نگاههای آنچنانی خود را کم کم از دوران نوجوانی و
جوانی شروع می کنند حس دوست داشتن حس عشق و علاقه ای که برگرفته از این
خودنمایی ها و اون نگاهها باشد مقطعی است دختری پسری که 16 یا 17 سال سن
دارند واقعا چه چیزی بین آنها ردو بدل می شود که باعث عشق میان آندو می
شود چرا بارها دیدم افاید که از سنین 14 یا 15 سالگی با هم دوست بودندو
بعد چند سال با هم ازدواج کردند و خدا رو شکر راضی هم بودند اما این در
مورد همه صادق نیست زود تا یه چشم و ابرو میبینید نرید تو فکر ازدواج
ظرفیت خودتون را بالا ببرید اینطور نباشید که تا یه دختر که چشم و ابروی
زیبا و صدای جذاب دارد دستش به شما بخورد خودتونو گم کنید خوب در بعضی
افرادم که دیگه کار دست خودشون می دونو ...
دختران
و زنان به صورت سمعی وابسته می شوند و پسران و مردان به صورت بصری یعنی چی
؟ یعنی اینکه امکان دارد خانمی با شنیدن صدا و لحن صحبت کردن آقایی به
اون آقا ندیده وابسته بشود به هر حال هر کدوم ما تصویری از شخصی که اون
طرف خط تلفن نشسته و با ما صحبت می کند ساخته ایم و این تصویر فقط از روی
طرز صحبت و لحن بیان طرف میباشد اما آقایون زمانیکه یک نفر رو می بینند
بدون اینکه خصوصیات اخلاقی طرف رو در نظر داشت هباشند ابراز می کنند که یک
دل نه هزار دل عاشق شده اند واقعا این معیار خوبیست برای ازدواج؟
نکته
ای که اهمیت زیادی دارد مطمئن باشید هیچ وقت شخصی که تمام خصوصیات مورد
نظر شما را به عنوان همسر داشته باشد و به تمام نیازهای شما پاسخ دهد پیدا
نخواهید کرد چه مرد و چه زن اگر فردی را انتخاب کردید که بیش از 70 درصد
از خصوصیات مورد نظر شما را داشت اون شریک خوبی برای شما می تواند باشد به
هر حال در ازای نداشتن 30 درصد خصوصیات مورد نظر شما شاید خص.صیات دیگری
هم داشته باشد و البته در زندگی می تواند میزان قابل توجه از خصوصیاتی که
ندارد رو با کمک شما بهد ست بیاورد البته این رابطه کاملا دو طرفه است
دوستان عزیز زندگی فقط عشقو دوست داشتنو رابطه جنسی و این حرفها نیست
صددر صد زندگی سختیهایی هم دارد دعوا دارد مشاجره دارد بحث دارد بیماری
دارد کار کردن دارد حالا امروزه که با توجه به مشکلات مادی اکثرا اجاره
خانه و مشکل شغل و خیلی چیزای دیگه هم بهمراه دارد زندگی همین نیست که شما
مدام بهم بگید عزیزم عاشقتم عزیزم دوست دارم باور کنید اینها همه عادی می
شود دیگه از رابطه جنسی داغ تر که نداریم حتی روزی اون هم عادی می شود و
کم کم حتی فراموش می شود عاقل باشید حتما مشورت کنید با کسی که قبولش
داریدو البته موفق بوده که این موفقیت نباید فقط از دیده شما باشد بلکه از
دیده دیگران هم باید شخصی موفق محسوب شود زندگی سرتاسر ریسک است خیلی ها
ریسک می کنند و موفق می شوند و خیلی ها هم متاسفانه شکست می خورند دوست
داشتن رو خاص یک نفر بدونید چه کسی نزدیک تر از همسر به انسان
سخن آخر نویسنده :
معیار
انتخاب همسر یکی و دوتا نیستند تمامی جوانب رو در نظر بگیرید مهمترین
تصمیم زندگی شما تصمیم ازدواج می باشد به خاطر داشته باشید هر انسانی فقط
یکبار فرصت زندگی دارد پس درست و منطقی تصمیم گیری کنید تا زندگی را به
معنای واقعی لمس کنید زنده ماندن هنر نیست این زندگی کردن است که امروزه
هنر تلقی می شود پس سعی کنید هنرمند قابلی باشید اگر احساس می کنید مرد
شده اید و می خواهید ازدواج کنید باید طوری رفتار و برخورد داشته باشید که
دیگران هم حس کنند شما مرد شده اید دختران در خانواده به پدر خود تکیه
میکنند و شما به عنوان شوهر باید تکیه گاهی به مراتب محکم تر برای همسر
خود باشید تا آنها در کنار شما احساس امنیت کنند از هر لحاظ مسئولیت پذیری
آسان نیست دختران دست از زندگی تجملاتی بردارید سعی کنید کمک شوهر خود
باشید نه اینکه مشکلی به مشکلات او اضافه کنید سازگار باشید تا طمع زندگی
را بچشید صبور باشید با امید موفقیت برای تمام شما خوانندگان