مرکز تخصصی مشاوره ازدواج و روان درمانی خانواده بیرجند

تحت نظارت وزارت ورزش و جوانان / تحت نظارت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران/ تحت نظارت بهزیستی خراسان جنوبی

مرکز تخصصی مشاوره ازدواج و روان درمانی خانواده بیرجند

تحت نظارت وزارت ورزش و جوانان / تحت نظارت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران/ تحت نظارت بهزیستی خراسان جنوبی

فنون زیبایی خانمها

مهمترین و حساس ترین عضو بدن که در عین حال نقش مهمی در زیبایی ایفا می کند, پوست است. بهتر است
بگوییم پایه زیبایی صورت داشتن پوستی زیبا , سالم و نرم است. به چند نکته مهم برای داشتم پوستی سالم

توجه کنید:
1 - تغذیه مناسب اثر بسیار مطلوبی روی پوست صورت دارد. میوه و سبزیجات تازه( بخصوص سبزیجاتی که رنگی هستند مانند هویچ, گوجه فرنگی و کرفس) را حتما در رژیم غذایی خود جای دهید.
2 - از خوردن سرخ کردنی ها و سسهای چرب خودداری کنید.
این را بدانید که اولین اصل برای داشتن پوست زیبا و شاداب , درونی سالم است.
3 - یکی از مهمترین مراقبت های پوست ،تمیز نگاه داشتن آن است. گرد و غبار , آلودگی هوا, کم بودن رطوبت هوا از جمله عواملی هستند که باعث پیری زود رس می شوند.

اما در ابتدا به چگونگی تمیز کردن پوست صورت می پردازیم:
بهترین روش برای از بین بردن آلودگی پوست, پاک کننده های مناسب است هرگز از صابون عادی برای شستشو صورت استفاده نکنید زیرا باعث خشکی و شکستگی آن می شود.
هرگز با آرایش نخوابید, زیرا بهترین زمان برای تغذیه و تنفس پوست ،شب هاست. بنابر این قبل از خواب صورت خود را تمیز کنید و سپس کرم شب و دور چشم را استفاده کنید.

برای تمیز کردن صورت به این نکات توجه کنید:
1 - ابتدا صورت خود را با شیر پاک کن تمیز نموده سپس با آب فراوان 10 تا 15 بار شستشو دهید.
2 - بدون اینکه پوست را خشک کنید بعد از 5 دقیقه کرم شب را به صورت مالیده و کرم دور چشم را زیر چشم از استخوان بالای گونه به طرف داخل با نوک انگشتان با حرکاتی آرام بمالید.
هرگز دور چشم را ماساژ ندهید زیرا پوست این ناحیه بسیار حساس است , سعی کنید همیشه دور چشم را مرطوب نگه دارید.

شلوار های جین کشی زیبا هستند اما هرکسی در آن احساس راحتی نمی‌کند. در عوض شلوارهای جین راسته، شبیه شلوارهای کش هستند اما پاچه آنها تنگ و چسب نیست. این نوع شلوارهای جین راسته شما را قد بلندتر و باریک تر نشان می‌دهند.

اگر می‌خواهید یک کیف را در چند فصل استفاده کنید، به پیشنهاد ما توجه کنید. یک کیف کلاسیک با ظاهری شبیه خورجین شتر. حتما به سایز آن توجه کنید که زیاد بزرگ یا کوچک نباشد . به راحتی می‌توانید آن را با انواع جین‌ها یا کت و شلوار ست کنید.

استفاده از طلا و نقره با هم به نظر موجه می‌رسند، اما هیچ وقت گوشواره‌های طلا با نگین قرمز را به همراه ساعت طلای زرد و گردنبند طلا سفید نیاندازید.
در این صورت انگار یادتان رفته که چه نوع جواهراتی را با هم به کار برده‌اید و به نظر می‌رسد که فقط خواسته‌اید جواهراتی را که دارید به نمایش بگذارید بدون این‌که هیچ‌گونه هماهنگی داشته باشد.

اگر موهای سفیدتان رشد زیادی دارند و دایم باید آن را رنگ کنید از رنگ موهای تیوپی استفاده کنید.این تیوپ‌های رنگ درد سر وکثیفی مخلوط کردن اکسیدان و رنگ را ندارند چون هر دو با هم از تیوپ خارج می‌شوند.
آیا می‌خواهید هرچه سریعتر از شر چین و چروک‌هایتان خلاص شوید؟ می‌توانید نوارهای کاغذی مخصوص را از داروخانه تهیه کنید( البته اگر این چسب‌ها در داروخانه‌های ایران هم موجود باشد) و شب‌ها قبل از خواب آن را روی خط‌های پیشانی و یا چروک‌های دور چشم بچسبانید و صبح آنها را کنده و در همان نقاط کرم ضد چروک بمالید.

اگر پوستی خشک دارید به جای استفاده از پنکیک یا رژگونه‌های پودری از کرم پودر یا رژگونه‌های کرمی استفاده کنید.
سایه‌ای را انتخاب کنید که از رنگ طبیعی گونه‌هایتان روشن‌تر باشد چون چهره شما را شاداب و زنده‌تر نشان می‌دهد. با انگشت اشاره رژگونه کرمی را روی گونه با ضربات کوچک پخش کنید.
اگر به حفاظت از چشمتان در مقابل اشعه ماوراء بنفش توجه نمی‌کنید منتظر افزایش خطر بیماری‌های چشم‌تان باشید.
بنابراین به دنبال عینک‌های آفتابی باشید که حداقل 99 درصد اشعه‌های ura و urb را برگردانند.

پیراهن‌های نخی مخصوصا برای تابستان بسیار مناسب و زیبا هستند اما مراقب طرح روی آن باشید. گل‌های روشن باید کوچک باشند و گل‌های تیره درشت. می‌توانید آن را با یک ژاکت خشک و شق ورق یا یک کمربند سفت و پهن بپوشید.
مجله زندگی ایده ال


کلید قلب همسرم

خانمها :

رازهای او را هیچ گاه به کسی نگویید ، آن رازها تنها برای گوشهای شما هستند.

زوج های ازدواج کرده ای که به یکدیگر عشق می ورزند، هزاران پیام به یکدیگر می دهند، بدون اینکه حرف بزنند، گاهی سکوت بیانگر خیلی حرفهاست.

گاهی به او بگویید که عاشقش هستید و بدون او کامل نبودید.

وقتی که راجع به دوستان قدیمی اش صحبت می کند، با دقت گوش دهید، آن دوستان برای او خیلی عزیز هستند و او با شما بخشی از گذشته اش را که برای او مثل گنج است، قسمت می کند.

به او کمک کنید آن چه را که مورد علاقه شماست بیاموزد.

وقتی راجع به او صحبت می کنید، وی را بالا ببرید (به او شخصیت دهید) و هرگز او را کوچک نکنید.

برای او چتری بخرید و آن را در جایی بگذارید که او بتواند آن را پیدا کند.

اگر با بچه ها مشغول بازی کردن است ، تو هم به آن ها ملحق شو و به او اجازه بده که با آنها، بازیهای پر صدا بکند. اگر این کار او را شاد می کند، حرفی نیست.

تنها بیان کردن مسئله ای درست در مکانی درست هنر نیست، بلکه خودداری از بیان مطالب مسئله ساز در موقعیت های نادرست هنر است.


آقایان :

شما باید برای همسرتان آن طور آماده شوید که دوست دارید او برای شما آماده شود.

بعضی از زنان تصور می کنند که مردان، آن ها را برای کامجویی می خواهند، این تصورات را در هم شکنید.

بیشتر زنان به خاطر احساس رضایت می خواهند کار کنند، زیرا بیکاری، بطالت و افسردگی می آورد.

کمتر زنی که نیازهای عاطفی و مالی او بر آورده می شود، نیاز به کار کردن در خود می بیند.

تفکر« شوهر خدای دوم در عصر توسعه و فرهنگ»، جواب نمی دهد. دوباره سنجی بعضی از باورها لازم است.

مشکلات شغلی خود را با همسرتان در میان بگذارید اگر نتوانست راهنماییتان کند، حداقل شرایط شما را درک می کند.

اگر کار می کند سعی نکنید از میزان درآمدش مطلع شوید، اجازه بدهید کم کم خودش راه شریک شدن در مخارج زندگی را می آموزد.

گاهی اجازه بدهید کنترل تلویزیون را او در دست بگیرد، در این صورت احساسش به شما بهتر می شود.

منبع :برگزیده از مجله فضیلت خانواده و کتاب های تسخیر قلب 1 و 2

نویسنده : رابرت اکرمن - مترجم : کیهان نیا

منبع:سایت تبیان

درباره دکتر شکوه نوابى نژاد

 
بانوى مشاور
شکوه نوابى
- متولد ۱۳۲۵
- لیسانس زبان و ادبیات انگلیسى
- فوق لیسانس مشاوره [دانشگاه آمریکایى بیروت]
- اخذ مدرک دکترى [دانشگاه ایالتى نبراسکا] رشته روانشناسى مشاوره
- استاد تمام گروه مشاوره دانشگاه تربیت معلم
- مدیر گروه مشاوره همان دانشگاه
- عضو هیأت امناى دانشگاه
- عضو شوراى عالى انجمن اولیا و مربیان، نایب رئیس انجمن علمى اولیاو مربیان
- عضور شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان وابسته به شوراى عالى انقلاب فرهنگى
- عضو شوراى عالى تربیت
- مدرس بین المللى روانشناسى ورزش
- عضو شوراى پژوهش کمیته ملى المپیک
- عضو انجمن بین المللى مشاوره
-نایب رئیس انجمن ایرانى مطالعات زنان
- عضو انجمن علمى مطالعات خانواده
- عضویت در هیأت تحریریه چندین مجله علمى - پژوهشى
- برنده جایزه اسطوره زن پژوهشگر ایران (۱۳۸۱)
- برنده جایزه بین المللى یونسکو (۱۹۷۰ میلادى)
- استاد نمونه کشور ۱۳۸۰
- منتخب به عنوان «چهره ماندگار»

- تألیف و ترجمه ۲۹ عنوان کتاب همچون «روانشناسى زن»، «خانواده درمانى»، «روان درمانى گروهى» و ...
احمدرضا حجارزاده: او را که از پیشکسوتان و بنیانگذاران رشته مشاوره در کشور بوده است به عنوان «مادر مشاوره ایران» مى شناسند. قریب به ۳۵ سال از عمر علمى خویش را به تحقیق و پژوهش در جنبه هاى مختلف روانشناسى مشاوره و کاربرد آن در اجتماع و خانواده صرف کرده است. دکتر شکوه نوابى نژاد اغلب فعالیت هاى پژوهشى و بالینى اش را در حوزه مشاوره، به مسائل زنان، جوانان و خانواده ها اختصاص داده و خود معتقد است بازخوردها و استقبالى که از جانب خانواده ها دریافت کرده، او را تاکنون سرزنده و فعال نگاه داشته تا همچنان باشور و شوقى مثال زدنى در این راه گام بردارد و خدماتى تازه تر به مراجعان خدمات مشاوره ارائه کند. نوابى نژاد مشاوره را براى تمام افراد بهنجار و نرمال جامعه لازم و مفید مى داند: «نیاز به مشاوره، بخش جداناشدنى از زندگى فردى، خانوادگى و اجتماعى مردم است. امروز مشاوره به حدى تخصصى و ضرورى شده که تمام حیطه هاى اجتماعى زندگى را فرامى گیرد. کاربرد این علم مى تواند در مراحل مختلف چرخه زندگى همه افراد یاریگر و مؤثر باشد و در واقع به آنها کمک مى کند خودشان را بهتر بشناسند، توانایى ها و قابلیت هایشان را کشف کرده و تصمیمات عاقلانه ترى در زندگى اتخاذ کنند یا نقاط ضعفشان را بشناسند. مشاوره قطع نظر از سن و جنسیت، در تمام گروه ها مثل کودک، نوجوان، سالمند و زن کاربرد دارد. این خدمات در زمینه هاى مشاوره خانواده، ازدواج، مشاوره تحصیلى، شغلى و صنعتى و ... ارائه مى شوند. مشاوره در حقیقت انسان ها را براى مقابله با بحران هاى زندگى، فردى و اجتماعى تجهیز مى کند. قدرت یک جامعه مرهون توانایى شهروندانى است که قابلیت ها و استعدادهاى آنان رشد یافته و شکوفا گشته و کارآمدترین کارکردها را در جامعه دارند. علاوه بر آن یک جامعه پیشرفته موظف است تا زمینه هاى رشد و پیشرفت افراد را تا مطلوب ترین حد قابلیتشان فراهم کند. خدمات مشاوره، از جمله این گونه خدمات مورد نیاز در جامعه است.»
نوابى نژاد در آستانه ورود به ششمین دهه از زندگى خویش، کماکان به عنوان استاد شاغل دانشگاه تربیت معلم به تدریس، تحقیق، پژوهش و نگارش کتب علمى مرتبط با مشاوره مشغول است. در خانواده اى مذهبى - سنتى و در یکى از محلات قدیمى تهران (عین الدوله) به دنیا آمده و کودکى خویش را همانجا سپرى کرده است. پس از به پایان بردن تحصیلات ابتدایى اش در مدرسه «مهرگان»، دوره دبیرستان را در مدرسه «آزرم» تمام مى کند. نتیجه تلاش او براى ورود به دانشگاه، قبولى در دو رشته حقوق و زبان انگلیسى است که علاقه شدید وى به انگلیسى و تأثیرگذارى شخصیت یکى از معلمان زبان در دوره دبیرستان، او را به سمت گزینش رشته زبان و ادبیات انگلیسى سوق مى دهد. اما آنچه سبب مى شود به ناگاه دست از تحصیل در رشته انتخابى اش بشوید و به تحصیل در مشاوره روى بیاورد، کمى بعدتر و اینگونه رخ مى دهد: «پس از اخذ لیسانس، به دانشگاه آمریکایى بیروت[American]university of Beirut, [Lebanon] رفتم براى ادامه تحصیل.
در آن جا درسى با عنوان «مقدمات راهنمایى و مشاوره» در برنامه تحصیلى من بود. محتواى این درس و جنبه هاى کاربردى و خدماتى آن به قدرى برایم جالب و جذاب بود که حس کردم گمشده ام را یافته ام! در آن نیمسال در چند کلاس دیگر مشاوره حضور یافتم و با اساتید آن صحبت کردم و سرانجام تصمیم به تحصیل در رشته مشاوره گرفتم. با خودم گفتم جاى من اینجاست. دوست داشتم مهارت ها و توانایى هاى حل مسأله را در خودم رشد و پرورش دهم تا بتوانم براى دیگران مفید باشم و هم اکنون از تصمیمى که آن زمان گرفتم بسیار خوشحالم، آنقدر که اگر بخواهم زندگى را از نو آغاز کنم، باز هم همین رشته را انتخاب مى کنم.» نوابى نژاد البته این موفقیت ها و دستاوردهاى علمى امروزش را، تنها مدیون آن اتفاق نمى داند بلکه بخشى از آن را مرهون وجود مشوقانى چون پدر و مادر مهربان و باایمان خود برمى شمارد. او که کوچکترین فرزند خانواده است، پیوسته در تحصیل مورد تشویق پدر فهیم و دانشمندش واقع مى شده و در این راه، قطعاً یارى معلمین و اساتید دانشگاه که به تدریس و تعلیم او مى پرداختند بسیار مؤثر بوده است. نوابى نژاد از افرادى است که در همان نخستین دوره هاى گزینش «چهره هاى ماندگار» به این عنوان انتخاب و نامش در این فهرست ثبت مى شود. او تا امروز در حدود ۲۹ جلد کتاب تألیف و ترجمه کرده که این آثار به بحث هاى تخصصى مشاوره روانشناسى زن و مسائل تربیتى کودک و نوجوان مى پردازند.

اولین کتاب او که ترجمه است «راهنمایى در مدارس امروز» نام دارد و در سال ۱۳۴۹ منتشر شده و در همان سال نیز - که مصادف با سال جهانى کتاب بود- جایزه یونسکو را به دست آورده است. پس از این موفقیت بزرگ، نوابى نژاد ۵ سال را به تدریس، تألیف و کار بالینى مشاوره در دانشگاه مى گذراند و بعد، براى دریافت مدرک دکترا به آمریکا مى رود و در دانشگاه ایالتى نبراسکا] The state university of] [Nebraska U.S.A [ در شهر لینکلن مدرک دکتراى روانشناسى مشاوره مى گیرد. سال ۱۳۵۶ سالى است که به ایران بازمى گردد و فعالیت خود را در دانشگاه تربیت معلم ادامه مى دهد. علاوه بر حیطه هاى آموزشى، کار او بر حول محورهاى پژوهشى مى گردد. در حوزه آموزش سال هاست که نوابى نژاد فعالیت هایش را بر مقاطع مختلف و تحصیلات تکمیلى، دکترا و فوق لیسانس دروس تخصصى مشاوره متمرکز کرده است. در حقیقت باید او را از زمره روانشناسانى برشمرد که بیشترین فعالیت هایش را معطوف به رسیدگى و کمک به حل مشکلات زنان، دختران و خانواده ها کرده است. حوزه پژوهشى او نیز شامل چندین تحقیق ملى و کشورى بوده است. از جمله تحقیقات ملى او «بررسى وضعیت فرهنگى اجتماعى زنان در جمهورى اسلامى ایران»است که در سال ۸۱ به اتمام رسید و سفارشى از طرف شوراى فرهنگى اجتماعى زنان (وابسته به شوراى ملى انقلاب فرهنگى) به او بود.
به این ترتیب براى نخستین بار دانشجویانى براى دوره هاى لیسانس و فوق لیسانس، جذب رشته مشاوره این دانشگاه مى شوند. نوابى نژاد که تاکنون سمت هاى مختلفى را برعهده داشته و دارد هم اکنون عضو هیأت امناى دانشگاه تربیت معلم است، چندین سال در کمیسیون علوم تربیتى شوراى عالى جوانان در بخش ارزشیابى مشاوره فعالیت داشته و سالى که در ایالات متحده به تحصیل اشتغال داشته به عضویت انجمن بین المللى مشاوره درمى آید. دو دوره ریاست شبکه سازمان هاى غیردولتى زنان را برعهده داشته که حدود ۳۰۰ NGOى زنان را زیر پوشش دارد. عضویت در انجمن بین المللى زنان و دختران و ریاست کمیسیون روانشناسى مشاوره شوراى بین المللى ورزش - تربیت بدنى و اوقات فراغت، عضویت در کمیسیون تعلیم و تربیت شوراى عالى جوانان و همینطور عضویت در انجمن مشاوره ایران، برخى دیگر از سوابق او در کارنامه درخشان علمى اش به حساب مى  آیند چندین مجله علمى پژوهشى کشور از حضور خانم دکتر نوابى نژاد در هیأت تحریریه خود مفتخر است. ذکر نام تمام آثار تألیفى دکتر نوابى نژاد در این فرصت کوتاه نمى گنجد اما پاره اى از مهمترین آنها عبارتند از: روانشناسى زن، رفتارهاى بهنجار و نابهنجار، راهنمایى و مشاوره، خانواده درمانى (ترجمه)، کودک و مدرسه (ترجمه)، راهنمایى و مشاوره گروهى، راهنمایى در مدارس امروز (ترجمه)، تمرینهاى ذهنى [ترجمه شده براى کمیته علمى المپیک]، روانشناسى ورزشى (ترجمه)، مشاوره ازدواج، روان درمانى گروهى، نظریه هاى مشاوره و... کتاب «جنسیت» آخرین اثر ترجمه است که در حال تدوین و شکل گیرى است. همچنین ارائه وچاپ نزدیک به سى و هفت مقاله علمى در مجلات معتبر ایرانى و خارجى و سوابق درخشان او به چشم مى آیند، همانند مقالاتى که از ایشان در مجله علوم انسانى دانشگاه الزهرا (س)، علوم تربیتى دانشگاه هاى شیراز و تهران به چاپ رسیده اند. محور تحصیلات خارج از کشور نوابى نژاد شامل روانشناسى مشاوره و مشاوره خانواده مى شود. دوره تخصصى خانواده درمانى را زمانى سپرى مى کند که در سال ۱۹۹۰ میلادى [۱۳۶۹ شمسى] براى فرصت مطالعاتى یک سال را در آمریکا مى گذراند. ضمن اینکه مدرس بین المللى روانشناسى ورزش و مدرس بین المللى مدیریت سالیداریتى است که هر دو وابسته به IOC (کمیته بین المللى المپیک) است. اگر چه به زعم شکوه نوابى نژاد روانشناسى در جامعه ما نوپا و مشاوره نوپاتر است اما به همت چهره هاى برجسته و پیشکسوتى چون او علم مشاوره مى رود تا جاى خود را میان سایرعلوم باز کند و کارآیى و ضرورتش را به نمایش بگذارد.
در مرکز مشاوره خانم دکتر شکوه نوابى نژاد کارگاه هاى بسیارى براى زنان و جوانان برگزار مى شود و گاهى در ماه چند کارگاه برگزار مى شود که عمده مراجعان این کارگاه ها را دختران و پسران جوان تشکیل مى دهند. محورهاى مطروحه در این کارگاه ها درباره موضوعاتى مثل مهارت زندگى و ارتباط سالم دختر و پسر است. کارگاه هایى چون روش هاى مقابله با اضطراب، افسردگى و عصبانیت، و روابط سالم زناشویى، روابط سالم با فرزندان و ... از دیگر کارگاه هاى این مرکز است که عمده مخاطبان آن زنان یا خانواده ها هستند.
تدریس در دوره هاى آموزشى فرماندهان نیروى انتظامى و آموزش رؤساى کلانترى هاى کشور در تهران بزرگ نیز در کارنامه فعالیت هاى او ثبت شده است. علاوه بر آنچه از سوابق علمى - آموزشى  اش آورده شد، شکوه نوابى نژاد در بیش از ۳۰ کنفرانس بین المللى شرکت جسته و به ارائه و قرائت مقاله پرداخته است که در برخى از این مجامع بین المللى، مقالات او به عنوان مقاله برگزیده، انتخاب شده است. نوابى نژاد معتقد است «در عصر ارتباطات، در کمترین زمان ممکن هر نوع اتفاق و حادثه مثبت یا منفى با بار، فرهنگى سیاسى، اقتصادى و اجتماعى، ارزشى یا ضد ارزشى از درهاى باز و بدون کنترل در اختیار جوانان قرار مى گیرد.
در چنین شرایطى، عدم تجهیز جوانان به آرمانها و ارزشهاى اخلاقى و مذهبى و معیارهاى مطلوب فرهنگى جامعه، ره آوردى جز آنچه هم اکنون در برخى جوانان شاهدیم، نخواهد داشت.
نوابى نژاد مى گوید ما الگوهاى درست اجتماعى در اختیار نسل تازه وجوان کشور قرار نداده ایم «ارائه الگوهاى نادرست و حساب نشده از طریق رسانه ها بویژه تلویزیون بر دامنه معضلات اجتماعى افزوده است. سریالهاى پرهزینه، نمایش خانه هاى اشرافى و مجلل و نیز ارتباطات به نسبت راحت میان دختران و پسران در این سریالها، در ذهن هر دختر نوجوان ناپخته و خوب تربیت نشده اى این فکر را متبادر مى سازد که امکان دسترسى به این نوع زندگى و این نوع رابطه در خارج از محیط خانه ممکن است. با وجود تبعیض جنسیتى علیه دختران و زنان در برخى خانواده ها و نیز برخوردهاى تبعیض آمیز در بعضى مدارس، تکریم واقعى و عملى زنان و دختران در خانواده و جامعه از راههاى اساسى مقابله با بسیارى از ناهنجاریهاى اجتماعى است»(۱) او همچنان که نگرانى هاى خود را از معضلات پیش روى نسل تازه بیان مى کند، نگاه ویژه اى نیز به حقوق زنان ومعضلات اجتماعى آنان دارد: «وجود الگوهاى نامناسب در خانواده، مدرسه و جامعه و نیز نگرش و احساس برترى جنسیتى و اقتدار مردانه از علل شیوع خشونت علیه زنان است، علل ساختارى و اشکالات و ابهامات موجود در قوانین خانواده و عدم آگاهى زنان نسبت به حقوق انسانى خود نیز به عوامل خشونت علیه زنان دامن مى زند. در حالى که نهاد آموزش و پرورش بهترین بستر براى آگاه ساختن دختران امروز و مادران فردا نسبت به حقوق انسانى است.»
شکوه نوابى نژاد نبود آمار و اطلاعات دقیق از میزان خشونت هاى خانگى و عواقب آن بخصوص در فرهنگ آبرودار و پر تعارف ما، کمبود یا نبود سازمان هاى حمایتى در ارتباط با بحث خشونت را از عمده دلایل گسترش خشونت هاى خانگى علیه زنان مى داند و معتقداست: «خشونت روانى اثرات و پیامدهاى جبران ناپذیر و پایدارى بر روح و روان فرد باقى مى گذارد. زیرا این نوع خشونت از احساس حقارت و سرافکندگى، توهین و عجز و ناتوانى زن در تصمیم گیرى آغاز شده و تا مرحله افسردگى مزمن و اختلالات روانى پیش مى رود.» نوابى نژاد با آمار سخن مى گوید و وقتى با تکیه بر آمارها یاد آورى مى کند که ۹۸ درصد زنان از سرزنش و تمسخر و ۹۰ درصد آنها از انتقاد مداوم به عنوان خشونت روانى رنج مى برند، جاى خالى و خلأ ترسناک نهاد هاى فرهنگ ساز اهرم هاى حمایتى از حقوق اجتماعى انسانها و مراکز ناظر بر حقوق برابر زنان و مردان در اجتماع را به یاد مى آوریم و نقش آگاهى دهنده زنانى چون شکوه نوابى نژاد را در راه پرتلاطم این برابرى، مى ستاییم.

جوان ومشاوره


جوان ومشاوره

مشورت ادراک و هشیاری دهد

                                                 عقلها مرعقل را یاری دهد

                                                                                      گفت پیغمبر بکن ای رأی زن

                                                                                                                               مـشورت کالمستشار مؤتمن(1)

 

مشاوره یعنی «پیوند عقل‏ها با عقل خود» یک اصطلاح عام است که در برگیرنده ی فرایندهای متعددی نظیر مصاحبه، اجرای آزمون، راهنمایی، توصیه و سایر موارد مربوط به این امور است.

 

هدف مشاوره، یاری رساندن به فرد به منظور حل مشکلات او، طرح و نقشه برای آینده ی وی، تغییر نگاه و نگرش شخص به حیات و زندگی و کمک هایی فکری از این قبیل است.

روان شناس مشاور کسی است که با تخصص خود در زمینه ی راهنمایی و هدایت رفتاری، مسائل و مشکلات ازدواج، انتخاب شغل و حرفه، امور اجتماعی، مسائل تحصیلی و آموزشی و سایر موارد مربوط به دیگران کمک می‏کند.

مشاوره برای جوانان، از دو مفهوم مکمل برخوردار است، یکی آنکه دیگران با آنان مشورت کنند و دیگر اینکه آنان بتوانند با اطرافیانشان به مشورت بپردازند.

 

آثار مشاوره با نسل جوان

 

1- ورزیدگی نیروی فکر و اندیشه

مشاوره با جوان نیروی فکر و اندیشه او را عمیق‏تر و ورزیده‏تر می‏کند، زیرا اصل مشورت، اتصال عقل دیگران با عقل خویش است و هر موقعیت مشاوره‏ای، جوان را در برابر پرسشی قرار می‏دهد که لازم می‏داند به خوبی بیندیشد، و پاسخی شایسته ارائه کند و در حقیقت چنین فرصتی، زمینه را برای رشد و پرورش نیروی عقلانی، فراهم می‏نماید و او را از جامع‏نگری و پختگی فکری بیشتری در مقایسه با همسالان خود که در چنین شرایطی نیستند، برخوردار می‏سازد.

2- تأییدی بر احساس کفایت و قابلیت

پذیرش شخص در خانواده یا جامعه، باعث مراجعه افراد و کسب آراء و نظرات اوست. مشورت با جوان تأییدی بر احساس قابلیت فکری و کفایت عقلانی اوست و هر اقدام مشاوره‏ای، پاسخی به نیاز جوان برای پذیرش و مقبولیت نزد دیگران است و حاصل آن، افزایش میزان اعتماد به نفس فرد خواهد بود.

3- برداشت جدیدی از مسئولیت

جوان پس از هر مشورتی که دیگران با وی ترتیب می‏دهند، برداشت جدیدی ازاحساس مسئولیت پیدا می‏کند. این امر به ویژه در خانواده بیشتر احساس می‏شود، زمانی که والدین با فرزند جوان خود به مشورت می‏پردازند، وی این گونه استنباط می‏کند که او در این زندگی منزوی، غریبه و جدا یا دور افتاده از دل‏ها و دیده‏ها نیست، بلکه متعلق به این زندگی است، چون برای پیشرفت و بهبود همین زندگی از وی نظرخواهی می‏نمایند، لذا احساس مسئولیت بیشتری نسبت به خود و اطرافیان پیدا می‏کند.

 

4- کمتر شدن فاصله‏های عاطفی

مشورت نوعی پیوند عاطفی و فکری است که صورت ظاهری آن جنبه ی فکری داشته و جنبه باطنی آن رنگ و لعاب عاطفی دارد. هر مشورتی که با نسل جوان انجام می‏شود، «فاصله‏های عاطفی» کمتر می‏شود و احساس انس و محبت بین افراد با جوان بیشتر و بیشتر می‏گردد.

 

5- نوعی آموزش غیر مستقیم به نسل جوان

مشورت با نسل جوان نوعی آموزش غیر مستقیم محسوب می‏شود، زیرا وی از رفتار والدین و اطرافیان می‏آموزد که افراد بالغ به مشاوره به وی توجه دارند و چنین همّت مبارکی از سوی اطرافیان نه تنها با غرور و عزّت نفس آنان اصطکاک ندارد، بلکه جوان را آماده ی جمع‏نگری به جای «تکروی در زندگی» و بهره‏وری از مصلحت‏اندیشی و تجربیات دیگران در چهره مشاوره می‏نماید.

نقش والدین در مشورت با نوجوانان

 

شرایط مشاوره نسل جوان با دیگران:

ویژگی‏های یک مشاور برای جوانان، با دیگر مشاوران در سطح عموم جامعه، به طور ریشه‏ای و شیوه‏ای متفاوت است؛ فراهم ساختن این شرایط باعث ایجاد تفاهم و اعتماد متقابل نسل جوان با اطرافیان است تا به طور سهل و ساده و به دور از هر گونه اضطراب و دلهره این مهم انجام شود.

 

بی‏دلیل نیست که در آموزه‏های دینی نخستین ویژگی مشاور «عقل و خردورزی» و سپس «دلسوزی» بیان شده و برکات آن «رشد و شکوفایی»، «یُمن و برکات بسیار» و «توفیق از پروردگار سبحان» معرفی گردیده است.(2)

 

کسانی که جوانان آنها را به عنوان مشاور برمی‏گزینند، بدون تردید باید واجد صفاتی برتر از معلّمان و مربیان نسل جوان باشند، همچون مبلغان دینی در دانشگاهها، افزون بر «دانش» موردِ نیاز جوانان، با «روش» گفتگو، جذب مخاطب و جلب اعتماد جوانان آشنا باشند و به دور از هر گونه ظاهرسازی، خاضعانه و خالصانه و در عین حال عالمانه و خردمندانه، ریشه‏های درد را بشناسند و پس از پایان سخن مشورت کننده، به شیوه‏های درمان رو کنند تا جوانان در فضایی با تفاهم و مبتنی بر اعتماد متقابل دفتر زندگی خود را بگشایند و سطر سطر مطالب خود را به صورت مشورت مطرح نمایند.

 

ویژگیهای مشاور نسل جوان

 

از مجموع صفات برجسته ی مشاورِ جوانان، به این ویژگیهای والا می‏توان اشاره کرد:

 

1- سرمایه گذاری عاطفی

سطح سرمایه گذاری عاطفی بیشتر از سطح تبادل عاطفی است، در اولی دلجویی مشاور از مراجع مورد نظر مطرح است ولی در دومی، جریان داد و ستد عاطفی در حد تعادل میان دو شخصیت به میان می‏آید.

به یقین چنین سرمایه گذاری برای همگان به ویژه نسل جوان با توجه به احساسات پاک و اعتماد ارزشمندی که به انسان‏های وارسته و خالص می‏کنند، ضرورتی بیشتر و بهتر خواهد داشت.

 

2- ثبات عاطفی

فرد در صورت برخورداری از عواطف با ثبات و یکدست در مراحل مختلف زندگی می‏تواند، اعتماد جوان را جلب کند و او را به گفتگو و مشاوره ترغیب نماید. والدین بیش از دیگران باید واجد چنین صفتی باشند.

 

3- تواضع و فروتنی

در مناسبات انسانی، نفوذ اخلاقی و جلب اعتماد دیگران در شرایطی امکان‏پذیر است که ارتباط افقی حاکم باشد. این امر در روابط متقابل جوانان و دیگران چشمگیرتر و تعیین کننده‏تر است. زیرا جوانانی که احساس می‏کنند، مشاور از موضع برتر و موقعیت اقتدار با آنان مواجه می‏شود، دست به مقاومت می‏زنند و عکس‏العمل مخالفی از خود بروز می‏دهند.

 

4- نیازشناسی جوانان

آگاهی و درک کامل اطرافیان به ویژه والدین از نیازهای مهم سنّی و مشکلات این دوران، توانایی خاصی به آنان می‏بخشد تا بر اساس نیازهای آنان، روش‏هایی را اتخاذ نمایند که به نتیجه ی مطلوب، یعنی تفاهم کامل منجر شود.

 

5- ارزش‏های اخلاقی

پای‏بندی به یک نظام اخلاقی استوار، متقن و مستحکم الهی، اعتماد جوانان را به خوبی جلب می‏کند.(3) هرگاه نسل جوان ما انسان آگاه و هوشیاری را بنگرند که امواج زندگی و توفان شبهات او را عاجز و ناتوان نمی‏کند و چونان نخل استوار و تنومندی، سربلند و پر استقامت به اعتقادات دینی و دلبستگی‏های الهی خود معتقد است، در تمامی عرصه‏ها برتر از نزدیکان و اطرافیان به او اعتماد می‏کنند و چونان امینی رازدار و پدری مهربان یا برادری دلسوز و آگاه، تمامی فرازها و فرودهای حوادث زندگی خود را با او در میان می‏گذارند و از وی مدد می‏گیرند. به راستی چنین کامیابی برای یک مشاور، بهترین موفقیت و سربلندی محسوب نمی‏شود؟!

آری:

دل را نگاه گرم تو دیوانه می‏کند

                                               آیینه را رخ تو پری خانه می‏کند

                                                                                      آزادگان به مشورت دل کنند کار

                                                                                                                        این عقده کار سبحه صد دانه می‏کند(4)

 

پی‏نوشتها:

1)مولوی.

2) رسول اکرم (ص))؛ وسائل الشیعه، ج 12، ص 42.

3)جوان و نیروی چهارم زندگی، ص 122-119.

4)صائب.

 

منبع:پیام زن- با تغییروتلخیص

صدای مشاور" در رابطه با مشاوره خانواده



یکی از اقدامات مهم سازمان بهزیستی، راه اندازی و توسعه برنامه "صدای مشاور" است. این برنامه که به مشکلات و مسائل مراجعان خود از طریق تلفن پاسخ می دهد؛ می تواند خدمات مفیدی در جهت کمک به خانواده ها ارائه نماید. " صدای مشاور" از تعدادی خط تلفن تشکیل شده که افرادی با تخصص های مختلف مشاوره، از طریق این تلفن ها پاسخگوی سؤالات و مشکلات مراجعان خود می باشند. این برنامه با این که بسیار مفید است، ولی نمی تواند جای مشاوره حضوری را بگیرد چون اصولاً یکی از مشخصه های مشاوره رو در رو بودن آن است. بنابراین در جهت تکمیل این برنامه لازم است مراکز مشاوره خانواده نیز در قسمت های مختلف شهر تشکیل شود و مراجعان تلفنی به مراکز مذکور ارجاع داده شوند. تشکیل این مراکز در برنامه سازمان بهزیستی قرار گرفته و تعداد محدودی از آنها نیز شروع به کار نموده اند و امید می رود که به تدریج تعداد آنها را افزایش یابد.

در تماس تلفنی ایجاد رابطه تنها از طریق بیان و ارتباط کلامی است؛ حال آنکه ارتباط های غیر کلامی بسیار مهمتر و گویاتر است. در مقابل این خصیصه گفته می شود که در برنامه "صدای مشاور" چون مسائل خانواده ها اکثراً جنبه محرمانه دارد، مراجعان به علت عدم حضور ، مسائل و مشکلات محرمانه خود را راحت تر بیان می کنند. برای توضیح این مطلب باید گفت چنانچه مشاوره با توجه به اصول و فنون مربوط اجرا شود و رابطه حسنه برقرار گردد، مراجع با کمال راحتی و بدون هیچ شرم حضور مطالب خود را بیان خواهد نمود و مشاور با استفاده از ارتباط های کلامی و غیر کلامی و با کاربرد اصول و فنون مشاوره ، حداکثر کمک را در زمینه رفع مشکل به مراجع خواهد نمود.

مشاوره خانواده

اصول کلی مشاوره ، جز آن که کاربرد آنها باید با در نظر گرفتن شرایط و مقتضیات خانواده انجام گیرد معتبر است. مشاوره از نظر تعداد مراجع دو نوع است: مشاوره فردی و مشاوره گروهی. در مشاوره خانواده از هر دو نوع مشاوره استفاده می شود؛ ولی اصل بر انجام مشاوره گروهی است، (مشاوره ای که تمام اعضای خانواده در آن شرکت داشته باشند) چون مشکلاتی که در خانواده وجود دارد غالباً به همه اعضا مربوط می شود، بنابراین باید کلیه اعضا از نظر تعیین نوع مشکل، و هدف های مشاوره ، در جلسات مشاوره مشارکت داشته باشند و همکاری نمایند. گاه الزاماً مشاوره ، "فردی" انجام می شود. مثل دانشجویی که از خانواده دور افتاده و به علتِ فراق و گرفتاری های مربوط به آن دچار ناراحتی و نگرانی است ، در این مورد چون خانواده در دسترس نیست الزاماً مشاوره به صورت فردی انجام می گیرد؛ و سپس می توان از طریق تلفن، مکاتبه، دیدار با خانواده یا به صورت های دیگر با اعضای خانواده تماس برقرار کرد.

مشکلاتی که در خانواده وجود دارد می تواند در ارتباط با افراد زیر باشد:

1- فرزندان؛

2- پدر و مادر؛

3- پدر بزرگ و مادر بزرگ؛

4- فامیل و سایر اعضای خانواده.

مشکل درباره هر یک از اعضای خانواده باشد مربوط به ساختار آن است، هر یک از اعضا در ایجاد و رفع مشکل ، نقش دارند. بنابراین مشاور باید به انحاء مختلف همه اعضا را به جلسه مشاوره بکشاند، و مشکلات را در جلسات گروهی مطرح نماید.

نمونه هایی از مسائل خانواده را می توان به شرح زیر برشمرد:

- فرزند عقب مانده ذهنی یا معلول جسمی و حرکتی؛

- فرزند با رفتارهای انحرافی و ناهنجار ( دزدی ، خرابکاری ، ناسازگاری ، ولگردی ، گوشه گیری ، زورگویی و...) ؛

- فرزند فراری از مدرسه ؛

- فرزند بی علاقه به تحصیل و کار؛

- ناهنجاری های رفتاری پدر و مادر؛

- تضاد فکری والدین در امور معیشتی و تربیتی فرزندان؛

- رفتارهای نادرست پدربزرگ و مادربزرگ در ارتباط با مسائل تربیتی فرزندان؛

- بیماری و از کارافتادگی پدربزرگ و مادربزرگ و سایر افراد خانواده؛

- امور مربوط به دید و بازدیدها و مهمانی های فامیل های مادر یا پدر ، و اختلاف نظر مادر یا پدر در این مورد؛

- روابط ناهنجار مادرشوهر با عروس ، یا برعکس.

گاهی اوقات مشکلات در ارتباط با حوادثی است که برای خانواده پیش می آید ؛ نظیر بیکار شدن پدر یا مادر، مرگ و میر اعضای خانواده ، بازنشستگی پدر و گرفتاری های مالی، بیماری غیر مترقبه ، متولدین جدید، عروس و داماد شدن فرزندان و نظایر آن.

مشاوران باید هر یک از آسیب ها و مشکل ها را جداگانه بررسی نمایند و حتی الامکان در جلسات مشاوره از کلیه اعضای خانواده استفاده کنند.

روش های مشاوره خانواده

دانستن اصول و روش های مشاوره خانواده به دلیل ساختار خاص و مشکلات و مسائل ویژه آن برای مشاورانی که در این زمینه کار می کنند، ضروری است. در اینجا به اهـّم روش ها اشاره می شود:

1- در نخستین مصاحبه بخصوص در مورد مشکلات کودکان، باید از اشخاص ذیربط از جمله والدین، معلمان و مشاور مدرسه دعوت به عمل آید. در مشاوره خانواده بویژه در جلسه مصاحبه ، حضور همه اعضا و افراد مربوط مورد تأکید است.

2- در مواردی که مشکل خانواده مربوط به فرزندان باشد و موضوع به جایی برسد که کودک باید تست شود؛ بهتر آن است که اعضای خانواده از پشت آیینه یک طرفه نحوه اجرا و جریان آزمون را ببینند؛ تا در زمان تجزیه و تحلیل تست آشنایی بیشتری داشته باشند.

3- در مشاوره خانواده بعضی مراجعان اجباراً برای مشاوره ارجاع شده اند؛ نظیر مراجعانی که از طرف مدرسه یا دادگاه مدنی خاص ارجاع می شوند. در این موارد که غالباً مراجعان ناراحت و عصبانی هستند مشاور باید با ایجاد رابطه حسنه ، آنان را برای مشاوره آماده نماید و در برخورد با آنان شرایط محیطی را نیز در نظر بگیرد.

4- مراجعانی هستند که مشکلشان در رابطه با خانواده است؛ ولی مایل نیستند اعضای خانواده درگیر مشاوره و درمان شوند. در این موارد مشاور نباید اجازه تصمیم گیری در انتخاب روش مشاوره و درمان را به مراجع بدهد؛ بهتر است او را نیز برای این که روش درمان را بپذیرد، آماده سازد.

5- مراجعانی که اصرار بر مشاوره انفرادی دارند، مصاحبه با آنان باید به تنهایی انجام شود؛ اما ادامه کار طولانی خواهد بود. گاه شروع با مصاحبه انفرادی ، فراخواندن افراد ذیربط در جلسات بعدی مصاحبه را دشوارتر می کند و در نتیجه درمان کندتر خواهد بود. شرکت افراد بیشتر در مصاحبه درمان را سریع تر و مؤثرتر می نماید. این مطالب را باید با این قبیل مراجعان در میان گذاشت.

مشاوره ازدواج

 

(آنچه در رتبه، امتیاز یا حالت برترین است)
نویسنده: John H.Currier, Pastor 
یکی از اولین چیزهایی که فرد قبل از ازدواج به آن احتیاج دارد شناخت خود است. من این ابزار را فراهم کرده‌ام، شاید که به این امر کمک کند.
چه چیزی یا کسی اول از همه وارد زندگی شما شد؟ این سؤالی مهم در هر نوع رابطه‌ای است. اگر شما بخواهید سه فرد مهم در زندگی، سه راه خرج کردن پول(بعد از ازدواج) و سه راه گذراندن اوقاتتان را بنویسید آنها چه خواهند بود؟ در زیر لیستی برای طرفین ازدواج قرار داده شده است با شروع کردن از مهمترین چیزها لیست مربوط به خود را کامل کنید.
اولویتهای شما در زندگی میزان وابستگیتان را به مردم تعیین می‌کند. یکی از مهمترین کارهای ازدواج عوض کردن وابستگی شما از خانواده‌ای که در آن رشد کرده‌‌اید به خانواده جدیدی که با همسرتان می‌سازید است. این تغییر می‌تواند همانقدر برای شما سخت باشد که برای خانواده‌‌تان، ولی به هر حال ضروری است و شما و همسرتان باید واحد خانوادگی خود را توسعه دهید.
همچنین اولویتهای شما تعیین کننده مسیرها و اهدافی است که احساس می‌کنید در زندگی باید به آنها برسید.این مسیری است که شما انتخاب کرده‌اید تا شما را به جایی که می‌خواهید برساند.
افراد مهم در زندگی همسر افراد مهم در زندگی شوهر


راههای خرج کردن پول در زندگی همسر راههای خرج کردن پول در زندگی شوهر


راههای همسر برای گذراندن وقت راههای شوهر برای گذراندن وقت


آیا شما چیزهای مشابهی در زندگی می‌خواهید؟ اولویتهای شما در طول سالها همچنانکه رشد می‌کنید تغییر خواهد کرد. و اگر شما دو نفر، خوب ارتباط برقرار کنید متوجه می‌شوید اولویتهایتان در حال رشد و تغییر در مسیر هماهنگی با همدیگر است .
ارتباط
«من ارتباط را چتر فراگیری دیدم که همه بشریت را تحت پوشش و تأثیر خود قرار می‌دهد . وقتی فردی به زمین قدم می‌گذارد، ارتباط مهمترین عاملی است که نوع رابطه او را با دیگران و آنچه را که در جهان پیرامونش برای او اتفاق می‌افتد تعیین می‌کند . »
ویرجینیا استیر
ارتباط خوب هنر ارسال و دریافت پیام است . ما همواره در حال ارسال و دریافت پیام با یکدیگر هستیم . حتی وقتی که نه صحبت می‌کنیم و نه می‌نویسیم، در حال فرستادن پیامی از طریق حرکات بدن یا چشمهایمان و حتی با نگفتن یا انجام ندادنمان هستیم .
یکی از بزرگترین مشکلاتی که زوجهای جوان (و حتی گاهی اوقات زوجهای قدیمی) با آن دست به گریبانند، ارتباط است . این راهی دو طرفه است که هم به گیرنده و هم فرستنده نیاز دارد . مشکل وقتی است که فقط یکی از اینها هست یا بدتر، هیچکدام نیست .
شما از دو خانواده متفاوت آمده‌اید . شما روشهای متفاوتی را برای ارتباط برقرار کردن با دیگران آموخته‌اید . بعضی افراد از خانواده‌هایی هستند که بلند صحبت کردن و یا حتی فریاد زدن در طول مشاجرات لفظی طبیعی است، در حالی که دیگران از چنین رفتاری وحشت دارند زیرا از خانواده‌ای ساکت و آرام آمده‌اند . مهمترین عامل در یک ازدواج خوب ارتباط خوب است . در حالی که امور مالی، جنسی یا چیزهای دیگر ممکن است موضوع مشاجرات لفظی، نارضایتی از ازدواج و یا حتی جدایی شوند، ناتوانی زوجین در ارتباط برقرار کردن و یافتن راه حل ریشه مشکلات است . بنابراین باید پیغام درستی را برسانید .
برای داشتن یک زندگی خانوادگی شاد و پایدار مهمترین چیز اختصاص دادن زمان مفید به همسراست .تقریبا اغلب مشاهده می‌شود که یکی از طرفین این احساس را دارد که دیگر برای همسرش مهم نیست . اکنون زمان آن رسیده است که زمانی را یرای شریک شدن با یکدیگر کنار بگذاریم (لحظاتی با ارزش را ) و در چیزهایی که جدا از هم برایمان اتفاق افتاده است در طی ارتباطی خوب شریک شویم .
همیشه به خاطر داشته باشید که شریک شما چیزها را متفاوت از شما می‌بیند، متفاوت یعنی نه لزوما «غلط» یا «بد» بلکه فقط متفاوت و شما باید به اعتقادات دیگران احترام بگذارید . گوش دادن کلید فهمیدن است و عشق کلید حوصله .
در مجموعه سؤالاتی که فراهم کرده‌ام از شما خواسته‌ام که عبارات را بخوانید و سپس سریع پاسخ دهید «درست» یا «غلط» اولین پاسخ شما باید جوابتان باشد . هرکدام از شما باید جداگانه به سؤالات پاسخ دهید و سپس بعد از تکمیل مقایسه کنید .
20 سؤال اول درباره خانواده شما است:
1. سخت‌ترین موضوعی که می‌شود در خانواده ما درباره آن صحبت کرد سکس است .
2. در خانوده من وقتی والدینم عصبانی می‌شوند ممکن است به هم صدمه بزنند .
3. من در خانواده معمولا جمله «دوستت دارم» را می‌شنوم که میان افراد خانواده گفته می‌شود.
4. در خانواده من احساسات هر فرد مهم است و ما تشویق می‌شویم درباره آنها صحبت کنیم .
5. پدر من ممکن است چیزی بگوید و متفاوت عمل کند .
6. در خانواده من فریاد زدن یکی از راههای به دست آوردن چیزی است که می‌خواهیم .
7. در خانواده من بحث و جدل و دعوا زیاد است .
8. والدین من به حرفهایم گوش می‌دهند و سعی می‌کنند مرا بفهمند .
9. مادر من مسؤول خانه است و چیزی که می‌گوید قانون است .
10. پدر من حرف آخر را در همه موضوعها می‌زند .
11. در خانواده من احترام گذاشتن به حقوق و عقاید دیگران مهم است .
12. در خانواده من خدا و مسیح(ع) مرکز همه چیز است .
13. والدین من ممکن است ساعتها در حالی که عصبانی هستند صحبت نکنند .
14. در خانواده من افراد تشویق می‌شوند که آزادانه صحبت کنند .
15. صداقت و هماهنگی مهمترین چیزها در زندگی ما است .
16. خانواده من از بازی کزدن با هم لذت می‌برند .
17. مادر من همیشه از پدرم تعریف می‌کند .
18. پدر من همیشه از مادرم تعریف می‌کند .
19. من زیاد می‌بینم که پدر و مادرم بعد از جدال، یکدیگر را می‌بوسند .
20. فریاد زدن در برابر یکدیگر در خانواده من عادی است .
در سؤالات بعدی باید پاسخ دهید که می‌خواهید چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار کنید .
1. خیلی مهم است که تو احساسات مرا بپذیری .
2. من فکر می‌کنم که ما باید بتوانیم بدون درگیری با یکدیگر مخالفت کنیم .
3. بعضی اوقات من نمی‌توانم آنچه را که واقعا فکر می‌کنم به تو بگویم .
4. من معتقدم که مجادله برای زندگی خانوادگی مضر است .
5. من معتقدم که هردوی مرد و زن باید بتوانند احساسات خود را بیان کنند .
6. من فکر می‌کنم می‌توانم با توجه بشنوم .
7. من فکر می‌کنم اشکالی ندارد درباره زندگی خانوادگیمان با هرکس می‌خواهم صحبت کنم .
8. بعضی اوقات من به فضا احتیاج دارم تا بتوانم در مورد چیزی که درباره‌اش آشفته‌ام صحبت کنم .
9. برای من مشکل است که در احساساتم شریک شوم .
10. وقتی مشکلی دارم مطمئنم تو آنجا خواهی بود تا به من کمک کنی .
11. بلند فریاد زدن مرا ناراحت می‌کند و وقتی اتفاق می‌افتد عقب نشینی می‌کنم .
12. فکر می‌کنم مشکل است بدون عصبانی کردن تو از تو انتقاد کنم .
13. بعضی اوقات من نیارمند زمانی برای خودم هستم ولی این به این معنی نیست که تورا دوست ندارم .
14. من فکر می‌کنم باید بتوانیم حرف همدیگر را قطع کنیم و یکدیگر را بیازاریم .
15. مشکلترین مسأله بین ما برای حرف زدن مذهب است .
16. من فکر می‌کنم تو مرتبا حرف مرا قطع می‌کنی .
17. من علاقه‌مند به میانه‌روی برای حفظ صلح در روابطمان هستم .
18. من دوست دارم درست قبل از زمان خواب درباره موضوعات مهم صحبت کنیم .
19. گاهی اوقات ممکن است من خیلی زورگو و یکدنده باشم .
20. عدم توافق در خانواده می‌تواند عادی باشد به شرطی که افراد منصفانه بحث کنند و به تحلیل آن بپردازند .
21. برای من خیلی مهم است که بدانم تو چه احساس می‌کنی یا چگونه فکر می‌کنی .
22. من خیلی نسبت به انتقاد کردن حساسم .
23. من معتقدم که برای تو خیلی مهم است که همیشه راستگو باشی .
24. من وقتی عصبانی هستم و تو می‌پزسی اشکال کجاست جواب خواهم داد: هیچی .
25. من فکر می‌کنم مرد باید رئیس خانه باشد .
26. برای من خیلی مشکل است وقتی تصمیمی گرفته‌ام آن را عوض کنم .
27. من فکر می‌کنم اشکالی ندارد اسراری را از هم مخفی کنیم .
28. من معتقدم که تو همیشه حرف مرا قطع می‌کنی و سعی می‌کنی بر من فرمان برانی .
29. من فکر می‌کنم اگر نتوانی راه خود را بروی عصبانیت را به من ابراز خواهی کرد .
30. وقتی به من اجازه می‌دهی به تو کمک کنم به تو احساس نزدیکی می‌کنم .
حال که به هر دو بخش سؤالات ارتباط پاسخ داده‌اید وقت آن است که مقایسه کنید . وقت آن نیست که اشکالات یکدیگر را بگیرید بلکه وقت آن است که ببینید چه وجوه اشتراکی دارید و نقاط قوتی را که می‌توانید بسازید پیدا کنید .
پیمان نامه ارتباط
ازدواج نوع خاصی از رابطه است، میثاقی دائمی است که باید در آن صادق، راستگو و بی‌آلایش باشید .
اول نام خود را در جای خالی روبروی مسؤولیتها یی که می‌پذیرید قرار دهید . البته شما می‌توانید هر نوع تغییری که می‌خواهید به آنها بدهید تا با روابط شخصیتان هماهنگ شود .
من می‌فهمم که ارتباط کلید ازدواج موفق است، بنابراین با مسؤولیتهای زیر موافقت می‌کنم:
1. من می‌فهمم که ارتباط کلید فهمیدن است وموافقت می‌کنم که تا حد ممکن شفاف و بی‌آلایش باشم .
2. من موافقت می‌کنم که زمان خاص مسترکی را برای همراهی با همسرم بیابم تا توجهم را تنها متوجه او کنم .
3. وقتی چیز مهمی برای بحث کردن وجود دارد، من موافقت می‌کنم که تلویزیون و دیگر عوامل حواس‌پرتی را خاموش کنم و تمام توجهم را به همسرم اختصاص دهم .
4. من موافقت می‌کنم که در افکارم بی‌آلایش و صادقانه با همسرم شریک شوم و برای او این امکان را فراهم کنم که در افکارش بی‌آلایش و صادقانه با من شریک شود .
5. من موافقت می‌کنم که در احساساتم بی‌آلایش و صادقانه با همسرم شریک شوم .
6. من موافقت می کنم که شنونده متوجهی باشم .
7. من موافقت می‌کنم که هیچگاه نام روی همسرم نگذارم ، او را آزار ندهم و به او نگویم دوستت ندارم .
8. من موافقم که عدم توافق در بعضی موارد اشکالی ندارد .
9. من موافقت می‌کنم نسبت به آنچه می گویم و انجام می‌دهم مسؤولیت پذیر باشم .
10. من موافقت می‌کنم که هیچگاه برا یتو صحبت نکنم مگر اینکه با تو مشورت کرده باشم .
11. من موافقت می کنم که در برابر تو صادق باشم .
12. من موافقت می‌کنم که در هر روز زندگیت تو را در آغوش بگیرم .
13. من موافقت می‌کنم که در هر سالگرد ازدواجمان زمانی را با تو بگذرانم .
14. من موافقت می‌کنم اگر به هر دلیلی روبط ما با مشکل جدی مواجه شد همراه با تو برای گرفتن کمک حرفه‌ای مراجعه کنم .
من با این پیمان‌نامه ارتباط موافقت می‌کنم زیرا تو را دوست دارم و به تو احترام می‌گذارم و فقط بهترین راه برای خودمان در زندگی زناشویی می‌خواهم .
امضا
من با این پیمان‌نامه ارتباط موافقت می‌کنم زیرا تو را دوست دارم و به تو احترام می‌گذارم و فقط بهترین راه برای خودمان در زندگی زناشویی می‌خواهم .
امضا
چه کسی چه کار کند؟
این بخش به این موضوع که «چه کسی چه کار کند؟» می‌پردازد . به این موضوع می‌پردازد که به نظر شما چگونه مسؤولیتهای زندگی تقسیم می‌شوند . حتی این کارهای کوچک هم مهم است . به یکدیگر اجازه دهید که بدانید چه کارهایی از دیگری انتظار دارید که انجام بدهد . بعد از جواب دادن به این سؤالات و مقایسه جوابها باید به دلایل بپردازید و سپس تصمیم بگیرید که چه کسی چه کار کند . کلید سوالات این خواهد بود هِِ:همسر، ش: شوهر، هر: هردو، هیچ: هیچکدام .
1. خرید خواروبار .
2. نگهداری از فرزندان وقتی مریضند .
3. انتخاب بیمه .
4. انتخاب برنامه تلویزیونی .
5. مرتب کردن باغچه .
6. کمک به بچه‌ها در تکالیف مدرسه .
7. تعمیر وسائل خانه .
8. رئیس است .
9. انجام در آغوش گرفتن د رخانواده(؟)
10. انتخاب کلیسا .
11. بیرون گذاشتن زباله‌ها .
12. آماده کردن رختخوابها .
13. انتخاب خانه .
14. انجام فعالیتهای اجتماعی .
15. اتو کردن .
16. انتخاب محل مسافرت .
17. کار برای درآمد خانه .
18. جارو کردن خانه .
19. سالم نگهداشتن ماشینها .
20. شستن ماشینها .
21. چیدن اساسیه منزل .
22. خریدن لباس .
23. غذا پختن .
24. لباس خریدن.
25. انتخاب فعالیتی برای سرگرمی .
26. تنظیم بودجه و پرداخت صورتحسابها .
گرایشهای مذهبی
وقتی شما خدا را وارد روابط خود می‌کنید میثاقی خواهید داشت که به راحتی متزلزل نمی‌شود و به آسانی نمی‌شکند.
در کتاب مقدس، مسیح(ع) گفته است که روابط او با مردمش مثل ازدواج است . این نوعی خاص از رابطه، یک میثاق،‌ یا در حقیقت نوعی وحدت است.این وحدت و همسانی وقتی شکل می‌گیرد که شما اعتقادات مشترکی داشته باشید . اینها پایه رابطه زناشویی شما است . با استفاده از این پایه شما نحوه ارتباط با یکدیگر، استانداردهای اخلاقی، ارزشها و اخلاقیات خود را تعیین می‌کنید .
شما دو نفر تا چه اندازه در اعتقادات مذهبی هماهنگ هستید ؟ خدا را چگونه می‌بینید ؟ خدا کیست ؟ آیا عیسی مسیح(ع) منجی شما است ؟ و معنی آن در نظر شما چیست ؟
آیا شما دو نفری به کلیسا می‌روید ؟ کدام کلیسا ؟ معمولا کی ؟ د رکلیسا چگونه هستید ؟ یا در غسل تعمید ؟ به نظر شما یک فرد در چه زمانی باید غسل تعمید داده شود، در کودکی که نمی‌دانید چه قولهایی به شما و از طرف شما داده می شود، یا در سنین بلوغ که خودتان تصمیم می‌گیرید و قول می‌دهید، و چگونه، با لمس کردن یا تعمید واقعی ؟
اینها تنها چند سؤال بود که به جنبه‌های مهم شما در زندگی مسیحی می‌پرداخت . تفاوتهای ابتدایی شما در اعتقادات مذهبی چگونه بر روابط شما و روابطتان با خانواده‌تان تأثیر می‌گذارد ؟ آموخته‌های مذهبی و عقاید مذهبی شما می‌تواند آنقدر متفاوت باشد که فهم یک زوج ا زخدا و زندگی، و بنا براین هماهنگی‌شان تحت تأپیر قرار بگیرد . و این تفاوتهای اعتقادی می‌تواند تمام زندگی خانوادگی شما را شامل شود .
در زیر مجموعه سؤالات دیگری است که به شما کمک می‌کند که بفهمید چه مشترکاتی در اعتقادات دارید و چگونه از عهده تفاوتهایتان بر آیید. البته بهترین حالت این است که هردوی شما به فهم درستی از خدا برسید . هرکدام از شما بهتر است که جداگانه به سؤالات پاسخ دهبد و سپس برای مقایسه و مباحثه گرد هم آیید .
1. خانواده من فعالانه در تدریس و رهبری کلیسیا شرکت دارند.
2. خانواده من معتقدند بلافاصله پس از اینکه شما مسیح(ع) را به عنوان آقا و منجی پذیرفتبد باید غسل تعمید داده شوید .
3. والدین ما هر شب فبل از خواب برایمان دعا می‌کنند .
4. خانواده من معتقدند که کتاب مقدس تنها معنی درست خدا است .
5. خانواده من فقط در هنگام غذا دعا می‌خوانند .
6. خانواده من رفتن به کلیسا در یکشنبه را مهم می‌دانند .
7. خانواده من ازدواج را دائمی میدانند .
8. خانواده من فرزند را هدیه‌‌ای ارزشمند از جانب خدا می‌دانند .
9. خانواده من فرو رفتن در آب را تنها شکل غسل تعمید می‌دانند .
10. خانواده من مرا مجبور می‌کنند به کلیسا بروم چه خواسته باشم یا نه .
11. خانواده من معتقدند خدا و مسیح باید مرکز زندگی فرد و خانواده باشند .
12. خانواده من در زمانهایی غیر از زمان غذا با هم دعا می‌خوانند .
13. خانواده من در مطالعه کتاب مقدس شرکت می‌کنند .
14. من معتقدم که والدینم میسحی هستند: آنها عیسی مسیح را به عنوان آقا و منجی خود می‌دانند .
15. من معتقدم که عیسی مسیح(ع) پسر خدا است .
16. والدین من معتقدند که بهشتی برای راستگویان وجود دارد که بعد از مرگ به آن می‌روند و جهنمی سوزان که بدکاران بعد از مرگ به آن می‌روند .
17. والدین من اعتقادات مذهبی قوی دارند .
18. والدین من معتقدند که عیسی(ع) از یک دختر باکره متولد شده است .
19. والدین من به دعا کردن برای مردگان اعتقاد دارند .
20. والدین من روزهای مقدس خدا را گرامی می‌دارند .
21. برای من مهم است که اعتقادات مذهبی والدینم را دنبال کنم زیرا به درستی آنها ایمان دارم.
22. من معتقدم که کلیسا فقط یک رئیس دارد و او عیسی مسیح (ع) است .
23. والدین من معتقدند که شما باید در هنگام تولد غسل تعمید داده شوید .
24. من فکر می‌کنم هر یکشنبه به کلیسا رفتن مهم است .
25. من معتقدم که فقط مردان باید در در کلیسا درس بدهند .
26. من معتقدم چون خدا ما را می‌بخشد ما هم باید یکدیگر را ببخشیم .
27. من معتقدم که کریسمس و عید پاک علاوه بر جشنهای مذهبی تعطیلاتی غیر مذهبی نیز هستند .
28. من فکر می‌کنم که دعا خواندن همسران با یکدیگر مهم است .
29. من فکر می‌کنم که مطالعه کتاب مقدس مهم است .
30. من فکر می‌کنم که برای ما مهم است که همراه همدیگر به کلیسا برویم .
31. برای من مهم است که همسرم یک مسیحی باشد .
32. من واقعا خود را شخصی زیاد مذهبی نمی‌دانم .
33. من فکر می‌کنم ازدواجی که خدا در آن نقش داشته باشد قوی‌تر است .
34. من فکر نمی‌کنم باید عضو فرقه خاصی باشم تا یک مسیحی خوب شوم .
35. من معتقدم مسیح(ع)، خدا و روح‌القدس شبیه هستند و یک تثلیث را ایجاد می‌کنند .
36. من معتقدم که کلیسا باید رویه حواریون و عیسی مسیح(ع) را که در کتاب مقدس آمده است دنبال کند .
37. من معتقدم که خدا فقط دوست داردکه ما آدم خوبی باشیم .
38. من معتقدم که خیلی مهم است زوجین اعتقادات مذهبی مشابهی داشته باشند .
39. من معتقدم مهم نیست فرد چه مذهبی داشته باشد زیرا همه ما در مسیر مشابهی به سوی خدا می‌رویم و دنبال کردن خدا در هرمسیری، مهم است .
40. من فکر می‌کنم مذهب زمینه‌ای است که باید بیشتر درباره آن بحث کنیم .
اهمیتهای پول
یکی دیگر از زمینه‌هایی که باعث مشکلات زیادی در ازدواجها می‌شود پول است – خیلی زیاد است، خیلی کم است، چگونه خرج شود و چه کسی آن را خرج کند، احساس ما درباره آن چیست؟ چه‌قدر مهم است ؟ طرز برخورد شما با پول به تعالیم مذهبی و مبدأ خانوادگیتان بستگی دارد . میثافهای جدید مسأله پول را بیشتر از دیگر مسائل – به استثنای فرمانروایی خدا – مورد بحث قرار می‌دهد . پیام کتاب مقدس درباره مسائل مالی شفاف است . ما باید به مردم عشق بورزیم و از اشیاء استفاده کنیم نه اینکه به اشیاء عشق بورزیم و از مردم استفاده کنیم . کتاب مقدس به ما می‌اموزد که باید مباشران خوبی برای پولمان باشیم و آن را خردمندانه خرج کنیم . ما نباید اشیاء را بیش از ارتباطها بیاندوزیم زیرا دل ما جایی است که اندوخته‌هایمان باشد . بزرگترین گنجینه‌ای که شما می‌توانید داشته باشید رابطه‌تان با خدا و همراهی است که انتخاب کرده‌اید.
شبیه همه دیگر زمینه‌ها در رابطه زناشویی، ارتباط شما در زمینه‌های مالی اساسی است . پول چیزی جز وسیله‌ای برای مبادله نیست اما استفاده از آن باعث پیچیدگیهای احساسی زیادی مثل عشق، قدرت،‌ روابط خانوادگی و ثروت شخصی می‌شود . برای برخی افراد کنترل کردن پول در خانواده به معنی قدرت داشتن او در خانواده است، پول برای شما به چه معنا است؟
بسیاری از ما چیزهای کمی درباره مدیریت پول آموخته‌ایم . اما بسیاری از مشکلات مالی ما با شناخت از آموخته‌های کتاب مقدس درباره مدیریت پول قابل جلوگیری است . به خدا اجازه دهید که استانداردهای زندگی شما را در زمینه عشق و روش استفاده از پول تعیین کند . طرحی ساده و انعطاف پذیر برای برنامه‌های مالی خود بریزید تا به کمک آن به اهداف و اولویتهایی که با همدیگر تعیین کرده‌اید برسید . به خاطر داشته باشید که این طرحی مشترک است .
روش ساده‌ای برای ثبت محلهای خرج درآمد ابداع کنید . با یکدیگر طوری ارتباط برقرار کنید که احساس کنید با هم دارید برای یک هدف مشترک کار می‌کنید، ارتباط برقرار کردن اساسی است . تصمیم بگیرید که چگونه از کارتهای اعتباری استفاده خواهید کرد . حدها را تعیین کنید و یک فرد بد استفاده کننده از کارتهای اعتباری نباشید . به طور شفاف بودجه‌تان را بین اهداف، اولویتها و ایجاد تغییر در خانواده تقسیم کنید .
مجموعه سؤالات زیر به شما کمک می‌کند که از احساسات و اولویتهای یکدیگر در مورد پول آگاه شوید .
1. من فکر می‌کنم اعلام کردن ورشکستگی اشکالی ندارد .
2. به نظر من مهم است که برنامه‌ای یرای هزینه‌ها داشته و سعی کنیم آن را رعایت نماییم .
3. من دقیقا می‌دانم که چه دارایی‌هایی را باید بخرم .
4. من معتقدم که باید روزنامه‌ و دیگر چیزها را بازیافت کنیم .
5. به نظر من مهم است که همسر، اعتباری به نام خودش داشته باشد .
6. کارتهای اعتباری باید هرماه تسویه حساب شوند .
7. همه پول ما باید یک جا جمع شود و مشترکا خرج گردد .
8. به نظر من مهم است که ما حسابهای بانکی شخصی داشته باشیم .
9. به نظر من ما باید لیستی مرتب از خواسته‌هایمان داشته باشیم .
10. مسافرت از پس انداز کردن پول مهمتر است .
11. من برای خریدن خانه حاضرم قرض کنم .
12. من فکر می‌کنم باید کسی باشم که پول را کنترل می‌کند .
13. من همه حسابهایم را تا ریال آخر تسویه می‌کنم .
14. من فکر می‌کنم پس‌انداز کردن برای آینده مهم است .
15. به نظر من قمار اشکال ندارد .
16. برای من مهم است که پولی داشته باشم که برای خرج آن لازم نباشد به تو حساب پس بدهم .
17. من از دوستانم پول قرض نمی‌کنم .
18. مردان همیشه باید درآمدی بیشتر از زنان داشته باشند .
19. مرتب پول خواستن از تو، مرا ناراحت می‌کند .
20. من فکر می‌کنم باید بتوانم به دوست یا خویشاوندی پول قرض بدهم بدون اینکه از تو سؤال کنم .
21. وقتی ما به اندازه کافی پول برای رفع نیازهایمان داریم با تو بودن برای من از به دست آوردن پول بیشتر مهمتر است .
22. به نظر من مهم است که حداقل ده درصد درآمدمان را به کلیسا هدیه کنیم .
23. به نظر من مردان نقش اصلی را در برآورده کردن نیازهای خانواده دارند .
24. من می‌خواهم حداقل هر هفته یک بار در رستوران غذا بخورم .
25. من می‌خواهم که ما همیشه مطابق آخرین مدی باشیم که می‌توانیم به دست آوریم .
26. من فکر می‌کنم در صورت نیاز، ما باید به والدینمان در سنین بالا کمک کنیم .
27. من فکر می‌کنم تمام سرمایه‌گذاریهای خانواده را باید شوهر انجام دهد .
روابط جنسی
لمس کردن یا در آغوش گرفتن چیزهایی نیستند که شما باید انجام بدهید آنها کارهایی هستند که باید انجام بدهید تا عشقتان را به یکدیگر نشان دهید . با توجه به اینکه ما می‌دانیم که روابط خوب برای ازدواج خوب لازم است، چیزی که به نظر می‌رسد حداقل زمینه ارتباط ما باشد روابط جنسی ما است .
هیچ کس چه زن و چه مرد نمی‌تواند ذهنها را بخواند . برای برآورده کردن نیازهای یکدیگر هر کدام از شما باید بتوانید خود را راحت و صادقانه در تمام زمینه‌های ارتباطتان توضیح دهید .
سالها جامعه ما سکس را چیزی فرض می‌کرده که نباید درباره آن صحبت شود . اگر از سکس صحبت می‌شده همیشه د رحالتی همراه با خجالت، فکاهی یا خشن بوده است، یا به عنوان یک وظیفه از آن صحبت شده، چیزی فقط مجبورید که آن را انجام دهید.
ارتباط جنسی شما چیزی فراتر از آمیزش ساده است آمیزش بدون آزادی برای مشارکت و بدون لذت بردن هنوز رابطه جنسی نیست . آنگاه است که یک وظیفه میِ‌شود .
مهم است که بدانید خدا دیدگاه بسیار رفیعی درمورد تمایلات جنسی ما دارد . این را کتاب مقدس می‌آموزد . در فصل اول کتاب پیدایش، خداوند زن و مرد را برای همدیگر خلق کرد و ظرفیت عاشق و معشوق شدن را در آنها ایجاد کرد . خداوند روابط جنسی ما را متبرک کرده است .
بنابراین نیازهایتان را بفمید، چه چیزی شما را خوشحال و راضی می‌کند . درباره حالات و تکرارها و اینکه کجا باید لمس شود و کجا نه صحبت کنید . به همدیگر این آزادی را بدهید که خود را توضیح دهید . از تفاوتها لذت ببرید . نیازهای همسر شما بیان مناسب بودن یا نبودن شما نیست . وقتی شما نیازهای او را پذیرفتید شما آنطور که همسرتان می‌خواهد با او ارتباط برقرار می‌کنید . مهم است که بدانید اگر شما به روابط جنسی علاقه‌مند هستید نباید از آن به عنوان حربه یا جایزه استفاده کنید .
کلید کسب رضایت جنسی گذراندن زمانی برای ارتباط برقرار کردن در طول عشقبازی است . این روندی مرحله به مرحله و با نشانه است .
آمادگی راهنمایی کردن و راهنمای شدن به سمت کسب خشنودی بخشی از این روند است، مهمترین راز در خشنودی جنسی خشنود کردن شریکتان است . اگر همراهتان را خشنود کنید او نیز شما را خشنود می‌کند . اگر هردوی شما چنین چیزی را در ذهن داشته باشید آنگاه همه چیز خوب پیش می‌رود . شما می‌فهمید که چه باید بکنید و چه نباید،ا چه کاری خوشایند است و چه کاری نیست .
مجددا در زیر لیستی از عبارات است که برای شما درست یا غلط است . آنها را تنها، جواب بدهید و سپس برای مقایسه گرد هم آیید . به یاد داشته باشید الآن زمان خجالت کشیدن یا تهمت زدن نیست . اکنون زمان ارتباط برقرا کردن با یکدیگر از طریق عشق است .
1. در ازدواج ما، زن همیشه باید آماده برآورده کردن نیازهای جنسی همسرش باشد .
2. اگر من در طول ارتباط جنسی کاری کردم که ناخوشایند بود از همسرم انتظار دارم که به من بگوید .
3. من می‌خواهم که همسرم را خوشحال کنم بنابراین بی‌آلایش و صادقانه صحبت می‌کنم .
4. به نظر من مهم است که بدنمان تمیز باشد .
5. من فکر می‌کنم بعضی فعالیتهای جنسی ناپذیرفتنی است .
6. من اعتقاد دارم که بیشتر دانستن درباره نیازهای جنسی همسرم در غنی کردن ارتباط جنسیمان پس از ازدواج مؤثر است .
7. من معتقدم ما باید ارتباط برقرار کنیم پس باید بدانیم که چه چیزی برایمان خوشایند و چه چیزی ناخوشایند است .
8. من مثل یک بچه از نظر جنسی دست نخورده‌ام .
9. به نظر من مهم است بعد از یک روز جدایی همدیگر را عاشقانه ملاقات کنیم .
10. من اندکی از سکس می‌ترسم .
11. به نظر من برای زن اشکالی ندارد که مرد را در مسیری که او را خوشنود می‌کند هدایت نماید .
12. به نظر من روابط جنسی خارج از ازدواج در حالی که همسرم آنها را نمی‌داند اشکالی ندارد.
13. من معتقدم اگر همسرم از کارهای جنسیی که من انجام می‌دهم راضی نباشد به هر حال می‌توانم آنها را ادامه دهم .
14. من معتقدم که کتابها و فیلمهای شهوت‌انگیز برای زندگی زناشویی سالم، مضر است .
15. من از اظهار علاقه (جنسی) در جمع لذت می‌برم .
16. من باید وزن کم کنم .
17. برای زنان اشکال ندارد که فعالیت جنسی را آغاز کنند .
18. من از بوسیدن و در آغوش گرفتن عاشقانه لذت می‌برم .
19. مردان درباره اینکه چگونه همسرشان را خوشنود کنند بیشتر از زنان می‌دانند .
20. من معتقدم این وظیفه مرد است که فعالیت جنسی را کنترل کند .
21. من دوست دارم که گاهی اوقات بدون انجام آمیزش، رابطه داشته باشم .
22. من وقتی برهنه هستم خجالت می‌کشم .
23. من تظاهر به ارگاسم (برانگیختگی جنسی ) خواهم کرد .
24. من درباره اینکه واقعا چگونه همسرم را از نظر جنسی خوشنود کنم گیج هستم .
25. من مبتذل صحبت کردن را در طول سکس دوست دارم .
26. سکس فقط باید در حالاتی مورد تأیید مذهب صورت پذیرد .
27. من اگر از نظر جنسی خوشنود نشوم آن را ابراز نخواهم کرد .
امیدوارم این مقاله به شما در داشتن ازدواجی محکم و صادقانه کمک کند. البته سؤالات بسیار زیاد دیگری هم هست که قبل و بعد از ازدواج برای شما ایجاد می‌شود. اگرچه اگر به یاد داشته باشید که ارتباط مسأله کلیدی است همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت.

معیارهائی جهت همسر گزینی

 

شریک زندگی خود را چگونه انتخاب کنید.

ازدواج یکی از مهمترین حوادثی است که در زندگی هر انسان رخ می‌دهد. لذا دارای اهمیتی در خور توجه است. نظر به اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده و تأثیر آن در تداوم و استحکام خانواده، تربیت فرزندان، داشتن زندگی سالم توام با رضایت و خوشبختی و احساس موفقیت ضرورت دارد، دختران و پسران هنگام ازدواج ازخدمات مشاوره‌ای مناسبی بهره‌مند شوند و از این طریق با اهداف وظایف، و حقوق یکدیگر به خوبی آشنا شوند.

امروزه دختران و پسران جوان در آستانه ازدواج با بهره‌گیری از خدمات مشاوره ازدواج، می‌توانند با گامهای راسخ‌تر و آرامش و اطمینان بیشتری در راه پرپیچ و خم ازدواج و تشکیل خانواده گام نهند و در نهایت در این امر مهم موفق باشند.

متأسفانه در جامعه ما در برخی موارد دختران و پسران بدون مطالعه و آگاهی کافی با برخورداری از احساس و ذوق منهای دقت در ابعاد گوناگون اخلاقی، جسمی و روانی با یکدیگر ازدواج می‌کنند.

 پس از ازدواج نیز به دلایل عدم آگاهی، به این مشکلات دامن می‌زنند. در اینجا توجه شما جوانان عزیز را به نکاتی چند جهت انتخاب همسر جلب می‌کنیم.

     1)نسبت به کل ماجرا واقع‌بین باشید. تابع احساسات نگردید و به شکل منطقی جوانب کار را بسنجید. در تداوم یک ازدواج دوست‌داشتن و عشق اگر چه شرط لازم است ولی کافی نیست. پس به   سایر مسایل مهم نیز بپردازید. رویایی نیندیشید.
 

     2) درباره دلیل تمایل طرف مقابل به ازدواج با خودتان تحقیق به عمل آورید. اگر این تمایل بنا به مصالحی از قبیل پول و ثروت، شهرت، خروج از کشور و غیره است از آن صرف نظر کنید.

3) شریک احتمالی زندگی خود را بشناسید.در چارچوب آنچه در دین و فرهنگ مجاز می‌باشد، قبل از تصمیم‌گیری برای ازدواج شریک احتمالی زندگی خود را بیشتر بشناسید. این شناخت یا به واسطه رفت و آمد و پرسش‌های مستقیم حاصل می‌گردد و یا از طریق دیگر آشنایان. توجه داشته باشید دوستان فرد گاه برخی حقایق را پنهان می‌کنند.

پس شاید بهتر باشد در بعضی مواقع بطور غیرمستقیم به پاسخ برسید در مجموعه شما بایستی در مورد خلق و خو، افکار، عقاید، خواسته‌ها، عادات، دیدگاهها، حساسیت‌ها، نوع برخوردها، توانائیهای ارتباطی و . شناخت پیدا کنید. طرز برخورد فرد را در موقعیت‌های بحرانی و در برابر مادیات بشناسید.

4)   اعتقادات و باورهای مذهبی طرف مقابل را جویا شوید. عقاید و باورهای همسر احتمالی خود را در مورد آئین و مذهب جویا شوید و ببینید که آیا برداشت شما از دین سازگار است یا خیر. چرا که اگر نقطه نظرات این فرد برای شما قابل قبول نباشد احتمال وقوع مشکلات شدیدی پیش‌بینی می‌شود.مگر آنکه در این زمینه انعطاف‌پذیر باشید و بتوانید خود را در   چارچوب نظرات او قرارداده و شیوه زندگی او را بپذیرید. پس به طرف مقابل اجازه دهید به طور وضوح برداشت خود را از مذهب بگوید وانتظارات خود را در مورد شما بعنوان همسر، بیان نماید.

5) برخوردهای همسر احتمالی خود را در موقعیت‌های مختلف بررسی کنید. هر چه بیشتر در شرایط متفاوت و متعددی همسر احتمالی خود را ملاقات کرده و مورد مشاهده قرار دهید، نشانه‌های بیشتری از طرز برخورد او با مردم و موقعیت‌های مختلف در خواهید یافت.

6) خواسته‌ها و انتظارات یکدیگر را مورد مطالعه قرار دهید. شما باید بدانید همسر آینده شما چه انتظاراتی از خودش و شما دارد. شما باید در مورد مسایل مهم زندگی به توافق برسید. بطور مثال شما باید بدانید:

        ?  در چه شهر یا کشوری زندگی مشترک خود را آغاز خواهید کرد.

        ?  زندگی خود را با خانواده همسر آغاز خواهید کرد یا بطور مستقل

        ?  زمان بچه‌دار شدنتان حدوداً‌ چه مدت پس از ازدواج خواهد بود.

        ?   نظر همسر احتمالی شما در مورد شغل و فعالیت‌های خارج از منزل چیست.

        ?   نظر همسر احتمالی شما در مورد رابطه‌ها و معاشرت خانوادگی و دوستانه چیست.و ..

درباره خانواده فرد موردنظر تحقیق کنید. خانواده فرد مورد نظر را بیشتر بشناسید. با فرهنگ و

 باورهای آنها آشنا شوید رابطه فرد مذکور را با والدین خواهران و برادرانش جویا شوید. بررسی کنید که تعهد وی در قبال این افراد چگونه است ودر آینده چه تعهداتی نسبت به آنها دارد وتأثیر این موضوع بر زندگی شما چگونه خواهد بود نسبت به احساس خانواده در مورد این ازدواج واقف باشید.

8)    با خود واقعی‌تان مشورت کنید به ندای درونی خود گوش فرا دهید. از خود بپرسید آیا این فرد همان کسی است که واقعاً به دنبالش بوده‌ام. آیا می‌خواهم که این مرد یا زن، پدر یا مادر فرزند من باشد. اگر پاسخ صریحی ندارید دوباره بر روی موضوع تمرکز کنید و سعی کنید پاسخی قاطع برای آن بیابید چرا که ازدواج یکی از بزرگترین و مهمترین مسایل زندگی شما است و آینده فرزندان شما را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

9) دلایل متناسبی برای ازدواجتان پیدا کنید و خود تصمیم گیرنده نهایی باشید. هرگز تحت فشار
 
برای ازدواج متقاعد نشوید. تنها خوب بودن احساسات اطرافیان در مورد طرف مقابل کافی نیست،‌قلب و منطق شما نیز باید در این کار رضایت دهد. ضمن احترام به تجربه و عقاید اطرافیان به ویژه والدین و حفظ آداب و رسوم فرهنگی و مذهبی تسلیم فشارهای اطرافیان نشوید.

10) نسبت به سلامت جسمانی و روانی طرف مقابل اطمینان حاصل کنید به خاطر بسپارید که سلامت جسمانی و روانی و عدم گرایش به مواد مخدر یکی از فاکتورهای مهم در انتخاب همسر است. بنابراین پیش از تصمیم‌گیری در مورد ازدواج در مورد نکات مذکور اطمینان حاصل کنید. مسلماً شریکی وابسته به مواد مخدر و دارای بیماری خاص جسمانی، آینده مبهمی را رقم می‌زند.

11) توجه داشته باشید که با شریک احتمالی زندگی خود در مواردی مانند طبقه اجتماعی، سن، میزان تحصیلات و توانائیهای هوشی تناسب داشته باشید. این موارد را جدی بگیرید.

12) عجله نکنید با توجه به این که بسیاری از ازدواج‌ها به دلیل دستپاچگی و عجله کردن در تصمیم‌گیری در نهایت به شکست منتهی می‌شود در تصمیم خود برای قبول یک ازدواج عجله نداشته باشید. حتماً در مورد فردی که می‌خواهید عمری را با وی سپری کنید، تحقیق کنید. به شناخت برسید و وقت بگذارید صرفاً به دلیل ناامید شدن از ازدواج تن به یک ازدواج نامناسب ندهید و خود را به فهرست قربانیان ازدواج اضافه نکنید.

     13)از خداوند کمک و راهنمایی بگیرید:با ایمان و توکل به خدا از او بخواهید تا در انتخاب صحیح
 زندگی شما را یاری کرده و مسیر مناسبی را پیش رویتان قرار دهید.
چنانچه پس از مطالعه نکات
 مذکور هنوز در تصمیم‌گیری خود دچار تردید هستید می‌توانید به مشاورین حاضر در مراکز مشاوره رجوع کرده و با آنها مشورت نمائید.

چگونه هیجانات شدید را کنترل کنیم؟

بیشتر مردم، در زندگیشان هیجانات شدید و غیرقابل کنترل را تجربه کرده‌اند. در چنین مواقعی، شخص بسیار مایل است شدت خشم، غم و اضطراب و ناامیدی تحت کنترل او باشد. ممکن است شدت هیجانات بر رفتار و طرز برخورد فرد به گونه‌ای تأثیر بگذارد که موجب رنجش و ناراحتی خود و اطرافیانش شود. در چنین لحظاتی چگونه می‌توان این هیجانات را تحت کنترل درآورد؟

برای دست‌یابی به چنین توانایی به نکات زیر باید توجه فرمائید.

      1) از چگونگی تنفس خویش آگاه باشید. سعی کنید تنفسی آرام و عمیق داشته باشید. با این عمل ساده به طور طبیعی می‌توان ضربات قلب و فعالیت ذهن را آرام کرد. هر نوع انقباضی را در بدنتان به خصوص عضلات، شانه‌ها، گردن و فک را بررسی و تعدیل کنید.

     2) سعی کنید بر هیجانات خود مسلط شوید. هنگامی که با دیگران هستید زمان مساعدی برای ابراز هیجانات شدیدتان نیست. بنابراین،از آنها پوزش بخواهید و برای مدتی از آنها دور شوید. به آنها بگویید که احتیاج به   زمانی دارید تا بر اعصابتان مسلط شوید و چند لحظه دیگر بر می‌گردید.

3) حتماً با افرادی دلسوز و مجرب ارتباط داشته باشید و مشکلات خود را با آنها در میان بگذارید. چنین ارتباطی به شما کمک خواهد کرد تا در حس و رفتارتان تعادلی برقرار کنید و احساس تنهایی و انزوا نکنید.

4) روشی دیگر برای کنترل کرن هیجانات، ثبت آنها در دفترچه یادداشت روزانه است. تحقیق جدیدی نشان داده است که چنین روشی، تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر افرادی که دچار حوادث شده بودند داشته است.

5) اگر موضوعی برایتان بسیار اهمیت دارد آن را بی‌پرده با دیگران مطرح کنید اما قبلاً در مورد آن موضوع و موقعیت خود خوب فکر کنید. به یاد داشته باشید 1که تغییر در ارتباطات به مرور زمان رخ می‌دهد و صحیح نیست که این تغییر براساس اصول غیرمنطقی و یا هیجانات زودگذر باشد.

6)  با خودتان مهربان باشید. سعی کنید مرخصی کوتاهی داشته باشید و فعالیت‌های مورد علاقه خود را انجام دهید. در این فاصله زمانی، ذهن شما آرامش لازم را باز خواهد یافت. به عنوان مثال مدت کوتاهی در پارک راه بروید یا غذای مورد علاقه خود را درست کنید و یا کتاب مورد علاقه خویش را بخوانید.

7)  سعی کنید برای مدت کوتاهی به موضوعی که باعث آشفتگی شما شده است. فکر نکنید. چرا که در چنین شرایطی ذهن قدرت تصمیم‌گیری صحیح را ندارد. تصور کنید رنج و ناراحتی خود را درون جعبه‌ای   داخل کمدتان گذاشته‌اید، در زمانی مناسب که آرامش بیشتری دارید این جعبه را از مکان خودبیرون آورید و بطور صحیح راه حلی برای مشکل و ناراحتی‌تان پیدا کنید.با انجام دادن فعالیت‌های فیزیکی از قبیل ورزش کردن کلاس رفتن و یا سخت کار کردن سعی نمائید خود را خسته کنید و توجه و تمرکز خود را به کلاس، ورزش یا کار معطوف سازید.

8) کارهای همیشگی و امور روزمره خود را انجام دهید. بدین گونه زندگی شما تحت کنترل خواهد بود. فراموش نکنید که سرانجام لحظات پر اضطراب و هیجان به پایان خواهد رسید. شما قبلاً این واقعیت را تجربه کرده‌اید.

     9) چنانچه مکرراً دچار احساسات و هیجانات شدید و ناراحت‌کننده می‌شوید حتماً‌ با مشاوران مجرب مشورت کنید و یا کتابهای منتشر شده در این زمینه را بخوانید.

چگونه نه بگوئیم

همه شما بارها در موقعیت‌هایی قرار گرفته‌اید که گفتن کلمه نه برایتان دشوار بوده است. برای مثال دوستی می‌خواسته کتاب خاصی را از شما قرض کند و شما مایل به آن کار نبوده‌اید. فردی شما را به منزلش دعوت کرده و شما مایل به پذیرفتن دعوت او نبوده‌اید اگر شما از آن دسته از افرادی هستید که به دفعات در مقابل چنین درخواستهایی تسلیم شده و با آنها موافقت می‌کنید و دائماً از این بابت احساس نارضایتی دارید ممکن است بخواهید بدانید که چرا هنگامی که نه گفتن راترجیح می‌دهید، "بله" می‌گوئید.

این احتمال وجود دارد که شما نگران از دست دادن ارتباطات مؤثر یا نگران وارد آمدن آسیبی به روابط باشید.چه بسا از نه گفتن احساس گناه می‌کنید چون آموخته‌اید برای اجتناب از آسیب وارد کردن به احساسات دیگران، از روی خواسته‌های خود دست بکشید. بدین ترتیب ممکن است احساس کنید با نفی آنها به دلیل خود خواهی و خودمداری، انسان بدی هستید زیرا به شما یاد داده شده که باید فداکار باشید و خود را نادیده انگارید. شما بیش از رضایت خودتان دلواپس و متوجه رضایت دیگران هستید وقتی از شما تقاضایی می‌شود ممکن است احساس کنید مورد لطف و موهبت قرار گرفته‌اید. این امر سبب می‌شود تا احساس مهم بودن کنید و نگران آن باشید که در صورت مخالفت هرگز چنین تقاضایی از شما نشود اینها نمونه‌هایی از احساسات دست و پا گیری هستند که می‌توانند در آزادی عمل شما مداخله کنند.

چه راههای، گفتن کلمه "نه" را آسانتر می‌سازد؟

اولین کاری که باید انجام داد. تشخیص احساسات دست و پاگیر یا باورهایی است که در سر وجود دارند. برای مثال اگر دوستانتان می‌خواهند کتابی از شما قرض بگیرند و یا شما را به میهمانی دعوت کنند با گفتن کلمه نه چه نتایج منفی را پیش‌بینی می‌کنید؟

به نظر می‌رسد شما در ابتدا انتظار فاجعه آمیزی از "نه گفتن" تشخیص داده‌اید. برای مثال ممکن است به خودتان بگوئید اگر پاسخ منفی بدهم چه بسا دوستم از این که آن کتاب را به او قرض نداده‌ام از من ناراحت بشود. ولی دوست شما به خاطر این گونه مسایل ناراحت نیست او احتمالاً به خاطر آن که کلمه نه را با صراحت به کار برده‌اید، احترام بیشتری برای شما قائل خواهد شد.خود را نادیده انگاشتن سبب تحمیل رفتارهای ناخواسته‌ای است که دیگران از شما می‌خواهند و این امر سبب می‌شود آنها نسبت به ابراز درخواست غیرمنطقی خود تشویق شوند . پس از آنکه باورها و اعتقادات خود را به شیوه‌ای منطقی تر مرتب کردید برای گفتن کلمه نه آمادگی پیدا می‌کنید و از این امر احساس خوبی به شما دست خواهید داد.

قدم بعدی گفتن کلمه "نه" به شیوه‌ای مستقیم به طرف مقابل است به گونه‌ای که قاطعیت در صدا و رفتار موج بزند. برای آسانتر ساختن این مرحله در موقعیت‌هایی که خطر پایین وجود دارد گفتن پاسخهایی منفی را آغاز کنید به خصوص زمانی که کاملاً‌ مطمئن هستید، که حق گفتن کلمه "نه" را دارید. با این تمرین اطمینان به خود را تمرین خواهید کرد و نیز توانایی گفتن کلمه نه را در موقعیت‌های مشکل‌تر به دست خواهید آورد.

به طور معمول گفتن کلمه نه به برخی از افراد آسانتر از دیگران است احتمالاً این افراد برای شما، دوستان نزدیک غریبه‌ها و خانواده هستند وقوع یک موقعیت را پیش‌بینی کنید و تمرین کنید که در آن موقعیت چه خواهید گفت. گفتن کلمه نه را به طریقی مستقیم و صریح تمرین نمائید نسبت به کلیه رفتارها خود و لحن کلامتان به هنگام گفتن جمله منفی آگاه باشید.در موقعیت‌های مشکل‌تری که نسبت به ماهیت و چگونگی پاسخ خود مطمئن نیستید با گفتن جمله‌ای "باید درباره‌اش فکر کنم" به خود فرصت دهید سپس احساسات خود را بررسی کنید. ببینید چه عقاید و انتظارات نامعقول شما را به گفتن "نه" وا می‌دارد.

وقتی کلمه "نه" را به کار بردید و طرف مقابل همچنان برخواسته‌اش اصرار ورزید و اولین کلمه نه شما را نادیده انگاشت باید بر مخالفت خود پافشاری کنید.

تشخیص این امر مهم است که در این جا رفتار خود خواهانه سالم وجود دارد. شما حق دارید کلمه نه را بکار ببرید. از این کار احساس خوبی داشته باشید.

هر قدر به احساس شخصی و خواسته‌های خود توجه کنید، از گفتن "بله" به دیگران احساس رضایتمندی بیشتری خواهید کرد.

فرزند چندم خانواده هستید؟

 

آیا فکر می کنید اینکه فرزند چندم خانواده باشید، می تواند بر شکل گیری شخصیت شما تاثیر گذار باشد؟ این مقاله را با ما دنبال کنید تا به همه چیز در این رابطه پیببرید! 

*تک فرزند

نقاط مثبت: این افراد همان ها هستند که دنیا را متحول می کنند. افرادی تکلیف-گرا، مرتب و منظم، با وجدان و وظیفه شناس، و بسیار قابل اطمینان می باشند. آنها عاشق واقعیت، افکار و اندیشه ها، و جزئیات هستند. و از قبول مسئولیت های مختلف واهمه ای ندارند.
نقاط منفی: یکی از خصیصه های منفی این افراد سرسختی و خشونت شدید آنهاست. کمی کینه ای و پرتوقع هستند و معمولاً از قبول اشتباهاتشان سر باز میزنند. به هیچ وجه انتقادپذیر نیستند. در برابر دیگران افرادی بسیار حساس و نفوذ پذیرند که احساساتشان خیلی زود جریحه دار می شود.
*فرزندان اول

نقاط مثبت: آنها ذاتاً فرمانده به دنیا آمده اند. احتمالاً رئیس جمهورها، فضانوردان و مدیرعاملین همه فرزندان اول خانواده هستند. فکر می کنند که همیشه حق و اولویت در هر کاری با آنهاست. فرزندان اول به دو دسته تقسیم می شوند: پرورش دهندگان افراد مطیع یا متحول کنندگانی سلطه جو. هر دو یکسان هستند فقط از متدهای مختلفی استفاده می کنند. معمولاً فرزندان اول خانواده، افرادی ایرادگیر، مشکل پسند، و دقیق هستند و عاشق توجه به جزئیات مسائلند. افرادی وقت شناس، منظم، و با کفایتند که دوست دارند همه چیز به بهترین نحو انجام شود. از مسائل غافلگیر کننده نیز به هیچ وجه خوششان نمی آید.
نقاط منفی: معمولاً این افراد کمی بداخلاق، ترشرو بی احساس به نظر می آیند. گه گاه به خاطر زورگویی و فشاری که بر سایرین می آورند، تهدید کننده و رعب آور هستند. چون فکر می کنند که همیشه حق با آنهاست و فقط خودشان همه چیز را می دانند، به دیگران اطمینان کمی دارند. ریاست مآب، ایرادگیر و نسبت به اشتباهات حساس و نکته سنج هستند.
*فرزندان وسط 

نقاط مثبت: فرزندان وسطی، افرادی خانواده دوست هستند که دیگران از بودن با آنها لذت می برند. مهمترین نیاز آنها، آرام نگاه داشتن اقیانوس پرتلاطم زندگی است و شعار آنها "آرامش به هر قیمتی" است. اینها افرادی بسیار آرام و بی سر و صدا، شیرین و دوست داشتنی هستند و شنوندگان خوبی به شمار می روند. مهارت زیادی در حل مشکلات دارند چون همیشه هر دو جنبه ی یک مشکل را بررسی می کنند و دوست دارند همه را خوشحال کنند. همین مسئله باعث می شود که مشاوران و میانجیگران خوبی باشند.
نقاط منفی: نسبت به فرزندان اول خانواده، احساس سلطه گری کمتری دارند، اما دوست دارند همه آنها را ستایش کرده و دوست بدارند—یا حداقل با آنها احساس شادی و خوشبختی کنند. از آنجا که سعی در راضی نگاه داشتن همه دارند، ممکن است به افرادی وابسته تبدیل شوند. نمی توانند خوب تصمیم بگیرند تا جایی که باعث رنجاندن دیگران می شود. همچنین برای شکست و اشتباهات دیگران، خود را سرزنش می کنند.

*فرزندان آخر
نقاط مثبت: افرادی شاد و سرزنده اند که این شادی و سرخوشی را با خود همه جا می برند و دیگران را نیز از آن بهره مند می کنند. مهارت های مردمی آنها بسیار قوی است و عاشق این هستند که دیگران را با حرف ها و کارهایشان سرگرم کنند. هیچ کس برای آنها غریبه نیست و به سرعت با همه صمیمی می شوند. افرادی برونگرا هستند که از وجود دیگران انرژی می گیرند. از ریسک کردن واهمه ای ندارند.
نقاط منفی: خیلی زود خسته می شوند. از طرد شدن واهمه داشته و افق توجهاتشان کوتاه است. افرادی خود گرا هستند. معمولاً به خاطر توقعات غیر واقعیشان از رابطه، که تصور می کنند در همه ی رابطه ها باید همیشه خوشی و خنده برقرار باشد، رابطه های زیادی را به فنا می دهند. اما نمی دانند که عمر چنین رابطه هایی بسیار کوتاه است.

منبع :شمسه

چه زمانی باید به فکر انتخاب همسر باشیم ؟

مقاله از علی سلطانی مجد

خیلی وقته می خوام اینو بنویسم اما نمی شد حالا که شده سعی می کنم  کامل بنویسم پس بخونید به صورت عامیانه می نویسم تا برای همه سنین قابل درک باشد.

در ابتدا می خوام از رفتارهای مشترک بین آدما بگم ، خب اصلا چه زمانی ما ها رو جزء آدم حساب می کنند ؟ سن بلوغ ، یعنی دخترا سن 9 تا 11 سالگی و آقا پسرا هم سن 15 تا 18 سالگی تازه قاطی آدما میشن . حالا در همین سن یعنی سن بلوغ یه اتفاقات عجیبی در همه ما ها شکل میگیره آخه داریم آدم میشیم  مثلا کنجکاویهای ما گسترش پیدا میکنه از همین سن و سال بلوغه که میخواهیم یه جورایی واسه جنس مخالف جلب توجه کنیم  غده ها فعال شدن و هورمونهای جنسی فعالیتشون زیاد تر شده  غریزه جنسی کم کم داره با سیر صعودی حرکت میکنه  کم کم گرایشات به جنس مخالف بالا میره نیازهای عاطفی و احسااستی ما شکل تازه ای به خود میگیره یا بهتر بگم شکل حقیقی خودش رو داره پیدا میکنه شخصیت ما داره شکل میگیره یه جایی یه خبری شده  درست حدس زدید همونجا یی که ...  کم کم توجه طلبی  و گرایشات ما و کنجکاوی و غریزه ما میطلبه که با یک جنس مخالف ارتباط برقرار کنیم  البته منظورم اون ارتباطه نیستا یک ارتباط سالم در حد دوستی ، اخی اون اولش فکر میکنی اگه یه دوست دختر داشته باشی چقدر خوب میشه یا بالعکسش بگذریم پیدا میکنی بعدشم چند صباحی نگذشته که فکر میکنی احساسه کار خودشو کرده و یک دل نه هزار دل عاشق شدی اکثر مواقع این درمورد پسرای سنین 16 تا 19 یا 20 سال صادقه این طبیعی که دخترهای هم رده سنی پسرها در سنین 15 تا 19 سال بیشتر از پسرها قدرت درک دارند و تا حدودی واقع بینانه تر به مسائل نگاه می کنند هر چند که احساس دخترها 7 برابر پسرها میباشد . معمولا پسرا تو این سن کمی غرور بیش از اندازه ای دارند و پرخاشگر و خلاصه خودشون رو عقل کل می دونند فورا هر چی میشه میرن تو فاز اردواج  اینا همه طبیعیه و دورانی داره که میگذره اما چه زمانی باید واقعا به فکر انتخاب همسر باشیم ؟

پاسخ زمانی که معیارهای شما شکل حقیقی به خود گرفت و ثابت ماند . حالا از کجا بدونیم اصلا معیار ما چیه کی ثابت میشه ؟

در نظر داشته باشید همه ما ادما یک سری معیارهای مشترک داریم  برای انتخاب همسر مثلا در آقایون : اکثرا از همون سن 16 سالگی اگه ازشون بپرسید  همسر شما چه خصوصیاتی باید داشته باشه جواب میدن  زیبا باشه خوش اندام باشه و... خب همین سوال رو از یه آقای 30 ساله هم که ازدواج نکرده بپرسید مطمئنا همین موارد در معیارهاشون قرار داره حالا اگر در درجه اول نباشه به هر حال یه جایی قرار داده می شود یا در دختر خانمها : خوش تیپ باشه جذاب باشه پولدار و تحصیل کرده باشه و .. همه اینا معیارهای مشترکه اما معیار حقیقی کی شکل میگیره ؟

یه موقعه ای شما یه کاری انجام میدید که فکر میکنید این کار درسته و خب چون الان این فکرو میکنید پس اونکارو انجام میدید حالا مثال عشقی میزنم  شما فرض کنید یه پسر 18 ساله هستید خب عاشق یه دختر 16 ساله میشید و پاتونم توی کفش میکنید که اگر این خانم نشد دیگه هیچکس حتی بعضی ها اقدام به خودکشی هم میکنند اما همین آقا پسر زمانی که شد 19 ساله یا 20 ساله میبینه که وای چقدر اونروز اشتباه میکرده و اون شخصی که انتخاب کرده اصلا اونی نبوده که میخواسته و اصلا معیارهاش الان یه چیزه دیگس این طبیعی که به صرف رشد عقلانی معیارها و نیازهای ما در سنین مختلف تفاوت میکنه اما یه زمانی میرسه که معیارهای شما تغییر آنچنانی نمیکنه و حدود 2 یا 3 سال متوالی معیار شما از انتخاب همسر ثابته یعنی فهمیدید که چه کسی میتونه شما رو خوشبخت کنه اون زمان ،  زمانیست که معیارهای حقیقی شما شکل گرفته  فراموش نکنید انسان در هر مرحله ای زمانی که رشد میکنه و وارد مرحله ی بعدی میشه معیارهاش هم تغییر میکنه  مثلا تا قبل از دانشگاه معمولا افراد یکسری معیار دارند و این در حالی که بعد از دوران دانشگاه معیارهاشون تغییر میکنه  یا مثلا تا اوضاع مادی طرف یه تکونی می خوره و اصلا دیدشون به همسر کلی فرق میکنه  حالا همه  این مسائل به کنار

  برای انتخاب همسر آقا پسرا دختر خانمها شما اول باید خودتون رو بشناسید چطوری ؟

خیلی راحته ، به هر حال شما الان در هر سنی که هستید یه قلم و کاغذ بردارید و برداشتی که از  شخصیت خودتون دارید  رو روی کاغذ یاداشت کنید  مثلا اول سنتون بعد میزان تحصیلات از چه چیزاهایی خوشتون میاد از چه چیزهایی بدتون میاد معیار انتخاب همسرتون رو بنویسید ، نکته همه اهدافتون رو هم بنویسید بالاخره شما تو این دنیا یه هدفی دارید و در آخر شرایط خودتون رو هم بنویسید  تاریخ بزنید امضاء کنید و برید دنبال زندگیتون هر 6 ماه یکبار این کارو ادامه بدید بدون اینکه روی کاغذ قبلی نگاه کنید تقلب نکنید این کارو ادامه بدید تا  زمانی که   فکر کردی عاشق شدی همون روزی که میخواهید پیشنهاد ازدواج بدید یا همون روزی که اون آقاهه به شما پیشنهاد ازدواج داده  تمام کاغذهایی رو که پر کردید بذارید کنار هم  مطمئن باشید شاید نقاط مشترکی در اون کاغذها وجود داشته باشه اما به هر حال همه اونا با هم فرق دارند خب حالا نقاط مشترک رو  ، روی یه کاغذ بنویسید وقتی نوشتید میفهمید که شما فعلا چه شخصیتی دارید ، چه شرایطی دارید ، چه هدفی رو دنبال میکنید و مهمتر از همه چه کسی می تواند شما رو خوشبخت کنه خب خودتون رو تا حدودی شناختید اینو بدونید که محال بتونید خودتونرو کامل بشناسید حالا قبل از اینکه پیشنهاد ازدواج رو بدید یه کاغذ دیگه بردارید و خصوصیات طرف مقابلتون رو بنویسید ، شرایطش رو بنویسید هر چی که راجع به اون میدونید رو بنویسید حتی نتایج تحقیقاتتون را هم بنویسید و نکته مهم اینکه حتما بپرسید که طرف مقابل شما چه چیزی هایی در شما دیده که به شما پیشنهاد ازدواج داده یا شما چه چیزهایی دید که به ایشون پیشنهاد ازدواج دادید و اگر پذیرفته شدید بپرسید چه رفتارو عمل یا اخلاقی از شما دیدند که پیشنهادتون رو پذیرفتند همه اینارو بنویسید مقایسه کنید کاغذ خودتون رو با کاغذی که از خصوصیات ایشون هست اگر دید نقاط مشترک شما بالای  65 درصد هست بدونید این فرد همون فردیست که یتونه شما رو خوشبخت کنه مطمئن باشید محال ممکنه کسی رو پیدا کنید که حتی 90 درصد از معیارهای شما رو داشته باشه البته حتما در برابر معیارهایی که نداره خصویات و امنیازات دیگری داشته باشه .

به خاطر داشته باشید قبل از ازدواج تنها شما به حدود 40 تا 60 درصد شناخت طرف مقابلتون و خودتون شاید دستیابید بعضی خصوصیات اخلاقی ،  رفتاری و کرداری تنها در زندگی مشترک افراد ظاهر می شود .

خودشناسی ، اعتماد به نفس  و خودباوری عواملی هستند که باعث شکل گیری انتخابهای صحیح ما در طول زندگی می شوند .

برخی سوالات شما

چه سنی برای ازدواج مناسب است و عاشق شدن درچه سنی حقیقی است ؟

ازدواج یک تکامل است و هر انسانی در یک سنی به این تکامل میرسد خیلی از افراد هستند که علی رغم دارا بودن سن کم درک بزرگی از مسائل و دنیای پیرامون خود دارند و متاسفانه خیلی وقتها افرادی هستند که سن وسال آنها مطابقتی با طرز فکر و عملشون ندارد هر موقع انسان خودش را تاحدودی شناخت اهدافش مشخص شد  ، شرایط محیا و معیارهای حقیقی او شکل گرفت اون زمانی میتونه همسری برای خودش اختیار کنه ، اما در مورد عاشق شدن بارها عرض کردم اکثر مواقع احساساتی نظیر وابستگی و عادت کردن را با احساس عاشق شدن اشتباه میگیریم . عاشق شدن این نیست که اگر روزی چند مرتبه با طرفتون صحبت نکنید دلتون یه جوری میشه اتفاقا تماسهای مکرر حرفهای تکراری بکار بردن واژه هایی نظیر دوست داشتن ، عاشقتم  و ... به تعدا دفعات زیاد ارزش خودش رو از دست میده و بار احساسی لازم رو منتقل نمیکنه نهایتها به هم عادت مکنید  و نیروی جاذبه احساسی کم رنگ میشه تا جایی که کاملا از بین بره .

چه نوع آشنایی میتونه بهترین نوع آشنایی باشه برای ازدواج ؟

اگر هدف شما ازدواجه آشنایی باید بگونه ای باشه که معنای حقیقی خودش رو پیدا کنه یعنی بتونید کاملا طرف مقابلتون رو بشناسید فراموش نکنید خیلی وقتها دو نفر میتونند دوستان خوبی برای هم باشند اما نمیتوانند زوج خوشبختی باشند ، سعی کنید در روابط دوستی اگر هدفتان ازدواج است خانواده ها رو از همان ماه اول در جریان بگذراید تا راحتر بتونید ارتبااط برقرار کنید ارتباط سالم هیچ اشکالی ندارد در اکثر رابطه های دوستی دو طرف شاید هفته ای یک مرتبه اونم برای مدت کوتاهی همدیگه رو ملاقات کنند خب مسلما هر دوطرف سعی میکنند بهترین رفتار و بهترین عمل رو در اون لحظه ملاقات  پیاده کنند حالا اگر هر موقع که همدیگه رو میبنید همه چیز خوب باشه و قشنگ شما هیچوقت نمیتونید طرفتون رو بشناسید چون در طول زندگی هفته ای یکبار و فقط برای لحظاتی کوتاه که فقط فرصت حرفهای قشنگ باشه که در کنار هم نیستید در همه لحظات غم و شادی و ... در کنار هم هستید زندگی هم که بدون مشکل نمیشه پس تازه اون زمان خلق و خوی واقعی طرفتون نمایان می شود و میبینید که ای وای این شخص او کسی نبوده که شما می خواستید.

در مورد آشنایی در دانشگاه چه نظری دارید ؟

دانشگاه یک محیط باز که در کنار جنس مخالف به کسب علم می پردازید  در این محیط معیار انسان ممکنه تفاوتهای زیادی بکنه البته بماند که  شاید اسما دانشگاه محیطی بریا کسب علم باشد وگرنه برای خیلی ها ... به هر حال خیلی از افراد هستند که انگار منتظرند وارد دانشگاه بشوند و اصلا با خیلی ها که صحبت میکنم میبینم که بعضی خانمها فقط به خاطر انتخاب همسر و حالا این محیط که جنس مخالفشون در کنار انهاست علاقه مند به ورود به دانشگاه هستند که معمولا  کار به ترم دوم نکشیده یه حلقه میاد در دستشون قرار میگیره اگر دوطرف به هم علاقه داشته باشند که از هم فرار نمی کنند پس چه اشکالی  حالا که محیطش برای شناخت محیاست  و حدود 4 سال وقت برای شناخت هست بذاریم همین اول کار که یکی از راه اومد بگیم بله یا یکی رو دیدیم فورا بگیم خانم شما قصد ازدواج ندارید ؟  تازه اکثر ازدواجهای ما زمانی شکل میگره که اصلا شرایط ازدواج فراهم نیست نمیگم همه صبر کنند صاحب خونه صاحب ماشین و .. شدن برن اقدام به ازدواج کنند اما به هر حال باید یه شرایطی هم محیا باشه بهتره چند ترم از پیشنهاد ازدواج بگذرد تا دوطرف همدیگر و بشناسند شرایط را آماده کنند بعدا فورا نامزد یا عقد کنند .

 

نظریه رفتار درمانی

تاریخچه رفتار درمانی

اگر بخواهیم تاریخچه رفتار درمانی را از لحاظ تاکیدی که بر رفتار و اصلاح آن می‌گذارد، بررسی کنیم، می‌توان گفت که این شیوه درمان به قدمت پیدایش تمدن است و اولین تلاشهایی که انسانها برای هدایت افراد همنوع خود و بهبود رفتار آنان انجام داده‌اند، نقطه آغازین آن است. اما به لحاظ علمی می‌توان گفت که رفتار درمانی به دنبال مکتب روانشناسی رفتارگرا بوجود آمده است و در واقع اصول و قوانین این مکتب روان شناسی کاربرد درمانی دارد.

بر این اساس در تاریخچه رفتار درمانی دو دیدگاه عمده شرطی کردن فعال و شرطی کلاسیک پایه و اساس رفتار درمانی است. دیدگاه کلاسیک بیشتر بر یادگیریهای عاطفی تاکید دارد و کاربرد آن در روان درمانی اصطلاحا رفتار درمانی نامیده می‌شود. افرادی چون ولپه ، گلدشتاین ، لازاروس و سالتر از جمله کسانی هستند که در درمان بیشتر از اصول شرطی کردن کلاسیک استفاده کرده‌اند. از سوی دیگر کاربرد شرطی کردن فعال در روان درمانی را تغییر رفتار می‌نامند که افرادی نظیر بندورا ، لیندزلی و رابرت میگر از جمله کسانی هستند که از اصول شرطی کردن فعال برای تغییر رفتار استفاده کرده‌اند.

علاوه بر این دو دیدگاه نظریه یادگیری اجتماعی و یا یادگیریهای مبتنی بر مشاهده ، بخش مهم دیگری را در سابقه رفتار درمانی اشغال می‌کند. در این دیدگاه تقلید یا الگوسازی بخش عمده‌ای از رشد و تکوین شخصیت است و تعدادی از تکنیکهای رفتار درمانی بر اصول این نوع یادگیری استوارند. از سوی دیگر چون رفتار درمانی کاربرد نظریات روان شناسی یادگیری است، در درمان علاوه بر سه رشته فکری فوق از دیگر نظریات متعدد یادگیری نظیر تئوری هال ، تولمن و ... نیز در درمان تاثیر پذیرفته است.

مفاهیم بنیادی نظریه رفتار درمانی

شخصیت

رفتار درمانگران توجه چندانی به ارائه نظریه‌ای در زمینه شخصیت نداشته‌اند. آنان در درجه اول این فرض را پذیرفته‌اند که اکثر رفتارهای انسان آموخته شده است و بنابراین می‌توان با استفاده از اصول یادگیری ، رفتارها را تعدیل کرد یا کلا تغییر داد.

ماهیت انسان

در نظر رفتارگرایان و رفتار درمانگران ، انسان ذاتا نه خوب است و نه بد، بلکه یک ارگانیزم تجزیه گراست که استعداد بالقوه‌ای برای همه نوع رفتار دارد.

مفهوم اضطراب و بیماری روانی

رفتار درمانگران ، اضطراب را واکنشی می‌دانند که بر اساس قوانین یادگیری قابل توجیه است. در دیدگاه آنها بسیاری از حالات غیر عادی روانی ، پاسخهای شرطی هستند که به نحوی تقویت می‌شوند و ادامه می‌یابند.

هدف و انتظار از رفتار درمانی

رفتار درمانی کاربرد اصول تجربی یادگیری برای تغییر رفتار ناسازگار و نامطلوب است. از این رو رفتار درمانگران دقیقا با این مساله مواجهند که مراجع چگونه فرا گرفته است، یا فرا می‌گیرد؟ چه عواملی یادگیری او را تقویت می‌کنند و تداوم می‌بخشند؟ و چگونه می‌توان فرایند یادگیری او را تغییر داد، تا چیزهای بهتری را جایگزین رفتارهای نامطلوب خویش کند؟ هدف اصلی درمان آن است که ارتباطهای نامطلوب میان محرک و پاسخ به نحو مطلوبی تغییر یابند. انتظار از رفتار درمانی ، در واقع تغییر رفتار نامطلوب است.

مراحل رفتار درمانی

در شیوه‌های رفتاردرمانی مراحل مشخصی طی می‌شود:

  1. شناسایی رفتاری که باید دگرگون شود.
  2. بررسی و شناسایی شرائطی که رفتار را موجب شده‌اند.
  3. شناخت عواملی که به نوعی موجبات ابقا و ادامه رفتار را فراهم می‌آورند.
  4. تهیه و ارائه برنامه‌هایی به منظور دگرگون سازی و نیز یادگیری رفتارهای جدید.

تکنیکهای رفتار درمانی

تکنیکهایی که روان درمانگر در فرایند رفتار درمانی از آنها استفاده می‌کند، عمدتا بر اصول و قوانین نظریات شرطی فعال و کلاسیک و یادگیریهای اجتماعی مبتنی هستند و در مواردی ممکن است از اصول نظریات یادگیری دیگر نیز استفاده شود. اهم تکنیکهای رفتار درمانی به قرار زیر است:

  1. شرطی کردن : در این تکنیک رفتار درمانگر به تقویت رفتارهای مطلوب می‌پردازد.

  2. خاموش کردن یا حذف رفتار : عبارت است از تضعیف تدریجی و یا حذف یک رفتار که از راه عدم تقویت آن صورت می‌گیرد.

  3. آموزش شیوه متوقف کردن فکر : در این تکنیک به مراجع آموزش داده می‌شود، با استفاده از یک محرک قوی ، مثل داد زدن « متوقف کن » ، افکار اضطراب زا و مزاحم خود را متوقف کند.

  4. آموزش اظهار وجود : آموزش اظهار وجود تکنیکی است که برای رفع اضطرابهای حادث از روابط اجتماعی متقابل افراد بکار برده می‌شود. مثلا اضطراب ناشی از عدم توانایی فرد در ارائه عقایدش به دوستانش و یا دیگران ، با این تکنیک به خوبی از بین می‌رود.

  5. انزجار درمانی : این تکنیک همراه کردن یک محرک نامطبوع است، با رفتارهای ناسازگار و غیرعادی. در این تکنیک از محرکهای تنبیه کننده مثل داروها ، شوک الکتریکی ، تصاویر منزجر کننده و ... برای رفتارهایی مثل ترک عادت استفاده می‌شود.

  6. حساسیت زدایی منظم : این تکنیک که بسیار پرکاربرد است، روش ایجاد آرامش عمیق عضلانی به فرد آموزش داده می‌شود سلسله مراتبی از محرکات اضطراب‌زا از ضعیف تا شدید به فرد ارائه می‌شود و بعد از رفع اضطراب بعد از هر محرک و ایجاد آرامش ، محرکات بعدی ارائه می‌شوند.

  7. شکل دادن رفتار : در شکل دادن رفتار مشاور در صدد است تا رفتار مطلوبی را در مراجع ایجاد کند. برای این کار مشاور به تقویت رفتارهایی می‌پردازد که فقط شبیه رفتار مطلوب و مورد نظر است، اما در حال حاضر از خصائص رفتاری او نیستند. همین طور پاسخهایی که شباهت بیشتری با پاسخهای مطلوب دارند، تدریجا تقویت می‌شوند و پاسخهایی که کمتر شبیه هستند، بدون تقویت باقی می‌مانند. این رویه آنقدر ادامه می‌یابد، تا رفتار مورد نظر و دلخواه در فرد مراجع شکل بگیرد.

  8. الگوسازی : در این تکنیک رفتار درمانگر ، مراجع را با یک الگوی رفتاری مناسب مواجه می‌کند تا مراجع ، اعمال و رفتار الگوی مورد نظر را از راه تقلید بیاموزد. در این فرایند تقویت اعمال تقلید شده و تمرین و تکرار آنها به یادگیری خصیصه‌های رفتاری مورد نظر منجر می‌شود.

  9. ایفای نقش : در این تکنیک رفتار درمانگر ، مراجع را به ایفای نقش معینی ترغیب می‌کند تا نوعی بصیرت نسبت به رفتار خود کسب کند و سعی کند رفتار آن نقش را به خود بگیرد.