زندگی نامه آدولف هیتلر
بیستم آوریل ۱۸۸۹ ٬دریک غروب بهارى در منطقه سرسبز باواریا ( مرز میان آلمان و اتریش) ، آلویس و کلارا صاحب فرزندى شدند که نامش را آدولف گذاشتند.
آلویس هیتلر کارمند اداره گمرک بود و به همین جهت دوست داشت که پسرش نیز راه او را ادامه دهد و کارمند شود. از این رو با آنکه درآن زمان در وضعیت مالى بدى قرار داشت پسرش را براى تحصیل به مدرسه فرستاد اما آدولف نمى خواست کارمند شود. او کارمند شدن را همتراز اسارت مى دانست و از اینکه بله قربان گوى کس دیگرى باشد متنفر بود. به همین جهت با آنکه پدرش سخت مخالف بود به هنر نقاشى روى آورد. دیرى نپایید که نخست پدر و سپس مادرش را از دست داد و او مجبور شد که براى ادامه زندگى به تنهایى به وین، پایتخت بزرگ و ثروتمند آن زمان اروپا ، گام بگذارد. او در آنجا روزگار سختى را پشت سر گذاشت. در سال 1914 یعنى درست در سالى که جنگ اول جهانى رخ داد به آلمان هجرت کرد و چون تعصبات ملى قویى داشت به جبهه اعزام شد و آن طور که دوستانش مى گویند رشادتهاى زیادى از خود نشان داد تا آنجا که به مدال صلیب شجاعت که تا آخر عمر با افتخار به گردن مى آویخت نائل گشت.
به سبب جراحتهاى جنگ در بیمارستان بسترى بود که خبر شکست آلمان را به گوشش رساندند. این تلخ ترین خبرى بود که تا آن زمان شنیده بود و او را منقلب نمود.او سیاستمداران را مسببین اصلى این شکست مى دانست و به همین جهت بود که نسبت به حکومتى که آنان بنام جمهورى وایمار تشکیل دادند هیچگاه خوشبین نبود.
پس از جنگ او در قسمت تبلیغات ارتش به کار مشغول شد تا زمانیکه وارد حزب کارگران آلمان گشت. این همان حزبى است که بعدها بنام حزب ناسیونال سوسیالیسم آلمان بزرگترین حزب آلمان گردید.
حزب کارگران حزبى کوچک و متشکل از نهایتا 10 عضو و تعدادى هوادار بود. اما با مدیریت، فعالیت و کوششهاى آدولف هیتلر و همچنین ابداعاتش از قبیل ساختن پرچم و سرود براى حزب و نیز برگزارى جلسات حزبى در اماکن مطرح و همچنین تاسیس روزنامه برا ى حزب رفته رفته تبدیل به حزبى بزرگ شد تا آنجا که دست به یک کودتا زدند که بعدها بنام کودتاى آبجوفروشى مشهور شد. کودتایى که در آن هیتلر و دیگر افراد حزب بر علیه دولت جمهورى براه انداختند. اما به سبب خامى او و همکارانش در این راه با شکست مواجه شدند و نه تنها همگى را به زندان افکندند بلکه حزب تعطیل و غیر قانونى اعلام و از هرگونه فعالیتى منع گردید.
هر کس دیگرى بود دست از کار مى کشید و یا حداقل در زمانى که در زندان بود حرکتى نمى کرد اما این شخصیت خارق العاده دست به یکى از بزرگترین اعمال خویش زد... نوشتن کتاب نبرد من .
کتاب نبرد من بعدها بعنوان کتاب مقدس نازیها ( اعضاء حزب ناسیونال سوسیالیسم ) درآمد که در آن ریشه هاى فکرى رایش سوم بیان گردیده است. رایشى که بزرگترین امپراتورى آلمان لقب گرفت.
پس از آزادى او با دولت توافق نمود که بر علیه آنان حرکتى انجام ندهد و اینچنین بود که بار دیگر حزب را رو به جلو به پیش راند.
حزب نازى به علت نبوغ سیاسى هیتلر به سرعت حزب اول آلمان شد و در پارلمان اکثریت کرسیها را به خود اختصاص داد بطوریکه هرمان گورینگ یکى از نزدیکترین یاران هیتلربه عنوان رئیس پارلمان انتخاب گردید.
سرانجام در 30 ژانویه 1933 ژنرال هیندنبورگ رئیس جمهور سالخورده آلمان آدولف هیتلر را به عنوان صدراعظم آلمان برگزید و این لحظه تاریخى آغاز رایش سوم مى باشد.
هیتلر پس از به قدرت رسیدن به سرعت وضع اقتصادى آلمان را بهبود بخشید و با اینکه در پیمان ورساى آلمان حق داشتن نیروى نظامى را نداشت با نیرنگ یک نیروى نظامى براى آلمان آفرید که تا آن زمان بى سابقه بود.
پس از آن اتریش را الحاق خاک آلمان کرد.اتریش پس از جنگ اول جهانى بسیار ضعیف شده بود و هیچ نشانى از شکوه و عظمت گذشته را نداشت ، به همین سبب مردم مشتاقانه به الحاق کشورشان به آلمان قدرتمند راى مثبت دادند. این واقعه به آنشلوس معروف است.
بدین ترتیب هیتلر در 14 مارس 1938 پیروزمندانه و در حالى که به ابراز احساسات مردم که مشتاقانه براى دیدنش صف کشیده بودند پاسخ مى گفت وارد وین ، شهرى که روزگارى در آن زندگى سختى را سپرى کرده بود ، گردید.
پیمان ورساى یکى از ذلت بارترین پیمانهایى بود که پس از جنگ اول جهانى و در پى شکست آلمانها بر ملت آلمان تحمیل گردیده بود و هیتلر سوگند خورده بود که این پیمان را براندازد. از جمله مفاد این پیمان دادن سرزمینهایى از آلمان به لهستان بود و چون آلمانیها، لهستانیها را ملتى پست تر از خود مى دانستند این امر برایشان بسیار گران مى آمد. بدین سبب به دستور هیتلر در سپیده دم اول سپتامبر 1939 لشکریان قدرتمند ورماخت (ارتش آلمان ) مانند سیل از مرز لهستان عبور کردند و از شمال و جنوب و مغرب به سوى ورشو پیش راندند. انگلستان و فرانسه که در آن زمان جزو هم پیمانان لهستان بودند، پس از این واقعه به آلمان اعلام جنگ کردند واین آغاز جنگ دوم جهانى، بزرگترین جنگ تاریخ بشرى ، بود.
نبوغ نظامى هیتلر به صورتى بود که همه جهان را به شگفتى واداشته بود. با تدابیر نظامى این مرد لهستان، دانمارک، نروژ،هلند ، بلژیک و سپس فرانسه به سرعت به اشغال نیروهاى آلمانى درآمد.
هیتلر انگلستان را جزء لاینفک تمدن اروپا مى دانست و در هر لحظه از جنگ براى صلح با انگلستان اقدام مى کرد اما انگلیسیها که مردمى متکبر بودند حاضر به صلحى که کمتر از تسلیم نبود نمى شدند و تا آخرین نفس دلاورانه با آلمانها جنگیدند.
هیتلر که نه مى خواست انگلستان را از بین ببرد و نه مى خواست قدرت ارتش خود را کاهش دهد از ادامه جنگ در غرب منصرف شد و رویش را به طرف شرق ، یعنى روسیه ، برگرداند.
در ساعت 3:30 بامداد 22 ژوئن 1941 ارتش آلمان طى عملیاتى موسوم به بارباروسا به روسیه شوروى حمله کردند. در ابتدا سرعت ارتش بسیار بالا بود و در همان آغاز عملیات قسمتهاى بسیارى از خاک روسیه را به تصرف خود درآوردند.هیتلر و سایر فرماندهانش اینچنین مى پنداشتند که کار روسیه تا قبل از پائیز به اتمام خواهد رسید و همین ، بزرگترین اشتباه ، او بود.
در زمستان سرد آن سال روسیه، ارتش آلمان ، بعلت نداشتن تجهیزات کافى براى نبرد زمستانى با آنکه تا دروازه هاى مسکو رسیده بود، بعلت مقاومت سرسختانه مردم و ارتش روسیه، مجبور به عقب نشینى شد و این آغاز پایان بود.
پس از ورود آمریکا به جنگ جهانى دوم که توسط ژاپن صورت گرفت ، روح تازه اى در قواى متفقین دمیده شد و جنگ وارد مرحله جدیدى گردید.
سرانجام با توافقى که توسط سران سه کشور انگلستان،روسیه و آمریکا یعنى چرچیل، استالین و روزولت انجام گرفت ، متفقین از شرق و غرب به سمت آلمان یورش بردند و توانستند ارتش آلمان را به زانو درآورند.
هیتلر تا دقایق آخر مقاومت کرد و چون دیگر هیچ نیرویى براى جنگیدن نداشت براى آنکه جسدش به دست دشمنانش نیفتد دستور داد جسدش را بسوزانند و پس از این دستور با شلیک تپانچه به زندگى پر فراز و نشیب خود پایان داد.
اما جنگ جهانى دوم ، جداى از تبعات منفى ، آثار مثبتى نیز بر جاى گذاشت که امروزه بشراز آنها بهره مند است. اصولا انسانها در مواقعى که ضرورت ایجاد کند دست به کارهاى بزرگى مىزنند و رشد سریع علم و دانش بشرى و پیشرفت فوق العاده تکنولوژى که به علت رقابت شدید نظامى بوجود آمد از جمله این آثار است.
از دیگر مواردى که در دنیاى پس از جنگ بوجود آمد و مستقیما به این جنگ مربوط میشود مى توان از تشکیل سازمان ملل متحد، بوجود آمدن بلوک شرق و غرب و دو قطبى شدن جهان و دهها موارد دیگر را نام برد که هنوز هم مى توانیم این موارد را ببینیم.
اما اگر هیتلر پیروز مى شد ما یقینا در دنیاى دیگرى زندگى مى کردیم و شاید این همه کشت و کشتارهایى که پس از این جنگ در سرتاسر جهان به بهانه هاى گوناگون شکل گرفته و مى گیرد بوجود نمى آمد............ و باز هم شاید ... شاید ایران خوشبخت تر از آنى که هست مى بود.
مشاورین خانواده و روان پزشکان توصیه های مختلفی را برای زنده
نگاه داشتن احساس جوانی در انسان ارائه می کنند. موراد ارائه
شده در زیر از جمله این توصیه ها است که می تواند طراوت
شادابی و جوانی را در زندگی شما به ارمغان بیاورد، به آنها عمل
کنید.
۱) به ارقام و شاخص های غیرضروری همچون سن، قد، رنگ، نوع
مو و ... توجه نکنید. کنترل برخی از آنها خارج از محدوده توانایی
های ما است و سعی در تغییر برخی دیگر جز رنج و عذاب چیزی
برای شما نخواهد داشت.
۲) با دوستان شاداب خود ارتباط داشته باشید، افراد ناراحت روحیه
شما را ضعیف می کنند.
۳) سعی کنید همیشه در حال آموختن باشید مثلا در زمینه کامپیوتر، یک رشته هنری، باغبانی و یا هر چیز دیگر. هرگز نگذارید مغزتان بی کار باشد، مغز تنبل خانه شیطان و بیماری های روانی است.
۴) از چیزهای ساده لذت ببرید و هرگز از مسائل کوچک رنجیده خاطر نشوید.
۵) هفته ای چند بار با صدای بلند و طولانی و تا زمانیکه به نفس نفس زدن بیفتید بخندید، تحقیقات نشان می دهد خنده حتی اگر مصنوعی باشد برای انسان مفید است. (مطلب قبل را بخوانید)
۶) ناراحتی های زندگی را تحمل کنید
۷) خود را با آنچه که به آن علاقه دارید سرگرم کنید مثلا خانواده،
موسیقی، اتومبیل، گیاهان، حیوان خانگی، و یا دیگر سرگرمی
های مورد علاقه.
۸) از سلامتی خود مراقبت کنید. اگر سلامتید، سلامت خود را
حفظ کنید اگر سلامتی شما ناپایدار است آنرا بهبود بخشید و اگر
خودتان نمی توانید ازعهده این کار برآیید از دیگران کمک بگیرید.
۹) از سفرهای بد و خسته کننده پرهیز کنید، سفرهایی که بیش از
آنکه برای شما چیزی داشته باشد شما را خسته کرده و آزار دهد.
بجای آن می توانید آخر هفته ها را با خانواده یا دوستان به تفرجگاه
ها بروید.
۱۰) در هر فرصتی به کسانیکه دوستشان دارید ابراز علاقه کنید.
۱۱) فراموش نکنید که خوشبختی جمع زمانهای حال است، از
گذشته درس بگیرید، به فکر آینده هم باشید اما در زمان حال
زندگی کنید. از بزرگترین مشکلات دست نیافتن به خوشبختی آن
است که همواره تاسف گذشته را بخوریم و نگران آینده باشیم
به دیدارم بیا هر شب
در این تنهایی تنها و تاریک خدامانند
دلم تنگ است
بیا ای روشن ، ای روشنتر از لبخند
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی ها
دلم تنگ است
یبا بنگر ، چه غمگین و غریبانه
در این ایوان سرپوشیده وین تالاب مالامال
دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی ها
و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی
بیا ،ای همگناه من در این برزخ
بهشتم نیز و هم دوزخ
به دیدارم بیا، ای همگناه، ای مهربان با من
که اینان زود می پوشند رو در خواب های بی گناهی ها
ومن می مانم وبیداد بی خوابی
در این ایوان سرپوشیده متروک
شب افتاده است و در تالاب من دیریست
که در خوابند آن نیلوفر آبی و ماهی ها ، پرستوها
بیا امشب که بس تاریک و تنهایم
بیا ای روشنی ، اما بپوشان روی
که می ترسم ترا خورشید پندارند
و می ترسم همه از خواب برخیزند
و می ترسم که چشم از خواب بردارند
نمی خواهم ببیند هیچکس ما را
نمی خواهم بداند هیچکس ما را
و نیلوفر که سر بر می کشد از آب
پرستوها که با پرواز و با آواز
و ماهی ها که با آن رقص غوغایی
نمی خواهم بفهمانند بیدارند
شب افتاده است و من تنها و تاریکم
بیا ای مهربان با من
بیا ای نازنین من
شریک زندگی خود را چگونه انتخاب کنید.
ازدواج یکی از مهمترین حوادثی است که در زندگی هر انسان رخ میدهد. لذا دارای اهمیتی در خور توجه است. نظر به اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده و تأثیر آن در تداوم و استحکام خانواده، تربیت فرزندان، داشتن زندگی سالم توام با رضایت و خوشبختی و احساس موفقیت ضرورت دارد، دختران و پسران هنگام ازدواج ازخدمات مشاورهای مناسبی بهرهمند شوند و از این طریق با اهداف وظایف، و حقوق یکدیگر به خوبی آشنا شوند.
متأسفانه در جامعه ما در برخی موارد دختران و پسران بدون مطالعه و آگاهی کافی با برخورداری از احساس و ذوق منهای دقت در ابعاد گوناگون اخلاقی، جسمی و روانی با یکدیگر ازدواج میکنند.
پس از ازدواج نیز به دلایل عدم آگاهی، به این مشکلات دامن میزنند. در اینجا توجه شما جوانان عزیز را به نکاتی چند جهت انتخاب همسر جلب میکنیم.
1)نسبت به کل ماجرا واقعبین باشید. تابع احساسات نگردید و به شکل منطقی جوانب کار را بسنجید. در تداوم یک ازدواج دوستداشتن و عشق اگر چه شرط لازم است ولی کافی نیست. پس به سایر مسایل مهم نیز بپردازید. رویایی نیندیشید.
2) درباره دلیل تمایل طرف مقابل به ازدواج با خودتان تحقیق به عمل آورید. اگر این تمایل بنا به مصالحی از قبیل پول و ثروت، شهرت، خروج از کشور و غیره است از آن صرف نظر کنید.
3) شریک احتمالی زندگی خود را بشناسید.در چارچوب آنچه در دین و فرهنگ مجاز میباشد، قبل از تصمیمگیری برای ازدواج شریک احتمالی زندگی خود را بیشتر بشناسید. این شناخت یا به واسطه رفت و آمد و پرسشهای مستقیم حاصل میگردد و یا از طریق دیگر آشنایان. توجه داشته باشید دوستان فرد گاه برخی حقایق را پنهان میکنند.
پس شاید بهتر باشد در بعضی مواقع بطور غیرمستقیم به پاسخ برسید در مجموعه شما بایستی در مورد خلق و خو، افکار، عقاید، خواستهها، عادات، دیدگاهها، حساسیتها، نوع برخوردها، توانائیهای ارتباطی و . شناخت پیدا کنید. طرز برخورد فرد را در موقعیتهای بحرانی و در برابر مادیات بشناسید.
4) اعتقادات و باورهای مذهبی طرف مقابل را جویا شوید. عقاید و باورهای همسر احتمالی خود را در مورد آئین و مذهب جویا شوید و ببینید که آیا برداشت شما از دین سازگار است یا خیر. چرا که اگر نقطه نظرات این فرد برای شما قابل قبول نباشد احتمال وقوع مشکلات شدیدی پیشبینی میشود.مگر آنکه در این زمینه انعطافپذیر باشید و بتوانید خود را در چارچوب نظرات او قرارداده و شیوه زندگی او را بپذیرید. پس به طرف مقابل اجازه دهید به طور وضوح برداشت خود را از مذهب بگوید وانتظارات خود را در مورد شما بعنوان همسر، بیان نماید.
5) برخوردهای همسر احتمالی خود را در موقعیتهای مختلف بررسی کنید. هر چه بیشتر در شرایط متفاوت و متعددی همسر احتمالی خود را ملاقات کرده و مورد مشاهده قرار دهید، نشانههای بیشتری از طرز برخورد او با مردم و موقعیتهای مختلف در خواهید یافت.
6) خواستهها و انتظارات یکدیگر را مورد مطالعه قرار دهید. شما باید بدانید همسر آینده شما چه انتظاراتی از خودش و شما دارد. شما باید در مورد مسایل مهم زندگی به توافق برسید. بطور مثال شما باید بدانید:
? در چه شهر یا کشوری زندگی مشترک خود را آغاز خواهید کرد.
? زندگی خود را با خانواده همسر آغاز خواهید کرد یا بطور مستقل
? زمان بچهدار شدنتان حدوداً چه مدت پس از ازدواج خواهد بود.
? نظر همسر احتمالی شما در مورد شغل و فعالیتهای خارج از منزل چیست.
? نظر همسر احتمالی شما در مورد رابطهها و معاشرت خانوادگی و دوستانه چیست.و ..
درباره خانواده فرد موردنظر تحقیق کنید. خانواده فرد مورد نظر را بیشتر بشناسید. با فرهنگ و
باورهای آنها آشنا شوید رابطه فرد مذکور را با والدین خواهران و برادرانش جویا شوید. بررسی کنید که تعهد وی در قبال این افراد چگونه است ودر آینده چه تعهداتی نسبت به آنها دارد وتأثیر این موضوع بر زندگی شما چگونه خواهد بود نسبت به احساس خانواده در مورد این ازدواج واقف باشید.
8) با خود واقعیتان مشورت کنید به ندای درونی خود گوش فرا دهید. از خود بپرسید آیا این فرد همان کسی است که واقعاً به دنبالش بودهام. آیا میخواهم که این مرد یا زن، پدر یا مادر فرزند من باشد. اگر پاسخ صریحی ندارید دوباره بر روی موضوع تمرکز کنید و سعی کنید پاسخی قاطع برای آن بیابید چرا که ازدواج یکی از بزرگترین و مهمترین مسایل زندگی شما است و آینده فرزندان شما را تحتالشعاع قرار میدهد.
9) دلایل متناسبی برای ازدواجتان پیدا کنید و خود تصمیم گیرنده نهایی باشید. هرگز تحت فشار
برای ازدواج متقاعد نشوید. تنها خوب بودن احساسات اطرافیان در مورد طرف مقابل کافی نیست،قلب و منطق شما نیز باید در این کار رضایت دهد. ضمن احترام به تجربه و عقاید اطرافیان به ویژه والدین و حفظ آداب و رسوم فرهنگی و مذهبی تسلیم فشارهای اطرافیان نشوید.
10) نسبت به سلامت جسمانی و روانی طرف مقابل اطمینان حاصل کنید به خاطر بسپارید که سلامت جسمانی و روانی و عدم گرایش به مواد مخدر یکی از فاکتورهای مهم در انتخاب همسر است. بنابراین پیش از تصمیمگیری در مورد ازدواج در مورد نکات مذکور اطمینان حاصل کنید. مسلماً شریکی وابسته به مواد مخدر و دارای بیماری خاص جسمانی، آینده مبهمی را رقم میزند.
11) توجه داشته باشید که با شریک احتمالی زندگی خود در مواردی مانند طبقه اجتماعی، سن، میزان تحصیلات و توانائیهای هوشی تناسب داشته باشید. این موارد را جدی بگیرید.
12) عجله نکنید با توجه به این که بسیاری از ازدواجها به دلیل دستپاچگی و عجله کردن در تصمیمگیری در نهایت به شکست منتهی میشود در تصمیم خود برای قبول یک ازدواج عجله نداشته باشید. حتماً در مورد فردی که میخواهید عمری را با وی سپری کنید، تحقیق کنید. به شناخت برسید و وقت بگذارید صرفاً به دلیل ناامید شدن از ازدواج تن به یک ازدواج نامناسب ندهید و خود را به فهرست قربانیان ازدواج اضافه نکنید.
13)از خداوند کمک و راهنمایی بگیرید:با ایمان و توکل به خدا از او بخواهید تا در انتخاب صحیح
زندگی شما را یاری کرده و مسیر مناسبی را پیش رویتان قرار دهید.چنانچه پس از مطالعه نکات
مذکور هنوز در تصمیمگیری خود دچار تردید هستید میتوانید به مشاورین حاضر در مراکز مشاوره رجوع کرده و با آنها مشورت نمائید.
چگونه هیجانات شدید را کنترل کنیم؟
بیشتر مردم، در زندگیشان هیجانات شدید و غیرقابل کنترل را تجربه کردهاند. در چنین مواقعی، شخص بسیار مایل است شدت خشم، غم و اضطراب و ناامیدی تحت کنترل او باشد. ممکن است شدت هیجانات بر رفتار و طرز برخورد فرد به گونهای تأثیر بگذارد که موجب رنجش و ناراحتی خود و اطرافیانش شود. در چنین لحظاتی چگونه میتوان این هیجانات را تحت کنترل درآورد؟
برای دستیابی به چنین توانایی به نکات زیر باید توجه فرمائید.
1) از چگونگی تنفس خویش آگاه باشید. سعی کنید تنفسی آرام و عمیق داشته باشید. با این عمل ساده به طور طبیعی میتوان ضربات قلب و فعالیت ذهن را آرام کرد. هر نوع انقباضی را در بدنتان به خصوص عضلات، شانهها، گردن و فک را بررسی و تعدیل کنید.
2) سعی کنید بر هیجانات خود مسلط شوید. هنگامی که با دیگران هستید زمان مساعدی برای ابراز هیجانات شدیدتان نیست. بنابراین،از آنها پوزش بخواهید و برای مدتی از آنها دور شوید. به آنها بگویید که احتیاج به زمانی دارید تا بر اعصابتان مسلط شوید و چند لحظه دیگر بر میگردید.
3) حتماً با افرادی دلسوز و مجرب ارتباط داشته باشید و مشکلات خود را با آنها در میان بگذارید. چنین ارتباطی به شما کمک خواهد کرد تا در حس و رفتارتان تعادلی برقرار کنید و احساس تنهایی و انزوا نکنید.
4) روشی دیگر برای کنترل کرن هیجانات، ثبت آنها در دفترچه یادداشت روزانه است. تحقیق جدیدی نشان داده است که چنین روشی، تأثیر قابل ملاحظهای بر افرادی که دچار حوادث شده بودند داشته است.
5) اگر موضوعی برایتان بسیار اهمیت دارد آن را بیپرده با دیگران مطرح کنید اما قبلاً در مورد آن موضوع و موقعیت خود خوب فکر کنید. به یاد داشته باشید 1که تغییر در ارتباطات به مرور زمان رخ میدهد و صحیح نیست که این تغییر براساس اصول غیرمنطقی و یا هیجانات زودگذر باشد.
6) با خودتان مهربان باشید. سعی کنید مرخصی کوتاهی داشته باشید و فعالیتهای مورد علاقه خود را انجام دهید. در این فاصله زمانی، ذهن شما آرامش لازم را باز خواهد یافت. به عنوان مثال مدت کوتاهی در پارک راه بروید یا غذای مورد علاقه خود را درست کنید و یا کتاب مورد علاقه خویش را بخوانید.
7) سعی کنید برای مدت کوتاهی به موضوعی که باعث آشفتگی شما شده است. فکر نکنید. چرا که در چنین شرایطی ذهن قدرت تصمیمگیری صحیح را ندارد. تصور کنید رنج و ناراحتی خود را درون جعبهای داخل کمدتان گذاشتهاید، در زمانی مناسب که آرامش بیشتری دارید این جعبه را از مکان خودبیرون آورید و بطور صحیح راه حلی برای مشکل و ناراحتیتان پیدا کنید.با انجام دادن فعالیتهای فیزیکی از قبیل ورزش کردن کلاس رفتن و یا سخت کار کردن سعی نمائید خود را خسته کنید و توجه و تمرکز خود را به کلاس، ورزش یا کار معطوف سازید.
8) کارهای همیشگی و امور روزمره خود را انجام دهید. بدین گونه زندگی شما تحت کنترل خواهد بود. فراموش نکنید که سرانجام لحظات پر اضطراب و هیجان به پایان خواهد رسید. شما قبلاً این واقعیت را تجربه کردهاید.
9) چنانچه مکرراً دچار احساسات و هیجانات شدید و ناراحتکننده میشوید حتماً با مشاوران مجرب مشورت کنید و یا کتابهای منتشر شده در این زمینه را بخوانید.
چگونه نه بگوئیم
همه شما بارها در موقعیتهایی قرار گرفتهاید که گفتن کلمه نه برایتان دشوار بوده است. برای مثال دوستی میخواسته کتاب خاصی را از شما قرض کند و شما مایل به آن کار نبودهاید. فردی شما را به منزلش دعوت کرده و شما مایل به پذیرفتن دعوت او نبودهاید اگر شما از آن دسته از افرادی هستید که به دفعات در مقابل چنین درخواستهایی تسلیم شده و با آنها موافقت میکنید و دائماً از این بابت احساس نارضایتی دارید ممکن است بخواهید بدانید که چرا هنگامی که نه گفتن راترجیح میدهید، "بله" میگوئید.
این احتمال وجود دارد که شما نگران از دست دادن ارتباطات مؤثر یا نگران وارد آمدن آسیبی به روابط باشید.چه بسا از نه گفتن احساس گناه میکنید چون آموختهاید برای اجتناب از آسیب وارد کردن به احساسات دیگران، از روی خواستههای خود دست بکشید. بدین ترتیب ممکن است احساس کنید با نفی آنها به دلیل خود خواهی و خودمداری، انسان بدی هستید زیرا به شما یاد داده شده که باید فداکار باشید و خود را نادیده انگارید. شما بیش از رضایت خودتان دلواپس و متوجه رضایت دیگران هستید وقتی از شما تقاضایی میشود ممکن است احساس کنید مورد لطف و موهبت قرار گرفتهاید. این امر سبب میشود تا احساس مهم بودن کنید و نگران آن باشید که در صورت مخالفت هرگز چنین تقاضایی از شما نشود اینها نمونههایی از احساسات دست و پا گیری هستند که میتوانند در آزادی عمل شما مداخله کنند.
چه راههای، گفتن کلمه "نه" را آسانتر میسازد؟
اولین کاری که باید انجام داد. تشخیص احساسات دست و پاگیر یا باورهایی است که در سر وجود دارند. برای مثال اگر دوستانتان میخواهند کتابی از شما قرض بگیرند و یا شما را به میهمانی دعوت کنند با گفتن کلمه نه چه نتایج منفی را پیشبینی میکنید؟
به نظر میرسد شما در ابتدا انتظار فاجعه آمیزی از "نه گفتن" تشخیص دادهاید. برای مثال ممکن است به خودتان بگوئید اگر پاسخ منفی بدهم چه بسا دوستم از این که آن کتاب را به او قرض ندادهام از من ناراحت بشود. ولی دوست شما به خاطر این گونه مسایل ناراحت نیست او احتمالاً به خاطر آن که کلمه نه را با صراحت به کار بردهاید، احترام بیشتری برای شما قائل خواهد شد.خود را نادیده انگاشتن سبب تحمیل رفتارهای ناخواستهای است که دیگران از شما میخواهند و این امر سبب میشود آنها نسبت به ابراز درخواست غیرمنطقی خود تشویق شوند . پس از آنکه باورها و اعتقادات خود را به شیوهای منطقی تر مرتب کردید برای گفتن کلمه نه آمادگی پیدا میکنید و از این امر احساس خوبی به شما دست خواهید داد.
قدم بعدی گفتن کلمه "نه" به شیوهای مستقیم به طرف مقابل است به گونهای که قاطعیت در صدا و رفتار موج بزند. برای آسانتر ساختن این مرحله در موقعیتهایی که خطر پایین وجود دارد گفتن پاسخهایی منفی را آغاز کنید به خصوص زمانی که کاملاً مطمئن هستید، که حق گفتن کلمه "نه" را دارید. با این تمرین اطمینان به خود را تمرین خواهید کرد و نیز توانایی گفتن کلمه نه را در موقعیتهای مشکلتر به دست خواهید آورد.
به طور معمول گفتن کلمه نه به برخی از افراد آسانتر از دیگران است احتمالاً این افراد برای شما، دوستان نزدیک غریبهها و خانواده هستند وقوع یک موقعیت را پیشبینی کنید و تمرین کنید که در آن موقعیت چه خواهید گفت. گفتن کلمه نه را به طریقی مستقیم و صریح تمرین نمائید نسبت به کلیه رفتارها خود و لحن کلامتان به هنگام گفتن جمله منفی آگاه باشید.در موقعیتهای مشکلتری که نسبت به ماهیت و چگونگی پاسخ خود مطمئن نیستید با گفتن جملهای "باید دربارهاش فکر کنم" به خود فرصت دهید سپس احساسات خود را بررسی کنید. ببینید چه عقاید و انتظارات نامعقول شما را به گفتن "نه" وا میدارد.
وقتی کلمه "نه" را به کار بردید و طرف مقابل همچنان برخواستهاش اصرار ورزید و اولین کلمه نه شما را نادیده انگاشت باید بر مخالفت خود پافشاری کنید.
تشخیص این امر مهم است که در این جا رفتار خود خواهانه سالم وجود دارد. شما حق دارید کلمه نه را بکار ببرید. از این کار احساس خوبی داشته باشید.
هر قدر به احساس شخصی و خواستههای خود توجه کنید، از گفتن "بله" به دیگران احساس رضایتمندی بیشتری خواهید کرد.
تست هوش ( سن اجرا: از 3 تا 13 سال)
|
آزمون ترسیم آدمک یکی از آسانترین ، عملی ترین وجهانی ترین آزمونهای تصویری است . این آزمون به وسیله عده زیادی کد گذاری شده است که مهمترین آنها کار خانم آمریکائی فلورانس گودیناف Florence Goodenough است که در سال 1920 در ایالت نیوجرسی آمریکا روی چهار هزار کودک آنرا آزمایش نمود . در فرانسه نیز دکتر فای Fay در این زمینه کار کرده است .
هدف:
مهمترین هدف آزمون ، تعیین درجه هوشمندی سن عقلی و بهره هوشی کودک است . همچنین این آزمون را زمانی به کار می بریم که آزمونهای هوشی دیگر مقدور نیست و می خواهیم هر چه سریعتر درباره درجه هوشی کودک به نتیجه برسیم . علاوه بر این ، اطفالی که زبان نمی دانند و قادر به سخن گفتن نیستند بهترین ابزار سنجش این آزمون می باشند .
دستور اجرا:
اجرای آزمون ساده است . به کودک گفته می شود : " یک آدم ترسیم کن و هر چه می توانی آنرا زیبا و خوب بکِش " ، اضافه می نمائیم زمان این کار هر چقدر طول بکشد اشکالی ندارد.
نکاتی که در عمل و ارزیابی باید رعایت کرد :
1. برای ترسیم بهتراست یک مداد سیاه یا یک خودکار راحت و روان دراختیار کودک بگذاریم . با مداد رنگی به دشواری می توان رسم کرد و اجزاء را تشخیص داد .
2. اگر نقاشی با مداد رنگی کشیده شود ، شرایط دیگری برای ارزیابی لازم است که باید رعایت شود .
3. کاغذ برای رسم نقاشی کودک باید حداقل 30 × 21 باشد .
4. اجازه بدهید کودک چند تصویر بکشد ، سپس بهترین و کاملترین را برای نمره گذاری انتخاب کنید .
5. اگر نتایج چند بار کشیدن آدمک با یکدیگر فرق داشت نشان ناراحتی های دیگری در کودک است که باید به متخصص مسائل روانی یا روان درمانی مراجعه کرد .
روش نمره گذاری:
الف: برای هر یک ازاجزا آدمک در صورتی که توسط کودک ترسیم شده باشد یک نمره منظور فرمائید. به شرح ذیل :
1. سر وجود داشته باشد .
2. پا کشیده شده باشد .
3. دست کشیده شده باشد . ( یک یا هر دو دست)
4. بدن کشیده شده باشد .
5. طول بدن طویل تر ازعرض آن باشد .
6. شانه ها کشیده شده باشد .
7. بازوها و پاها به تنه چسبیده شده باشند .
8. پاها به تنه و دستها به تنه در نقاط واقعی خود چسبیده شده باشند .
9. گردن کشیده شده باشد .
10. دنباله گردن به سر و تنه مربوط باشد .
11. چشمها کشیده شده باشد .
12. بینی کشیده شده باشد .
13. دهان کشیده شده باشد .
14. دو لب دیده شود .
15. سوراخها یا حفره های بینی کشیده شده باشد .
16. موها کشیده شده باشد . ( جزئی ترین مقدار مو)
17. موها کامل کشیده شده باشد .
18. علامتی از لباس کشیده شده باشد .
19. دو قطعه لباس کشیده شده باشد .
20. تمام بدن پوشیده از لباس باشد .
21. چهار قطعه لباس مشخص باشد . ( کراوات ، کلاه ، جوراب ، کفش ، پیراهن ، کت و شلوار )
22. لباس رسمی یا یونیفورم باشد . ( یونیفورم مدرسه هم نمره می گیرد )
23. انگشتان کشیده شده باشد . ( هر اثری از انگشت کافی است )
24. تعداد انگشتان درست باشد .
25. شکل و قواره انگشتان درست باشد .
26. شست متمایز باشد .
27. دست متمایز ازانگشتان باز باشد. ( کف دست کشیده شده باشد.)
28. بازوها کشیده شده باشد .
29. زانو کشیده شده باشد .
30. تناسب سر نسبت به بدن مراعات شده باشد .
31. تناسب بازوها و دستها نسبت به بدن حفظ شده باشد .
32. پاهای متناسب ، کشیده شده باشد .
33. کف پا متناسب باشد .
34. پاها متمایل به بالا نباشند .
35. دستها و پاها دو بعدی کشیده شده باشند .
36. پاشنه کفش یا پاشنه پا کشیده شده باشد .
37. هماهنگی خطوط کلی حفظ شده باشد . ( دست نلرزیده باشد)
38. هماهنگی خطوط کلی و جزئی حفظ شده باشد . ( نقاشی دقیق باشد)
39. هماهنگی خطوط سر ( موها و دور سر به دقت کشیده شده باشد)
40. هماهنگی خطوط تنه حفظ شده باشد .
41. هماهنگی خطوط دستها و پاها حفظ شده باشد .
42. هماهنگی خطوط چهره حفظ شده باشد .
43. گوشها کشیده شده باشد .
44. تناسب گوشها حفظ شده باشد .
45. مردمک چشم کشیده شده باشد .
46. تناسب چشم حفظ شده باشد .
47. در تصاویر نیمرخ و تمام رخ ، چشم دارای حالت باشد.
48. چانه و پیشانی هر دو کشیده شده باشد .
49. برآمدگی شانه در تصویر نیمرخ معلوم باشد .
50. نیمرخ ناقص باشد . ( یعنی تنه و نیمرخ ناقص)
51. نیمرخ باشد .
روش محاسبه:
1. نمرات داده شده را باهم جمع کنید . ( مجموع از 51 بیشتر تجاوز نمی کند)
2. با استفاده از جدول مخصوص ( جدول شماره 1) نمره خام ، تبدیل به سن عقلی می شود . از رابطه زیر بهره هوشی کودک به دست می آید.
|
3. اگر نمره خام آزمونی بر فرض مثال 40 باشد در جدول تبدیل نمرات ، ( جدول شماره 1 ) نمره خام را پیدا کرده و سن عقلی کودک را که 13 می باشد، استخراج می کنیم. ( این نمره سن عقلی کودک است) سپس 13 ( که سن عقلی کودک است) را در عدد 12 ( ماه) ضرب می کنیم. ( هر سال 12 ماه دارد)
سپس سن تقویمی آزمونی را محاسبه می کنیم . اگر آزمودنی به عنوان مثال 10 سال و 3 ماه داشته باشد 10 را ضربدر 12( هر سال 12 ماه دارد) بعلاوه 3 ( ماه) می کنیم نمره بدست آمده سن تقویمی کودک می باشد. حاصلضرب صورت و مخرج را در هم تقسیم کرده وضربدر 100 کرده و بهره هوشی آزمودنی بدست می آید . بدین صورت :
IQ = 13 * 12 * 100 = 126
3+12*10
4. سپس نمره به دست آمده را در طبقه بندی هوشی ( جدول شماره 2) پیدا کنید ، بهره هوشی کودک مشخص می گردد.
" جدول تبدیل نمرات خام به سن عقلی "
جدول شماره 1
نمره خام |
سن عقلی |
نمره خام |
سن عقلی |
نمره خام |
سن عقلی |
نمره خام |
سن عقلی |
1 |
3-3 |
11 |
9-5 |
21 |
3-8 |
31 |
9-10 |
2 |
6-3 |
12 |
0-6 |
22 |
6-8 |
32 |
0-11 |
3 |
9-2 |
13 |
3-6 |
23 |
9-8 |
33 |
3-11 |
4 |
0-4 |
14 |
6-6 |
24 |
0-9 |
34 |
6-11 |
5 |
3-4 |
15 |
9-6 |
25 |
3-9 |
35 |
9-11 |
6 |
6-4 |
16 |
0-7 |
26 |
6-9 |
36 |
0-12 |
7 |
9-4 |
17 |
3-7 |
27 |
9-9 |
37 |
3-12 |
8 |
0-5 |
18 |
6-7 |
28 |
0-10 |
38 |
6-12 |
9 |
3-5 |
19 |
9-7 |
29 |
3-10 |
39 |
9-12 |
10 |
6-5 |
20 |
0-8 |
30 |
6-10 |
40 |
-13 |
|
|
|
|
|
|
51 |
بالاتر از 13 سال |
" جدول شماره 2 "
طبقه بندی از لحاظ هوش |
معادل هوش |
نابغه |
189-170 |
تیز هوش |
169-150 |
پر هوش |
149-130 |
باهوش |
129-110 |
متوسط |
109-90 |
مرزی |
89-80 |
مرزی ضعیف |
79-70 |
کودن |
69-50 |
کالیو |
49-25 |
کانا |
25-0 |
منبع:ازمونهای روانی ترجمه پاشا شریفی تالیف گراث و مارنات
مهمترین و حساس ترین عضو بدن که در عین حال نقش مهمی در زیبایی ایفا می کند, پوست است. بهتر است
بگوییم پایه زیبایی صورت داشتن پوستی زیبا , سالم و نرم است. به چند نکته مهم برای داشتم پوستی سالم
توجه کنید:
1 - تغذیه مناسب اثر بسیار مطلوبی روی پوست صورت دارد. میوه و سبزیجات تازه( بخصوص سبزیجاتی که رنگی هستند مانند هویچ, گوجه فرنگی و کرفس) را حتما در رژیم غذایی خود جای دهید.
2 - از خوردن سرخ کردنی ها و سسهای چرب خودداری کنید.
این را بدانید که اولین اصل برای داشتن پوست زیبا و شاداب , درونی سالم است.
3 - یکی از مهمترین مراقبت های پوست ،تمیز نگاه داشتن آن است. گرد و غبار , آلودگی هوا, کم بودن رطوبت هوا از جمله عواملی هستند که باعث پیری زود رس می شوند.
اما در ابتدا به چگونگی تمیز کردن پوست صورت می پردازیم:
بهترین روش برای از بین بردن آلودگی پوست, پاک کننده های مناسب است هرگز از صابون عادی برای شستشو صورت استفاده نکنید زیرا باعث خشکی و شکستگی آن می شود.
هرگز با آرایش نخوابید, زیرا بهترین زمان برای تغذیه و تنفس پوست ،شب هاست. بنابر این قبل از خواب صورت خود را تمیز کنید و سپس کرم شب و دور چشم را استفاده کنید.
برای تمیز کردن صورت به این نکات توجه کنید:
1 - ابتدا صورت خود را با شیر پاک کن تمیز نموده سپس با آب فراوان 10 تا 15 بار شستشو دهید.
2 - بدون اینکه پوست را خشک کنید بعد از 5 دقیقه کرم شب را به صورت مالیده و کرم دور چشم را زیر چشم از استخوان بالای گونه به طرف داخل با نوک انگشتان با حرکاتی آرام بمالید.
هرگز دور چشم را ماساژ ندهید زیرا پوست این ناحیه بسیار حساس است , سعی کنید همیشه دور چشم را مرطوب نگه دارید.
شلوار های جین کشی زیبا هستند اما هرکسی در آن احساس راحتی نمیکند. در عوض شلوارهای جین راسته، شبیه شلوارهای کش هستند اما پاچه آنها تنگ و چسب نیست. این نوع شلوارهای جین راسته شما را قد بلندتر و باریک تر نشان میدهند.
اگر میخواهید یک کیف را در چند فصل استفاده کنید، به پیشنهاد ما توجه کنید. یک کیف کلاسیک با ظاهری شبیه خورجین شتر. حتما به سایز آن توجه کنید که زیاد بزرگ یا کوچک نباشد . به راحتی میتوانید آن را با انواع جینها یا کت و شلوار ست کنید.
استفاده از طلا و نقره با هم به نظر موجه میرسند، اما هیچ وقت گوشوارههای طلا با نگین قرمز را به همراه ساعت طلای زرد و گردنبند طلا سفید نیاندازید.
در این صورت انگار یادتان رفته که چه نوع جواهراتی را با هم به کار بردهاید و به نظر میرسد که فقط خواستهاید جواهراتی را که دارید به نمایش بگذارید بدون اینکه هیچگونه هماهنگی داشته باشد.
اگر موهای سفیدتان رشد زیادی دارند و دایم باید آن را رنگ کنید از رنگ موهای تیوپی استفاده کنید.این تیوپهای رنگ درد سر وکثیفی مخلوط کردن اکسیدان و رنگ را ندارند چون هر دو با هم از تیوپ خارج میشوند.
آیا میخواهید هرچه سریعتر از شر چین و چروکهایتان خلاص شوید؟ میتوانید نوارهای کاغذی مخصوص را از داروخانه تهیه کنید( البته اگر این چسبها در داروخانههای ایران هم موجود باشد) و شبها قبل از خواب آن را روی خطهای پیشانی و یا چروکهای دور چشم بچسبانید و صبح آنها را کنده و در همان نقاط کرم ضد چروک بمالید.
اگر پوستی خشک دارید به جای استفاده از پنکیک یا رژگونههای پودری از کرم پودر یا رژگونههای کرمی استفاده کنید.
سایهای را انتخاب کنید که از رنگ طبیعی گونههایتان روشنتر باشد چون چهره شما را شاداب و زندهتر نشان میدهد. با انگشت اشاره رژگونه کرمی را روی گونه با ضربات کوچک پخش کنید.
اگر به حفاظت از چشمتان در مقابل اشعه ماوراء بنفش توجه نمیکنید منتظر افزایش خطر بیماریهای چشمتان باشید.
بنابراین به دنبال عینکهای آفتابی باشید که حداقل 99 درصد اشعههای ura و urb را برگردانند.
پیراهنهای نخی مخصوصا برای تابستان بسیار مناسب و زیبا هستند اما مراقب طرح روی آن باشید. گلهای روشن باید کوچک باشند و گلهای تیره درشت. میتوانید آن را با یک ژاکت خشک و شق ورق یا یک کمربند سفت و پهن بپوشید.
مجله زندگی ایده ال
رازهای او را هیچ گاه به کسی نگویید ، آن رازها تنها برای گوشهای شما هستند.
زوج های ازدواج کرده ای که به یکدیگر عشق می ورزند، هزاران پیام به یکدیگر می دهند، بدون اینکه حرف بزنند، گاهی سکوت بیانگر خیلی حرفهاست.
گاهی به او بگویید که عاشقش هستید و بدون او کامل نبودید.
به او کمک کنید آن چه را که مورد علاقه شماست بیاموزد.
وقتی راجع به او صحبت می کنید، وی را بالا ببرید (به او شخصیت دهید) و هرگز او را کوچک نکنید.
برای او چتری بخرید و آن را در جایی بگذارید که او بتواند آن را پیدا کند.
اگر با بچه ها مشغول بازی کردن است ، تو هم به آن ها ملحق شو و به او اجازه بده که با آنها، بازیهای پر صدا بکند. اگر این کار او را شاد می کند، حرفی نیست.
تنها بیان کردن مسئله ای درست در مکانی درست هنر نیست، بلکه خودداری از بیان مطالب مسئله ساز در موقعیت های نادرست هنر است.
شما باید برای همسرتان آن طور آماده شوید که دوست دارید او برای شما آماده شود.
بیشتر زنان به خاطر احساس رضایت می خواهند کار کنند، زیرا بیکاری، بطالت و افسردگی می آورد.
کمتر زنی که نیازهای عاطفی و مالی او بر آورده می شود، نیاز به کار کردن در خود می بیند.
تفکر« شوهر خدای دوم در عصر توسعه و فرهنگ»، جواب نمی دهد. دوباره سنجی بعضی از باورها لازم است.
مشکلات شغلی خود را با همسرتان در میان بگذارید اگر نتوانست راهنماییتان کند، حداقل شرایط شما را درک می کند.
اگر کار می کند سعی نکنید از میزان درآمدش مطلع شوید، اجازه بدهید کم کم خودش راه شریک شدن در مخارج زندگی را می آموزد.
گاهی اجازه بدهید کنترل تلویزیون را او در دست بگیرد، در این صورت احساسش به شما بهتر می شود.
منبع :برگزیده از مجله فضیلت خانواده و کتاب های تسخیر قلب 1 و 2
نویسنده : رابرت اکرمن - مترجم : کیهان نیا
منبع:سایت تبیان
مشورت ادراک و هشیاری دهد
عقلها مرعقل را یاری دهد
گفت پیغمبر بکن ای رأی زن
مـشورت کالمستشار مؤتمن(1)
مشاوره یعنی «پیوند عقلها با عقل خود» یک اصطلاح عام است که در برگیرنده ی فرایندهای متعددی نظیر مصاحبه، اجرای آزمون، راهنمایی، توصیه و سایر موارد مربوط به این امور است.
هدف مشاوره، یاری رساندن به فرد به منظور حل مشکلات او، طرح و نقشه برای آینده ی وی، تغییر نگاه و نگرش شخص به حیات و زندگی و کمک هایی فکری از این قبیل است.
روان شناس مشاور کسی است که با تخصص خود در زمینه ی راهنمایی و هدایت رفتاری، مسائل و مشکلات ازدواج، انتخاب شغل و حرفه، امور اجتماعی، مسائل تحصیلی و آموزشی و سایر موارد مربوط به دیگران کمک میکند.
مشاوره برای جوانان، از دو مفهوم مکمل برخوردار است، یکی آنکه دیگران با آنان مشورت کنند و دیگر اینکه آنان بتوانند با اطرافیانشان به مشورت بپردازند.
آثار مشاوره با نسل جوان
1- ورزیدگی نیروی فکر و اندیشه
مشاوره با جوان نیروی فکر و اندیشه او را عمیقتر و ورزیدهتر میکند، زیرا اصل مشورت، اتصال عقل دیگران با عقل خویش است و هر موقعیت مشاورهای، جوان را در برابر پرسشی قرار میدهد که لازم میداند به خوبی بیندیشد، و پاسخی شایسته ارائه کند و در حقیقت چنین فرصتی، زمینه را برای رشد و پرورش نیروی عقلانی، فراهم مینماید و او را از جامعنگری و پختگی فکری بیشتری در مقایسه با همسالان خود که در چنین شرایطی نیستند، برخوردار میسازد.
2- تأییدی بر احساس کفایت و قابلیت
پذیرش شخص در خانواده یا جامعه، باعث مراجعه افراد و کسب آراء و نظرات اوست. مشورت با جوان تأییدی بر احساس قابلیت فکری و کفایت عقلانی اوست و هر اقدام مشاورهای، پاسخی به نیاز جوان برای پذیرش و مقبولیت نزد دیگران است و حاصل آن، افزایش میزان اعتماد به نفس فرد خواهد بود.
3- برداشت جدیدی از مسئولیت
جوان پس از هر مشورتی که دیگران با وی ترتیب میدهند، برداشت جدیدی ازاحساس مسئولیت پیدا میکند. این امر به ویژه در خانواده بیشتر احساس میشود، زمانی که والدین با فرزند جوان خود به مشورت میپردازند، وی این گونه استنباط میکند که او در این زندگی منزوی، غریبه و جدا یا دور افتاده از دلها و دیدهها نیست، بلکه متعلق به این زندگی است، چون برای پیشرفت و بهبود همین زندگی از وی نظرخواهی مینمایند، لذا احساس مسئولیت بیشتری نسبت به خود و اطرافیان پیدا میکند.
4- کمتر شدن فاصلههای عاطفی
مشورت نوعی پیوند عاطفی و فکری است که صورت ظاهری آن جنبه ی فکری داشته و جنبه باطنی آن رنگ و لعاب عاطفی دارد. هر مشورتی که با نسل جوان انجام میشود، «فاصلههای عاطفی» کمتر میشود و احساس انس و محبت بین افراد با جوان بیشتر و بیشتر میگردد.
5- نوعی آموزش غیر مستقیم به نسل جوان
مشورت با نسل جوان نوعی آموزش غیر مستقیم محسوب میشود، زیرا وی از رفتار والدین و اطرافیان میآموزد که افراد بالغ به مشاوره به وی توجه دارند و چنین همّت مبارکی از سوی اطرافیان نه تنها با غرور و عزّت نفس آنان اصطکاک ندارد، بلکه جوان را آماده ی جمعنگری به جای «تکروی در زندگی» و بهرهوری از مصلحتاندیشی و تجربیات دیگران در چهره مشاوره مینماید.
شرایط مشاوره نسل جوان با دیگران:
ویژگیهای یک مشاور برای جوانان، با دیگر مشاوران در سطح عموم جامعه، به طور ریشهای و شیوهای متفاوت است؛ فراهم ساختن این شرایط باعث ایجاد تفاهم و اعتماد متقابل نسل جوان با اطرافیان است تا به طور سهل و ساده و به دور از هر گونه اضطراب و دلهره این مهم انجام شود.
بیدلیل نیست که در آموزههای دینی نخستین ویژگی مشاور «عقل و خردورزی» و سپس «دلسوزی» بیان شده و برکات آن «رشد و شکوفایی»، «یُمن و برکات بسیار» و «توفیق از پروردگار سبحان» معرفی گردیده است.(2)
کسانی که جوانان آنها را به عنوان مشاور برمیگزینند، بدون تردید باید واجد صفاتی برتر از معلّمان و مربیان نسل جوان باشند، همچون مبلغان دینی در دانشگاهها، افزون بر «دانش» موردِ نیاز جوانان، با «روش» گفتگو، جذب مخاطب و جلب اعتماد جوانان آشنا باشند و به دور از هر گونه ظاهرسازی، خاضعانه و خالصانه و در عین حال عالمانه و خردمندانه، ریشههای درد را بشناسند و پس از پایان سخن مشورت کننده، به شیوههای درمان رو کنند تا جوانان در فضایی با تفاهم و مبتنی بر اعتماد متقابل دفتر زندگی خود را بگشایند و سطر سطر مطالب خود را به صورت مشورت مطرح نمایند.
ویژگیهای مشاور نسل جوان
از مجموع صفات برجسته ی مشاورِ جوانان، به این ویژگیهای والا میتوان اشاره کرد:
1- سرمایه گذاری عاطفی
سطح سرمایه گذاری عاطفی بیشتر از سطح تبادل عاطفی است، در اولی دلجویی مشاور از مراجع مورد نظر مطرح است ولی در دومی، جریان داد و ستد عاطفی در حد تعادل میان دو شخصیت به میان میآید.
به یقین چنین سرمایه گذاری برای همگان به ویژه نسل جوان با توجه به احساسات پاک و اعتماد ارزشمندی که به انسانهای وارسته و خالص میکنند، ضرورتی بیشتر و بهتر خواهد داشت.
2- ثبات عاطفی
فرد در صورت برخورداری از عواطف با ثبات و یکدست در مراحل مختلف زندگی میتواند، اعتماد جوان را جلب کند و او را به گفتگو و مشاوره ترغیب نماید. والدین بیش از دیگران باید واجد چنین صفتی باشند.
3- تواضع و فروتنی
در مناسبات انسانی، نفوذ اخلاقی و جلب اعتماد دیگران در شرایطی امکانپذیر است که ارتباط افقی حاکم باشد. این امر در روابط متقابل جوانان و دیگران چشمگیرتر و تعیین کنندهتر است. زیرا جوانانی که احساس میکنند، مشاور از موضع برتر و موقعیت اقتدار با آنان مواجه میشود، دست به مقاومت میزنند و عکسالعمل مخالفی از خود بروز میدهند.
4- نیازشناسی جوانان
آگاهی و درک کامل اطرافیان به ویژه والدین از نیازهای مهم سنّی و مشکلات این دوران، توانایی خاصی به آنان میبخشد تا بر اساس نیازهای آنان، روشهایی را اتخاذ نمایند که به نتیجه ی مطلوب، یعنی تفاهم کامل منجر شود.
5- ارزشهای اخلاقی
پایبندی به یک نظام اخلاقی استوار، متقن و مستحکم الهی، اعتماد جوانان را به خوبی جلب میکند.(3) هرگاه نسل جوان ما انسان آگاه و هوشیاری را بنگرند که امواج زندگی و توفان شبهات او را عاجز و ناتوان نمیکند و چونان نخل استوار و تنومندی، سربلند و پر استقامت به اعتقادات دینی و دلبستگیهای الهی خود معتقد است، در تمامی عرصهها برتر از نزدیکان و اطرافیان به او اعتماد میکنند و چونان امینی رازدار و پدری مهربان یا برادری دلسوز و آگاه، تمامی فرازها و فرودهای حوادث زندگی خود را با او در میان میگذارند و از وی مدد میگیرند. به راستی چنین کامیابی برای یک مشاور، بهترین موفقیت و سربلندی محسوب نمیشود؟!
آری:
دل را نگاه گرم تو دیوانه میکند
آیینه را رخ تو پری خانه میکند
آزادگان به مشورت دل کنند کار
این عقده کار سبحه صد دانه میکند(4)
پینوشتها:
1)مولوی.
2) رسول اکرم (ص))؛ وسائل الشیعه، ج 12، ص 42.
3)جوان و نیروی چهارم زندگی، ص 122-119.
4)صائب.
منبع:پیام زن- با تغییروتلخیص
یکی از اقدامات مهم سازمان بهزیستی، راه اندازی و توسعه برنامه "صدای مشاور" است. این برنامه که به مشکلات و مسائل مراجعان خود از طریق تلفن پاسخ می دهد؛ می تواند خدمات مفیدی در جهت کمک به خانواده ها ارائه نماید. " صدای مشاور" از تعدادی خط تلفن تشکیل شده که افرادی با تخصص های مختلف مشاوره، از طریق این تلفن ها پاسخگوی سؤالات و مشکلات مراجعان خود می باشند. این برنامه با این که بسیار مفید است، ولی نمی تواند جای مشاوره حضوری را بگیرد چون اصولاً یکی از مشخصه های مشاوره رو در رو بودن آن است. بنابراین در جهت تکمیل این برنامه لازم است مراکز مشاوره خانواده نیز در قسمت های مختلف شهر تشکیل شود و مراجعان تلفنی به مراکز مذکور ارجاع داده شوند. تشکیل این مراکز در برنامه سازمان بهزیستی قرار گرفته و تعداد محدودی از آنها نیز شروع به کار نموده اند و امید می رود که به تدریج تعداد آنها را افزایش یابد.
در تماس تلفنی ایجاد رابطه تنها از طریق بیان و ارتباط کلامی است؛ حال آنکه ارتباط های غیر کلامی بسیار مهمتر و گویاتر است. در مقابل این خصیصه گفته می شود که در برنامه "صدای مشاور" چون مسائل خانواده ها اکثراً جنبه محرمانه دارد، مراجعان به علت عدم حضور ، مسائل و مشکلات محرمانه خود را راحت تر بیان می کنند. برای توضیح این مطلب باید گفت چنانچه مشاوره با توجه به اصول و فنون مربوط اجرا شود و رابطه حسنه برقرار گردد، مراجع با کمال راحتی و بدون هیچ شرم حضور مطالب خود را بیان خواهد نمود و مشاور با استفاده از ارتباط های کلامی و غیر کلامی و با کاربرد اصول و فنون مشاوره ، حداکثر کمک را در زمینه رفع مشکل به مراجع خواهد نمود.
اصول کلی مشاوره ، جز آن که کاربرد آنها باید با در نظر گرفتن شرایط و مقتضیات خانواده انجام گیرد معتبر است. مشاوره از نظر تعداد مراجع دو نوع است: مشاوره فردی و مشاوره گروهی. در مشاوره خانواده از هر دو نوع مشاوره استفاده می شود؛ ولی اصل بر انجام مشاوره گروهی است، (مشاوره ای که تمام اعضای خانواده در آن شرکت داشته باشند) چون مشکلاتی که در خانواده وجود دارد غالباً به همه اعضا مربوط می شود، بنابراین باید کلیه اعضا از نظر تعیین نوع مشکل، و هدف های مشاوره ، در جلسات مشاوره مشارکت داشته باشند و همکاری نمایند. گاه الزاماً مشاوره ، "فردی" انجام می شود. مثل دانشجویی که از خانواده دور افتاده و به علتِ فراق و گرفتاری های مربوط به آن دچار ناراحتی و نگرانی است ، در این مورد چون خانواده در دسترس نیست الزاماً مشاوره به صورت فردی انجام می گیرد؛ و سپس می توان از طریق تلفن، مکاتبه، دیدار با خانواده یا به صورت های دیگر با اعضای خانواده تماس برقرار کرد.
مشکلاتی که در خانواده وجود دارد می تواند در ارتباط با افراد زیر باشد:
1- فرزندان؛
2- پدر و مادر؛
3- پدر بزرگ و مادر بزرگ؛
4- فامیل و سایر اعضای خانواده.
مشکل درباره هر یک از اعضای خانواده باشد مربوط به ساختار آن است، هر یک از اعضا در ایجاد و رفع مشکل ، نقش دارند. بنابراین مشاور باید به انحاء مختلف همه اعضا را به جلسه مشاوره بکشاند، و مشکلات را در جلسات گروهی مطرح نماید.
نمونه هایی از مسائل خانواده را می توان به شرح زیر برشمرد:
- فرزند عقب مانده ذهنی یا معلول جسمی و حرکتی؛
- فرزند با رفتارهای انحرافی و ناهنجار ( دزدی ، خرابکاری ، ناسازگاری ، ولگردی ، گوشه گیری ، زورگویی و...) ؛
- فرزند فراری از مدرسه ؛
- فرزند بی علاقه به تحصیل و کار؛
- ناهنجاری های رفتاری پدر و مادر؛
- تضاد فکری والدین در امور معیشتی و تربیتی فرزندان؛
- رفتارهای نادرست پدربزرگ و مادربزرگ در ارتباط با مسائل تربیتی فرزندان؛
- بیماری و از کارافتادگی پدربزرگ و مادربزرگ و سایر افراد خانواده؛
- امور مربوط به دید و بازدیدها و مهمانی های فامیل های مادر یا پدر ، و اختلاف نظر مادر یا پدر در این مورد؛
- روابط ناهنجار مادرشوهر با عروس ، یا برعکس.
گاهی اوقات مشکلات در ارتباط با حوادثی است که برای خانواده پیش می آید ؛ نظیر بیکار شدن پدر یا مادر، مرگ و میر اعضای خانواده ، بازنشستگی پدر و گرفتاری های مالی، بیماری غیر مترقبه ، متولدین جدید، عروس و داماد شدن فرزندان و نظایر آن.
مشاوران باید هر یک از آسیب ها و مشکل ها را جداگانه بررسی نمایند و حتی الامکان در جلسات مشاوره از کلیه اعضای خانواده استفاده کنند.
روش های مشاوره خانواده
دانستن اصول و روش های مشاوره خانواده به دلیل ساختار خاص و مشکلات و مسائل ویژه آن برای مشاورانی که در این زمینه کار می کنند، ضروری است. در اینجا به اهـّم روش ها اشاره می شود:
1- در نخستین مصاحبه بخصوص در مورد مشکلات کودکان، باید از اشخاص ذیربط از جمله والدین، معلمان و مشاور مدرسه دعوت به عمل آید. در مشاوره خانواده بویژه در جلسه مصاحبه ، حضور همه اعضا و افراد مربوط مورد تأکید است.
2- در مواردی که مشکل خانواده مربوط به فرزندان باشد و موضوع به جایی برسد که کودک باید تست شود؛ بهتر آن است که اعضای خانواده از پشت آیینه یک طرفه نحوه اجرا و جریان آزمون را ببینند؛ تا در زمان تجزیه و تحلیل تست آشنایی بیشتری داشته باشند.
3- در مشاوره خانواده بعضی مراجعان اجباراً برای مشاوره ارجاع شده اند؛ نظیر مراجعانی که از طرف مدرسه یا دادگاه مدنی خاص ارجاع می شوند. در این موارد که غالباً مراجعان ناراحت و عصبانی هستند مشاور باید با ایجاد رابطه حسنه ، آنان را برای مشاوره آماده نماید و در برخورد با آنان شرایط محیطی را نیز در نظر بگیرد.
4- مراجعانی هستند که مشکلشان در رابطه با خانواده است؛ ولی مایل نیستند اعضای خانواده درگیر مشاوره و درمان شوند. در این موارد مشاور نباید اجازه تصمیم گیری در انتخاب روش مشاوره و درمان را به مراجع بدهد؛ بهتر است او را نیز برای این که روش درمان را بپذیرد، آماده سازد.
5- مراجعانی که اصرار بر مشاوره انفرادی دارند، مصاحبه با آنان باید به تنهایی انجام شود؛ اما ادامه کار طولانی خواهد بود. گاه شروع با مصاحبه انفرادی ، فراخواندن افراد ذیربط در جلسات بعدی مصاحبه را دشوارتر می کند و در نتیجه درمان کندتر خواهد بود. شرکت افراد بیشتر در مصاحبه درمان را سریع تر و مؤثرتر می نماید. این مطالب را باید با این قبیل مراجعان در میان گذاشت.