شاید برای خیلی از شما این سوال باشه که یک همسر خوب باید چه ویژگی هایی داشته
باشه..در این قسمت به طور کوتاه به چندتا از موارد مهمش اشاره میکنم.
پختگی و مسؤولیتپذیری
بسیاری
از افراد، آمادگیِ داشتن رابطهای جدی را ندارند. ممکن است این افراد حتی
بسیار دوستداشتنی نیز باشند، ممکن است حتی شما را نیز خیلی دوست داشته
باشند اما چنانچه به سطح مورد قبولی از پختگی و مسؤولیتپذیری نرسیده
باشند، احساس میکنید که بیشتر یک بچه را به فرزندخواندگی گرفتهاید تا
اینکه معشوقی برای خود یافته باشید!... در چنین حالتی، ممکن است با
خود بگویید: «همسرم را بینهایت دوست دارم اما ایکاش کمی بزرگ میشد!»
در زیر، برخی از نشانههای پختگی همسرتان (نشانههایی که علامت آمادگی او برای شروع یک رابطهی جدی میباشد)، آورده شده است:
- میتواند از خود، بهخوبی مراقبت کند.
چنانچه
او بهقدر کافی بزرگ شده باشد، قادر خواهد بود برای تأمین خود، پول کافی
دربیاورد، مکان زندگی خود را تمیز نگهدارد و خوب تغذیه کند.
- مسؤولیتپذیر است.
مسؤولیتپذیری
این نیست که بگویید مسؤولیتپذیر هستید، بلکه مسؤولانه عملکردن است.
وقتی فردی غیرمسؤول و غیرپاسخگو را پیدا میکنید (با اینکه ممکن است
دوستداشتنی و غمخوار خوبی باشد) درواقع کودکی را برای خود یافتهاید
که بهطور یقین آمادگی رابطهای بزرگسالانه و تمامعیار را ندارد.
- واجد حس احترام است.
به منظور درک این موضوع، دقت کنید که برای موارد زیر، چهقدر احترام قائل است:
احساسات شما، حریم شما، وقت شما، داراییهای شما، داراییهای خودش، محیط زندگی شما و خودش، همکاران و رئیسش، احساسات دیگران و...
بازبودن روحی و احساسیداشتن
یک رابطهی صمیمی، تنها استفادهی مشترک از امکانات نیست بلکه بهمعنای
سهیم شدن احساسات با یکدیگر است. بازبودن روحی و احساسی، به این معنی است
که همسر شما احساس دارد، میداند که چه احساسی دارد، مایل است که آن
احساسات را با شما درمیان بگذارد و میداند که آن احساسات را چگونه به
شما بیان کند.
چنانچه همسرتان نتواند احساسات خود را با کلمهها توصیف
کند و آنها را با شما درمیان بگذارد، آمادگی یک رابطهی صمیمی را ندارد.
ماندن در رابطه با کسی که نمیتواند احساسات خود را با شما سهیم شود، شکلی
از خودتنبیهی است.
تعریف دیگر بازبودن روحی و احساسی، «سخاوت
احساسی» است یعنی همسری را پیدا کنید که در رابطهی عشقی خود با شما،
سخاوتمند باشد به این معنا که آزادانه و بهوفور و بدون هیچ
محدودیتی، از عشق خود به شما ببخشد. چنین همسر سخاوتمندی، قادر است به
شما بگوید که چهقدر شما را دوست دارد و به شما در عمل، این موضوع را
ثابت کند که تا چهمیزان، قدر و ارزش شما را میداند (نهفقط در سالهای
شروع زندگی مشترک بلکه به شکل ثابت و همیشگی). اگر همسرتان از نظر روحی و
احساسی، سخاوتمند نباشد، در عمل، شما را وادار میکند که از او گدایی
عشق کنید بهطوری که مجبور باشید احساساتش را بهزور از او بیرون بکشید.
این افراد به احتمال زیاد، هرگز نیاموختهاند که چگونه دوستبدارند.
بازبودن
احساسی همسرتان، به شما امکان میدهد که به درونیات او، دسترسی داشته
باشید. بازبودن روحی و احساسی یک شخص، کلید قلب او را به شما میدهد.
تحقق قولی که در ابتدای ازدواجتان به یکدیگر میدهید نیز چیزی جز این
نیست. هرگز به چیزی کمتر از آن قناعت نکنید.
تعهد به رشد شخصیتیمهمترین
ویژگی که باید به دنبال آن باشید، تعهد به رشد شخصیتی است. چنانچه
بتوانید کسی را بیابید که به رشد شخصیتی، متعهد و پایبند باشد، از همان
ابتدا بسیاری از مشکلات را که عدهی زیادی از زوجها با آن روبهرو
هستند، نخواهید داشت.
تعهد به رشد شخصیتی به این معناست که:
- همسر آیندهتان متعهد میشود که تا سرحد امکان، برای اینکه همسر بهتری باشد، بیاموزد.
هنگامی
که کسی را دوستدارید که برای رشد، شکوفایی و تحول شخصیتی، ارزش و بهای
زیادی قائل است، رابطهی شما از همان ابتدا تضمینشده است و به سفری
مهیج در جهت آموختن و رشد شخصیتی، تبدیل خواهد شد بهجای آنکه به یک
نبرد قدرت تبدیل شود که در آن، هر یک از طرفین، سعی دارد ثابت کند خودش
حقبهجانب است و دیگری اشتباه میکند.
- همسر آیندهتان مایل است به شکلهای مختلف (سینما، کتاب، نوار، مشاوره و...) کمک و راهنمایی دریافت کند.
بسیاری
از رابطهها هنگامی که یکی از طرفین، نیاز به اصلاحات را تشخیص داده است
ولی دیگری از همکاری سر بازمیزند، دچار بحران میشوند. چنانچه یکی از
طرفین، از دریافت راهنمایی و کمک حرفهای به هنگام لزوم، خودداری کند،
غیرممکن است رابطه، موفقیتآمیز شود. این چیزی است که میبایست در ابتدای
رابطه به آن توجه داشته باشید.
- همسر آیندهتان نسبت به نقاط ضعف و قوت خود، واقف است.
همسر
آیندهتان باید بپذیرد که او نیز مانند شما با ضعفها و قوتهایی به
رابطه آمده است. خواهید دید که این فروتنی و عدم غرور، رابطهی شما را به
سوی تفاهم و صمیمیت، سوق میدهد.
- همسر آیندهتان در جهت رشد شخصیتی خود، هدفهایی دارد.
مهم
است فردی را بیابید که نهتنها به بزرگشدن و رشد شخصیتی علاقهمند است،
بلکه در این راستا نیز کاری صورتدهد (اهل عمل باشد). هنگامی که همسرتان
هدفدار است و باانگیزه بهسوی هدفهایش گام برمیدارد، درنتیجه شما به
او احترام خواهید گذاشت، اعتماد خواهید کرد و نیازی نخواهید دید که مدام،
او را به رشد شخصیتی وادار نمایید.
نگرش مثبت نسبت به زندگی
نگرش انسانهای منفی با انسانهای مثبت، بسیار متفاوت است. به طوری که:
انسانهای
منفی: اغلب روی مشکلات، تمرکز میکنند و در مقابل راهحل، مقاومت
میورزند، اغلب چیزی برای شکایت کردن از کسی یا چیزی پیدا میکنند، نسبت
به آینده، بدبین و بدگمان هستند و بهسادگی به کسی اعتماد نمیکنند.
در
حالیکه انسانهای مثبت: همیشه به پیداکردن راهحل، تمرکز میکنند،
موانع را به فرصتها و سختیها را به درسهایی سازنده، مبدل میکنند،
به تواناییهای خود در بهبود اوضاع و شرایط اعتماد دارند، خوشبین هستند و
باور دارند که اوضاع را همیشه میتوان بهتر کرد و به واسطهی آگاهی و
بینش، در شخصیت خود تغییرهایی مثبت بهوجود میآورند.
بهطور طبیعی، اینچنین خواهد شد که انسانهای منفی، روابطی منفی و انسانهای مثبت، روابطی مثبت میآفرینند.
عشق،
یک نیروی مثبت است. به این معنی که در فضای مثبت، رشد کرده و در فضایی
منفی، پژمرده خواهد شد. به همین دلیل باید دقت کنیم با کسی ازدواج کنیم که
نگرش مثبتی به زندگی داشته باشد.
بهطور کلی هنگامی که با همسری با
نگرش مثبت، ازدواج میکنید، رابطهی شما بسیار سادهتر خواهد بود و مشکلات
احتمالی خود را سریعتر حل میکنید. سرزنش کمتر و تشریک مساعی بیشتری
دربین خواهد بود و از همه مهمتر اینکه عشقِ بیشتری نیز بین شما وجود
خواهد داشت.
گاهی گمان نمیکنی و میشود
گاهی نمیشود که نمیشود
گاهی هزار دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود
گاهی گدای گدایی و بخت نیست
گاهی تمام شهر گدای تو میشود .....!!!
پیش بینی آینده برای بشر همیشه وسوسه یی جذاب و مهیج بوده است. آیا داده
ها و روش های علمی می توانند آینده ازدواج و سرانجام زناشویی را مشخص
کنند؟ پاسخ جیمز مورای ریاضیدان اسکاتلندی به این پرسش کاملاً مثبت
است.پژوهش های جیمز مورای در زمینه کاربرد ریاضیات در زیست شناسی است. وی
کتابی دو جلدی با عنوان «زیست شناسی ریاضی» منتشر ساخت که سبب شهرت وی در
خارج از مجامع ریاضیدانان شد.یکی از فعالیت های تخصصی مورای پیرامون به
کارگیری مدل های ریاضی و نمودارهای علمی در رشته های پزشکی، روانشناسی،
اقتصاد و زیست شناسی است. اما آنچه مورای را برای مردم عادی و بیگانه با
ریاضیات و مباحث پیچیده علمی جذاب می سازد، تحقیقات وی درباره موفقیت یا
عدم موفقیت در پیوند های زناشویی است. مورای با همکاری دوستان پژوهشگر خود
کتابی با نام «ریاضیات ازدواج» در سال 2005 منتشر ساخت.
کتاب
«ریاضیات ازدواج» به طلاق و ناکامی در پیوندهای زناشویی بر مبنای محاسبات
ریاضی و به کارگیری نمودارها می پردازد. مسلماً می توان حدس زد تعیین ثبات
پیوندهای زناشویی یا تبیین درصد جدایی کاری بسیار دشوار است. در این کتاب
از طریق تئوری های علمی، ریاضیات در خدمت تحلیل رابطه زناشویی و پیش بینی
آینده آن قرار می گیرد.
عنوان فرعی کتاب «دینامیسم مدل های غیرخطی»
است. بی شک از خود می پرسیم این مدل ها چه نسبتی با مساله ازدواج دارند؟
پاسخ مورای و همکارانش در این زمینه به غایت علمی یا دقیق تر ریاضیاتی
است. در این کتاب ازدواج به مثابه مدلی در نظر گرفته می شود که با
پارامترها و متغیرهای متفاوت مشخص شده و به کمک محاسبات دیفرانسیل، حرکت و
توسعه غیرخطی آن نشان داده می شود.
مورای و همکارانش در یک پژوهش
میدانی 700 زوج امریکایی را به مدت 10 سال با روش های علمی زیر نظر
داشتند. در آغاز این آزمایش، زوج ها تنها گفت وگوهایی 15 دقیقه یی با
یکدیگر داشتند و بر مبنای این گفت وگوها محاسباتی ریاضی صورت گرفت و سپس
برای هر زوج ارزیابی مشخصی از درجه ثبات یا عدم ثبات زناشویی ارائه شد.
مورای
با طنز می گوید؛ به طور معمول زوج های جوان مایل نیستند از آینده و
سرانجام وصلت خود چیزی بدانند. در این موارد رویاپروری و امید مولفه های
مهمی به حساب می آیند.
در این پژوهش، 700 زوج شرکت کننده نیز از
نتایج محاسبه شده از سوی پژوهشگران و سرانجام زناشویی خود بی اطلاع بودند.
ارزیابی های علمی مورای و همکارانش تنها برای استفاده مشاوران و
روانشناسان مسائل زناشویی در نظر گرفته شده بود. اما نتایج ارزیابی ها
تکان دهنده است. نیمی از این زوج ها در خلال 10 سال از یکدیگر جدا شدند.
در مجموع 94 درصد ارزیابی های ریاضی منطبق بر واقعیت بود. حتی در مورد پیش
بینی آمار طلاق ها، مدل های ریاضی موفقیتی صددرصد را نشان می دهند. مورای
اضافه می کند؛ تنها در موارد اندکی، پیش بینی ها دقیق نبودند. گرچه
محاسبات ما به مشکلات عدیده برخی از زوج ها اشاره داشت، اما درصد پایداری
زناشویی بیشتر از جدایی بود، که البته واقعیت خلاف آن را به ما نشان
داد.موضوعات گفت وگو میان زوج ها مسائلی همچون پول، امور جنسی و تربیت
کودکان یا حتی دکوراسیون خانه را می توانست دربر گیرد. اطلاعات به دست
آمده مبنای پیش بینی پژوهشگران بود.
از هر گفت وگو فیلمی گرفته می
شد و حرکات دست و صورت افراد به دقت مورد ارزیابی قرار می گرفت. در خلال
گفت وگو ضربان قلب زوج ها نیز اندازه گیری می شد و در اتاقی دیگر شش
روانشناس به طور جداگانه هر واکنشی مانند خشم، تفاهم و غیره را ارزشگذاری
می کردند.
مورای با ارائه جدولی از امتیازهای مثبت و منفی سعی بر
تبیین ریاضی مشاهدات خود و همکارانش داشت. مورای به کار ایی دقیق ریاضیات
در ارزیابی گفت وگوهای میان زوج ها اشاره کرده و می گوید؛ ریاضیات همیشه
راست می گوید و حق با ریاضیات است.
مورای در مورد به کارگیری این
روش برای زناشویی خود گفت؛ 50 سال از ازدواج من می گذرد و بسیار خوشبختم.
نیازی به تایید علمی برای زناشویی من وجود ندارد.