مشاوره خانواده  -  مشاوره  تحصیلی

مشاوره خانواده - مشاوره تحصیلی

خواهشمند است ما را از ارائه نظرات گرانبارتان محروم نفرمایید.
مشاوره خانواده  -  مشاوره  تحصیلی

مشاوره خانواده - مشاوره تحصیلی

خواهشمند است ما را از ارائه نظرات گرانبارتان محروم نفرمایید.

طنز: حرفهای قبل و بعد از ازدواج!

پیش از ازدواج......

پسر: آره. خیلی انتظار برام سخت بود.

دختر: می خوای ترکت کنم؟

پسر: نه! حتی فکرشم نکن.

دختر: دوستم داری؟

پسر: البته! خیلی زیاد!

دختر: تاحالا به من خیانت کردی؟

پسر: نه! این که اصلاً سوال کردن نداره؟

دختر: منو می بوسی؟

پسر: هر فرصتی که گیر بیارم!

دختر: کتکم میزنی؟

پسر: دیوونه ای؟ من از اون جور آدما نیستم!

دختر: می تونم بهت اعتماد کنم؟

پسر: بله!

دختر: عزیزم!

بعد از ازدواج......

کافیه عبارات را از پایین به بالا بخونید!

باورهای غلط در مورد خیانت

برخی خائن هستند. این امری متداول است و از سوی فرد خائن یک رفتار قابل قبول به شمار می رود. در حقیقت باید گفت که افراد خائن سعی می کنند که در بیشتر مواقع خود را باوفا جلوه دهند.

خانم ها و آقایونی که به طور مداوم با تعداد بیشماری از افراد همخوابه می شوند، برای خود و دیگران فجایعی را درست می کنند که خودشان هم از آن مطلع نیستند و اصلاً نمی دانند که در حال انجام چه کاری می باشند. اما علت چیست؟ در مورد مبحث "خیانت" باورهای نادرست زیادی وجود دارد که مردم را به سوی راه غلط رهنمون کرده و سبب می شود که شرایط بد حتی بدتر از آنچه که هست بشود. برخی از این باورهای نادرست به شرح زیر می باشند:

1- فقط آقایون خیانت می کنند. هر دو جنس میتوانند خائن باشند. کاملاً طبیعی است. موزارت در کمدی "کاسی فن توتی" (Cosi Fan Tutti) اعلام کرد که خانم ها هم مانند آقایون خیانت می کنند؛ اما باور عموم جوامع این است که تنها آقایون این کار را انجام می دهند . این روزها  چند زنی و چند شوهری به یک اندازه در حال ترویج هستند. در فیلم "نورا افرون" هنرپیشه معروف خانم "مریل استریپ" نقش زنی را بازی می کند که شوهرش او را به خاطر زن دیگری رها می کند. او برای تسلی خاطر نزد پدرش می رود، اما پدرش هم حرف های او را رد می کند و مانند همه هم جنس هایش به او می گوید: "کار شوهرت کاملاً طبیعی است. اگر خواستار تک همسری هستی با یک قو ازدواج کن"

آمار دقیقی از تعداد افراد خیانت کار در دست نیست. اگر یک زن یا مرد به همسر خود دروغ بگوید، نمی توان اعتماد کرد که به آمارگیر یا سرشمار حقیقت را بگوید. طبق یک جمع بندی سر انگشتی می توان نتیجه گرفت که نیمی از مردان و 3/1 از زنان حداقل یکبار این کار را انجام داده اند. واقعاً آمار ویران کننده و وحشتناکی است.

 

اما هنوز هم افرادی هستند که در اکثر مواقع همچنان به همسران خود وفادار باقی می مانند. بدون وجود وفاداری دیگر هیچ گونه صمیمیتی در رابطه وجود نخواهد داشت و زندگی مشترک به یک جنگ تبدیل خواهد شد. وقتیکه یکی از زوجین متوجه بی وفایی های همسرش می شود در مقابل او جبهه گیری می کند و هر روز موقعیت هر دو طرف وخیم تر خواهد شد.

گونه های مختلفی از پرندگان و حیوانات وجود دارند که در آنها جنس نر کارهای مفیدتری غیر از اهدا اسپرم انجام می دهد و گفتنی است که آنها بطور ذاتی تا آخر عمر خود با یک جفت باقی می مانند. انسانها هم مانند سایر لانه سازها به طور ذاتی گرایش به تک همسری دارند، اما انسان موجودی هوشمند است و بسته به شرایط می تواند آموزه های جدیدی نظیر چند همسری و بی قاعدگی در امور جنسی را فرا گیرد. با این وجود حتی در فرهنگ هایی که طرفدار چند همسری هستند، بشر طبع واقعی خود را با عاشق شدن و پایبند بودن مادام العمر به یک نفر آشکار ساخته. البته اگر فرد بدون وجود دلایل کافی ارتباط قبلی خود را بر هم بزند و برای خود همسر جدیدی اختیار کند درحالیکه همسر قبلی او حی و حاضر باشد، دچار نوعی گم گشتگی غریزی خواهد شد که بخشی از تراژدی خیانت را تشکیل می دهد.

2- ارتباط پنهان عاشقانه می تواند برای استحکام زندگی مشترک مفید باشد. برخی معتقدند که معاشقه پنهانی می تواند روح زندگی را برای بار دیگر در یک ازدواج خسته کننده بیدار کند. فلسفه Play Boy که این روزها در صدر انقلاب جنسی قرار گرفته و در کل دنیا طرفداران بیشماری پیدا کرده مردم را به خیانت های پنهانی تشویق می کند. آنها بر این باورند که معاشقه های پنهانی حس مردانگی و زنانگی آقایون و خانم ها را زنده کرده و در واقع مردها را مرد و زن ها را زن نگه می دارد. اخیراً در برخی از کتاب های تازه منتشر شده نظیر "سکوت شهوانی زن امریکایی" به نوشته "انت لاسون و دالما هین" خانم ها حق دارند که تصورات جنسی و شهوانی خود را به عنوان روش دیگری برای رسیدن به حقوق مساوی، آزادانه بیان کنند.

کاملاً طبیعی است که اگر خیانت پر سر و صدا و جنجالی انجام پذیرد، کل جهنم از آن با خبر می شوند و پی آمدهای آن به مراتب بدتر خواهند بود. بحران خیانت می تواند مشکلات بسیار زیادی را برای زندگی زناشویی ایجاد کند. به هر حال هر بحرانی نمودهای خاص خود را دارد و خیانت هم از این امر مستثنی نیست.

تصور افرادی که در صدد اصلاح جهان هستند، تا حدی خیالی و بیش از حد آرمان گرایانه است. آنها تصور می کنند که اگر خیانت مخفی بماند، بنیان خانوادگی استحکام بیشتری پیدا می کند. اما طبق 30 سال تحقیقاتی که من به صورت تخصصی در حوزه مربوطه انجام دادم، به نتایج کاملاً متضادی دست پیدا کردم. زمانیکه یکی از طرفین حدس می زند که همسرش در حال خیانت کردن به اوست، علاقه خود را نسبت به او از دست می دهد و در اکثر موارد زندگی از هم پاشیده می شود و طلاق حتمی است. 

3- افراد به این دلیل خیانت می کنند که شریک زندگی خود را دوست نمی دارند. مردم برای توجیه کارهای خود زیاد از این حرف ها می زنند؛ اما با یک بررسی دقیق تر می بینیم که در اکثر موارد دو نفر پیش از معاشقه پنهانی زندگی کاملاً آرام و شادی را دنبال می کردند و مشکل خاصی هم نداشتند. چنین افرادی تنها به این دلیل وارد مقوله احساسی می شوند که بتوانند از طریق آن خیانت های بی دلیل خود را توجیه نمایند.

عاشق بودن لزوماً باعث نمی شود که افراد از حس شهوت خود دست بکشند. هر ازدواج خورشت غلیظی است از احساسات بیشماری است که شهوت، تنفر، ناکامی در عشق، خشم، و خودکشی نیز شامل آن می شود. شاید احمقانه باشد که بخواهید یک چنین رژیم غنی احساسی را تنها با بازگو کردن یک سوال: "دوستم داره؟ دوستم نداره؟" آن هم با کندن گلبرگ های گل نرگس جواب بدهید. به هر حال اکثر مردم این سوال را مطرح کرده و خوشان هم به آن پاسخ می دهند.

عاشق نبودن دلیل محکمی برای خیانت کردن نیست. تمام افرادی که خیانت می کنند عاشق کسی که با او رابطه پنهانی دارند نیستند.

4- افراد معاشقه می کنند چون بیش از حد شهوتران هستند. معاشقه تنها به ارتباط جنسی ختم نمی شود، نوعی رابطه اسرار آمیز در این میان وجود دارد که افراد را به سوی خود جلب می کند. خیانت به سکس محدود نمی شود بلکه به نادرستی، سوء نیت، و غیر صادق بودن مربوط می شود. افراد ولگرد و هوسران به راحتی با همه ارتباط برقرار می کنند و به کسی هم وفادار نمی شوند که بعداً بخواهند به او خیانت کنند؛ اما افراد به ظاهر وفادار مجبور می شوند که مخفیانه قرار ملاقات بگذارند.

این نوع معاشقه های پنهانی معمولاً شامل سکس هم هستند. این افراد با معشوق جدید خود رابطه جنسی برقرار می کنند تا اسراری داشته باشند و ارتباط را پر تنش، خطرناک و مهمتر از همه مهیج جلوه دهند. ممکن است قدری تلفنی با هم صحبت کنند و ارتباط جنسی رضایت بخشی هم نداشته باشند. من زوجی را می شناختم که 30 سال پیش در مورد مسائل جنسی با هم به مشکل برخورد کرده بودند و پس از آن صمیمیت میان آنها از بین رفته بود و هر دو جداگانه و در خارج از ارتباط زناشویی معاشقه می کردند و به هیچ وجه از زندگی جنسی مخفیانه خود راضی نبودند.

رویهم رفته افرادی که زندگی تک همسری را برای خود برگزیده اند بیش از کسانی که گاه و بیگاه با افراد مختلف ارتباط جنسی برقرار می کنند از زندگی جنسی خود لذت می برند.

5- معاشقه نشات گرفته از بی غیرتی و بی توجهی طرف مقابل است. در جوامع مرد سالار تصور بر این است که وقتی مردی به برقراری رابطه جنسی با زن های متعدد می پردازد به این دلیل است که همسرش از نظر احساسی و جنسی دارای کمبود و نقص است. از سوی دیگر فرهنگ های فمینیستی هم حاکی از این امر هستند که وقتی زنی به شوهرش خیانت می کند به این دلیل است که همسرش فرد نالایق و بی ارزشی است. افراد بسیاری بر این باورند که برقراری رابطه جنسی یک واکنش کاملاً نرمال به زندگی مشترک نا خوشایند است. خانواده، دوستان، همکاران و حتی آرایشگر فرد مورد نظر او را به ادامه کارهایش ترغیب می کنند. آنها معمولا در این شرایط تعصب های جنسیت پرستانه خود را نشان می دهند و ازدواج، تک همسری، صمیمت، و صداقت را زیر سوال برده و زن یا مرد را تشویق می کنند که به رفتار مخرب خود ادامه دهد و همه تقصیرها به گردن طرف مقابل بیندازد.

یکی از ترفندهایی که می توان به واسطه آن از عذاب وجدان رها شد، زیر سوال بردن اصل ازدواج است: خیلی زود بود، خیلی دیر بود، پس از واقعه ای خاص مجبور شدم ازدواج کنم و... عده بسیار زیادی از افراد هم گناه خود را به ویژگی های غیر قابل تغییر همسرشان نسبت می دهند، مثلاً: سنش زیاد است، قدش خیلی بلند است، خیلی سنتی است، خیلی بی تجربه است، و غیره. در هر دو حالت توجیهات غیر قابل قبول است و به بن بست خواهد رسید.

توجه کنید که شریک زندگی می تواند شما را بد بخت و تیره روز کند اما نمی تواند شما را خائن کند! با پیشرفت تمدن افراد باید یاد بگیرند که مسئولیت کارهایی که انجام می دهند را به عهده بگیرند. بعضی می خواهند با بهانه های بی پایه و اساس تقصیر را به گردن دیگری بیندازند: اینقدر همسرم سر من غر می زد که مجبور شدم این کار را انجام دهم، به خاطر کاری که پدرم در کودکی با من کرده نمی توانم از هرزگی و فاحشگی دست بردارم، او به سمت من آمد و دامنش خیلی کوتاه بود، من معتاد سکس هستم، و غیره. واقعاً مزخرف است. اگر واقعاً نمی توانید رفتارهای جنسی خود را کنترل کنید، پس اصلاً وارد اجتماع نشوید.

هیچ گاه خیانت به دلیل رفتار همسر ایجاد نمی گردد مگر اینکه اختیار آلت تناسلی شما به دست همسرتان باشد. هر کسی که اختیار چیزی را دارد خودش مسئول است.

6- بهتر است که وانمود کنید چیزی نمی دانید. بعضی ها سعی می کنند با بی توجهی از موارد ناخوشایند زندگی رد شوند و خودشان را ناراحت نکنند. در حالیکه می بینند خانه در حال فرو ریختن است، اما به خودشان زحمت داد زدن "آتش، آتش" را هم نمی دهند. در حقیقت سکوت سبب سوخت رسانی به معاشقه های پنهانی می شود، معاشقه ای که در خفا رشد پیدا کرده و پرورش می یابد. مشکل زمانی حل می شود که از رازها پرده برداری شود، و این امر به اتمام رابطه نامشروع کمک می کند.

یک فرضیه متحجرانه بر این اصل استوار است که فرد خائن هیچ گاه نباید به اعمال مخفیانه خود اعتراف کند تا طرف مقابل همواره در شک و تردید و دودلی باقی بماند و فکر کند که خودش دیوانه شده است. باید توجه داشت که دروغ گفتن های مداوم و انکار حقیقت غیر قابل بخشش ترین قسمت خیانت است.

یکی از مراجعینم خانمی بود که همسرش همیشه عادت به پیاده روی و دویدن داشت. پس از مدتی خانم متوجه شد که لباس های همسرش دیگر بوی عرق نمی دهند، به همین دلیل به او مشکوک شد و او را تا درب منزل منشی اش تعقیب کرد. خانم با شدت عصبانیت وارد خانه شد و همسرش را دید که بدون لباس در مقابلش ایستاده، از او پرسید: "اینجا چی کار می کنی؟" او پاسخ داد: "این من نیستم، تو دیوانه شده ای و توهم وجودت را فراگرفته" خانم از این حرف بیش از هر چیز دیگری ناراحت شد؛ او سال ها بعد توانست خیانت همسر خود را ببخشد اما هیچ گاه نتوانست حرف های آن روز شوهرش را فراموش کند. زمانیکه خیانت کشف شد، مطمئن باشید که با انکار آن به جایی نمی رسید اما اگر اعتراف کنید جای امیدواری وجود دارد.

اخیراً خانمی به من مراجعه کرده بود که 20 سال پیش از همسر پزشک خود جدا شده بود. خانم اظهار می داشت که شوهرش در زمان جدایی به او گفته: "بدن تو بویی بدی می دهد، نمی توانم آن را تحمل کنم، به این بو آلرژی پیدا کرده ام" و بعد به همین دلیل به زندگی مشترک خود خاتمه داده بودند. خانم آنقدر نسبت به این مسئله احساس بدی پیدا کرده بود و از خودش متنفرشد بود که پس از آن دیگر هیچ وقت نتوانسته بود مجدداً با کسی ارتباط برقرار کند.

به محض اینکه ماجرا را از زبان او شنیدم مشکوک شدم که قضیه چیز دیگری است. پس از بررسی های مداوم معلوم شد که شوهر این خانم از همان زمان معاشقه های پنهانی داشته و بعد از اینکه از هم جدا شده بودند، آقا با معشوقه خود ازدواج کرده. همینجا بود که شک 20 ساله خانم به یقین تبدیل شد و در حال حاضر احساس تنفر فردی او محو شده و به راحتی می تواند قرار ملاقات بگذارد.

7- پس از خیانت حتماً باید طلاق گرفت. برخی ها تصور می کنند که سریعاً پس از مشاهده خیانت باید طلاق بگیرند. هیچ گاه نباید در اوج عصبانیت تصمیم گیری کنید. با گذراندن چند جلسه مشاوره خانوادگی بسیاری از مشکلات و دلخوری ها از بین می روند.

معمولاً این مسئله مانند آنچه در فیلم ها مشاهده می کنید نیست: هر دو طرف داد بکشند، اشیا را به هم پرت کنند و یک سناریوی تراژدی بسازند؛ بهتر است ابتدا خود را آرام کنید و سپس مشکل را ریشه یابی کرده و به فکر چاره ای برای نجات زندگی مشترک خود باشید.

معمولاً دو نفر به این دلیل طلاق می گیرند که نمی توانند تصور کنند که مجدداً با هم زندگی کنند. این افراد ایده آل گرا به این دلیل که چهره فرشته ی باکره و یا شوالیه سفید خدشه دار شده است نمی خواهند با او زندگی کنند. در یک کارتون نیویورکی کابوی بی سر و پایی را می دیدیم که هر روز با یک خانم جدید وارد باری می شد که در نزدیکی محل سکونتش بود. یک روز صاحب بار از او پرسید تو چطور به زندگی مشترک خود با همسرت ادامه می دهی و کابوی در جواب او گفت: "همسرم منو به خوبی درک می کنه"

احساس گناه اگر از درون افراد نشات بگیرد خوب است اما اگر به دلیل خشم و عصبانیت همسر باشد، دردی را دوا نخواهد کرد. احساس گناه به رفع مشکلات کمک می کند، اما حس شرمساری باعث می شود فرد از وقایع فرار کرده و خود را از اطرافیانش پنهان سازد.

جبران خیانت کار ساده ای نیست، اما شدنی است. نمی توان گفت کسانیکه خیانت کرده اند همه ارزش های فردی خود را زیر سوال برده اند. این افراد باید از اشتباهات خود درس بگیرند و در زندگی محتاط تر باشند تا بتواند در آینده زندگی بهتر و روشن تری را دنبال کنند.

۱0 نکته برای نزدیک شدن به خانم های مجرد

اکثر آقایون نمی دانند وقتی می خواهند به دختری نزدیک شوند چه باید بگویند. به همین خاطر تصمیم گرفتیم شما را در این زمینه راهنمایی کنیم.

وقتی دختری که از او خوشتان می آید را می بینید، چه می کنید؟ می دوید و پنهان می شوید؟ از آن جمله های کلیشه ای تحویلش می دهید؟ یا با ترس همانجا می ایستید و نمی دانید که چه باید بگویید؟ اما بهترین چیزی که باید بگویید چیست؟

اکثر آقایون در نزدیک شدن به خانم ها بزرگترین اشتباهشان این است که بیش از اندازه فکر می کنند که چه باید بگویند. تصورشان این است که یک کلام جادویی وجود دارد که در همه موقعیت ها جواب می دهد. این کلام جادویی را تمرین کرده و وقتی به فرد مورد نظرشان تحویل می دهند انتظار دارند که آن خانم فوراً جذب آنها شود.

اما متاسفانه این روش به ندرت عمل می کند. چون معمولاً بیشتر حرفهایی که می زنید بی ربط است. در جلب توجه یک خانم کلید کار اعتماد به نفسی است که به او نشان میدهید.

در زیر به 10 راه مطمئن برای برقراری ارتباط با خانم ها اشاره می کنیم:

1) به محیط دقت کنید. درمورد چیزی که در محیط اطراف می بینید نظری بدهید. این روش مخصوصاً در فروشگاه و مغازه خیلی  موثر است. مثلاً اگر او می خواهد یک ساندویچ مرغ سفارش دهد، از او بپرسید که ساندویچ مرغ های آن مغازه خوب هستند یا نه.  نظرتان را فوری در آن موقعیت خاص ابراز کنید تا کاملاً طبیعی به نظر برسد. مهم نیست که کجا باشید، همیشه نکته جالبی برای نظر دادن وجود دارد.

2) لبخند بزنید. اینکار به او نشان می دهد که اعتماد به نفس دارید و رفتاری دوستانه دارید. یک لبخند طبیعی نه تنها به خودتان احساس خوبی می بخشد، بلکه برقراری رابطه را برای فرد مقابل نیز راحت تر می کند.

3) دست دست نکنید. اگر برای نزدیک شدن به او تامل کنید، نشان می دهد که اعتماد به نفس ندارید و او فوراً نظر منفی راجع به شما پیدا خواهد کرد. وقتی او را می بینید، بعد از مدت زمان کمی به سمت او بروید و به او نشان دهید که مردی هستید که می داند چه می خواهد و دنبال آن رامی گیرد.

4) زبان بدن مثبت. اگر قوز کرده و سر رو به پایین به او نزدیک شوید، اطلاعات منفی درمورد خودتان به او منتقل خواهید کرد. پس صاف بایستید، شانه ها را عقب و سینه را جلوب دهید و محکم و البته ریلکس راه بروید.

5) نه خیلی سریع.  اگر خیلی تند راه بروید، زنگ هشدار درونی او به صدا در خواهد آمد. سعی کنید آرام و عادی به او نزدیک شوید و این بهترین راه برای ایجاد حس راحتی در فرد مقابلتان است.

6) ارتباط چشمی برقرار کنید. هیچوقت شما اولین کسی نباشید که ارتباط چشمی را وقتی نزدیک می شوید قطع کند. اگر چنین کاری بکنید، طرف مقابل تصور خواهد کرد از اینکه به او نزدیک شده اید احساس خوبی ندارید. وقتی از ارتباط چشمی قوی استفاده کنید، بیشتر به سمتتان کشیده خواهد شد. با تمرین در اینکار استاد خواهید شد.

7) گوش دهید. حتماً به حرفهایی که می زند خوب گوش دهید. هیچوقت جواب او را قبل از اینکه خوب درموردش فکر کرده باشید به زبان نیاورید. خانم ها عاشق مردهایی هستند که به جزئیات حرفهای آنها هم خوب گوش می دهد.

8) بی قرار نباشید. لول خوردن و بیقرار بودن بعد از اینکه به فرد مورد نظرتان نزدیک شدید نشان می دهد که احساس راحتی نمی کنید. در اینصورت طرفتان هم چنین احساس پیدا می کند و بحث را ختم می کند. باید مراقب حرکاتتان باشید. حرکاتی انجام دهید که اعتماد به نفس و راحتی شما را به طرفتان مخابره کند نه ناراحتی و بی قراریتان را.

9) تن صدایتان را ملایم کنید. تن صدایتان ابزار بسیاری قوی است. بهترین راه این است که با صدایی آرام و در ضمن شوخ به او نزدیک شوید. همچنین می توانید با صدایی جدی شروع کنید و بگویید "امیدوارم کمی از ساندویچ را برای من نگه داشته باشید" و با لبخندی در ادامه آن به او بفهمانید که شوخی می کرده اید. همراه با دوستانتان روی تن صدایتان تمرین کمید.

10) با فاصله ازاو بایستید. مردهایی که موقع حرف زدن خیلی به سمت زن مورد نظرشان خم می شوند باعث می شوند که احساس ناراحتی به فرد مقابل دست بدهد. بهتر است کمی عقب تر بایستید و این باعث می شود نشان دهید که به حریم او احترام قائلید و از خودتان نیز مطمئن هستید.

رمز موفقیت در استفاده از این روش ها این است که تمرین کنید. این نکات را امتحان کنید و ببینید چه واکنشی دریافت می کنید. وقتی همه آنها را یکجا استفاده کنید مطمئن باشید که بهترین نتیجه عایدتان خواهد شد.

بچه های طلاق در باتلاق والدین

یک محقق مسائل خانواده به‌نام والرستین یک تحقیق طولانی به مدت 15 سال بر روی کودکانی که والدین آنها طلاق گرفته بودند، انجام داد. وی پس از مصاحبه با کودکان 131 خانواده که والدین آنها از هم جدا شده بودند، به این نتیجه رسید که این کودکان مدت‌ها غمگین بوده‌اند و حدود یک سوم کودکان در طی 5 سال اول بعد از طلاق دچار افسردگی شدند. تحقیق وی نشان داد که وضعیت پسرها در تحصیل، رابطه با همسالان و رفتار خشن با اعضای خانواده بدتر از دخترها بوده است، در حالی که دخترهایی که زیرسن بلوغ بوده و والدین آنها از هم طلاق گرفته بودند، سازگاری بیشتری با شرایط داشتند. با توجه به مسائل فوق، باید متوجه شده باشید که تطابق کودکان با تغییرات ناشی از طلاق چه اهمیت ویژه‌ای می‌تواند داشته باشد. اما گاهی طلا‌ق اجتناب ناپذیر است و قصد این نوشته هم این نیست که هشدار نسبت به وضعیت کودکان طلا‌ق را تکرار کند: مسئله این است که نقش والدین در ایجاد تطابق انکارناپذیر بوده و می‌توان به‌سادگی،با در پیش گرفتن رفتارهای درست و صحیح در مقابل همسر و فرزندان، محیط بهتری را برای فرزندان طلا‌ق به وجود آورد.

ترجمان طلا‌ق
بهترین کار این است که شما و همسرتان، هر دو به کودکتان در مورد طلاق توضیح دهید. باید حتما مطمئن شوید که کودک شما متوجه این موضوع شده است که شما هنوز دوستش دارید و مراقبش هستید. راحت، آرام و صادقانه با فرزندتان صحبت کنید و از بحث‌وجدل و استفاده از عبارات نامانوس خودداری کنید. به‌عنوان مثال می‌توانید به کودک خود این‌گونه بگویید که من و مادرت (یا پدرت) در کنار هم مشکلات بسیار زیادی داشتیم و بنابراین فکر می‌کنیم که بهترین کار برای همه ما این است که از هم جدا شویم.

بچه‌های خشم
پس از طلاق، ممکن است کودک در مورد مسائل کلی نظیر جایی که در آینده در آنجا زندگی خواهد کرد و یا مدرسه‌ای که قرار است برود، نگران شود. باید سعی شود تغییرات زندگی کودک به حداقل ممکن برسد. اگر برخی از این تغییرات در حداقل ممکن بوده و با ثبات باشند به‌طوری که پس از مدتی، وجود آنها برای کودک عادی شود. این موضوع به کودکان کمک می‌کند، تا احساس امنیت بیشتری داشته باشند. علاوه بر این، کودک ممکن است واکنش‌های احساسی بسیار قوی به استرس ناشی از طلاق نشان دهد؛ واکنش‌هایی نظیر اندوه، اضطراب و یا افسردگی، اما شایع‌ترین واکنش، خشم است. این خشم ممکن است فرو خورده شود و منجر به افسردگی شود و یا به بیرون ریخته شود و مشکلات رفتاری ایجاد کند.

بازگشت به گذشته
در طی این دوران پر استرس، احتمال دارد برخی از اطفال رفتارهایی را نشان دهند که در دوران نوزادی و اوایل کودکیشان داشته‌اند. به‌عنوان مثال، ممکن است آنها بخواهند که والدینشان به آنها غذا بدهند و یا اینکه مجددا شروع به مکیدن شستشان کنند و یا جای خود را هنگام خواب خیس کنند. علاوه بر این، باید در نظر داشته باشید که بروز واکنش‌هایی نظیر اضطراب جدایی در کودکان در اثر ترس از احتمال رها شدن آنها توسط والدین نیز یک واکنش شایع است. جهت کمک به کاهش استرس، کار مهمی که می‌توانید انجام دهید، دادن وقت بیشتر به کودک جهت انجام امور روزمره‌اش است. غیر از این، صرف وقت و رابطه دو طرفه شما با کودکتان می‌تواند بسیار کمک کننده باشد. کار دیگری که می‌توانید جهت افزایش روحیه و کاهش استرس کودکان انجام دهید، این است که از یکی از افراد خانواده و یا یک دوست خانوادگی که از جنسیت والد طلاق گرفته است، خواهش کنید که مدتی را با کودک شما بگذراند و به‌وی آرامش دهد. انجام این موارد همگی به کاهش استرس کودک کمک می‌کنند.
کودکان خود را از جنگ و جدل‌های طلاق تا می‌توانید، دور کنید.

چند نکته کاربردی
همان‌گونه که گفته شد، سازگاری بهتر و سریع‌تر کودک با طلاق و جدایی والدین عمدتا بستگی به این دارد که والدین چگونه با یکدیگر و نیز با کودکشان تعامل دارند. چند نکته بسیار مهم وجود دارند که والدین در هنگام طلاق باید حتما به‌خاطر داشته باشند.
‌‌ هرگز کودک خود را مجبور نکنید تا بین والدین، یکی از آنها را انتخاب کند.
هیچگاه از کودک به‌عنوان وسیله‌ای جهت ردوبدل‌ کردن پیغام بین یکدیگر استفاده نکنید.
هرگز در مورد مسائلی که به سرپرستی کودکتان، حمایت از وی و یا آینده وی مربوط می‌شود، در حضور کودکتان بحث‌وجدل نکنید. از تخلیه اطلاعاتی کودک در مورد همسرتان پرهیز کنید.
هیچ‌گاه از کودک خود به‌عنوان ابزاری جهت اذیت و آزار همسرتان استفاده نکنید.
مهم‌تر از همه، هرگز به کودکتان در مورد همسرتان بد نگویید. بچه‌های شما به‌خوبی می‌فهمند که آنها مخلوطی از هر دو والد هستند. چنانچه شما به‌طور مداوم از همسرتان بد بگویید و وی را مقصر و یک آدم نادرست قلمداد کنید، آنگاه کودکان شما حتی شاید به خودشان نیز شک کنند.

بیم‌ها و امیدها
بسیاری از بچه‌ها به‌ویژه در سنین قبل از مدرسه فکر می‌کنند که آنها به سبب طلاق والدینشان مورد سرزنش هستند. فکر می‌کنند که اگر آنها بچه‌‌های بدی نبودند، احتمال داشت که والدین آنها با یکدیگر بمانند و از هم جدا نشوند. حتی ممکن است که در مواردی ناگهان خشمگین شوند و آرزوی مرگ یکی از والدین خود را بکنند. شما باید مکررا به کودک خود اطمینان دهید که آنها هیچ‌گونه تقصیری در مورد طلاق ندارند. بچه‌ها به‌ویژه چنانچه در سنین ابتدایی باشند هنوز امید دارند که والدین آنها شاید دوباره به یکدیگر برگردند. صرف وقت هر یک از والدین به‌طور جداگانه با کودک می‌تواند در سازگار شدن کودک شما با این واقعیت که والدین وی اکنون زندگی‌ جداگانه‌ای دارند، بسیار کمک کننده باشد.

لوسشان نکنید
شاید شما تصمیم بگیرید که جهت کاهش اندوه کودکتان در اثر طلاق، تعدادی از وظایف پدری و یا مادری خود را کاهش دهید. توجه داشته باشید که انجام این عمل تنها موجب لوس شدن کودک و نیز احساس عدم امنیت بیشتر در وی خواهد شد. بچه‌ها در واقع خودشان ترجیح می‌دهند که یک زندگی منظم و یک برنامه‌ معمول با حد و مرزهای مشخص داشته باشند، حتی اگر در ظاهر، از وجود محدودیت‌ها ناراضی باشند. چنانچه کودک مدت زمانی را با یک والد و مدتی را با دیگری سپری ‌کند، بهتر است که پدر و مادر سعی کنند تا قوانین مشابهی برای زندگی کودکشان داشته باشند. رعایت محدودیت‌ها و پرهیز از دادن آزادی بیش از حد به‌ویژه در کودکان قبل از بلوغ اهمیت دارد زیرا آنها بیشتر امکان دارد که درگیر فعالیت‌های پرخطر شوند.

توسل به مشاوره
آسیب روحی ناشی از طلاق در برخی از والدین ممکن است به‌قدری شدید باشد که آنها حتی از فرزندانشان جهت کاهش ناراحتی و یا حتی راهنمایی کمک بگیرند. والدین باید از درخواست چنین مسئولیت‌هایی که خاص افراد بزرگسال است، پرهیز کنند. تغییرات و ناراحتی ناشی از طلاق برای هر کسی سخت است. بسیاری از افرادی که طلاق می‌گیرند، شاید به مشاوره احتیاج داشته باشند. حفظ و نگهداری سلامت احساسی و روحی شما در کمک کردن و همراهی کودکانتان در خلال این دوران سخت، بسیار کمک کننده است.
چنانچه کودک دچار مسائلی نظیر مشکلات تحصیلی، رفتارهای وسواسی و یا هراس‌های غیرطبیعی، مشکلات خواب، مشکلات تغذیه‌ای و یا تغییرات شخصیتی شده باشد، انجام مشاوره برای وی بسیار مفید و کمک کننده خواهد بود.

حق با بچه‌هاست
پس از طلاق، قاعدتا تنها کاری که نمی‌خواهید انجام بدهید تماس و ارتباط با همسر‌تان است.با اینکه سخت است ولی بهتر است به‌خاطر فرزندتان با کمک همسر سابقتان تلاش کنید که به اهداف مشترکی که همه والدین برای فرزندانشان دارند، برسید. سعی کنید همیشه به این فکر کنید که بچه‌هایتان چه نیازهایی دارند نه اینکه شما چه می‌خواهید. در نظر داشته باشید که کمک به کودکانتان جهت نگهداری یک ارتباط قوی و عاطفی با هر دو والد مهم‌ترین عمل برای کمک به فرزندانتان جهت سازگاری با طلاق است

5 مرحله تکامل عشق

عشـق مـیـان دو فـرد طــی چنـــدین مرحله متفاوت تکامل می یـابد که به مـنـظور بــقای عشق هر کدام ازاین مراحل اهمیت خاص خود را دارا میباشد این مراحل شامل:

مجذوب شدن، دلربایی، هوس (اشتیاق مفرط)، صمیمیت و تعهد است:

1- مرحله مجذوب شدن
واکنــش مـثـبـت نسـبت به یک شخص
 است که خود به دو مرحله تقسیم بندی میگردد:

* مجذوب شدن فیزیکی: هنگامــی روی مــــی دهد که جـسم شمـا نــــسبت به یک شخص از خود واکنش نشان میدهد. واکنشهایی همچون: افزایش ضربان قلب، افزایش درجه حرارت بدن، تعریق کف دستها و دلهرگی. این مرحله سطحی ترین و ابتدایی ترین مرحله عشق میباشد اما در عین حال یکی از قدرتمند ترین عوامل است.

* مجذوب شدن عاطفی: هنگامی که اوضاع و احوال مساعد و مطلوب باشد شکل میگیرد. پس از آنکه شما از لحاظ فیزیکی مجذوب شخصی گردید سپس باب گفتگو را با وی خواهید گشود و
 اگر متوجه 
شدید که اشتراکاتی با یکدیگر دارا میباشید از قبیل سرگرمیها، طرز تفکر، ایدئولوژی، شغل، تحصیلات، علایق و دیگر زمینه های مشترک سپس از لحاظ احساسی مجذوب یکدیگر خواهید گشت.

همچنین مجذوب شدن از لحاظ عاطفی حتی میتواند در فقدان مجذوب شدن از لحاظ فیزیکی نیز به وقوع بپیوندد. در این صورت پیوند و رابطه مستحکم تری ممکن است میان دو فرد ملاقات کننده پدید آید. زیرا پیشداوریها و پیش فرضهای مبتنی بر ظاهر فیزیکی دیگر وجود نخواهند داشت.

2-دلربایی
در اصل به عمل تلاش برای تاثیرگذاری و جلب توجه و نظر فردی دیگر توسط توجه متقابل و اهدای هدایا و غیره اطلاق میگردد. دلربایی نیز دو قسم است:

دلربایی خودخواهانه و دلربایی غیر خودخواهانه و با خلوص نیت.

دلربایی خود خواهانه: هنگامی روی میدهد که شما اقدام به اعمال رمانتیک میزنید صرفا بمنظور منفعت شخصیی خودتان. مانند هدیه دادن برای تحت تاثیر قرار دادن شریک خود. در واقع شما دلربایی را بعنوان یک آلت و به عنوان معامله بکار میبرید.

دلربایی خالصانه:هنگامی روی میدهد که شما تنها برای دلخوشی و لذت شریکتان دست به اعمال رمانتیک میزنید. شما نیز تنها از خوشحالی و لذت شریک خود ابراز خوشنودی میکنید.

دلربایی (و یا عشق) خودخواهانه خیلی زود به سردی گراییده و زایل میگردد. اما دلربایی ( و یا عشق) عاری از هر گونه خودخواهی تداوم خواهد یافت. از آنجایی که دلربایی و رمانتیک بودن یک عمل میباشد بسیاری از افراد که مدت زیادی را با یکدیگر گذرانده اند آن را به دست فراموشی میسپارند اما با تلاش آگاهانه قادر خواهند بود شعله های آن را مجددا افروخته سازند.


3- مرحله هوس(اشتیاق مفرط)
آرزوی داشتن فردی، تا آن حد که جدایی از آن فرد غیر ممکن میگردد. این هنگامی است که رابطه احساسی مبدل به رابطه فیزیکی میگردد. این مرحله بسیار حائز اهمیت است. این مرحله لحظه ای است که رابطه به یک دو راهی منشعب میگردد که دو فرد میباید یکی از آن دو راه را برای ادامه مسیر برگزینند: یک راه که به تباهی می انجامد و مسیر دیگر که به مرحله والاتر منتهی میگردد.


4- مرحله صمیمیت
به یک ارتباط تنگاتنگ و بسیار نزدیک اطلاق میگردد. دو فرد افکار، عقاید، احساسات و رویاهایشان را با یکدیگر قسمت میکنند. در یک صمیمت حقیقی چیزی برای پنهان ساختن از یکدیگر وجود نخواهد داشت. صمیمیت یک پدیده ناگهانی نبوده بلکه یک روند تدریجی و پیشرونده میباشد که هیچگاه متوقف نمیگردد. هرگاه صمیمیت در یک رابطه وجود نداشته باشد ممکن است آن رابطه برای مدتی دوام بیاورد اما همیشگی نخواهد بود.


5- مرحله تعهد

به التزام برای صادق و وفادار ماندن به همسر خود در سراسر سختیها و خوشیهای زندگی اطلاق میگردد. اگر شما قادر بوده اید تا این مرحله از عشق پیشروی کنید پس چرا میخواهید به همه چیز پشت پا بزنید؟ به یکدیگر گوش دهید، با یکدیگر سازش کنید و به خاطر داشته باشید که برای دستیابی به این مرحله و موفقیت مسیر دشواری را پیموده اید. بنابراین قدر جایگاه خود را بدانید

بیانیه روز پایانی همایش مشاوره و دین

یرفع الله الذین امنو منکم والذین اوتوالعلم الدرجات

با عنایت الهی و تلاش مستمر اعضای انجمن علمی دانشجویی مشاوره با حمایت دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی و همکاری  صمیمانه برخی مراکز و سازمانها نخستین همایش ملی دانشجویی مشاوره و دین را در تاریخ 5 خردادماه در دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزار گردید.ضمن سپاسگزاری از همه همکاران، علاقه مندان و شرکت کنندگان امیدواریم نتایج و تجربیات بدست آمده راه وصول به اهداف مورد نظر همایش را تا حدی هموار نموده، سهمی را در ایجاد زمینه رشد و توسعه مطالعات میان رشته ای مشاوره و دین در جامعه اسلامی ایران ایفا کرده باشد. به همین مناسبت کمیته علمی و دبیران همایش نکانی را به عنوان بیانیه همایش متذکر می گردد.

امروز مسلم است که جهان بینی و مبانی فلسفی به فرآیند پژوهشی و علمی به ویژه در تعیین موضوع ، روش، اهداف و نیز تفسیر و نتایج حاصله مؤثر می باشد. بدین ترتیب پس از گذراندن  بیش از یک قرن تسلط دیدگاه تجربه گرایی محض و رویکردهای تقلیل گرا درعلوم مدرن در دهه های اخیر شاهد گسترش نظریه های کل نگر و نیز شکل گیری گفتگوی پر ثمر میان علم و الهیات در حاشیه ی علوم متداول طبیعت گرا بوده ایم . پس از انقلاب اسلامی و تأکید رهبر عظیم الشان  و فقید انقلاب اسلامی بر ضرورت وحدت وهمدلی و هم زبانی حوزه  و دانشگاه به عنوان دو کانون اصلی علم شناسی و دین شناسی ، پرداختن به بحث "گفتگوی علم و دین " ضرورت مضاعفی پیدا کرده است . در حوزه ی بهداشت روان فرد و جامعه و خدمات مشاوران در این زمینه، تأثیر علم و دین در تمامی مراحل رشد شخصی ، آموزش تخصصی، فراگیری روش ها، مهارت ها و ارئه خدمات مشاوران را می توان مشاهده کرد .

بدون تردید در شرایط کنونی با توجه به نظریه های علمی حوزه  ی مشاوره که اکثراً از بستر طبیعت گرائی و با تعریف خاصی از انسان برخاسته اند، تبیین و تعریف مناسبی از مشاوره ی دینی و یا مشاوره با استفاده از عناصر دین و معنویت، نیازمند تمهید مقدماتی است که به برخی از آن ها درذیل اشاره می کنیم :

1-    نخستین قدم ، فراهم نمودن کتابخانه ی جامع و تخصصی علم ودین در حوزه های مختلف و بالاخص در حوزه ی بهداشت روان و دین در دانشگاه ها

2-    اضافه نمودن ساعات تخصصی آموزشی مشاوره حساس به فرهنگ و معنویت و نیز روش شناسی تحقیقات میان رشته ای علم و الهیات برای دانشجویان مشاوره در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد

3-    تاسیس گرایش مشاوره و دین برای کارشناسی ارشد و دکتری

4-    انجام مرتب و منظم کارگاه ها و همایش های داخلی و خارجی و دعوت از برجستگان و متخصصان این حوزه نیز می تواند زمینه ی مناسبی را برای ادامه ی این راه فراهم نماید .

در پایان با شکرگذاری به درگاه احدیت و با استمداد از انفاس قدسیه حضرت ولی عصر (عج) ، از همه ی کسانی که در این راه ما را مدد کردند تقدیر و تشکر می نمائیم و امیدواریم که این قدم پایان طریقت نبوده و به منزله قدم نخستین در این راه دشوار و طولانی تلقی شود .

من الله التوفیق

از طرف دبیر کمیته ی علمی و دبیران همایش