مشاوره خانواده  -  مشاوره  تحصیلی

مشاوره خانواده - مشاوره تحصیلی

خواهشمند است ما را از ارائه نظرات گرانبارتان محروم نفرمایید.
مشاوره خانواده  -  مشاوره  تحصیلی

مشاوره خانواده - مشاوره تحصیلی

خواهشمند است ما را از ارائه نظرات گرانبارتان محروم نفرمایید.

راه‌کارهایی برای مهارت قاطعیت

نه گفتن به کدام خواسته‌ها؟
هنگامی که درباره مهارت نه گفتن بحث می‌شود. اغلب مردم فکر می‌کنند که نه گفتن، درواقع یک رفتار قاطعانه در برابر خواسته‌های منفی و نارواست.

اما به‌رغم تفکر این افراد، همیشه این‌طور نیست. زیرا درخواست‌ها می‌توانند مثبت، منفی، معقول، نامعقول و… باشند. به‌غیر از درخواست‌هایی که

عرف جامعه آن‌ها را منفی یا نامعقول می‌داند این طرز تلقی ماست که مشخص می‌کند درخواست، منفی است یا مثبت، معقول است یا نامعقول.

باید پذیرفت که درخواست‌ها همیشه منفی نبوده و معلول شرایط‌ هستند و در حالت‌های مختلف گزاره‌های گوناگونی دارند. لزوم پرداخت به مسأله

مهم “نه ‌گفتن” هنگامی برجسته‌تر می‌شود که در حالت‌های مختلفی قرار بگیریم. حالاتی که یا باید نه بگوییم یا این‌که بله گفته و درخواست را قبول کنیم.

در زندگی انسان‌ها مسائل بسیار ظریفی هست که اگر به‌خوبی به آن‌ها پرداخته شود، مشکلات فراوانی حل می‌گردد. به‌عنوان نمونه به نظر بنده در

تعاملات اجتماعی باید صریح بود و به‌راحتی حرف خود را زد. نباید گرفتار رودربایستی شد و حرف خود را از فیلترهای گوناگونی که به محتوای آن

لطمه می‌زند؛ گذراند. اگر سعی کنیم و تمرین کنیم که صریح باشیم، در برابر درخواست‌های دیگران نیز می‌توانیم با صراحت برخورد کنیم. در

سناریوهایی که ارائه می‌گردد، سعی می‌کنم این صراحت در نه‌گفتن را با تعبیر و تأویل از قاطعیت بیان کنم.

فرض کنید که با دوستان خود به بازار رفته‌اید و می‌خواهید خرید کنید.

سناریو اول:
شما: من این رنگ لباس را خیلی دوست دارم.
دوستان: این رنگ دیگر از مد افتاده است.
شما: اما من از بچگی به این رنگ علاقه داشته‌ام.
دوستان: اصلا تو بی‌کلاس، به‌روز نیستی، سلیقه نداری.
شما: از راهنمایی شما سپاس‌گزارم؛ اما من این رنگ را ترجیح می‌دهم.
درخواست یا پیش‌نهاد دوستانتان ظاهراً نه منفی بود و نه نامعقول. اما چون بر خلاف میل شما بود درخواست نامعقولی به‌شمار می‌رفت.

سناریو دوم:
شما: من این رنگ لباس را خیلی دوست دارم.
دوستان: این رنگ دیگر از مد افتاده است.
شما: اما من از بچگی به این رنگ علاقه داشته‌ام.
دوستان: اصلا تو بی‌کلاس، به‌روز نیستی، سلیقه نداری.
شما: حالا که فکر می‌کنم که حق با شما است، اصلاً این رنگ برازنده من نیست و فکر نکنم در تن نیز زیبا باشد.

تحلیل سناریوها:
اگر به سناریو اول توجه کرده باشید، شخص پیش‌نهاد دوستان خود را با حالتی محترمانه رد می‌کند. او با شخصی کردن سلیقه می‌کوشد تا به دوستان خود بفهماند که برای نظر آن‌ها احترام قائل است، اما میل درونی‌اش حکم دیگری می‌کند و او را مانع از خرید لباسی که آن‌ها به او پیش‌نهاد کرده‌اند، می‌کند. البته در فرایند نه گفتن باید توجه داشت که حقوق هر دو طرف حفظ شود. هیچ‌گاه گستاخی و پرخاش‌گری را با قاطعیت اشتباه نگیرید.
اما در سناریو دوم، شخص نه تنها تسلیم پیش‌نهاد دوستان خود شده است، بلکه با دلیل و برهانی که می‌آورد، نظر آن‌ها را تأیید می‌کند.

رفتار منفعلانه و قاطعیت
رفتارشناسی در علم روان‌شناسی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. اصولاً شناخت نوع و نحوه رفتار، به برقراری ارتباط موفق و رضایت‌بخش کمک شایانی خواهد کرد. در مورد قاطعیت نیز، نوع رفتار ما با دیگران بسیار بااهمیت است. زیرا این ما هستیم که نحوه رفتار دیگران را با خود، رقم می‌زنیم. همان‌طور که می‌دانید، اگر رفتار منفعلانه داشته باشیم، یعنی اجازه داده‌ایم که دیگران به‌جای ما تصمیم بگیرند. (هم چنان که در سناریو دوم بحث شد).

همه رنج من از وجود من است
لاجرم زین وجود نالانم

رفتار انفعالی است که باعث می‌شود شخص، در برابر درخواست‌ها و حتی پیش‌نهادهای دیگران منفعلانه عمل کرده و در رد یا قبول آن‌ها دچار تردید شود. به دیگر سخن، افراد منفعل با رفتار انفعالیشان نمی‌توانند از حقوق شخصی خود دفاع کنند و درخواست‌های نامعقول و ناروا را رد کنند. بیش‌تر در این فکر هستند که طوری حرف بزنند و رفتار کنند که دیگران نرنجند و مورد قبول آن‌ها واقع گردد. این افراد حتی در بعضی از موارد، در بیان خواسته‌های صریح خود نیز ناتوانند.

اعتماد‌به‌نفس
اعتماد به‌نفس کم که عدم قاطعیت نیز، یکی از پیامدهای منفی آن است مانع از آن می‌شود که بتوانند ابراز وجود داشته باشند. معمولاً خود را در شخصیت‌های دیگران مخفی می‌کنند و اجازه می‌دهند که دیگران به جای آن‌ها تصمیم بگیرند.
به رغم آن‌ها، افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند اجازه نمی‌دهند که دیگران به جای آن‌ها تصمیم بگیرند. از خود تصویری واقعی داشته و با شناخت نقاط قوت و ضعف خویش، مانع از آن می‌شوند که دیگران اعتماد به‌نفسشان را به بزنند:

یکی تیری افکند و در ره فتاد
وجودم نیازرد و رنجم نداد (سعدی).

اتیسم چیست؟

بابک پسری ۶ ساله است که از طرف پزشک متخصص اطفال جهت بررسی به روانپزشک اطفال معرفی شده است . والدین اظهار می کنند که کودک تا سن ۵/۱  سالگی از نظر گردن گرفتن ، نشستن و راه افتادن کاملاً طبیعی ولی شروع تکلم با تأخیر بوده است . در حدود ۲سالگی خانواده متوجه پسرفت تکلمی کودک شده اند بطوریکه کلمات قبلی را استفاده نمی کرده و یا نابجا و غلط استفاده می کرده است . در حال حاضر در برقراری روابط با همسالان مشکل دارد و قادر به دوستیابی نیست . هنگام حضور در مهدکودک بصورتی رفتار میکند که گوئی هیچکس در کلاس حضور ندارد . تماس چشمی محدود است و یا خیره می شود . در مقابل رفتار محبت آمیز والدین واکنش نشان نمی دهد . در خانه بیشتر در خودش است و به نظر می رسد در دنیای خیالی خودش سیرمی کند . کلمات و جملات دیگران را بدون درک مفاهیم تکرار میکند و گاه عبارات شنیده شده فعلی را تکرار می کند . کمتر از ضمیر من استفاده می کند و خودش را به نام صدا می کند . مفاهیم و دستورات را درک می کند ولی توجه و تمرکز خیلی کم است بطوریکه کوچکترین محرک محیطی موجب - حواس پرتی در او می شود . حرکات تکراری دارد مثلاً مدتها با چرخ ماشین اسباب بازیش سرگرم می شود و یا ساعتها کلید برق را روشن و خاموش می کند و یا با دگمه های کنترل تلویزیون بازی می کند . علاقه خاصی به وسایل مکانیکی دارد مثلاً حرکت پنکه ، ماشین لباسشوئی و یا صدای جاروبرقی توجه او را جلب می کند . از طرف دیگر به آگهی های تبلیغاتی علاقه خاص نشان می دهد و ریتم کلام و آهنگها را بصورت طوطی وار تکرار میکند . گاهی اوقات دستش را در وضعیت غیرعادی نگه میدارد و یا مرتب با دست به صورتش ضربه می زند . مدتها درگیر تکان خوردن ، چرخیدن و ... می شود . عادات خاصی دارد مثلاً در خانه از مسیر مشخصی حرکت می کند . با اسباب بازیهایش درست بازی نمی کند . مثلاً با ترتیب معین آنها را در رختخوابش می چیند بطوریکه خلاف آن موجب نگران شدن او می گردد . از طرف دیگر در بررسیهای آزمایشگاهی ، نوار مغزی و سی تی اسکن مغزی انجام شده مورد خاصی نشان داده نشده است . با توجه به تاریخچه ، ارزیابی روانشناسی و روانپزشکی ، کودک مبتلا به اختلال اتیستیک است .

اتیسم چیست ؟

اتیسم نوعی اختلال رشدی است که با رفتارهای ارتباطی و کلامی غیرطبیعی مشخص می شود . علائم این اختلال در سه سال اول زندگی بروز می کند . علت اصلی اختلال ناشناخته است و در پسران شایعتر از دختران است .

وضعیت اقتصادی ، اجتماعی ، سبک زندگی و تحصیلات والدین نقشی در بروز اتیسم ندارد . این اختلال بر رشد طبیعی مغز در حیطه تعاملات اجتماعی و مهارتهای ارتباطی تأثیر می گذارد . کودکان و بزرگسالان مبتلا به اتیسم در ارتباط کلامی و غیرکلامی ، تعاملات اجتماعی و فعالیتهای مربوط به بازی مشکل دارند . این اختلال ارتباط با دیگران و دنیای خارج را برای آنان دشوار می سازد . در بعضی موارد رفتارهای خودآزارانه و پرخاشگری وجود دارد . در این افراد حرکات تکراری ( دست زدن ، پریدن ) و یا مقاومت در مقابل تغییر دیده می شود و ممکن است در حواس بینائی ، شنوائی ، لامسه ، بویایی و چشایی نیز حساسیتهای غیرمعمول نشان دهند . هسته مرکزی مشکل در اتیسم ، اختلال در ارتباط است .

پنجاه درصد کودکان اتیستیک قادر نیستند از زبان خود به عنوان وسیله اصلی برقراری ارتباط با سایرین استفاده نمایند . عدم بکاربردن ضمیر « من » از ویژگیهای کلامی این کودکان است . از مسایل دیگر تکلمی تکرار کلمات و جملات اطرافیان است .

انواع اختلالات نافد رشد چیست ؟

چندین اختلال در زیرگروه اختلالات نافذ رشد وجود دارد . در اختلالات نافذ رشد آسیب شدید در چندین حوزه رشدی وجود دارد . افرادیکه در طبقه بندی اختلالات  نافذ رشد قرار می گیرند در برقراری ارتباط اجتماعی دچار مشکل هستند ولی شدت آن متفاوت است . نکات عمده ای که تفاوت میان اختلالات را بیان می کنند در زیر مطرح شده است :

اختلال اتیستیک : ارتباط ، تعامل اجتماعی و بازی تخیلی بطور مشخص آسیب دیده است . علائق ، فعالیتها و رفتارهای تکراری دیده می شود . اختلال در سه سال اول زندگی شروع می شود .

اختلال آسپرگر : با آسیب در تعاملات اجتماعی و وجود فعالیتها و علائق محدود  مشخص می گردد . تآخیر در شروع تکلم وجود دارد ولی در حقیقت مبتلایان مشکلات تکلمی کمتری دارند . هوش معمولاً طبیعی و یا بالاتر از طبیعی است .

اختلال رت : سیرپیشرونده ای دارد که فقط در دختران دیده می شود . در ابتدا مراحل رشد طبیعی است است ولی بعد مهارتهای به دست آمده قبلی و توانایی استفاده هدفدار از دستها را از دست می دهند و بجای آن حرکات تکرار شونده دست ایجاد میشود که بین سنین یک تا چهار سالگی شروع می شود .

اختلال فروپاشنده دوران کودکی : رشد حداقل در دو سال اول زندگی طبیعی است . از دست دادن جدی مهارتهایی که قبلاً داشته است مشاهده میشود .

اختلال نافذ رشد غیراختصاصی : به تنهایی علائم مشخص هیچیک از اختلالات بالا را نداشته و نمی توان آن را جزو یکی از طبقه بندیهای فوق الذکر جای داد .

 

* علت اتیسم چیست ؟

اتیسم یک ناتوانی طولانی مدت است که منجر به اختلال عملکرد عصبی - روانی در فرد می شود . گر چه اتیسم عارضه نادری است اما شیوع اتیسم حتی تا ۲۰ مورد در هر ۱۰۰۰۰ تولد زنده می رسد . اگر چه علت اصلی کاملاً شناخته شده نمی باشد اما در سالهای اخیر تحقیقات و مطالعات زیادی در این زمینه صورت گرفته است . تحقیقات تأکید زیادی بر منشاء زیست شناختی و عصب شناختی در مغز دارد . در بسیاری از خانواده ها سابقه اتیسم و یا اختلالات مربوط به ان وجود داشته است که مسائل مربوط به ژنتیک و ایمن شناسی در بحث سبب شناسی مطرح می گردد . تابحال ژن خاصی که مربوط به اتیسم باشد شناخته نشده است و پژوهشگران در مورد نقش ژنتیک در علت شناسی اتیسم اختلاف نظر دارند اما عده ای از آنها ترکیب چندین ژن را بعنوان علت اختلال مطرح می کنند . چندین نظریه درباره اتیسم مطرح شده که هیچ یک به طور دقیق اثبات نشده است .

* علائم اتیسم چیست ؟

بطور معمول افراد مبتلا به اتیسم حداقل نصف علائمی را که در زیرعنوان شده است ، نشان میدهند . این نشانه ها از خفیف تا شدید متغیر هستند . در موقعیتهایی کاملاً متفاوت رفتارهایی که با سن کودک تطابق ندارد مشاهده می گردد .

اصرار به یکسانی داشته و در مقابل تغییر مقاوم هستند .

مشکلات شدید تکلمی دارند .

در بیان نیازها مشکل دارند و بجای استفاده از کلمات از اشارات و حرکات استفاده میکنند .

کلمات و جملات دیگران را تکرار می کنند .

خنده و گریه بی دلیل داشته و بدون علت مشخص نگران و مضطرب می شوند .

قشقرق به پا می کنند و برای دلائلی که برای دیگران آشکار نیست شدیداً پریشان می شوند .

قادر نیستند با دیگران رابطه برقرار کنند .

دوست ندارند در آغوش گرفته شوند و یا دیگران را در بغل گیرند .

تماس چشمی ندارند یا تماس آنها اندک است .

به روش آموزش معمول پاسخ نمی دهند .

با اسباب بازی درست بازی نمی کنند .

چرخیدن و تاب خوردن را خیلی دوست دارند .

احساس درد کمتر یا بیشتر از حد دارند .

از خطرات نمی ترسند .

پرتحرک یا کم تحرک هستند .

نسبت به اطرافیان واکنش عاطفی نشان نمی دهند .

به صحبتها و یا صداها پاسخ نمی دهند بطوریکه بنظر می آید ناشنوا هستند . اگر چه حس شنوایی سالم است .

هفتاد درصد کودکان اتیسم ناتوانی هوش دارند .

در برخی از کودکان اتیستیک توانائیهای خاص وجود دارد .

* باورهای غلط درباره اتیسم :

کودکان مبتلا به اتیسم هرگز ارتباط چشمی برقرار نمی کنند .

کودکان اتیستیک نبوغ دارند .

کودکان مبتلا به اتیسم صحبت نمی کنند .

کودکان اتیستیک قادر به نشان دادن محبت خود نیستند .

اتیسم یک بیماری روانی است .

منظور از پیشرفت این کودکان یعنی اینکه کاملاً شفا یابند .

کودکان مبتلا به اتیسم نمی توانند به دیگران لبخند بزنند .

کودکان اتیستیک تماس جسمی محبت آمیز برقرار نمی کنند .

ما  میدانیم که این کودکان تحریکات حسی را به گونه ای متفاوت درک می کنند که موجب اشکال در ابراز محبت و برقراری ارتباط عاطفی در آنها می گردد . اما به هر حال این کودکان می توانند محبت کنند . در صورتیکه این کودکان را باور کنیم قادر به داد و ستد عاطفی با آنها هستیم .

تعدادی از روشهای درمانی - توانبخشی شامل موارد زیر هستند :

دارو درمانی

رفتار درمانی

گفتار درمانی

خیانت(ترجمه)

خیانت: تحمیل کردن آن آسان است. هر موقع که من یک زوج رامی دیدم خیانت یکی از گیج کننده ترین و پر چالشترین مواجهه من بوده است. بنابراین عوامل غیر قابل پیش بینی و گیج کننده زیادی برای خیانت وجود دارد. مثلاً عکس العمل و طرز برخورد زوجین چگونه باید باشد؟ واکنش دلخور شدن همسر هنگامی که وی می فهمد چگونه است؟ آیا همسر خاطی نادم و پشیمان می شود و به رابطه نامشروعش خاتمه می دهد؟ یا حالت تدافعی می گیرد و دیگران را سرزنش می کند؟بعضی از زوجین پیش خواهند آمد و می خواهند که درباره عشق گذشته خودشان صحبت کنند(بعلاوه هر چیز دیگری در رابطه خودشان) و حال آنکه زوج دیگر در باره هر چیزی به جز عشق صحبت خواهد کرد. یکی از عوامل مهم دیگر-با وجود غیر قابل پیش بینی بودن- دامنه زیاد عواطف شدیدی است که اغلب به طور صریح بیان می شوند.(خشم، یاس، خیانت، تندی، اندوه و محبت)، که هر پیشرفت درمانی را تهدید می کند. در نهایت برای جدایی گریز همیشه وجود خواهد داشت.زوجین چه نقطه ای از عشق را فراموش خواهند کرد. به نظر می رسد تعدادی از زوجین به خوبی پیشرفت خواهند کرد، و ناگهان از خطای خود به الگوی قبل از خشم ، حمله، و حالت دفاعی(ظاهراً) بدون علت یا دلیل بر خواهند گشت. همه این تکرارها و پیامد ها مرا به تلاش وا داشت تا کاری بکنم.همه این راهبردهایی که ابتدا در حرفه ام استفاده کردم دیدگاهی بود که از تجارب خودم به دست آورده بودم، پنهان شدن زیرکانه مانند جلسه مراجعان. پس معنی واقعی آن چه بود که من درتکاپو بودم به آن برسم.پس از گذراندن وقت کافی (از آن لذت خاصی نبردم) به خودم آمدم برای مدلی درمانی که در ارتباط با خیانت زوجین می بایست به کار من کمک کند. آسان به نظر می رسید اما کار مشکلی پیش رو داشتم ! آیا مدل آسیب[1]   مناسب است؟ مقدمتاً درمانگر در میان تجارب مراجعان، بی حس کردن هیجانات و سرو سامان دادن تجارب منحرف مقارن با حکایت ارتباط گام بر می دارد. این اغلب به بازگویی حکایات ودیگر عواطف سخت کمک می کند. به هر حال همیشه این مناسب بعضی از زوجین نیست. مدل دیگری که اغلب برای فهمیدن پروسه خیانت به کار می برم مدل سوگ[2] است.  در این مدل زن یا شوهر(مخصوص محنت میهمانی است) مجبورند به یک ارتباط قدیمی بگویند"خداحافظ" (یا دست کم انتظار آن را داشته باشند) و کار در تمام مراحل سوگ توسط کوپلر راس[3]شهرت یافته است.این گرایش برای من عقلانی است زیرا به نظر می رسد جنبه ای از سوگواری که اتفاق افتاده، و عواطف آشکار قطعی وجود دارد(ضربه، انکار، خشم، دعوا و ...). هدف مشروط به توانایی حرکت به جلو از مرگ به یک ارتباط جدیدممکن است تحت الفظی باشد. اگر ارتباط با شکستن یا طلاق گرفتن پایان یابد.علاوه بر مثال مشخص درمان در زمینه ای که بالا مطرح شد من کاربرد نظریه های مخصوص مشاوره که ممکن است فایده کار با خیانت را ثابت کند ملاحضه کردم. مخصوصاً دیدگاه پست مدرنیسم که به نظر می رسد با پتانسیل زیادش مفید باشد. برای مثال نظریه حکایت که درمانگر زوجین را به ظاهر ساختن مشکل(در این نمونه خیانت) تشویق می گند. وبه جای مقصر دانستن همدیگر تماماً در کنار هم تلاش کنند .بطور حتم ممکن است برای بعضی از زوجین سخت باشد که از سرزنش یکدیگر بپرهیزند(مخصوصاً موقعی که یکی از زوجین سخت  درگیر خونخواهی است) و به نظر می آید از فعالیتهای اساسی مهم که منجر به خیانت می شود، اجتناب کرد.نظریه دیگر دیدگاه متمرکز بر راه حل[4]، پست مدرنیسم است.در این الگوی درمانی درمانگران در استفاده از زبان مشکل مخالفت می کنند و زوجین را برای جستجوی راه حلهایی که مربوط به نگرانی حاضر است تشویق می کند. یکی از این راههای انجام شده نگاه به زوجین که در گذشته برای مثالهای مشخص یا تجارب یا ارتباط وظیفه ای و سالم چه انجام داده اند. سپس درمانگران زوجین را راهنمایی می کنند تا راهی پیدا کنند و دگر بار آنرا انجام دهند. فایده آن گذشتن از تاثیرات مخرب، و مطالب گذشته را در قالب تازه ای تکرار کردن می باشد، اما امکان دارد بار دیگر از احساسات همسر که تجارب دردناک آن فراموش شده تخطی کند. بنابراین من اینطور فهمیدم که هیچ کدام از دیدگاههای نظری مناسب همه پیچیدگیهایی که در حال حاضر برای زوجینی که با خیانت در ارتباطشان مواجهند، نیست.

در پایان همه اینها ، من در ابتدا کمی احساس دلسردی داشتم و گمان می کردم چیزی برای آموزشم ندارم که اگر خوش بین باشم یا بی کفایت در بدترین حالت حداقل مانند یک زوج درمانگر باشم.در بحث با چند همکار وقتی فهمیدم بیشتر آنها فنون مناسب کاربردی برای موضوعات پیچیده زوجین دارای مشکل خیانت نداشتند احساس راحتی کردم .در حقیقت برای من روشن شد که آموزش رسمی خیلی کمی در حمل این موضوع برای بیشتر زوجین و خانواده درمانگران است. علاوه بر این هنگامی من تشویق شدم، که تحقیقات ویسمن[5]، دیکسون[6] و جانسون[7](1997) که خیانت را مهمترین دلیل ارجاع زوجین به مشاوره دانسته اند را خواندم. خیانت موضوعی است که زوج درمانگران کمترین احساس آمادگی برای کمک دارند. هنگامی که تعدادی از مواردی که در دستم بود مشاهده می کردم فهمیدم که تعداد قابل ملاحظه ای از کتب نوشته شده برای اشخاص بالغی است  که همسران آنها فریبکار یا چگونگی تعیین بازسازی ارتباطات انها بود.فنون کمی به کار در کلنیکها برای موضوعات پیچیده زوجینی که برای درمان مراجعه می کنند مفید خواهد بود. منابع بسیار کمی در دسترس متخصصان بالینی قرار دارد(خوشبختانه اکثر نویسندگان همکاری در سهیم شدن فصلهای این کتاب را پذیرفته اند!)

اگر چه بیشترین ترس چالش برای درمانگران رویارویی با خیانت است، به عبارت دیگر هیچ تعهدی برای شما همچون یک زوج درمانگر موضوع حال حاضر با خیانت نیست.به چندین دلیل ، شامل اغلب عواطف نارس حاضر، سطحی از عواطف برای درمان که زوجین دارند(حداقل در آن لحظه)، یا حقیقتی که در بسیاری از زوجین به سرعت آشکار می شود. البته این مورد برای همه زوجین صادق نیست، اما ابن مقدار زیاد انرژی آنی است که با فاش شدن خیانت اکثریت زوجین پیش می آید. سوال این است که چگونه بهترین استفاده را از این انرژی آنی ببریم. همچون یک درمانگر شما می فهمید که زوجین آماده نشان دادن تغییراتند(یا حداقل قبول نشان دادن تغییراتند) برای اینکه روابطشان را بازسازی کنند. ضمناً در حالت تعادل است که صدمات میان سرزنش بیش از حد رنجاندن همسر و پذیرش مسئولیت برای رفتارشان را داشته باشند. بعلاوه توازنی باید بین نگهداری تغییرات زیاد همسران( و ترس یک یا دو زوج) و عدم چالش زوجین برای بررسی پویایی ارتباطی منجر به بحران، برقرار شود. در نهایت شما پی می برید که بیشتر، مهارتهای مشاوران می تواند موفقیت را برای مشاوره زوجین به ارمغان آورد.

موقعی که من سهم قسمتی از این بحرانها را بر روی زوجها و خانواده در مانگر پرسیدم، به افکار و تجاربم رجوع کردم"من باید چه چیزی بیشتر داشته باشم هنگامی که این موضوعات پیچیده را آموزش می دهم؟" من درباره کمبود آموزش برای متخصصین بالینی در این زمینه فکر کردم. و کمبود منابع برای دانشجویان و متخصصان بالینی را بررسی کردم و ابزار منابع تخصصی را از هر جایی که توانستم بهترین اطلاعات از متخصصان بالینی و محققان در زمینه خیانت بیابم مرور کردم.تا کنون نظریه منحصر به فردی که تلفیقی از دیدگاههای مختلف برای آموزش زوجین و موضوعی که مربوط به تمرین زوجها و خانواده درمانگران باشد وجود ندارد. این کتاب سعی خواهد کرد وظیفه اش را به انجام برساند. به نیابت از همه نویسنده ها (از تمام کسانی که سخت کار کردند تا این کتاب را آماده کنند خیلی سپاسگذارم.)، امیدوارم به هدفی که می خواهید برسید.

پول آر. پلزو[8]

سپتامبر 2006

 با سلام این کتابی است که به تازگی شروع به ترجمه کردم از تمامی دوستان خواهشمندم نظر ی در این زمینه بدهید تا کمکی به بنده کرده باشید پیشاپیش از شما متشکرم



[1] -trauma model

[2] -grief model

[3] -kubler ross

[4] -solution-focused

[5] -whisman

[6] -dixon

[7] -johnsons

[8] -paul R. Peluso

مهارت های مطالعه

شرایط مطالعه بهتر

 


«بکارگیری شرایط مطالعه یعنی بهره‌وری بیشتر از مطالعه»
شرایط مطالعه ، مواردی هستند که با دانستن ، بکارگیری و یا فراهم نمودن آنها ، می توان مطالعه ای مفیدتر و با بازدهی بالاتر داشت . در واقع این شرایط به شما یاد می دهند چگونه از زمانهای مطالعه ، بهره‌وری بالاتری داشته باشید . به شما می آموزند قبل از شروع مطالعه چه اصولی را به کار گیرید ، در حین مطالعه چه مواردی را فراهم سازید و چگونه به اهداف مطالعاتی خود برسید.

1- برای موفقیت در مطالعه ، باید درست آغاز کنید:

یعنی برنامه درسی خود را طوری تنظیم کنید که از خواندن کتابها ، هدفی واضح و روشن را دنبال کنید .
- درسهای خود را طوری برنامه ریزی کنید که هنگام مطالعه ، ابتدا کتابهای آسان را بخوانید ، نه کتابهای مشکل را.
- در هنگام مطالعه یک کتاب ، ابتدا از قسمت‌های آسان و جذاب شروع کنید و بعد به سراغ بخشهای مشکل تر آن بروید . این کار را می توانید با مرور قسمت‌های خوانده شده قبلی آغاز کنید. قسمت‌های آسان و جذاب علاقه شما را به خواندن افزایش می دهند.
- در برنامه ریزی درسی خود ، موضوع‌های مشابه را پشت سر هم قرار ندهید و آنها را یکی پس از دیگری مطالعه نکنید تا حد ممکن بین آنها فاصله بگذارید.
- اگر می خواهید چند کتاب را در یک روز مطالعه کنید ابتدا زمانهای خواندن و ترتیب قرار گرفتن آنها را مشخص کنید و بعد به مطالعه بپردازید .
- حتی المقدور برای یک کتاب بیش از دو ساعت وقت در نظر نگیرید . و زمانهای مطالعه را به مدتهای دو ساعته تقسیم کنید . تصور نکنید که هر چقدر زمان مطالعه یک کتاب بیشتر باشد بهتر است بر عکس هر چقدر زمان کوتاه گردد و موضوع مورد مطالعه عوض گردد ، میزان یادگیری افزایش می یابد .
- اگر می خواهید در شش روز هفته ، شش کتاب بخوانید، هرگز هر کتاب را در یک روز نخوانید و برای شش روز ، شش کتاب در نظر نگیرید . بهتر است هر روز را به شش قسمت تقسیم کنید و در هر قسمت ، یک کتاب بخوانید و این روند را در شش روز هفته ادامه دهید .
- به روش تدریجی درس بخوانید ، یعنی در طول سال تحصیلی درس بخوانید و خواندن دروس را به شبهای قبل از امتحان موکول نکنید . مطالعه تدریجی و با تداوم در طول سال تحصیلی بسیار بهتر از مطالعه فشرده و با تراکم در چند روز قبل از امتحان است.

2- برنامه ریزی :

یکی از عوامل اصلی موفقیت داشتن برنامه منظم است»
برنامه ریزی صحیح این است که چگونه از وقت و امکانات موجود حداکثر استفاده را ببرید . عدم برنامه ریزی صحیح باعث اتلاف وقت شده و بازده مطالعه بسیار کاهش می یابد .
نکته ای که در این جا قابل ذکر می باشد اینست که ، داشتن برنامه مهم است ولی مهم تر از آن اجراء برنامه است .
الف )برنامه ریزی درسی :
بهترین برنامه ریزی درسی، خود فرد است . یعنی هر شخص باید با توجه به شرایط روحی ، جسمی ، محیطی ، زمانی ،علاقه ، هدف ، نقاط ضعف و قوت خویش برای خودش برنامه ریزی کند .
ب ) کوتاه ، ساده و قابل اجراء بودن برنامه صحیح است .
یعنی هر قدر برنامه حجیم و سخت باشد تاثیر منفی بر روحیه فرد می گذارند و به خاطر پیچیدگی شان ، غالباً با شکست مواجه می شوند .هر قدر برنامه کوتاهتر و ساده تر باشد . شخص راحت تر آن را در زمان تعیین شده انجام می دهد. و تجربه ای موفق در زمینه برنامه ریزی کسب می کند . و این تجربیات موفق در رسیدن به موفقیت‌های بعدی تاثیر بسزایی خواهندداشت .
ج ) اجراء برنامه در زمان مشخص :
وقتی برنامه ای را نوشته‌اید . باید آن را درزمان مشخص اجرا کنید . اگر نظم خاصی در اجراء برنامه داشته باشید ، به راحتی می توانید به اهداف خویش برسید. کسانی که نظم و ترتیب در اجراء برنامه را رعایت نمی کنند ، غالباً برنامه‌های آنان با شکست مواجه می شود .

3- نظم و ترتیب :

« اساس هر سازمانی به نظم آن بستگی دارد »
رعایت نظم از شرایط مهم مطالعه به حساب می آید . چرا که نظم به ایجاد تمرکز حواس کمک می کند. همچنین وقتی که نظم بر پا شد ، یادگیری بهتر صورت می گیرد . اگر اتاق و میز مطالعه نامنظم باشد موجب حواس پرتی و اختلال در یادگیری می شود . توجه داشته باشید . هر جور که مطالب را به حافظه بدهید ، بر همان اساس نیز می توانید آنها را بازیابی کنید .

4- حفظ آرامش :

« آرامش ضمیر ناخود آگاه را پویا و فعال می کند»
درسی را که با آرامش بخوانید قطعاً بهتر می توانید بیاموزید ، برای آنکه بازده مطالعه خود را بالا ببرید ، در سخت‌ترین شرایط و حتی کوتاهترین زمان نباید مضطرب شوید و سعی کنید در این مدت کوتاه با آرامش خاطر مطالعه کنید. مطالعه بدون اضطراب و خونسردی کامل ، تاثیری بسیار مثبت در افزایش میزان یادگیری دارد. توجه داشته باشید که حفظ خونسردی و آرامش ، هرگز به معنای بی خیالی و بی حالی نیست ، بلکه به معنی وضعیتی هوشیار همراه تمرکز حواس و بدون دلهره است . روانشناسان معتقدند که اضطراب کم برای مطالعه و موفقیت لازم است ، زیرا شخص را به تحرک و فعالیت وا می دارد و باعث می شود که به طور جدی به درس خواندن بپردازد ، اما اگر این اضطراب از حد معمول خود خارج شود و استرس و دلهره در فرد ایجاد کند نه تنها مفید نیست ، بلکه مانع از فعالیتهای وی شده ، و حتی در جلسه امتحان مانع از یادآوری آموخته‌های شخص می شود . نکته ای که باید به آن اشاره کرد این است که در اغلب موارد ، اضطراب ناشی از تفکرات منفی شماست . وقتی که نسبت به امتحان تصور منفی دارید، از آوردن نمره کم می ترسید ، عواقب قبول نشدن را در نظر می گیرید . در نتیجه تصورات منفی ، موجب اضطراب می گردند و اضطراب سدی در راه کارایی حافظه می گردد و این عمل خود اضطراب بیشتر را به دنبال خواهد داشت و نهایتاً اینکه این سیکل معیوب همچنان ادامه خواهد یافت .

5- استفاده صحیح از وقت :

«بنیامین فرانکلین می گوید : پس وقت را تلف نکنید زیرا زندگی از وقت تشکیل شده است »
استفاده صحیح از وقت و هدر ندادن آن بسیار مهم است .چرا که زمان از دست رفته را نمی توان مجدداً باز یافت . زمان را نمی توان ذخیره کرد ، نمی توان خرید و یا فروخت و نمی توان از 24 ساعت دیگران قرض گرفت زمان سرمایه ای است که اگر مورد استفاده قرار نگیرد ، از دست می رود در حالی که یک سرمایه مالی این چنین نیست .
اگر منصف باشیم با کمی دقت و تامل در می یابیم که مشکل اصلی کمبود وقت نیست ، بلکه در نحوه استفاده از آن است .

6- سلامت و تندرستی :

« عقل سالم در بدن سالم است »
سلامت جسمی و روانی در یادگیری تاثیر بسزا دارد.

7- تغذیه مناسب :

« تغذیه صحیح نقش مهمی در سلامتی دارد.»
غذا را به موقع و سر وقت بخورید ، از خوردن غذا در ساعت‌های گوناگون و بدون نظم و برنامه به پرهیزید . سعی کنید صبحانه و ناهار و شام را در ساعات معین بخورید . به برنامه غذایی خود نیز نظمی خاص بدهید .

8- تنفس صحیح :

« یکی از مهمترین اعمال بدن انسان ، تنفس است . » تنفس عمیق باعث می شود که ما در هر نفس اکسیژن بیشتری را به شش‌های خود برسانیم . این اکسیژن به سلولهای مغزی که خود ذخایر اکسیژن کمی دارند ، کمک می کند تا فعالیت بیشتری داشته باشند . افزایش فعالیت این سلولها یعنی پمپاژ بیشتر یونها بین دو سری غشاء سلول به خصوص برای یون‌های سدیم و کلسیم که به خارج غشاء می روند و پتاسیم و کلر که به داخل آن می آیند . هرگاه تغییرات غشاء نرون به نرون بعدی منتقل شود ، این تغییرات به نوبه خود مسیرهای جدیدی برای انتقال از راه مدارهای عصبی می شوند و وقتی این مسیرهای جدید برقرار شدند ، با تفکر ما فعال می شوند و خاطره‌ها را مجدداً تولید می کنند . این فرآیند که حافظه نام دارد کاملاً به اکسیژن نیاز دارد . به همین دلیل است که در هوای آلوده به دود سیگار و سایر گازهای سمی بازده یادگیری و حافظه به شدت کاهش می یابد. از سوی دیگر تنفس صحیح و عمیق باعث می شود که سیستم ایمنی ما فعالتر شود . بنابراین حرکات عضلانی و تنفس عمیق ، جریان لنفاوی را به راه می اندازد و باعث می شود که گردش خون بهتر انجام شود ، خود لنف بهتر کار کند و سیستم ایمنی تقویت شود.

9- ورزش :

« ورزش کلید عمر طولانی است »
شما می توانید ورزشهای دلخواه خود را انتخاب کنید و در برنامه روزانه خود قرار دهید. به طور مثال پیاده روی یکی از ورزشهای مفید و مناسب و در عین حال بسیار ساده و برای عموم امکان پذیر است .
علاوه بر پیاده روی از ورزشهای مفید برای کسب تمرکز فکر و پرورش حافظه « یوگا » است یوگا به معنای تمرکز نیرو در اصطلاح هندی یعنی تمرکز فکر و حواس . با انجام تمرینات یوگا می توانید تمرکز حواس خود را بهبود بخشید .

10- استراحت مغزی :

« هنگامی که خسته هستید ، مطالعه نکنید »
برای انجام کارهای فکری خصوصاً مطالعه باید مغز کاملاً آماده و سرحال باشد تا در به خاطر سپردن مطالب مشکل نداشته باشد . شما می توانید از روشهای مختلف و دلخواه خودتان برای رفع خستگی استفاده کنید ، اما یکی از روشهای مناسب برای رفع خستگی تنفس عمیق است . همچنین یک خواب سبک و کوتاه در مواقعی که خیلی خسته هستید در برطرف کردن خستگی بسیار مناسب است.

11- خواب کافی :

« خواب فراگیری و حافظه را تقویت می کند»
یک خواب 8-6 ساعته معمولاً کافی است . بنابراین سعی کنید طوری برنامه‌های درسی خود را تنظیم کنید که شبها حداقل 6 ساعت بخوابید تا مغز شما به اندازه کافی استراحت کند . همچنین خواب نیم تا یک ساعت ( ظهرها بعد از ناهار ) بسیار مناسب است.

12- درک مطلب :

« آنچه در حافظه بلندمدت باقی می ماند ، معنی مطالب است »
سعی کنید هنگام مطالعه ، مطالب را به خوبی درک کنید، تا بتوانید به راحتی آنها را به خاطر بسپارید . نکته ای که در درک معنی تأثیر بسزا دارد و بازده مطالعه را بسیار افزایش می دهد ، یادداشت برداری مطالب خوانده شده است . یادداشت برداری در افزایش میزان یادگیری بسیار مؤثر است .

13- تشویق و پاداش :

«تشویق نیروهای ذهنی و روانی را به فعالیت وا می دارد»

14- شرطی شدن :

« شرطی شدن به تمرکز حواس کمک می کند »
برای یادگیری و ایجاد تمرکز حواس شرطی شدن نسبت به مکان و زمان مطالعه نقش مهم دارد . برای آنکه تمرکز حواس راحت تر به دست آید و سریعتر برای آن آماده شوید ، باید به مکان و زمان مطالعه خود را شرطی کنید.

15-تحرک مغزی :

« هنگام مطالعه نباید کاملاً آرام نشست »
منظور از تحرک ، حرکت کردن و راه رفتن در حین مطالعه نیست و یا هدف از حرکت ، فعالیت زیاد بدنی نیست که در این صورت نیز تمرکز حواس مختل می شود و میزان یادگیری کاهش می یابد . اصولاً بهترین وضعیت برای مطالعه ، نشستن پشت میز است نه حرکت کردن و راه رفتن . منظور از تحرک این است که در حین مطالعه هر چند دقیقه ، یک بار حرکتی کوچک داشته باشید تا گردش خون در مغز بهبود یابد و بهتر بتوانید مطالب را بیاموزید . حتی با چند حرکت ساده سرو بدن می توانید از حالت رکودی و رخوت جلوگیری کرده و با تمرکز بالاتری درس بخوانید.

16- اتاق مطالعه :

« اتاق مطالعه باید آرام باشد»
اتاق مطالعه باید ساکت و آرام و تا حد ممکن از عکس، پوستر و اشیایی که موجب حواس پرتی می شوند . خالی باشد.
نور اتاق باید کافی و مناسب باشد. بهترین نور برای مطالعه روشنایی روز است . نور باید در سطح اتاق پخش گردد. بنابراین چراغ مطالعه برای درس خواندن مناسب نیست . نور نباید کم باشد . اتاق مطالعه باید از تهویه مناسبی برخوردار باشد.
در مطالعه فاصله چشم تا کتاب باید رعایت شد و فاصله مناسب حدود 40-30 سانتی متر است .
میز مطالعه باید از نظر ارتفاع وسعت و رنگ مناسب باشد.

17- زمان مطالعه :
واقعیت این است که هیچ زمانی به طور دقیق و انحصاری برای مطالعه وجود ندارد .
زمان مطالعه بستگی به خودش دارد که چه موقع از نظر جسمی و روانی آمادگی لازم را دارید .
نکته ای که در مورد زمان مطالعه باید رعایت کنید استراحت چه قبل از مطالعه و چه بعد از مطالعه را باید در نظر گرفت .
نیم ساعت مطالعه و 5 دقیقه استراحت ، روش بسیار خوبی برای مطالعه کردن است . زیرا اولاً شما آستانه یادگیری را رعایت می کنید و ثانیاً با استراحت کوتاه ، فرصتی برای مغز در نظر می گیرید تا به تجزیه و تحلیل اطلاعات بپردازد باید یادآور شد که نیم ساعت مطالعه و 5 دقیقه استراحت به این معنی نیست که دقیقاً بعد از نیم ساعت مطالعه حتماً استراحت کنید حال اگر چند دقیقه این طرف و آن طرف شد ، اشکالی ندارد . اما بهتر است بیش از 45 دقیقه نشود.

 منبع :
شرایط مطالعه ؛ مولف بیژن علی پور